فروتنی، مهرورزی و عشق پاک

فروتنی، مهرورزی و عشق پاک

موبد رستم شهزادی

اشوزرتشت تعلـیم می دهد: که قلب و روح آدمـی باید پیوسته از پرتوِ عشـق و محـبت نسبت به جمیعِ آفریدگان منور باشد، تا به نتایجِ  نیکِ آن که عبارت از: اطاعت به خدا ، عشـق به نوع ِبشر، غیرت وحرارت برای کار و پیشرفت جهان ، فروتنی و سخاوت، ترقی اجتماعی ،پیشـرفت زراعـت و انـجام امور راجعِ به ترقی جهان ، کامیاب گردد.

 

برابر آموزشــهای اشــوزرتـــشت، روح وروانِ هر مــوجـودی، پــرتوِ مــقدسـی است از انوارِ الهی یا” شـیدان شـید” و این گوهرِ تابناک در جسم خاکی و وجود انسانی نیز نهفته شده است وهمه ارواح از یک اصل و از یک منبعِ واحد صادر می گردد و جمیعِ آفریـــدگان ازین نعمت الـهی سهـیم و شریــکنـد. اندک توجهی بر کاینات و کهکشانها به ما ثابت می کند که همۀ نورها پرتوِ نـور اوسـت و همـه روانـها ذراتی از خورشیدِ حقیقتِ وجودِ اویند، بدین معنی که تمام ارواح در حقـیقت یک روح واحـد و از یـک منبــع کل صادر گردیده که در ظاهر تعـدد پذیرفــته و در ابدان و اجســام مخــتلف و متعدد جایــگزیــن شده اند،چنانکه مولوی بزرگ می فرماید:

 

منبسط بودیــم زیک گوهــر همــه

                           بی ســر و بی پا بدیم آن ســر همه

یک گــــهر بودیم همـچون آفــتاب

                            بی گـره بودیم و صـافی همــچو آب

چون به صـورت آمـد آن نور سـره

                            شـد عـدد در سـایه هـای کـــنگره

 

این عقیده طبعاً حس ِدوسـتی و برادری و عشق در جمیعِ ابناء بشر تولید کرده و در نتیـــجه تمامِ صفاتِ رذیله ،چون بغض و حسد و خشم و نفرت و انتقام را در وجودِ آدمی ریشه کن کرده ،عشق و محبت کامل جانشینِ آن خواهد گشت.چون این صفت، یعنی جذبات و کششهای مهر و محبت و عشق درما نیرو گیرد نه تنها نوع بشر را با نظرِ بــرادری و بــرابــری خواهیم نگریست، بلکه آفریــنش را یک مجســمه یا تندیسِ زیبایی دیده و جمیع هستی ها چون معشوقه ای  سراپا حسن در نظر ما جلوه گر خواهد شد که سراسر جهان را نیک و پسندیده و نشانه ای از رحمت و بخشش کامل خدایی دانسته و جهان آفرینش را پرتوی از نورِ او خواهیم دانست.

 

این مقام مرحله ای است که همۀ عرفا و حـکما چون بدان رسیدند و جمالِ حق را در پسِ پردۀ طبیعت دیدند بی اختیار زبان به توصیف عشق گشوده و آواز روحشان به چنین سرودِ محبت مترنم می گردد که گفته اند:

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

            عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست

 

این عقــــیده و فلســفه نه تنها در عالمِ عرفان، بلکه در زندگانی اجــتماعی و مـعاشرت افراد نسـبت به یکدیگر نیز اهمیتِ فوق العاده دارد زیرا چون ما همــه را یکسـان و از یک روح و روان دانسـتیم  با همه به محبت وعشقِ کامل رفتار خواهیم کرد و طبعاً مــهر و محبتِ ما در طرف تولیدِ محــبت کرده و اثرات نیکِ آن متوجه خودِ ما و اطرافیان ما نیز خواهد گردید.

 

این است معنی واقــعیِ “ســپنتا آرمــیتی” یا” عشـقِ مــقدس ” نسبت به جــمیعِ مــوجـودات، اگر این صفتِ خــدادادی در هر یک از ما تــقویت گــردد و همۀ بشــر نیز از این موهـــبتِ الــهی و بخــششِ یــزدانـی بـهره مندگردند، چه اندازه جـهان خــرم و آباد و جهانیان شاد و آزاد خواهـند گشـت.چه نیــکو می بود اگر ما به جایِ غرور و خود پرستی و نفرت و حســد، دوســتِ همۀ عالم و خــیر خــواهِ جــمیع مخلوقات می بودیم.

 

در اوســـــتا آ مــده : “خوشــــبخــت کســی اســت کــه در پــی خــوشــبخــتی دیــــگران

بـــاشـــــد.”

 

اگر انسان این حقیقتِ اوســتایی را درک می کرد و می دانسـت که خوشــبختی و سعادتِ او وابسته به خوشبختیِ دیگران است هرگز خود خواه نمی شد و قلب و روحِ خود را به جای صفات زشت و ناپسند،جایگاهِ نور ایزدیِ” سپنتا آرمیتی” می کرد و در راه خدمتِ به دیگران و نوع پروری قدم فرا می نهاد.

 

عشقِ مجازی نیز جلوه ای است از جــلوه هایِ عشــقِ حقیقی ، محبتِ پدر و مادر به فرزند و علاقــۀ فرزند به والدین وعشقِ زن و شوهـر نسبت به یکد یگر جزو همین عشق حقیقــی است .در گـــاتـــها “ســپنتا آرمــیتی”یا ” روح عشق و محبت” چنان تعریف شده که در راه ترقی عموم بکوشــد وعشـق و محبتِ او شاملِ حالِ همۀ بنی نوع بشر گردد.

 

درواقع این صفت خود به تنهایی، جامع، جمیعِ، محسناتِ اخــلاقــی بوده و بــهترین راهــنما به سـوی خوشــبختی است، زیرا برابرِ این دستورِ الهی خدمــت و شرکــت در امـورِ عـام المنفــعۀ اجــتماعــی و مساعدت و کمک به هر کس، از فرایضِ انسان است و از این روست که ترویج کشـاورزی و کمک به آبادانیِ جهان یکی از سفارشهای دینِ مزدیسنی است .اشـوزرتشت می فرماید: ” ای مزدا، بــشود که” آرمـیتی”، روح عشق و محبت، همیشه در ممالکِ جهان، خورشـید سـان پــرتـو افکند و جهان را جای خوشی و آسایش سازد.”

 

عشق انشان را از ظلمت کدۀ جهل و زشتی به راه راستی و پاکی هدایت می کند،به این مناسبت است که چون اشوزرتشت با تورانیان و رییس آنان “فریانه”صحبت می کند می فرماید:”هنگامی که راستی به تو دهم اندیشه هایت ظاهر گردد و زمانی که طایفۀ تو از راستی وعشق به هیجان آیند خواهند دانست چگونه با پیروی این پیام حقیقی رستگار خواهند گردید.”

 

در اندرزِ گواهِ زناشویی، موبد در بارۀ صفتِ آرمیتی به نو عروس و داماد چنین توصیه می کند:”داد و آیین سپندارمزد فرونتی و مهر و دوستی است .اندر گیتی ایرمنش (متواضع) و فـروتن باشید.با همدیگر دوستار و مهربان باشید.ترمنشی (غرور) و خودپسندی مکنید.هوچشم (پاک نظر) باشید،خویشانِ مستمند را ننگ مــدانید و از خواستۀ خویــش(دارایی خویش) یاریشان دهــید.آموزشــگاه وبیمارســتان و دیــگر بنیادهای نیک نهید و چون زمین، بارور و بردبار باشید.”

 

در یسنای (35 بند7) آمده: بشود فرشته محبت (آرمیتی) به کالبد انســانی پایداری و اســتواری بخشـــد.واین اشاره به محبت و عشقی است که در فضای حقیقت و رحمانیت توسعه یافته، گسترده می گردد.چنــین عشق پاکی آلوده به هوا و هوس جسمانی و آلایشـهای نفسـانی که باعث همه بدبـختی هاست نمی گردد. زیرا:

 

عشقــــهایی کز پی رنـــگی بــــود

                  عشـــــــق نبود عاقـــــبت ننــگی بــود

 

عشــقِ پاک از نورِ حق دارد نشان

                می برد جــان را بــدان جانــب کشـــان

 

در (یسنای 33 بند 11)اشوزرتشت دعا کرده خواستار است که :ای تواناتر از همه، ای مزدا اهورا عشق و محبت پاک را که راهنمای روان به سوی فردوس است، به همۀ جهانیان ارزانی دار.

آری عشق پاک شخص را از جمیع ِکششهایِ دنیوی آزاد ساخته وآ سایشِ روحی و صلح و سلامتی را به وی ارزانی می دارد ، آیینۀ دل  را از زنگارِ گمراهی و گناه پاک می کند و قابل جذب پرتوهای نور مزدا می نماید.عشقِ پاک،روان را قابل صعود به عالم بالا می سازد و در بهشـت برین جای می دهد این است که در یسنای (48 بند5) برای جهانیان خواستاراست :” کی ای مزدا، نیروی آرمیتی درجهان نمودارخواهد شد تا از پرتوِ آن، اندیشه و گفتار و کردار و ایمانِ آدمی پاک ومصفا گردد.”

 

برگرفته از کتاب زرتشت و آموزه های او نوشته روانشاد موبد رستم شهزادی

http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3599/ketab3599.pdf