مقام زن در اوستا

مقام زن در اوستا

چون سخن از از بزرگی و وَرج و مقام انسان در بین موجودات دیگر کشیده شد بهتر است راجع به پایه و مقام زن در ایران باستان نیز مطالبی گفته شود تا حق مطلب به درستی ادا گردد.
در ایران باستان مقام زن در جامعه بسیار بالا بود و زن در بسیاری از مسایل زندگی با مرد همکاری میکرد. بنابر نوشته کتاب نیرنگستان پهلوی زنان میتوانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی شرکت کنند یا خود به تنهایی به انجام اینگونه کارها بپردازند. زنان حتی میتوانستند در اوقات معینی به پاسداری از آتش مقدس پرداخته و برابر کتاب مادگان هزاردادستان به شغل وکالت و قضاوت مشغول شوند. در «فروردین یشت» و دیگر یشت ها و همچنین شاهنامه و دیگر حماسه های باستانیِ این سرزمین، اسامی بسیاری ازین زنان نامدار و پهلوان و میهن پرست و دیندار که به واسطه کارهای مفید و نیکویشان در گروه زنده روانان جاوید درآمده اند نام برده شده و به روان فَرهمند آنان درود فرستاده میشود.
زن در ایران باستان حتی به مقام شاهی نیز میرسیده است. در اوستا هرجا از روان پاک و پرهیزگار سخنی در میان است بلافاصله روان چنین زنانی را نیز به یاد آورده و به روانشان درود میفرستد.

« ای اهورامزدا، از میان مردان و زنان آنکه به بهترین وجه سپاس تو را بجا میاورد تو خود به درستی آن را خواهی دانست، به چنین مردان و زنان بی ریا بخشش نیک منشی عطا فرما.»
(یسنا 42 بند دهم)

« آنچه را که مرد یا زنی درست و خوب و شایسته دانست،باید از روی روشن بینی به جای آورد و به دیگران نیز بیاموزد تا همه آن را به درستی انجام دهند.»
(یسنا 35 بند ششم)

« ای مردم” گفتار نیک دیگران را بشنوید و با اندیشه روشن در آن بنگرید و میان نیک و بد خود تمییز دهید. و پیش از اینکه فرصت از دست رود هر مرد و زن باید به شخصه راه خود را برگزیند.بشود که به یاری خرد اهورایی در گزینش راه نیک کامروا گردد. »
(یسنا 30 بند دوم)

اوستا تعلیم و تربیت را برای مردان و زنان هردو واجب دانسته و حتی میفرماید: « دختران باید بیش از پسران به فراگرفتن علم و دانش بپردازند زیرا آنان تا در خانه ی پدرانند، باید به تربیت و آرایش خانه پدر پرداخته و چون به منزل شوهر رفتند باید به تعلیم و تربیت فرزندان و نسل آینده مشغول شوند».
در کتاب بندهش در باره کمال و رسایی خلقت زن از روز نخست چنین میگوید: « آنگاه اهورا مزدا روان را که پیش از پیکر آفریده بود به کالبد مشی و مشیانه بدمید و آنان جان گرفتند.پس بدان ها گفت: « شما پدر و مادر مردمان جهانید. من شما را پاک و رسا آفریدم. با پارسایی به زندگی پردازید. نیک اندیشه و نیک گفتار و نیک کردار باشید».

آنگاه نخستین چیزی که آن دو اندیشیدند این بود: «هریک از ما باید خشنودی و دوستی دیگری را فراهم آورد».پس آنگاه خرامیدن آغاز کردند.

اشوزرتشت در انتخاب همسر آینده دختر خود، سرمشق خوبی در گاتها برای ما به یادگار گذاشته. چنانچه میفرماید:
« ای تو پورو چیستا، ای جوانترین دخترم. من که پدر تو هستم از برایت جاماسپ را که یاور دین مزداست از روی راستی و منش پاک به همسری برگزیدم. اینک برو و با خردت مشورت کن و در صورت قبول با عشق پاک در انجام وظیفه مقدس زناشویی رفتار نما. »(یسنا 53 بند سوم)

انگاه به دنبال همین سرود ” اشو زرتشت خطاب به نوعروسان و داماد ها میفرماید:
« اینک من روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را خوب به خاطر بسپارید و با غیرت در پی زندگانی پاک منشی بآایید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری پیشی جوید: تا این زندگانی مقدس زناشویی را با خوشی و خرمی بگذراند.»

چه خوب شاعر ایرانی آن را به شعر دراورده که:
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی
که یک سر مهربونی درد سر بی

زن در اوستا و سنسکریت به لقب “ریتَه سیه بانو” (Ritasya Bhanu) یا «اشه بانو» خوانده شده که به معنی « دارنده فروغ راستی و پارسایی» است.امروزه واژه اولی در زبان فارسی حذف شده و تنها واژه بانو که به معنی «فروغ و روشنایی» است را برای زنان به کار میبریم. همچنین واژه مادر در اوستا و سنسکریت«ماتری» (Matri) است که به معنی «پرورش دهنده» میباشد و خواهر را «سواسری» (Svâsri) یعنی «وجود مقدس و خیرخواه مینامند» و زن شوهر دار با صفت «نمانو پَتنی» (Nmâno Patni) یا «نگهبان خانه» نامزد گردیده است.

باز در کتاب بندهش درباره زن آمده که «در روز نخست اورمزد به زن فرمود ای زن، تو را آفریدم تا مردان پارسا و پهلوان را به وجود آوری و در آغوش پرمهر خود پرورش دهی تا به یاری آنان ریشه نادرستی و ناپاکی از جهان برافتد.»

شادروان فردوسی توسی درباره این هنر بزرگ زن میفرماید:
زنان را همین بس بود یک هنر
نشینند و زایند شیران نر

در دیگر زبان های ملل از جمله اروپاییان، خداوند را با ضمیر مذکر خوانده و او را چون مردی میشمارند.درصورتی که بنابر نوشته های اوستا اهورامزدا هم جنبه مادری دارد و هم جنبه پدری.چنانکه از شش فروزه برجسته پروردگار سه فروزه نخست اولی را که وهومن=«خرد» و اردیبهشت «راستی» و شهریور «نیرومندی» باشد از فروزه های آشکار مردان و در برابر سه فروزه دیگر که سپندارمذ «عشق و پاکی»، خرداد «رسایی و کمال» و امرداد «جاودانگی» باشند، از فروزه های آشکار زنان است و براستی که زنان با باروی خود، نسل خود را امرداد یا جاودان میسازند.
در بندهش آمده :« اورمزد نسبت به آفریدگان هم حق مادری دارد و هم حق پدری. زیرا به مانند پدر، آفرینش را به شکل نطفه در عالم مینوی از خود بیافرید و چون مادر، آن را بپرورانید و به گیتی آورده و نگهداری میکند و رزق و روزی میدهد» .

روز زن:
در ایران باستان روز پنجم ماه اسفند که نام روز و ماه برابر میشود جشنی به نام روز زن برای گرامیداشت مقام شایسته بانوان برگذار میگردید.
در آن روز زنان و دختران از کارهای منزل آزاد بودند و مردان و پسران افزون بر هدایایی که به مادران و زنان و خواهران و دختران خود میدادند در تمان آن روز انجام همه کارهای منزل مانند پخت و پز و رفت و روب و شست و شو را به عهده داشتند و با برگزاری این تشریفات مردان و پسران تا اندازه ای از کوشش های زنان و دشواری انجام کارهای منزل با خبر میشدند و بدین وسیله از تلاش آنها قدر دانی میکردند.
زن در ایران باستان با مرد در همه اجتماعات و مراسم دینی شرکت میکرد.در خانه آزادی اقتصادی داشت و بر خانواده خود نفوذ زیادی به کار میبست.او میتوانست دارای خواسته و دارایی ویژه به خود باشد.از دیدگاه قضایی میتوانست به وکالت از سوی شوهر، دعاوی را تعقیب کند و به آمورش رسیدگی نماید.شوهر نمیتوانست بدون مشورت با همسر خود دختر مشترکشان را عروس کند.به عنوان شاهد زن میتوانست مانند یک مرد در دادگاه شهادت دهد تا انجا که بر کرسی قضات بنشیند.پروفسور کریستن سن در کتاب خود به نام «ایران در زمان ساسانیان» مینویسد:
رفتار مردان نسبت به زنان در ایران باستان انسان را در دوران دور گذشته به یاد رفتار نزاکت آمیز زمان حال میاندازد.دوشیزگان در آن دوران نه تنها به وظایف خانوادگی آشنا میشدند بلکه اصول اخلاقی و قوانین مذهبی اوستا را نیز فرا میگرفتند.چه در اجتماع و چه در زندگی خصوصی پس از رسیدن به سن بلوغ از آزادی عمل برخوردار بودند».

در آن زمان ازادی دخترن به اندازه ای بود که میتواستند با ارایه دلایل کافی اجازه ازدواج خود را با مرد دلخواه بدون رضایت پدر و مادر از موبد یا دادگاه دریافت نمایند و به ناخواست میل پدر و مادر خویش ازدواج کنند.زنان میتوانستند در زمان سالخوردگی و یائسگی به نگهبانی آتش مقدس در آتشکده ها بپردازند.برابر نوشته های خداینامه پهلوی و شاهنامه، زنان حتی گاهی در شکار و جنگ نیز شرکت میکردند و در این زمینه در تاریخ ایران باستان داستان هایی از جنگ ها و دلاوری ها و حماسه های زنان به یادگار مانده است.تا انجا که میتوانستند در مقام شاهی به رتق و فتق امور کشور پردازند.
قوانین ازدواج نیز در دین زرتشتی بر مبنای تک همسری استوار است ، یعنی در آنِ واحد یک زن یا مرد زرتشتی نمیتواند بیش از یک همسر داشته باشد. همچنین ازدواج موقت وجود ندارد و ازدواج به شکل دایم تا پایان زندگی میباشد.مگر به دلیلی که در آیین نامه احوال شخصیه زرتشتیان بدان اشاره شده و آن استثنایی است. زندگی زن و مرد زرتشتی پس از زناشویی در چهارچوب سخت پرهیزگاری است و نباید از آن پا فراتر نهند.در کتاب «سد در» میخوانیم: «گناه همیمالان آن بود که کسی زن دیگری را بفریبد تا از شوهر خود جدا شود.این گناهی است که هیچ تاوانی بر آن نیست. هر کس زن کسی را بفریبد و با او درآمیزد یا آن زن روسپی بارگی (فحشا) کند آن زن در دم بر شوهر خود ناروا (حرام) بود».
ازدواج نکردن جوانان پس از رسیدن به سن بلوغ نیز گناه شمرده میشد و بر پدر و مادر واجب بود که فرزندان خود را وادار به ازدواج نمایند و در غیر ان صورت گناهکار شمرده میشدند.

پاکدامنی زن:
در وندیداد آمده: « زرتشت از اهورامزدا پرسید: کیست آنکه تو را بیشتر افسرده سازد؟ اهورامزدا پاسخ داد ای سپیتمان زرتشت آنکس زن بدکار است.»
« فرشته اَرت (راستی و پاک دامنی) چون ببیند زن بدکاری نسل را تباه میسازد(سقط جنین میکند) فغان برآورده گوید:
برای اینکه چنین آدمی را نبینم چه بایدم کرد.به آسمان بالا روم یا در زمین نهان گردم؟
(ارت یشت بند ۵۸)

«به روان مردان و زنان پاک و پارسا درود باد».
(هفتن یشت کرده ی سوم و یسنای سی و پنج بند سوم)

سعدی میفرماید:
زن پاک فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشاه

سرچشمه : “جهانبینی زرتشتی” به خامه روانشاد موبد رستم شهزادی.