منشاء بدی از کجاست؟

منشاء بدی از کجاست؟

موبد رستم شهزادی

برابر گاتها- یسنای 30 بند 3 “آن دو گوهر همزاد یعنی نیکی و بدی از آغاز در عالم اندیشه و روح آدمی پدیدار گشتند” و این جمله میرساند که آدمی پس از اینکه به نعمت اندیشه و خرد برخوردار گردید و با نگاه کنجکاوانه و پژوهشگرانه به درک و فهم اسرار طبیعت اطراف خود پرداخت بعضی ازین عوامل را بنابر اندیشه نیک خود، نیک پنداشت و دیگری را طبق روح و اندیشه بد خود، بد دانست پس منشا نیکی و بدی برابر فرموده اشوزرتشت فکر و اندیشه و روح ماست و گرنه در اصل همه چیز را اهورامزدای یکتا بنا به حکمت و خرد بی پایان خود آفریده بدون اینکه اندیشه وفکر ناقص ما آن را دریابد، یا به حقیقت اسرار خلقت نایل آید.

طبق آیات گاتها آنچه بنابر نظر و مصلحت ما نیک و پاک و مفید آید منتسب به سپنتامینو یعنی اندیشه و خرد نیک و پاک و آنچه بنابر نظر و صلاح و مصلحت ما بد آید وابسته به انگره مینو یا اهریمن یعنی اندیشه و روان زشت و ناپاک است. در واقع در گاتها سپنتامینو پیوسته در برابر انگره مینو قرار دارد نه در برابر اهورامزدا و دامان خالق بی چون و وصف ازین اتهامات بشری مبری است.

در ماجرای جنگ ابلیس با پروردگار که در بیشتر دینها آمده است جدا از مسایل مذهبی، یک حقیقت بزرگ روانشناسی نهفته است. پس از اینکه خدا انسان را می آفریند و به مرز تکامل یعنی اندیشیدن می رسد و خوب و بد و زشت و زیبا و پاک و ناپاک را می شناسد، ابلیس در برابر پروردگار قرار می گیرد و بر اثر یک انگیزه درونی که خودخواهی میباشد از فرمان ایزدی که همان کرنش در برابر آدم فکور باشد سرباز میزند و از آن پس ابلیس یا شیطان به عنوان مظهر همه گناهان و پلیدیها با انسان به ستیزه برمیخیزد یا به گفته دیگر هنگامی که انسان به مرز شعور و ادراک و اندیشه میرسد نخست متوجه خودش میشود و خودش را مرکز همه چیز قرار میدهد و این خودبینی ابلیس گناه را در درون او بوجود می آورد که سرآغاز جدایی انسان از آفریدگار و هم نوعان خود میشود و جنگ و ستیز نیکی با بدی و کشتار انسانها را بوجود می آورد.

حیوانات که  طبعا از نعمت عقل و خرد بی بهره اند صد درصد تابع طبیعت بوده و نیک و بد و زشت و زیبا برای آنان مفهومی ندارد ولی انسان هرگز در برابر جبر طبیعت قانع و تابع نیست. او پیوسته درصدد چاره جویی و دفع شر با نیروی عقل و خرد خود است. این استعداد او را واداشته تا برابر حیوانات درنده و حشرات موذیه و عوامل بیماریها مقاومت و چاره جویی کند و در نتیجه در هر موردی به علوم امروزی پی برد و تا اندازه ای بر طبیعت تسلط یابد.

آدمی مانند پرندگان بال و پر ندارد ولی با نیروی عقل و خرد خود وسایلی ساخته است که از هر پرنده ای در آسمان سریعتر حرکت کند. انسان مانند ماهی مجهز به دستگاههای شناوری نیست ولی با عقل و هوش خود وسایلی ساخته که چه بر روی آب و چه در زیر دریا سریع و بهتر حرکت کند.

انسان هم دوره ماموتها و دایناسورهای عصرقدیم است ولی آن حیوانات عظیم الجثه ولی بی عقل در اثر کم آبی و نیافتن آذوقه در اثر خشکی زمین همه از بین رفتند ولی انسان ضعیف ولی عاقل و با شعور به هر وسیله متوسل شد و خود را تا حال زنده و گسترده و مترقی نگهداشته است.

پس نخستین وظیفه هر انسان آنست که پیوسته بر علیه جبر طبیعت بجنگد و به هر وسیله ممکنه عوامل زیان آور و خطرناک و مرگ زای طبیعت اطراف خود را دفع و خود را نیرومند و سالم و زنده نگه دارد، اینست وظیفه جسمی و روحی هر آدم با اندیشه و خرد و یقین بداند روزی فراخواهد رسید که انسان با نیروی عقل و هوش و استعداد روحی خود بر تمام بدیها و زشتیها غالب آمده سراسر جهان را از هر عامل زیان آور و مخرب و مرگ زا پاک خواهد کرد و ما آن روز را رستاخیز بشر دانسته و در انتظار چنان روزی هستیم.


در یسنای 44 بند 14 میگوید:

ازتو میپرسم ای اهورامزدا- مرا بدرستی آگاه فرما که آیا میتوانم بدی را مغلوب و بدست راستی تسلیم کنم تا چنانچه در آیین تو بشارت داده شده به زمین افکند و نابود سازد.


یسنای 30 بند 8-

ای اهورا هنگامی که کیفر تو برای گناهکاران فرا رسد کشور جاودانی را برای آنانی بیارایی که بدی را در بند کرده به دست راستی سپارد.


یسنای 46 بند 3-

ای مزدا سپیده دم امید کی بدر آید و جنس بشر، چه وقت بسوی راستی و نیکی روی کند؟ کی نجات دهنده بزرگ با گفتار پر از حکمت خویش به مراد رسد؟ و من امیدوارم چنین کار بزرگی را انجام دهد.


یسنای 48 بند 7-

خشم باید بازداشته شود. در مقابل ستم از خود دفاع کنید ای کسانی که پاداش طرفداری از راستی و نیکی را در هر جهان خواستارید.


یسنای 50 بند 11-

اشوزرتشت فرماید: تا مرا تاب و تواناییست ثناخوان تو خواهم بود ای مزدا، ای آفریننده بشر، من آرزومندم بتوانم مردم جهان را به آنچه موافق اراده تو باشد وادار سازم.

 

برگرفته از کتاب زرتشت و آموزه های او نوشته روانشاد موبد رستم شهزادی

http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3599/ketab3599.pdf