«دینکرد»(Dēnkart) چیست؟
بیشتر بدانیم : ” دینكرد، كتاب فرزانگی ”
دینْکرد یا دینکرت کتاب سترگی است به زبان پارسی میانه (پهلوی)، که آن را بهدرستی “دانشنامهٔ مَزْدَیَسْنی” و یا “درسنامهٔ دین مزدایی (زرتشتی)” خواندهاند. واژهٔ “دینْکرد” (dēnkart در پارسی میانه) را میتوان به “کردهها (کارها)ی دینی” و نیز “نوشتهٔ دینی” برگردانید.
این گردآوردهٔ بزرگ خود دارای ۹ نسک است، که از آن میان نسکهای نخست و دوم و نیز پارهای از نسک سوم آن به دستان ما نرسیده است. دینْکرد فراهمآمده از نوشتههایی است که زمان نگارش و نیز نویسندگان آنها سراسر شناخته نیستند، و نسکی که در دستان ماست بر پایهٔ این نوشتهها در سدههای نهم و دهم پس از میلاد به دست دو تن از فرهیختگان تاریخ فرهنگ ایرانزمین، به نامهای آذرفَرْنْبَغ ِ فرخزادان و آذربادِ امیدان گردآوری و سامانبندی (تنظیم) شده است. آذرفَرْنْبَغ ِ فرخزادان همان فرزانهای است که در دربار مأمون، خلیفهٔ عباسی، با زرتشتی بهاسلامگرویدهای به گفتگو پرداخت و از این گفتگو پیروز بیرون آمد. (گزارش این گفتگو در ماتیکان سالهی) گجستگ ابالیش آمده است.
در این دانشنامه- که بهرام فرهوشی آن را “یک دانشنامه علوم دینی و عقلی”، و فریدون فضیلت آن را “گرانْسنگترین بُنْنوشتِ پهلوی از دانایان پیشین” میخواند – در زمینههای زیر سخن به میان آمده است: الهیات، فلسفه، اسطورهشناسی، کلام، عرفان، اخلاق، آداب دینی، زندگانی زرتشت، پیدایش جهان، سزاشناسی (حقوق)، سیاست، شهرداری و کشورداری، منطق، ریاضیات، هندسه، فیزیک، اخترشناسی، پزشکی، و دانشها و شاخههای دیگر.
دینکرد (Dēnkard) به صورت تحت اللفظی به معنای تألیف دینی است. دین در اینجا به معنی روایات و کتابهای اوستا و زند است فلذا نامگذاری این کتاب بیانگر آن است که دینکرد کتابی مبتنی بر اوستا و تفسیرهای آن بوده است. برخی نیز از این کتاب به دانشنامه مزدیسنی تعبیر کردهاند.[1]
این اثر بزرگ شامل نُه کتاب بوده که کتابهای یک، دوو همچنین قسمتی از جلد سوم آن از بین رفته است. دینکرد را همانند بندهش، باید نوعی تألیف به شمار آورد که محصول تعلیمات سالیان داراز است.دینکرد در نهایت توسط آذر فرنبغ فرخزادان و سپس توسط آذر باد امیدان گردآوری شده است. نویسندهی اخیر این کتاب را برخاسته از الهام دین مزدیسنی میداند.
مهمترین نسخههای موجود از این کتاب
این کتاب بنا به گزارش “وست” 169000واژه دارد و کاملترین نسخه آن به دست نویس B (دست نویس بمبئی شماره 55) معروف است و امروزه در مؤسسه شرقی ک. ر. کاما نگهداری میشود این دستنویس در سال 1659 میلادی به قلم “ماه ونداد ترک آبادی”نوشته شده و در سال 1783 میلادی از ایران به سورات هند برده شده است. ظاهراً این نسخه، از روی نسخهای که در سال 1020 میلادی در بغداد نوشته شده است استنساخ گردیده است. نسخههای دیگری نیز وجود دارند که البته ناقص هستند مانند نسخه K430 که کتاب ششم و فصلهای 158 و 285 کتاب سوم را دارا است. نسخه ناقص دیگری نیز وجود دارد که به K43 b معروف است و شامل دو فصل آخر کتاب سوم و تمام کتاب پنجم و بخشی از کتاب نهم است. یک نسخه دیگرنیز وجود دارد که به DH منسوب به دستور هوشنگ است. این نسخه شامل چند سطر آخر فصل 417 و تمام فصل 419 و 420 کتاب سوم و همه کتاب پنجم و بخش زیادی از کتاب نهم می باشد.
تدوین و جمع آوری
پس از بر افتادن ساسانیان آذر فرنبغ فرخزادان[2]که در زمان مأمون عباسی میزیسته است این کتاب را جمع آوری نمود اما اندکی بعد کتاب دچار آشفتگی و پراکندگی شد و در نهایت آذرباد امیدان[3]آن را جمع آوری کرد و نام “دینکرد هزار فصل”را بر آن نهاد. نویسنده سرگذشت تدوین این کتاب را درست همانند تدوین اوستا میداند و میگوید که این کتاب، الهام ایزدی به زرتشت است که نسل به نسل و سینه به سینه با وجود فشار ها و مصائب مختلف به وی رسیده است.[4]
محققین بسیاری بر این عقیدهاند که تدوین نهائی این کتاب در قرن چهارم هجری (دهم میلادی) صورت پذیرفته است. برخی نیز معتقدند که کتابهای سوم و چهارم و پنجم دینکرد که جنبه جدلی و فلسفی کلامی آنها بیشتر است توسط آذر فرنبغ فرخزادانتألیف شده و آذر باد امیدانآنها را ویرایش نهائی کرده و نام خود را در آخر کتاب سوم آورده است.[5] اما برخی دیگر دینکرد را میراثی از چندین مؤلف می دانند.[6]
محتوا
این کتاب در تلاش است تا رابطهای را میان دین و دولت و مردم ترسیم نموده تا از این راه هم به زرتشتیانی که تحت سیطره قرار گرفته بودند ایدئولوژی بدهد و هم در مقابل صاحبان ادیان و مذاهب دیگری نظیر اسلام، مسیحیت، یهودیت، و فرقههای دیگری همچون مانی و مزدک ایستادگی نماید. برخی نیز معتقدند که میتوان رگههای زروانی را در این کتاب پیدا نمود.
کتاب سوم
این کتاب نسبت به دیگر کتابها بیشترین حجم را دارد و حاوی 420 فصل است که هر فصلی پس از عنوان، با عبارت “بنابر تعلیم دین به (زرتشتی)” آغاز میشود.البته در برخی از فصول واژهی دین نیامده است – این عبارت تأکیدی است بر آنکه این کتاب بر اساس عقائد زرتشتی و کلام ایزدی است.[7] برخی از فصول کتاب کوتاه و برخی دیگر به نسبت طولانیتر هستند. گاه دیده میشود که بعضی فصول تکرار میگردند که ظاهراٌ این امر بیانگر استفاده از ادبیات شفاهی است. در اکثر این فصول ارتباطی با مابعد دیده نمیشود؛ تنها به نظر میرسد که گاه جمله یا کلمهای در یک فصل موجب بحثی در فصل بعدی است[8]ظاهراً مؤلف از ادیان دیگر خصوصاً اسلام و مذاهب آن نظیر معتزله، اطلاع داشته و به آنها انتقادهائی را وارد میآورد. در فصل 135 به پیامبراسلام اشاره دارد و از واژه پیامبران آویشت (payāmbarānāvišt) استفاده شده است که به معنی خاتم پیامبران میباشد.
مطالب این کتاب در بردارنده ثنویت و مقابله با ادیان و مذاهب دیگر، مسئله انتساب شرور به خداوند، مباحث اخلاقی و فلسفه اخلاق، مسائل مربوط به الهیات و مبداء و معاد، شیوه حکومتداری، دستورهای فقهی و حقوقی، اندرزها، امشاسپندان، مردم شناسی و انسان شناسی، تاریخ و جغرافیا، کیهان شناسی و اسطوره شناسی، پدیده های طبیعی و موضوعات بسیار دیگر است.
کتاب چهارم
این کتاب به لحاظ حجم کوچکترین کتاب از مجموعه دینکرد است و به نظر فهم این کتاب از دیگر کتابها مشکلتر میباشد. دینکرد چهارم،منتخبی از کتاب “آئیننامه” تألیف آذر فرنبغ فرخزادان است. این کتاب انسجام کتاب سوم را دارا نیست و جنبه جدلی و منطقی کمتری در آن به چشم می خورد.[9]
کتاب با توصیف فلسفی از چگونگی خلقت امشاسپندان و تجلی هر یک از دیگری و در نهایت تجلی از اهورهمزدا آغاز میشود.[10] سپس مؤلف به نقش پادشاهانی که به رواج دین مزدیسنی کمک کردهاند میپردازد و از داریوش سوم، بلاش اشکانی، اردشیر بابکان، شاپور پسر اردشیر ساسانی،همچنینشاپور ساسانی و در نهایت از خسرو انوشیروان نام میبرد.[11] در این کتاب از چند عنوان کتاب هندی و یونانی نام برده شده که خود، نمایانگر حضور اندیشههای آنان در ایران بوده است.همچنین کتاب دینکرد چهارم شامل مطالب دیگری همچون خویشکاری موجودات گیتی، موسیقی، مفاهیم انتزاعی مابعدالطبیعه، مسائلی پیرامون هوا شناسی و رصد ستارگان، جغرافیا و پزشکی نیز آمده است. سپس کتاب، همان سیاق دین کرد سوم را در پیوند دین و پادشاهی را ادامه میدهد و از قوانین حقوقی و چهار کیفیت سردی، گرمی، تری و خشکی که در عناصر وجود دارد سخن میگوید. در فرجام سخن نیز به نقش ایران در شکوفائی جامعه بشری تأکید میکند.
کتاب پنجم
احتمالاٌ این کتاب تألیف آذربادامیدان است.[12]این کتاب با این که از لحاظ فلسفی به کتاب سوم شبیه است اما استدلالهای آن ضعیفتر است[13]و از آنجا که دینکرد پنجم بیان دین مزدیسنی به دو نفر غیر زرتشتی است، این کتاب جنبه جدلی بیشتری دارد و رویکرد ملیگرایانه در آن به وضوح دیده میشود.
این کتاب را میتوان به دو بخش اصلی تقسیم نمود.بخش اول پاسخهایی است که آذرفرنبغ فرخزادان در جواب پرسشهای شخصی به نام یعقوبخالدان میدهد. این بخش از کتاب خود دارای بیست و دو فصل است و دربارهیزرتشت، الهام دین زرتشتی ، برتری نژاد ایرانیان، اندرزهای اشو زرتشت، خشنودی و ناخشنودی آفریدگار، مسائلی پیرامون محافظت کردن، بهشت، دوزخ و رستاخیز، نام نیک در این جهان و بهرهمندی از نعمتها در دنیای دیگر و پاداش در هر دو جهان، تاوان گناهان، توبهکردن و گناهان، پاک شدن از نسا(مردار)،پیشوایان دینی، خوردنیها و آشامیدنیها، لباسپوشیدن، زن داشتن، سخاء و بخشش، ازدواج با نزدیکان (خُوَیده)، نیایشهائی همچون نیایش گاهَنبار، فَروَردیگان و روزگاری (سالگرد مردگان) و مراقبت مردم از جانوران، آتش، فلزات، آبها،زمین، گیاهان و ایزدان، برحذر داشتن از انسان و سگ مرده، احترام گزاردن به مردمان، حقانیت دین زرتشتی و پیروان آن و عدم حقانیت پیروان ادیان و مذاهب دیگر است.[14]
بخش دوم کتاب، پاسخهائی است که آذرفرنبغ فرخزادان به شخصی به نام بُخت ماری مسیحی میدهد. یازده فصل به مابعدالطبیعه، سه فصل به چگونگی الهام ایزدی، چهار فصل به پرستش، سیزده فصل به تطهیر آئین اختصاص دارد.
کتاب ششم
این کتاب را باید نوعی اندرزنامه پهلوی به شمار آورد که در ضمن بزرگترین اندرز نامه پهلوی نیز میباشد و حدوداً 35000 واژه دارد. این کتاب را باید تألیفی دانست که نویسنده واحدی نداشته است. دینکرد ششم به لحاظ نوشتاری سادهترین کتاب از مجموعه دین کرد است و شامل اندرزهائی است که به دانایان کهن نسبت داده شده است[15]. احتمالاً این کتاب شرحی بر یکی از بخشهای اوستا به نام بَرِش نَسک است که خلاصهای از آن نیز در کتاب هشتم آمده است. این کتاب به شش بخش تقسیم میشود.
بخش اول به موضوعات دینی با تاکید بر پرهیزکاری و تعبد در برابر ایزدان است. بخش دوم به موضوعاتی چون آفرینش اهورهمزدا و اهریمن، خرد، دانائی، اعتدال، افراط و تفریط میپردازد. برخی معتقدند که منبع این بخش، اخلاقیات ارسطو بوده است[16] بخش سوم همان موضوعات بخش دوم را دنبال میکند اما تکیه آن بر اخلاق عملی است. بخش چهارم پیرامون صفات و اعمال مختلف میباشد. بخش پنجم در بر دارندهی نام نویسندگان و همچنین حکایاتی اخلاقی است و بخش ششم نیز حاوی جملات قصار با درون مایههای گوناگون دینی است.
این کتاب به نسبت کمتر از کتابهای دیگر به مسائل اعتقادی نظر دارد و بیشتر تکیه خود را بر اخلاق نظری و عملی گذارده است. و در این میان به رفتار و سلوک انسان نیز مفصل پرداخته است. لذا میتوان این کتاب را از جمله کتابهای اخلاقی – عرفانی دین زرتشتی به شمار آورد. شاکد میگوید: در این کتاب به نوعی عرفان توجه داده شده است اما این عرفان از سنخ عرفانهای به اصطلاح ریاضتی نیست و تکیه بر اعتدال و میانهروی دارد.[17]از موضوعات این کتاب لزوم شناخت مبداء و معاداست که به شناخت دین منجر میشود و دین نیز به نوبه خود به معرفت منتهی میگردد تا جائی که جهان از حضور دیوان خالی بشود.همچنین نویسنده به مسائل دیگری چون استحکام نظام خانواده، مشورت و مصاحبت با نیکان میپردازد. نیز آمده است که شخص برای نیل به پرهیزکاری میبایست فرائض دینی را انجام داده و همیشه سه حکم اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک را مد نظر قرار دهد. راه تحقق سعادت آگاهی و از برخوانی متون مقدس است .همچنین در این کتاب از مسئله سرنوشت نیز سخنی به میان آمده است.
کتاب هفتم
این کتاب در واقع تاریخ دین زرتشتی از آغاز تا پایان است و براساس سه نسک اوستائی سپَند نسک، چهرداد نسک و ویشتاسپ نسکتدوین شده است.[18] اصل این سه نسک امروزه از میان رفته است و فقط خلاصهای از آنها در کتاب هشتم دینکرد آمده است. مطالب این کتاب پیرامون اسطوره زرتشت با بخش دوم دینکرد سوم، فصل های 2-26 زاداسپرم، و 47 روایت پهلوی قابل مقایسه است. فصول این کتاب چنین است: کسانی که پیش از زرتشت – از کیومرث تا گشتاسپ- توانسته بودند الهام ایزدی را دریافت دارند. سپس به بیان نسبنامه و افسانه زرتشت میپردازد و از انعقاد نطفهاو، تولد، برانگیخته شدن به پیامبری، دشمنی عدهای بدخواه با وی، آزمایش وَر، آشکارگری او، درمان بیماران و مرگ او به تفصیل سخن گفته شده است. سپس به بیان وقایع بعد از زرتشت مانند روشن شدن چشم جان گشتاسپ به عالم مینوی، معجزاتی که تا پایان هزاره و ظهور اوشیدر، اوشیدرماه و سوشیانت روی میدهد، میپردازد. بعد از آن به بیان مسائلی که در 57 سال بعد از ظهور سوشیانت تا فرشگرد است میپردازد.[19]
کتاب هشتم
خلاصه ای از اوستای ساسانی است که برخی از نسکهای آن امروزه از بین رفته است. گردآورنده این اثر احتمالاً آذرباد امیدان بوده است. وی مطابق دعای اَهُونَوَر کتاب را به سه بخش اصلی و هرکدام از بخشها را به هفت بخش و هر بخش را به فصلهایی تقسیم نموده است. این سه کتاب عبارتند از گاهانیک (هفت نسک از متون گاهان) هادگ مانسریک ( مجموعهای از قوانین که به آیینها اختصاص دارد) و دادیگ (که به مسائل حقوقی نظر دارد) . بخش دادیگ مهمترین بخش کتاب هشتم است که بیشتر با قوانین جزایی و زمینهای کشاورزی ارتباط دارد.[20]
کتاب نهم
شرح سه نسکِ “سوتکَر نسک”، “وَرَشت مانسریک” و “بَغ نسک”است. این سه نسک شرح و تفسیری بر سه دعای مهم زرتشتی یعنی اهونَوَر، اَشَم وَهو و ینگه هاتام است. سوتکرنسک دارای 22 فصل است . از فصل 1 تا 13 جنبه اندرزی دارند، از فصل چهاردهمبه بعد مطالب گوناگون اسطورهای مانند داستان گرشاسب، آتش و هفت شهریار بی مرگ، جمشید، ضحاک، فریدون، کاووس و کیخسرو است. ورشت مانسریک نیز 23 فصل دارد و بطور خلاصه با زندگی زرتشت شروع شده و از سخنان اورمزد با وی سخن به میان رفته است. همچنین از نزدیکان وی نیز ذکری به میان آمده است. رد عقیده زروانیه که معتقد بودند اهوره مزدا و اهریمن از یک مادر متولد شدهاند نیز از دیگر بخشهای این نسک است. موارد دیگری چون اشاره به مانی و بخش از داستان کیومرث نیز در این بخش از کتاب آمده است. همچنیننویسنده داستان عرضه دین به جمشید، فریدون، کیارش و گرشاسپ و عدم پذیرش آنها نیز سخنانی را آورده است. بغ نسک نیز دارای بیست و سه فصل است و بیشتر پیرامون مسائل اعتقادی دین زرتشتی است. در خاتمه این کتاب فصلی با عنوان گزیدهای از تمام یشتها که احتمالاً از نسک بیست و یکم بر گرفته شده است گرفته شده است و مطالب آن با گاهان و یسن های هفت فصل شباهتهایی دارد.[21]
نظر به اهمیت این کتاب ترجمههایی از این کتاب صورت پذیرفته است. “کاسارتلی” فصلهایی از کتاب سوم را برای نخستین بار ترجمه نمود. “دومناش” نیز تمام کتاب سوم را ترجمه نموده است. “وست” نیز قسمتی از کتاب پنجم و کتابهای هفتم و هشتم و نهم را ترجمه نموده است. همچنین “موله”، کتاب هفتم و بخشی از کتاب پنجم را ترجمه نموده است. خانم ژاله آموزگار و مرحوم احمد تفضلی نیز دینکرد پنجم را ترجمه نمودهاند. “سنجانا”هم کتاب پنجم را ترجمه نموده است. “شائول شاکد” نیز کتاب ششم را ترجمه نموده است. “فلیپ ژینو”هم پیرامون دینکرد تحقیقات ارزندهای را صورت داده است. فریدون فضیلت نیز کتاب سوم را به فارسی ترجمه نموده است.