گاهان بار چهره میدیوزرم (پیدایش آسمان)

گاهان بار چهره میدیوزرم (پیدایش آسمان)

 

۱۰ تا ۱۴ ارديبهشت گاهان بار چهره ميديوزرم گاه

  منوچهر ارغوانی – گاهان بار یا گهنبار کلمه ای است که در پهلوی به آن گاسانبار کویند که از کلمه گاس در اوستا گاتو به معنی گاه وهنگام آمده است.گاهان بار به معنی گاه و زمان به ثمر رسیدن و بار آوردن وبرپایی بار همگانی و مهمانی و از جشن ها ی موسمی زرتشتیان میباشند .که با داد ،دهش و خواندن اوستا همراه میباشد.

ایرانیان باستان در نگرش سنتی خود باور داشتند که آفرینش در شش مرحله از سوی خداوند در شش چهره گاهنبار انجام گرفته است.

1.میدیوزرم گاه (میان بهار) :در چهل و ششمین روز سال دی بمهر و در اردیبهشت ماه که در این گاه آسمان آفریده شده است.

میدیوزرم گاه یا “میانه بهار” با گویش درست (Midyuzaram) در چهل و پنجمین روز سال دی بمهر و اردیبهشت ماه در این گاه آسمانی آفریده شد.

روز خور تا دی بمهر  یازدهمین تا پانزدهمین روز اردیبهشت ماه باستانی . 10 تا 14 اردیبهشت خورشیدی.

میدیوزرم از واژه اوستایی میئدیو یعنی میان و رزمیه یعنی بهار تشکیل شده است و نخستین گاهان بار در سال است و هنگامی است که گیاهان رشد و نمو می کنند و کشاورزی بار دیگر رونق می گیرد. در باور زرتشتیان هنگام آفرینش آسمان از سوی خدا گاهنبار میدیوزرم گاه می باشد. این گاهان بار هنگام برداشت خرمن و درو کردن غلاتی مانند گندم و جو بر پا می شود.

عنصر دینی این جشنها ، خواندن جشن و نیایش است که موبدان انجام می دهند و حاضرین در جشن دست یکدیگر را می گیرند ، همازور می شوند زیرا:

پیروزی و کامیابی در یگانگی و همازوری است ، به ویژه در گذشته ، تحمل در برابر بلایای طبیعی ، خشکسالی، سیل ، زلزله ، طوفان و مانند آنان تنها با همازوری و پشتیبانی از همدیگر شدنی بود.. شرکت در گاهان بار یک وظیفه دینی برای همه است . هزینه آن را هر کس به داوطلبی به اندازه درآمد خود می دهد ، ولی همه به یک اندازه از آن بهره می برند.

عنصر اجتماعی این جشنها در این بود که ، همه ی زرتشتیان ، زن و مرد ، پیر و جوان و کودک ، فقیر و غنی ، ارباب و رعیت همه یکسان در آن شرکت می کردند ، در یک جا گرد می آمدند ، از یک خوان و یک غذا می خوردند و این امر باعث همبستگی بیشتر می شد. علاوه بر این در پایان مراسم آن چه که از خوردنیها باقی بود به خانه افراد بی نوا و نیازمند فرستاده می شد در حالیکه این افراد خود در این جشن حضور داشته و از این خوراکیها میل کرده بودند ، و این جزیی از ” نیکوکاری و دهش ” است که در دین زرتشتی ستوده و سفارش شده است.

 از روز 10 اردیبهشت ، برای مدت پنج روز نخستین دوره جشنهای گاهنبار سال آغاز می گردد و زرتشتیان این جشنهای بسیار كهن ایرانی را در شهرها و روستاهای گوناگون پاس می دارند.

برگرفته از تارنمای همازور

 

 

چهرۀ گاهانبار مَیدیوزَرِم گاه

گاهانبارِ میانۀ بهار (10 ـ 14 اردیبهشت ماه)

مَیدیوزَرِم گاه نخستین گاهانبار از گاهانبارهای ششگانۀ سال است. به گفتۀدرستتر مَیدیوزَرِم نامِ واپسین روز از پنج روزِ گاهانبارِ میانۀ بهاریاست.

رایِنیدنِ کارهای روزانۀ زندگی کشاورزی نیازمندِ داشتن و بروزنگاهداشتنِ گاهشماریِ درست و پیشرفته بوده است. نیاکان ما با ساختن و درستکردن گاهشماری ای درخور، نیاز خود برای سنجشِ زمان را بر آورده ساخته و باگزینشِ روزهای شایسته در سال به جشن و پایکوبی می پرداخته اند.

گاهانبار یا گاهنبار از جشنهای آوامی یا فصلی ایرانیاناست،[1][2][4][8][9][13][15] و به گونۀ “جشنواره” برگزار می گردد. درمتنهای پارسیگ از گاهانبار بسیار سخن رفته است. در اوستا واژۀ یائیریه بهچمِ آوامی (فصلی و موسمی) برای گاهانبار بکار برده شده.[1][2][4][8] سالدارای شش گاهنبار است. آنها را شش چهره یا شش هنگام می نامند. در بخشِآفرینگان گاهانبار از خرده اوستا، روزها و هنگام گاهانبارهای سال نام بردهشده است.[1][4][7] دردفترهای فارسی نیز چون در آثارالباقیه دانشمند پرآوازۀ ایرانی بیرونی از آنها سخن رفته است.

به روزگار ما، زرتشتیان درایران و هندوستان و دیگر کشورها گاهانبارهایِ گرانسنگ را پاس داشته و جشنمی گیرند. گاهانبار هنگام گردهمایی، همبستگی، نیایش و نیکوکاری است. دارا وندار، توانگر و تنگدست در برگزاری گاهانبار هنباز می شوند.[1][8]

آیینهای گاهنباری نمایانگرِ پیوند ناگسستنی میان مردمان و کشت و کار، چهریا طبیعت و هستی است. گاهِ سپاسگزاری از بخششهای پروردگار و بویژهگرامیداشتِ بَهره و دستاوردهای کشاورزی است. از سوی دیگر هنگامی است برایبه هم پیوستن و با هم بَهره بردن از آن دستاوردها و با هم شاد بودن جشنگرفتن.

هر گاهانبار پنج روز به درازا می کشد و با آماده ساختن وچیدن سفره و آیینها و انجام نیایشهای ویژه (یسنا خوانی، آفرینگانِ گاهنبار،آفرینگان گاتا ، …) برگزار می شود.[1][4][8][9[جشنهای گاهانبار را دیرتر به آفرینشِ هستی پیوند داده اند.[1][4][5][6][7][11][12][15][16[

چهرۀ گاهنبارِ مَیدیوزَرِم گاه، گاهانبارِ “بهاری” است. در واژه،مَیدیوزَرِم “دهندۀ شادابی و سبزی و تری به گیاه، و رویش و بالش آناست.”[1][2][3][11] میانۀ هنگام یا فصلِ سرسبزی است. در گذشته های دور سالبه دو آوام یا فصل بخش می شده. تابستان بزرگ و زمستان بزرگ.[1][4][11[مَیدیوزَرِم نخستین گاهانبار از تابستان بزرگِ ایرانیانِ باستان، وگاهانبارِ میانۀ بهار است.

گاهانبارِ مَیدیوزَرِم از روزِ خور تا روزِدی بِمهر* در اردیبهشت ماه (10 تا 14 اردیبهشت ماهِ گاهشماری خورشیدیکنونی) برگزار می شود.[1][4][7][13][14] روز پایانی پنج روزِ یاد شده، جشنگاهانبارِ مَیدیوزَرِم است. در چنین روزی 45 روز از آغاز سال گذشته. روزهایدیگر برای آماده ساختن جشن می باشد.

بنا بر تراداد و باورها، نخستینگاهانبارِ سال هنگامِ آفرینشِ آسمان است. (نک. گاهانبار) در گزیده هایزادسپرم آمده است که در چهل و پنجمین روز پس از انیران روز** از ماهِاسپندارمذ (= 45 روز پس از نوروز) که “بهار بوده” یا “بهار بُد” خوانده میشده، اشو زرتشت اسپنتمان به 30 سالگی رسیده بوده است. در راهِ رفتن به جشنزار، اشو زرتشت را خواب فرا می گیرد : “(3) در خواب دید که مردم گیتی ساز وبرگِ (جشن) را به سوی اپاختر (شمال) نگاه داشته بودند؛ تا همۀ مردمِ رویزمین در (ناحیه) شمال پیدا شدند و بر سر ایشان میدیوماه پسر آراستای بود، ـآراستای برادر پوروشسب ـ ؛ و میدیوماه پیشوای همۀ مردمی بود که به پیشزردشت می رفتند. (4) این نشانۀ آن بود که نخست میدیوماه و سپس همۀ جهانِمادی بدو به گروند.”[17][18][11] بدینگونه میدیوزرم گاه با پیام آوری آیینِبهدینی از سوی اشو زرتشت نیز در پیوند است. می توان آنرا برداشتی نمادین وهمسان از رویش و بالندگی و رساییِ مینویِ اندیشه دانست.

در نخستینروز و برای گشایش گاهانبار “آیین واج یشت” گاهانبار را به جای می آورند. بامداد به آتشکده (آتش ورهرام = بهرام) شهر می روند. موبدان بخشهایی ازاوستا، یسنا و آفرینگان گاهانبار را بنا بر آیین می خوانند. در پایانپیشکشهای گیتاییِ آماده شده میان باشندگان پخش می شود.[8][9][19] درروستاها و برخی شهرها آیین گاهنبار در خانه انجام می شود. خانه ای که در آنآیینِ گاهانبار برپا می شود را از پیش آمادۀ می سازند. اندکی گِل سفیدآماده می کنند و در برابر خانه می پاشند. به نشانۀ آنکه درِ خانه به رویِهمگان، آشنا و نا آشنا باز است. فراخوانی است برای پیوستن به گاهانبار .[8][9][10][11

آشکار است که بخش مردمی و همگانی گاهانبار ارزش ویژه ایدارد. به هم پیوستن و با هم بودن و استوار ساختن پیوندها و با هم بهرهبردن از دارش و فراورده های هستی از آماجهای جشنهای گاهانباری است. از همینرو به گاهانبار رفتن کاری نیکو و کرفه شمرده می شود. بودن و باشندگی درگاهنبار برای همگان کاری سودمند و نیک است. [1][8][10[

هر گاهانبارسفره ای دارد و روی آن نان و خوراکیهای ترادادی را می چینند. لُرک یاخشکباری که برای گاهنبار آماده می شود ویژگیهایی دارد. خرما، سنجد، کشمش،بادام، گردو، برگه هلو و انجیر خشک را در سفره یا چادرشبی می ریزند و درکنار سفرۀ گاهانبار می گذارند. روی آن هم انار یا سیب سرخی می نهند. همچنینچند شاخۀ مورد. سینی ای از میوه نیز آماده کرده و برسر سفرۀ گاهنبار میگذارند.[8][9[ پس از انجام آیینِ واج یشت و آیینهای دینی، باشندگانکُشتی نو می کنند. اگر کسی از خانواده و نزدیکان درگذشته باشد، از ایشاننام برده و و یادشان را گرامی می دارند. در پایان، همانگونه که بالاتر آمد،میوه های بریده شده و لُرک را میان باشندگان و میهمانان بخش می کنند. دربرخی گاهنبارها نان شیرینی و آش و آبگوشت آماده می شود و با آن از میهنانانپذیرایی می گردد.[8[

 

گاهانبار میدیوزرم گاه

نخستین گاهانبارِ سال
گاهانبارِ میانۀ بهار
جشن همبستگی میان مردمان و همسازی با هستی
جشن گرامیداشت چهر و چهار آخشیج
جشن ستایش و سپاسگزاری
فرخنده باد !

 

آذرباد / 10 اردیبهشت ماه 1383 یزدگردی (1393) ـ 30 آوریل 2014

* خور و دی بمهر : نام روزهای 11 و 15 ماه در گاهشماری ایرانی است. (نک. روزهای ماه)
**
انیران = انارام = فروغ بی پایان : نام روزِ سی ام ماه. (نک. روزهای ماه)

 [1] پورداود ابراهیم، “خرده اوستا”، (1385)، تهران، چاپ دوم، دنیای کتاب، 215، 238، 241، شابک : 3ـ215ـ246ـ964
[2]
بهرامی احسان، جنیدی فریدون، فرهنگ واژه های اوستا، دفتر 3، (1369)، نشر بلخ ـ بنیاد نیشابور، تهران،، 1172
[3]
بهرامی احسان، جنیدی فریدون، فرهنگ واژه های اوستا دفتر 2، (1369)، نشر بلخ ـ بنیاد نیشابور، تهران، 883
[4]
اوشیدری جهانگیر، دانشنامۀ مزدیسنا، نشر مرکز، چاپ دوم، تهران، 1378، 403، شابک : 5ـ307ـ305ـ964
[5]
اشه رهام، آذرباد مهرسپندان، پرتوی نو ابر زندگی و برخی کارهاش، (1382)، تهران، 345، شابک : 8ـ802ـ456ـ964
[6]
رایشلت هانس، گاهان زرتشت و متنهای نو اوستایی، (1383)، گزارش جلیلدوستخواه، چاپ نخست، ققنوس، تهران، 229، 233، شابک : 2ـ473ـ311ـ964
[7]
دوستخواه جلیل ، اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، (1381)، چاپ ششم،انتشارات مروارید، تهران،1061، 1041، 643، شابک : 6،17ـ6026ـ964
[8]
نیکنام موبد کورش، از نوروز تا نوروز، آیینها و مراسم زرتشتیان ایران، (1385)، چاپ سوم، انتشارات فروهر، تهران، 56، 52، شابک : 8ـ36ـ6320ـ964
[9]
نیکنام موبد کورش، آیین اختیار، (1386)، چاپ دوم، انتشارات تیس، تهران، 12، 45، شابک : 8ـ4ـ92475ـ964
[10]
بویس مری، چکیدۀ تاریخ کیش زرتشت، (1377)، برگردان همایون صنعتیزاده، چاپ نخست، انتشارات صفی علیشاه، تهران، 240ـ241، 258، شابک : 4ـ54ـ5626ـ964
[11]
بویس مری، تاریخ کیش زرتشت، پوشینۀ 1، (1376)،برگردان همایون صنعتی زاده، چاپ دوم، توس، تهران، 240، 241، 258، شابک : 5ـ433ـ315ـ964
[12]
کاوه، گروه نویسندگان، جشنها و ترادادها، پیام، 1، کانون زرتشتیان سوئد، 2005
[13]
بهار مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، (1386)، چاپ ششم، نشر آگه، تهران، 46، 50، شابک : 3ـ009ـ329ـ964
[14]
تفضلی احمد، مینوی خرد، (1380)، ویرایش سوم، توس، تهران، 85، 65، شابک : 4ـ280ـ315ـ964
[15]
رضی هاشم، جشنهای آتش، (1383)، چاپ نخست، انتشارات بهجت، تهران، 57، 360، شابک : 3ـ54ـ6671ـ964
[16]
دادگی فرنبغ، بندهش، (1380)، چاپ دوم، برگردان بهار مهرداد، توس، تهران، 41، 105، شابک : 8ـ292ـ315ـ 964
[17]
راشد محصل، گزیده های زادسپرم، (1366)، چاپ نخست، مؤسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی، وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران، 31، 109
[18]
آموزگار ژاله، تفضلی احمد، اسطوره زندگی زرتشت، چاپ پنجم، 1382، نشر چشمه، تهران، 135، شابک : 5ـ12ـ6194ـ964
[19] Duchesn-Guillemin, La Religion de l’Iran ancien, Tome premier, Les Anciennes Religions orientales III, (1962), 1ère Edition, Presse Universitaire de France, Paris, 118, 63