کوشش در رسیدن به کمال مادی و معنوی

کوشش در رسیدن به کمال مادی و معنوی

موبد رستم شهزادی

رسیدن به مرحلۀ کمال مادی ومعنوی درین جهان وجهانِ دیگر از وظایف بایسـتۀ هر فردِ زرتشــتی است.برابِر تعلیمات اشوزرتشت مقصود از آفرینش و نتیجۀ وجودِ زندگانی، این است که هر فردی باید در آبادی جهان و شادمانی جهانیان کوشیده و خود را با کار و کوشش، قابل رسیدن به تمام مراحلِ نیکِ دنیوی و عروج به مقامات روحانی ساخته و به اوج کمال و سعادت دو جهانی برسد.

اشو زرتشت مانند بعضی از پیشوایان مذهــبی آریایی، تعلـــیم نـمی دهد که نــجات هر کس در فــنای اوست و باید از جمیعِ لذایذِ مادی و جسمانی دسـت شسته در گوشـۀ انزوا و با اعمال ِشـاقه به ریاضــت و خواندنِ اوراد و دعا پردازد ،بلکه برعکس می فرماید:”انسان برای زندگانی اجتماعی و کامل و مفید خلق شده و دورۀ حیات را باید یک مبارزۀ دایمی بین بدی و نیکی دانسته و در تمام عمر پشتیبانِ راستی و درستی بوده، بر ضدِ بدی و زشتی بســتیزد و بــداند که رستــگاری او در کار و کوشــش و خدمــت به دیگران است.”

“عبادت به جز خدمت خلق نیست

به تسبیح وسجاده ودلق نیست.”

(سعدی)

 

مقصود از آفرینشِ انسان در اوسـتا این است که از پرتوِ کوشــشِ خود جهــان را آباد کرده، ملـکوتِ آسمانی و سلطنتِ الهی و اقتدارِ رحمانی یعنی” خــشترا” را که در پــیش شــرح د اده شــد در جــهان برپا سازد و هر کس برای انجامِ آن موظف است تمام نیروهایِ مادی و معنوی خود را به کار انداخته مشغولِ خدمـت به خــلق خدا گردد.به همین سبب است که اشوزرتـــشت در( یسنای 28 ) از در گاه اهورامزدایِ یکتا آرزومند است: که او را از بخششِ ملکوتی و راستی و درستی و منش پاک برخوردار نماید تا بتواند روانِ آفرینش را از خود خشنود سازد و در یسنای بعدی آرزومند است که روانِ آفرینش از ستم و تزویر و خشم و زور خلاص شده زندگانی پایدار و خرم یابد.

 

هر کس برای حصولِ سعادت و نیک بختی راههای مختلفی بر می گزیند و برای رفع ِحوایج ِخــود به وسایل گوناگون متوسل می شود.بعضی سعادت را در تحصیلِ ثروت و ذخیرۀ مال پنداشته و جمعی آن را درقدرت و نیرو میجویند وبرخی دیگر آن را در لذایذِ جسمانی می دانند، ولی هریک از اینهاچون به مقصد خود رسند خواهــند فهــمید که همۀ اینها چون زنــجیری است که آزادی روح راسـلب کـرده و آدمی را بیشــتر محتاج و گرفتار میسازد. این آرزویـــی است که بســی دلها در سر آن خون شــده و حیات بسیاری را نابود ساخته است.

 

اشوزرتشت در یک جملۀ مختصر کلیدِ سعادت را این چنین تعریف فرموده: ای اهورامزدا خواستارم که آرزوهای ما را برآورده ساخته و هر یک را از توانایی و پایداری و قوه راستی برخوردار ســازی و بهره ای از توانگری و سودی از زندگانی پاک منشی به ما بخشی(یسنای 43 بند1).

 

ذرۀ مینویی :

اشوزرتشت می آموزد که :مرکزِ جمیعِ کاینات و مــبداء همۀ مــــوجــودات اهــورامــزدایِ قادرِ مطلق است و در نهــادِ هریک از افراد بــشر چه زن وچه مرد، چه غنی و چه فقیر، ذره ای ازا نوارِ ایزدی ساکن است و آن پرتوِ خدایی را به هر اسمی که بخوانید، خواه روح، خواه وجدان یا روح القدس یا فروهر یا هـوش و خـرد، پرتوی است مینویی که در وجود ما به ودیعه نهاده شده و سببِ عمدۀ ترقی و کمال ماست و قوۀ فایقه ای است که از مبداء اصلی خود جدا شده و برای مدت محدود و معین در عالم سفلی در ابدانِ خاکی ما منزل گزیده است.این قوه ای است که با اســتفاده از آن می تواند مارا به درجات عالیه ارتقا ء داده و از حالت حیوانی و انسانی به عالمِ فرشتگان برساند.این پرواز و پیشرفت همان سیر در عوالمِ حقیقت و وحدت است که “خرداد” نام دارد، پس وظیفۀ هر مـرد و زن این است که خود را شناخته و از آن پرتوِ خدایی که در وجودش موجود است مطلع گردیده و متوجه نیرو و استعداد آن شود تا قابلِ ترقی و تکامل به درجاتِ عالیه جسمــانی و روحـانی گردد، یعنی زندگانی جهانی را با کمالِ تندرستی و نیرومندی ،خوشی و سعادت بگذراند و در خدمتِ دیگران نیز کوشــا و ساعی باشد تا چـون دعوتِ حق از عالمِ ملکوت در رســد با کمالِ شادی و خشنودی بپذیرد و در حضور اهورامزدا در کشور راستی و نور داخل گردد.

 

موبد زرتشتی در اندرز پیمان زناشویی می فرماید:

“داد و آیین خــرداد ،خرمی و آبادانیســت، پس دل خود را خرم و تن خـود را پیوسته پــاک نگـهدارید ، چه، پاکـیِ تن اشوییِ روانست. ناسپاسی مَکنید واندوهگین مباشید.گیتی را به چشمِ نیک ببینید وبه دادۀ هورمزد خرسند و سپاسـدار باشید.آبادی سـازید و شـادی افزایــید. آب که شوۀ(سبب) خرمی و آبادانی است، هماره پـاک نگهدارید و به پلیــدی و نسا (ناپاکی) مَیالایید.تن و جامه در آبِ روان مشویید.کاریز(قنات وچاه ) کنید و زمین خشک را برومــند سازید.

 

برگرفته از کتاب زرتشت و آموزه های او نوشته روانشاد موبد رستم شهزادی

http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3599/ketab3599.pdf