یشتها : با ارزشترین و مهمترین ادبیات مزدیسنا
به خامه موبد پدرام سروش پور
ویرایش و اصلاح : فریدون راستی
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغپرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
اوستای بجای مانده از دوره ساسانیان در قالب پنج کتاب یا جزء برای ما باقی مانده است که بزرگترین کتاب آن یشتها نام دارد . یشتها بعد از «گاتها» و «هفت ها» قدیمیترین جز اوستا و علاوه بر مفاهیم دینی دربردارنده اطلاعات بسیار باارزشی از ادبیات ، فرهنگ و تاریخ ایران باستان میباشد.
کلمه یشت از ریشه کلمه یسنا بوده و در معنی هم با آن یکی میباشد به معنی «ستودن و عبادتکردن» . استاد پورداود فرقی را بین مفهوم یسنا و یشتها قائل میباشد ایشان یسنا را به معنی ستایش و نیایش بطور عموم و یشتها بمعنی ستایش پروردگار و نیایش امشاسپندان و ایزدان میداند. (← پورداود، 1356، ص 1)
یشتهایی که بعد از ساسانیان برای ما باقی مانده شامل 21 یشت میباشند که نخستین یشت هرمزد یشت یا همان یشت ستایش اهورامزدای یکتا می باشد. دومین یشت نیز هفتن یشت یا یشت امشاسپندان میباشد که به دلیل اهمیت آن در دل یسنا در میان گاتها سرودهای آسمانی اشوزرتشت جای گرفته است. ولی در ادامه برای دو تا از امشاسپندان(اردیبهشت و خرداد) به صورت جداگانه نیز یشتهای مربوطه باقی مانده است. سایر 21 یشت باقیمانده به ارج نهادن به ایزدانی تعلق گرفته که اکثر آنها را در بین اسامی 30 روز ماه داریم.از 9 امشاسپند و ایزد که عبارتند از بهمن، شهریور، سفندارمذ، و امرداد(امشاسپندان) و آذر و باد و آسمان و مهراسپند و انیران(ایزدان) امروزه یشتی در دست نیست در عوض دو یشت به نام دو ایزد هوم و ونند داریم که در بین اسامی 30 روز گاهشماری زرتشتی نمیباشند.
بر پایه کتاب دینکرد که اطلاعات بسیار باارزشی از اوستا کتاب دینی زرتشتیان در اختیار ما گذاشته است، یشتها متعلق به نسک یا کتاب چهاردهم اوستا در زمان ساسانیان بوده است که بغان یشت به معنی ستایش بغها نام داشته است.
در زمان ساسانیان در تفسیر یشتها کتابهایی نیز نوشته میشده که به تفسیر یا زند معروف بوده که از آن بین معروفترین آن به نام زند بهمن یشت برای ما باقی مانده است که از روی بهمن یشت اوستا نگاشته شده است. از آنجایی که امروزه اصل بهمن یشت برای ما باقی نمانده است شک نداریم که تعداد یشتها در گذشته کهن بیش از آنچیزی است که امروزه در دست ماست و با تکیه بر اطلاعاتی که باز هم دینکرد در اختیار ما نهاده احتمالا علاوه بر اهورامزدا و امشاسپندان به ازای تک تک ایزدانی که در گاهشمار زرتشتی نام برده شده است بایستی یشتی موجود بوده باشد.
از نظر قدمت زمانی نیز نمیتوان تمامی یشتها را متعلق به یک دوره زمانی خاص دانست به طور مثال یشتهای بزرگ و اصلی خیلی کهن بوده و با توجه به قواعد دستوری و کلامی و اصطلاحاتی که در آنها به کار رفته متعلق به دورههایی میباشند که زبان اوستا، زبان رایج زمان بوده است در عوض یشتهای کوچکتر احتمالا به دورههایی برمیگردند که زبان اوستایی از حالت روزمرگی خارج شده بوده و تنها به عنوان زبان مقدس و دینی در بین موبدان و دانشمندان دینی کاربرد داشته است.
استاد پورداود بر این باور است که ممکن نیست عهد انشا یشتها پس از هخامنشیان که در اواخر قرن ششم پیش از میلاد حکومت میکردهاند بوده باشد چرا که از این دوره پرشکوه پادشاهی نه مستقیم و نه غیرمتسقیم هیچ اسمی نیامده است این در حالی است که اوستا در هر کجای ایران که نگارش شده باشد بیشک در قلمرو حکومت هخامنشیان بوده است در یشتها از پادشاهان اسطورهای ایران همچون گشتاسب اسم برده شده است در حالی که از پادشاهان مقتدر واقعی مثل کوروش و داریوش و خشایارشاه اسمی برده نشده است پادشاهانی که حتی در جزوات تورات که متعلق به ایرانیان نیست یاد آنها به نیکی برده شده است.
در نهایت با توجه به انشا و ادبیات دستوری یشتها باید عهد آنها را پس از عهد گاتها بدانیم حداقل به فاصله چند صد سال بعد. البته یشتها نیز به مانند گاتها از یک ساختار هجایی بهرهمند است و گذشته از آن یشتها از ذوق لطیف و شاعرانهای برخوردار است همان ذوق هنری که در دوره های مختلف ادبیات ایران نظیر شعرای عهد سامانیان و غزنویان و سلجوقیان به چشم میخورد. با این تفاوت که غالب قصاید آن شعرا در مدح پادشاه، وزیر یا حاکمی بوده است اما یشتها در ستایش پروردگار یکتا، هفت فروزه آسمانی او(هفت امشاسپندان) و سایر فرشتگان و نگاهبانان نیکیها سروده شده است.
استاد پورداود یشتها را به نوعی با شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی تشبیه میکند همانگونه که فردوسی داستانها و سنتهای قدیم را به نظم کشیده است یشتها نیز در حقیقت بیانگر سنتهایی است که از زمان بسیار کهن پشت به پشت میان ایرانیان میگردیده و قدمت برخی از آنها تا به عهد آریایی هند و ایرانی میرسد که نظایر آنها در وید برهمنان نیز موجود است. در عین حال در جهت شناخت بسیاری از ابهامات اوستا باید به شاهنامه تکیه کرد. همچنین وجود داشتن داستانهایی از پهلوانان و نامآوران کهن ایران در یشتهایی همچون زامیاد یشت و وجه اشتراک آن با شاهنامه دلیل محکمی است بر سندیت شاهنامه و اینکه حکیم توس نه داستانپرداز بلکه راوی صادقی بوده از فرهنگ و تمدن پرشکوه سرزمینش. در حقیقت این بخش از یشتها بمنزله قصص انبیاء در کتب دینی ادیان سامی نظیر تورات است با این تفاوت که با تکیه بر فرهنگ و خصوصیات ایرانی پر از دلیری و جوانمردی و جاه و جلال است و از ضعف و عجز و لابه و گریه و زاری و فقر و بیاعتنایی به دنیا در آنها اثری نیست. (← پورداود، 1356، ص 8و9)
البته بخش عمده یشتها و بخصوص یشتهای بزرگی نظیر مهریشت و فروردین یشت جنبه اخلاقی داشته و یشتهایی نیز نظیر آبان یشت و تشتر یشت به نیروهای طبیعی و آفریدههای برگزیده اهورامزدا اختصاص یافته است.
برخی از جملات و برداشتهای آن بخش از یشتها که بدست ما رسیده پیچیده و نامفهوم است که البته به واسطه قدمت این نوشتهها کاملا طبیعی است. استادپورداود علاوه بر آن لطمات فرهنگی که از استیلای اسکندر و عرب و مغول بایران وارد آمده است را نیز در از بین رفتن بخشهایی از این کتاب مقدس تاثیر گذار میداند.
همانطور که امروز از پرتو علم معماری از روی خرابههای قصرهای پادشاهان هخامنشی میتوانیم پی به عظمت بناهای تمدن آن تمدن پرشکوه ببریم به کمک دانش مدرن زبانشناسی، تاریخ و مقایسه ادیان و به خصوص تلاش مستشرقین دانشمند طی چند سده گذشته، به راحتی میتوان از اوستای کنونی پی به عظمت و نظم اوستا در زمان کهن برد.
بیشک در یک نوشتار امکان شرح و توصیف تکتک یشتها وجود ندارد. با اینحال تلاش میشود با نگاهی اجمالی به موضوع این 21 یشت به جای مانده به درک درستی از ارزش یشتها به عنوان مهمترین ادبیات دینی به جای مانده از فرهنگ زرتشتی دستیابیم.
1) اورمزد یشت : دارای 33 بند بوده و در ستایش اورمزد یکتاست. همانگونه که در نوشتارهای قبلی بیان شد به نوعی ترتیب ستایش در بخشهای مختلف اوستا و حتی در درون نیایشها رعایت شده است . یعنی ما زرتشتیان نیایش را نخست با ستایش اهورامزدا، خداوندگار یکتا و آفریدگار مطلق هستی آغاز کرده سپس 7 فروزه برتر اهورامزدا، همان هفت امشاسپند ستایش شده و بعد از آن ایزدان یا فرشتگان به عنوان نماد سایر آفریدههای نیک اهورامزدا مورد ستایش و نیایش قرار میگیرند.
2) هفتامشاسپند یشت : دارای 15 بند و در ستایش هفت امشاسپند میباشد.
3) اردیبهشت یشت : دارای 19 بند بوده و 4 بند نخست آن در ستایش اشه یا اردیبهشت که یکی از بزرگترین و به گفته اوستا زیباترین امشاسپندان میباشد است و بندهای دیگر دعای «ایریمن ایشیه» برای ایزد «ایریمن» ایزد درمانگری و شفابخشی بوده و به همین دلیل این اوستا در آیینهایی که برای شفای بیماران برپا میشده خوانده میشده است.
4) خرداد یشت : دارای 11 بند است که به اعتقاد دکتر راشد محصل و دکتر احمد تفضلی این یشت از تغییر و تحریف برکنار نمانده است.
5) آبان یشت : یکی از یشتهای طولانی است در ستایش «اردویسور اناهید» ایزد بانوی آبهاست. در این یشت نیز مانند یشتهای دیگر، اعتقادات پیش از اشوزرتشت با عقاید زرتشتی آمیخته است. به طوری که در بندهایی از آن نیروی حیاتبخشی این ایزد ستوده شده ولی در بندهای دیگر خصوصیت زرتشتی شده وی آشکار شده که در حقیقت اهورامزدا این ایزدبانو را افریده تا در ستیز آفریدگان نیک با بدیها یاور آنان باشد.
6) خورشید یشت : دارای 7 بند و در ستایش خورشید نماد روشنایی و گرمابخشی میباشد و به دلیل ارتباطی که با مهر در معنی دارد در جایی این ایزد نیز ستوده شده است.
7) ماه یشت : دارای هفت بند و در ستایش ایزد ماه نماد روشنایی در نبود خورشید میباشد.
8) تیشتر یشت : دارای 16 کرده و 62 بند بوده که در توصیف ایزد تیشتر یا همان تیر ایزد میباشد که در اصل ستارهای است نماد ستاره باران که آن را با «شعرای یمانی» یکی دانستهاند. بندهای 13 تا 34 وصف پیکار تیشتر با دیو «اپوش» یا دیو خشکسالی است که سرانجام با پیروزی ایزد تیشتر به پایان میرسد. این بخش یکی از زیباترین بخشهای حماسی ادبیات ایران باستان میباشد. در بندهای 6، 7، 37، 38 این یشت، به اسطوره آرش کمانگیر اشاره شده و این قدیمیترین نوشتهای که از این آزادمرد ایرانی نام برده شده است.
9) درواسپ یشت یا گوش یشت : این یشت دارای 7 کرده و 33 بند بوده و در توصیف ایزدبانویی است که تندرستی اسبان و چهارپایان سودمند خویشکاری اوست. در این یشت از پهلوانان و بزرگانی چون هوشنگ، جمشید، فریدون، کیخسرو و اشوزرتشت یاد شده است. بندهای 27 تا 52 از نوزدهمین یشت به نام «ارد یشت» اقتباس شده که مری بویس بر آن است که «درواسپا» در اصل صفتی برای اشی بوده که بعدها ایزد مستقلی محسوب شده است.
10) مهریشت : دارای 35 کرده و 146 بند است که پس از فروردین یشت بلندترین و مفصلترین یشت اوستاست. این یشت در توصیف مهر، ایزد عهد و پیمان است که علاوه بر آن وظیفه حفظ تمامیت سرزمینهای ایرانی را نیز بر عهده دارد. درسراسر این یشت بر وفاداری به عهد و پیمان، اعم از پیمان میان دو کشور، میان زن و شوهر یا میان دو شریک تاکید شده و مهر در مجازات پیمانشکنان بسیار سختگیر میباشد. در ادبیات کهن ایران باستان مهر و خورشید هم معنی بوده و ایزد مهر همانند خورشید گردونهای دارد که به کمک آن در همه جا حرکت کرده و با هزار چشم و دههزار گوش نمادین هیچ بدعهدی و پیمانشکنی از دیدگان او در امان نیست حتی پس از غروب خورشید هم به زمین آمده و از یک کرانه تا کرانه دیگر برای نظارت بر پیمانها حرکت میکند.
11) سروش یشت : دارای 5 کرده و 23 بند و در توصیف ایزد سروش می باشد . ایزد سروش ایزد فرمانبرداری از دستورهای اورمزد و نماینده نظم و قانونمداری میباشد. ایزد سروش به همراه ایزد مهر و رشن در سرپل چینود(صراط) اعمال آدمیان را میسنجد.
12) رشن یشت : دارای 13 بند است که در وصف رشن، ایزد راستی و توانگری است و ترازوی میزان کارها در دست اوست و با چشم باز کارها و توانگریها را میسنجد که آیا بر پایه راستی به نتیجه رسیده یا نه.
13) فروردین یشت : دارای 13 کرده و 158 بند و در ستایش فروهرهایی است که در اصل نگهبان آدمیان به شمار میروند. این یشت طولانیترین بخش یشتهاست. در بخشهای پایانی آن به ستایش فروهرهای بزرگان دین زرتشتی از کیومرث تا سوشیانس اختصاص دارد.
14) ورهرام یشت : دارای 22 کرده و 64 بند بوده که در ستایش ایزد بهرام، ایزد پیروزی است. این ایزد به خصوص در زمان ساسانیان از جایگاه ویژهای در بین ایرانیان برخوردار بوده است. این یشت از یشتهای بسیار زیبای اوستاست که سرودها و تمثیلهای دلنشین و زیبایی دارد.
15) رام یشت : دارای 11 کرده و 57 بند است و برخلاف نامش در وصف «ویو» ایزد فضاست و تالیف آن متاخر به نظر میرسد.
16) دین یشت : دارای 7 کرده و 20 بند در توصیف و ستایش چیستا ایزد دانش میباشد. همراه بودن دین و دانش در این یشت بیانی است بر جداییناپذیر بودن دین و دانش در فرهنگ زرتشتی که انسان به واسطه اندیشهاش والاترین جایگاه را آفرینش بدست آورده است.
17) ارد یشت : دارای 10 کرده و 62 بند بوده و در ستایش اشی، ایزدبانوی ثروت و برکت است.
18) اشتاد یشت : دارای 9 بند می باشد که به نظر میآید که نام این یشت با مطالبش همخوانی ندارد چرا که اشتاد به معنی «درستی و عدالت » بوده در حالی که در این یشت از فره ایرانی، غلبه بر دیوان گوناگون، ایزدبانوی اشی، ایزدان تیر و باد، دعای اهونور یاد شده و در نهایت با ستایش مجدد فره ایرانی پایان یافته است.
19) زامیاد یشت : دارای 19 کرده و 96 بند است که به دو بخش اصلی تقسیم شده است. بندهای 1 تا 8 فهرستی از کوههای ایران است و بندهای 9 تا 96 در ستایش فره یا همان «خورنه» در اوستاست. زامیادیشت از زمره یشتهای بزرگ قدیمی است، که در جایجای آن زبان شاعرانه و حماسی به چشم میخورد.
20) هوم یشت : دارای 2 بند در ستایش «هوم» میباشد.
21) ونندیشت : دارای یک بند و در ستایش ایزد «ونند» یا «نسر» میباشد که از همراهان ایزد تیشتر است.
پایان نوشتار را با توصیفی زیبا از دکتر راشد محصل استاد فرهنگ و زبانهای ایران باستان از کتاب اوستا به پایان میبرم.
«-کتاب اوستا بیشک ازرشمندترین اثر مدون ایران باستان است که اندیشه پرستش خدای یکتا، آفرینندهای توانا که بر همه کارهای جهان سروری دارد، در بخش گاهان آن با توجه به ژرفای کلام گاهان آشکار است.
-اوستا به ویژه در بخش یشتها تاریخ داستانی ایران را به صورت پراکنده بازگو میکند که با تامل و تحلیل درست میتوان ارتباط آن را با منظومههای حماسی دریافت و مشخص کرد.
-یشتها بویژه فروردین یشت آن فهرستی از نامهای کهن ایرانی است که شناخت درست این نامها میتواند گرهگشای پارهای ابهامها در تاریخ ادب فارسی باشد.
-علاوه بر این در اوستا اندیشههای علمی و دانش زمان نیز متجلی است.
-ستایش پروردگار هستی، فرمانبرداری از دستورهای او، خشنود بودن به دادههایش در همه کتاب موج میزند به طوری که بهتر است گفته شود، اوستا سراسر نیایش آفریننده بزرگ، اورمزد، تکریم و بزرگداشت رادی، راستی و پاکی و نفیکننده هرگونه افراط و تفریط و دروغ ناراستی است » (←راشد محصل ، 1364، ص 101،102)
– موبد آذرگشسب، فیروز (1383). گاتها سرودهای اشوزرتشت. تهران: انتشارات فروهر
– پورداود، ابراهیم، (1356)، یشتها جلد اول و دوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
– تفضلی، احمد (1378). تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن
– راشد محصل، محمدتقی (1364). اوستا(ستایشنامه راستی و پاکی) – از ایران چه میدانم؟/39. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی