بهمنگان

جشن بهمنگان

جشن های ماهانه

در بهمن روز از بهمن ماه برابر با روز دوم بهمن ماه زرتشتی است.

جشن های ماهانه

ایرانیان در درازای سال چندین گونه جشن داشته اند / دارند، که یکی از این گونه ها جشن های ماهیانه هستند و برابر هستند با روزهایی که نام روز و نام ماه یکی می شوند. در گاه شمار زرتشتی / ایرانی هر ماه ۳۰ روز دارد و هر روز هم نامی. در میان این نام های ۳۰ گانۀ روزها، نامهای ۱۲ ماه سال نیز وجود دارند. بنابراین در هر ماه، دستکم یک روز است که نام روز و نام ماه یکسان است. آن روز را جشن می گیرند و با افزودن پسوند «گان» به پایان آن نام ، جشن آن ماه را نامگزاری می کنند، مانند : فروردینگان، اردیبهشت گان، … تیرگان، مهرگان،… بهمنگان و اسپندگان. هر کدام از این جشنها را نیز رسم و آیینی بوده و هست و مناسبت های چندی را نیز به آن ها نسبت داده اند.

شکل کهن و اوستایی واژۀ بهمن، وُهومَنَ Vohu Mana می باشد. وُهو به چَم (معنای) نیک یا خوب است (همانی که در فارسی امروزه «بَه» شده است). مَنَ به چم اندیشه می باشد. پس وهومن رویهم می شود اندیشه نیک.

در فلسفه و جهان بینی زرتشتی/ایرانی بهمن، نماد یا سمبول آن خرد و دانایی و آگاهی است که هم از درون و گوهر هر کس می جوشد و هم از دانش های روز مایه می گیرد و رویهم نیرویی می شود برای راهنمایی انسان به دریافت آگاهی و شناخت بیشتر از خویشتن، جهان و هستی. این بهمن است که به خودشناسی ره می یابد و آنچه را که در فلسفه زرتشتی اَشا Ashâ یا آرتا Ârtâ نامیده می شود به انسان می شناساند. اشا قانومندی آفرینش و هستی است. اشا راستی و حقیقت است.

بنابراین یکی از مناسبت های بهمنگان، گرامی داشت و جشن گرفتن برای خرد و اندیشه نیک و آگاهی است که به انسان شیوۀ درست زیستن را می نمایاند.

بهمن و اشا به همراه چند بنیان یا پرنسیپ دیگر مانند شهریور، اسفند، خرداد و امرداد پایه های فلسفه زرتشتی را تشکیل می دهند که به آنها بنیان های آفرینش یا هستی نیز گفته می شود. در فرهنگ فولکلور یا مردمی زرتشتی این بنیان ها به نام امشاسپند-ان Ameshâ spentâ  نامیده می شوند که به چم «جاودانان افزاینده» می باشند.

در این فرهنگ، هر کدام از این امشاسپندان نماد و نگاهبان بخشی از جهان هستی و طبیعت گشته اند و به آنها گره خورده اند. امشاسپند بهمن نماد و نگاهبان جانوران است. از این روست که در روزهای بهمن (و سه روز دیگر در هر ماه) زرتشتیان از گوشت خوردن پرهیز می کنند که به این روزها نَبُر می گویند که به چم نبریدن سر جانوران و یا نکشتن آنها برای خوراک کردنشان است. در گاتاهای زرتشت کشتن جانوران کاری نکوهیده به شمار آمده است . هم از این رو و هم از برای گرامیداشت طبیعت و جهان زنده است که بسیاری از زرتشتیان گیاه خوار هستند.

هر انسان خردمند و آگاهی که به کمترین شناخت راستینی از خود و جهان دست یافته باشد می داند که او و همۀ دیگر نمودهای هستی از یک گوهر و بن و ریشه بوده و درهم تنیده اند و سرنوشتشان از هم جدایی ندارد. هر آسیبی که به طبیعت، چه هوایی و گیاهی و یا دامی و جانوری برسد زیانش را انسان، دیر یا زود نیز خواهد دید و از  آن گریزی نیست!!

پس جشن بهمنگان برای یادآوری و گرامیداشت این دو بنیان ارجمند هست که انسان بهتر است خرد را در زندگی پیشه کند و به جهان پیرامون نیز آسیب نرساند، چه گیاه و جانور و چه انسان!!

موبد کامران جمشیدی

http://mobedjamshidi.com

—————————————————————————–

بهمن، فرشته پاسدار جانوران:

بسياري از دانشمندان ومورخان از دين زرتشت به عنوان نخستين ديني كه به حفظ محيط زيست توجه كرده است، ياد مي‌كنند؛ به طوري كه وسواس ايرانيان باستان در پاك نگه‌داشتن آب، خاك وآتش همواره زبانزد جهانيان بوده است. هرودوت وگزنفون درباره آن مي‌نويسند: ايرانيان هيچ چيز آلوده وكثيفي رادر آب نمي‌ريزند ودر پاك نگه‌داشتن خاك و زمين مراقبت مي‌كنند.

دكتر فرهنگ مهر در كتاب فلسفه زرتشت به شش فرشته بزرگ اهورامزدا در گات‌ها اشاره مي‌كند كه به صورت گروهي «امشاسپانتا» نام دارد وفرشته‌هاي پاسداران محيط زيست وآدميان نام گرفته‌اند وهريك پشتيبان  يكي از عناصر و يا موجودات طبيعي و حمایتگر چيزهاي متعلق به آدمي شده‌اند.

نخستين فرشته وهومن يا بهمن فرشته پاسدار جانوران و نگهدارنده  تندرستی انديشه در آدميان است. اشا پاسدار آتش, خشترا پاسدار فلز، ارميتي يا اسفند پاسدار زمين، هاروتات يا خرداد پاسدار آب وامرتات يا مرداد پاسدار گياهان نام گرفته‌اند.

ايرانيان همه ساله به مناسبت همزماني روز بهمن در ماه بهمن جشني به نام بهمنگان يا بهمنجه برپا مي‌كردند و از آنجا كه معتقد بودند فروزه پاك و جاويد بهمن در جهان مادي موكل جانوران است در اين جشن بيش از هرجشن وآئين ديگري به رعايت حقوق جانوران و پرهيز از كشتن آنها توجه نشان مي‌دادند.

اگر چه برخي از آداب ورسوم اين جشن زيبا از يادرفته و به ما نرسيده، ولي خوشبختانه بخش عمده‌اي از اين مراسم به واسطه آثار نوشته شده تاريخ‌نگاران و نويسندگان دوره اسلامي همچون ابوريحان بيروني، اسدي توسي،  فرخي و  منوچهري در گذر زمان از يادنرفته است. چنان كه از اين آثار برمي‌آيد، اين جشن تا پيش از حمله ویرانگر مغول درايران به صورتي فراگير موسوم بوده وآداب وتشريفات آن رواج همگانی داشته و حتي پس از آن دوران نيز به صورت پراكنده برگزار مي‌شده است.

 

بهمن، روزي براي جانوران و انديشه‌هاي نيك:

رعايت حقوق حيوانات در ايرانيان تا قرن‌ها چنان در ميان مردم اين سرزمين ريشه دوانده بود كه جزيي جدانشدني از فرهنگ مردم به حساب مي‌آمد و مردم در همه مراسم وآئين‌ها نوعي پايبندي خود رابه اين فرهنگ پيشتاز نشان مي‌دادند ودر نهادينه شدن آن كوشا بودند و به هر بهانه و به هر مناسبت و در هر جشن وآئيني علاقه خود را به اين باورها بروز مي‌دادند.

بهمن در اصل يكي از صفات جاودان خداوند يكتا است و ضمن اينكه نام دومين ماه زمستان نيز هست. دومين روز هر ماه را نيز بهمن مي‌ناميدند. در اين روز كه براساس دو نگرش متفاوت در تقويم رسمي امروزي برابر با 26 دي‌ماه یا 2 بهمن خواهد بود، ايرانيان بيش از هرروز ديگر به رعايت حقوق جانوران و كشتار نکردن آنها توجه نشان می‌دادند و به‌جای آن مراسم پختن آش و خوردن خوراکی‌های گياهي همچون نان وپنير وسبزي، نوشيدن شير شربت‌هاي گياهي بسيار رايج ومعمول بوده است.

يكي ديگر از مراسم اين روز پوشيدن رخت سفيد بود. پوشندگان لباس سفيد در حقيقت با اين کار نمادین بيزاري خود را از هرگونه ناپاكي پليدي، خونريزي وكشتار، آزار واذيت جانوران نشان داده با دسته‌ گل‌های سفيد به ديدار يكديگر مي‌رفتند و اين گل‌ها را به يكديگر پیشکش مي‌دادند.

نشان يا آرم ويژه اين روز ویژه، خروس بود؛ چون باور داشتند كه از ميان جانوران اين خروس همانند سروش (از فرشتگان خدا) با بانگ هوشياري دهنده و بيدار كننده خود نويدبخش روزي روشن با انديشه‌اي روشن و سپيد بوده وآنان را به سپيدي، روشني و پاكي در انديشه و کردار و بيزاري از خونريزي وكشتار جانوران و پايمال نكردن حقوق آنها فرا مي‌خواند.

بهمن به معني انديشه نيك است، و هماورد و دشمن او اكومن يا اكمن ديو(انديشه ناپاك) است. از ديگر ديوان مخالف بهمن، ايشمه (خشم) وآز (غلط انديش) است. بهمن راست‌كرداران پرهيزگار را در بهشت مي‌پذيرد. در ادبيات پهلوي بهمن نخستين آفريده اهورامزدا است. يعني بهمن است كه زرتشت را به هنگام زادن نگهباني مي‌كند و از آسيب ديوان رهايي مي‌بخشد.

گمان بر اين است كه بهمن در آیین زرتشت، جانشين مهر ايزد بزرگ آريائيان شده است. او پشتيبان جانوران سودمند در جهان است و با ايشان نيز سروكار دارد. (شناخت اساطير ايران / جان هيلنز / ص 73) چون بهمن پاسباني چارپايان سودمند در جهان جسماني را به دوش دارد، در جشن بهمنگان يا بهمنجه از كشتار حيوانات و خوردن گوشت آنان خودداري مي‌شود. (مراسم مذهبي وآداب زرتشتيان / موبد اردشير آذرگشسب / ص 239)

در رواياتي آمده است كه جشن بهمنگان جشن پدران ومردان درست كردار است. پدران و مرداني كه همواره در تخصيص روزها و بزرگداشت‌ها ناديده گرفته ‌شده‌اند. اينك همه تلاش‌ها و راست كرداري‌هايشان راپاس مي‌داريم به پاس جشني كهن وباستاني كه نياكان ما هيچ‌گاه مادران وپدران را از يادنبرده بودند.

 

تاريخچه حمايت از جانوران در ايران:

حمايت از جانوران در ايران به بيش از 2000 سال قبل از ميلاد مسيح مي‌رسد ودر قوانين آن زمان آمده است كساني كه از جانوران كار سخت مي‌كشند بايد مجازات شوند.

در كتاب پزشكي ايران به نقل از اوستا آمده: برمومنان واجب است كه به هر موجود بارداري خواه دوپا و خواه چهارپا به يك چشم بنگرند.

اين مستندات نشان مي‌دهد كه ايرانيان باستان در ميان ملت های گوناگون از پيشگامان و بنيانگذاران قوانين و دستورات مربوط به حقوق جانوران و حتي گياهان بوده‌اند و وارون آنچه كه تاريخ‌نگاران و نظريه‌پردازان غربي در ترويج آن مي‌كوشند ايرانيان قرن‌ها زودتر از آنها در اين قوانين و دستورات ريشه‌دار به مسائل مربوط به جانوران ومحيط زيست آنها توجه كرده وهمه ويژگي‌ها و حقوق آنها را به رسميت شناخته‌اند. رسم شفقت  و مهربانی سبت به جانوران قرن‌ها پس از سقوط افكار ايرانيان باستان برجاي ماند ولي در نهايت اين نگرش كمرنگ شد.

پس از آن، جستار حمايت از جانوران در ساير اديان جهان نيز بعداً جايگاه ويژه‌اي يافت، از يهوديت ومسيحيت وكنفوسيوسي وهندو گرفته تا سنن ومي، شينتو، تائو، بودا و سرانجام اسلام. بلندترين سوره قرآن كريم كه بقره باشد به نام يك جانور ناميده شده است.

 

بهمنگان تنها يكي از اعياد و جشن‌هاي ملي است كه با گذشت زمان از شكوه ويژه اين روز و برگزاري ان در سطح ملي كاسته شده است. دكتر فرهنگ مهر در كتاب فلسفه زرتشت از تلاش اهريمناني ياد مي‌كند كه طي سده‌ها در كنار گذاشتن جشن‌هاي ملي ايران همچون نوروز، مهرگان و سده کوشیده‌اند و با شكست روبه رو شده است.

گرچه بسياري از آئين‌هاي ديگر همچون بهمنگان تا اندازه زيادي به دست فراموشي سپرده شد. اما با توجه به پيشينه تاريخي اين روز انجمن حمايت از حيوانات ايران ، روز 26 دي‌ماه رابه عنوان روز حمايت از حيوانات اعلام كرد و از سال 79 چندین بار پيشنهاد ثبت اين روز به عنوان روز حمايت از حيوانات در تقويم رسمي كشور را به شوراي فرهنگ عمومي ارائه داد، اما هربار به آن ترتيب اثر داده نشده است.

با اين حال حاميان جانوران دراين روز خود گردهم جمع مي‌شوند و برنامه‌هاي ویژه‌اي رادر جهت حمايت از حقوق جانوران به اجرا مي‌گذارند.

 

جشن بهمنگان:

جشن بهمنگان در روز دوم بهمن ماه به مناسبت همنام شدن روز و ماه برگزار مي‌گرديد. هم‌اکنون به دليل تغييراتي كه در گاهشماري‌ها به وجود آمده است، برخی مانند زرتشتیان روز دوم بهمن ماه كه بهمنگان بوده است را به 26 دي‌ماه تغيير داده و در تقويم‌ ثبت کرده‌اند. گرچه اخترباستان‌شناسانی مانند دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی بر این باورند که نباید در تقویم دست‌کاری کرد، بنابر این هنوز هم بایستی جشن بهمنگان در همان روز باستانی خود یعنی 2 بهمن برگزار گردد.

 در ترجمه خرده اوستا چنين امده است:

در جشن بهمنگان، ايرانيان به مناسبت اين‌كه امشاسپند بهمن در جهان مادي نگهبان چارپايان سودمند است از خوردن گوشت پرهيز مي‌كنند. ايرانيان باستان اين روز رابه احترام آن جشن مي‌گرفتند و شادي مي‌كردند و خود را براي پيروي از صفات پسنديده آن كه راهنماي پيشرفت وسعادت است، آماده مي‌ساختند. (جشن‌هاي باستان ايران / علي خوروش ديلماني). درباره اين جشن علي بن توسي (اسدي طوسي) شاعر قرن 5 هجري در كتاب واژه‌نامه لغت فرس زير واژه بهمنجه مي‌نويسد:

بهمنجه رسم عجم است، چون دو روز از ماه بهمن مي‌گذشت، بهمنجه مي‌كردند و اين عيدي بود كه در آن روز طعام مي‌پختند و بهمن سرخ و بهمن زرد بر كاسه‌ها مي‌افشاندند.

فرخي مي‌گويد: فرخش باد وخداوندش فرخنده كناد /  عيدفرخنده و بهمنجه و بهمن‌ماه

انوري نيز مي‌گويد: بعد ما كز سرعيش همه روز افكندي / سخن رفتن و نارفتن ما در افواه / اندر آمد از در حجره من صبحدمي /  روز بهمنجه يعني دوم بهمن ماه.

ابوريحان بيروني در آثارالباقيه در مورد جشن بهمنجه چنين مي‌نويسد: روز دوم آن روز بهمن عيد است كه براي توافق دو نام آن را بهمنجه ناميده‌اند، بهمن نام فرشته موكل بر بهايم است كه با آنها براي عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است و مردم فارس در ديگ‌هايي از جميع دانه‌هاي ماكول با گوشت غذايي مي‌پزند و آن را با شير خالص مي‌خوردند و مي‌گويند كه حافظه را اين غذازياد مي‌كند و اين روز را در چيدن گياهان و كنار رودخانه‌ها و جوي‌ها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندني‌ها خاصيتي مخصوص است و براين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مي‌داد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست.

ابوريحان در كتاب التفهيم خود آورده است: بهمن نام گياهي است كه اكنون در اطراف خوزستان و دشت ميشان مي‌رويد. ايرانيان در روز جشن اين گياه را با شير مخلوط مي‌كردند و مي‌خورده‌اند . (اصل ونسب ودين‌هاي ايرانيان باستان / عبدالعظيم رضايي / ص 499 ).

چنانكه از عبارت ابوريحان و اسدي توسي برمي‌آيد، بهمن نيز نام گياهي است كه به‌ویژه در جشن بهمنجه خورده مي‌شده كه به رنگ سفيد يا سرخ وبه شكل زردك بود. (يشت‌ها  جلد اول / ابراهيم پورداوود / ص/ 90 )

امروز نيز بين مردم ما در زمستان به خصوص ماه بهمن خوردن برف وشيره مرسوم است ومعنقدند كه خاصيت دارويي دارد.

بهمن نخستین و برترين امشاسپند است  وصورت اصلي اين كلمه وهومن است كه مركب از دو واژه است. به معني نيك  و به معني وجدان و مصدر انديشه و به عبارت ديگر وجدان نيك و خرد كامل وآن دو لفظ مصطلح اخير هم مركب از دو كلمه است:

وهو: نيك، من: ضمير و وجدان.

از روایت‌های اوستا چنان فهمیده مي‌شود كه تندرستی و خوشبختی و نيكي همه ضماير و دل‌ها به اين امشاسپند مربوط است؛ ستودن و ستایش اين امشاسپند عبارت از استقبال نيك‌ضميري و دارای وجدان نيك شدن؛ وهومن امشاسپند از هركس نا خشنود باشد در دنيا سعادت و در آخرت بهشت و درجات عالي نصيب آن شخص نخواهد شد.

 غرض از تحصيل خوشنودی آن امشاسپند، تهذيب وجدان و پاکی ضمير است كه انسان را از هرگونه خواری و نكبت و مرتبه نشيب رهانيده و به درجه‌های بالا رهبري نموده و رستگاري خواهد بخشود.

او كردار مردمان را در واپسين داوري در روز رستاخیز (قیامت) مي‌سنجد، بهشت خانه اوست. زرتشت از طريق اوست كه به نزد اهورامزدا بار مي‌يابد.

 بهمنگان بر همه ايرانيان بویژه مردان ايستاده و پدران پرتلاش فرخنده باد.

————————————————————

از وهومن تا وهومن…        

پریا ماوندی  

۲۵ دی ۱۳۸۷

من روانم را در پرتو وهومن به بالاترین سرای جای خواهم داد و با آگاهی از پاداش کرداری که مزدا اهورا مقرر فرموده، تا زمانی که اراده و توانایی دارم به مردم می­آموزم که برای اشا کوشش کنند.

(گاتا، هات 28 بند 4)

 

اهورامزدای رایومند و فرهمند را، امشاسپندان را، وهومن را، صلح پیروزمند را که از بالا پشتیبان همه­ی آفریدگان است، دانش فطری مزدا آفریده را، دانش اکتسابی مزدا آفریده را… می­ستاییم.

(یشت­ها، هفتن یشت کوچک)

 

رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجَنه

ای درخت ملک، بارت عز و بیداری تنه

اورمزدِ بهمن و بهمنجنه فرخ بُوَد

فرخت باد اورمزدِ بهمن و بهمنجنه

(منوچهری)

 

به خشنودی مینوی وهمن و ماه و گوش و رام…

(خرده­اوستا، برساد)

 

وهمن، منش وه و خوب، یکی از فروزگان شکوهمند پاکان جاودان، امشاسپندان پیروزگر، فروزه­ای که در سنت سینه به سینه گشته، بر فراز دیگر امشاسپندان، به راستی چه خوش می­درخشد.

 

این فروزه در هستی مینوی نمود اندیشه­ی نیک و دانایی خداوند می­باشد و در سروده­ی اشوزرتشت، اهورامزدا، پدر منش پاک است:

ای خداوند جان و خرد! زمانی که در اندیشه­ی خود تو را نخستین و پسین هستی شناختم، آنگاه با دیده­ی دل دریافتم که تویی پدر منش پاک، که تویی آفریننده­ی اشا و داور کردار جهانیان.

(گاتا، هات 31 بند 8)

 

وهمن امشاسپند، آدمی را از این عقل و تدبیر بهره بخشد و او را به آفریدگار نزدیک سازد:

 

ای هستی­بخش بزرگ دانا! هر آینه با اندیشه­ی پاک به تو نزدیک خواهم شد؛ پروردگارا! پاداشی که تنها در پرتو اشا (راستی) به دست می­آید و دینداران را خوشبخت می­سازد، در هر دو جهان مادی و مینوی به من ببخش.

(گاتا، هات 28 بند 2)

 

این فروزه در هستی زمینی نگاهبان و نگهدار جانوران و ستوران است.

 

خروس که از مرغکان سپنته به شمار می­آید و در سپیده­دم با بانگ خویش دیو تاریکی را رانده و مردم را به برخاستن و تلاش و کوشش می­خواند، ویژه­ی بهمن است. همچنین سپیدی، رنگ نسبت داده شده به این فروزه می­باشد -چنان که سدره، در اوستا وهومنووستر نام دارد- و در میان گل­ها یاسمن سفید یادآور وهومن است.

 

و اما جشن وهمنگان که جشن پاسداشت این فروزه و به یاد آوردن و به کاربستن آن در لحظه لحظه­ی زندگی می­باشد. از این جشن با نام­های بهمنگان و بهمنجنه نگاشته­اند؛ چنان که بسیاری از آداب و رسوم انجام شده در این جشن را، منسوب به جاماسب وزیر خردمند شاه گشتاسب می­دانند و گویند در این روز نوعی آش به نام آش بهمنگان آماده می­کردند و از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید در هر خوراکی بهره می­بردند؛ این گیاهانِ ریشه­ای که شبیه زردک می­باشند، خواص دارویی بسیار داشته و برای تقویت حافظه بسیار مفید بوده­اند.

 

گرچه امروزه این سنت­ها دیگر رایج نیستند باری بهمنگان در میان زرتشتیان امروز نیز با سنتی نوین به گرامیداشت پدران، در هر گوشه­ی ایران جشن گرفته می­شود تا هر باره و هر باره با دیدی نوین­تر و با آموزش­های گاتایی به این فروزه بنگریم و به آن بیندیشیم و آن گونه که اشوزرتشت سروده از وهومن (نمود دانش و اندیشه­ی نیک) به وهومن ره بجوییم:

 

ای اشا کی تو را خواهم دید؟ و ای وهومن چه زمان با کسب دانش تو را خواهم شناخت؟ …

(گاتا، قسمتی از هات 28 بند 5)

 

وهومنی که در هات 29 در صورتی نمادین، همان دانشی است که اهورامزدا از آن برای معرفی یک سودرسان و نجات­دهنده یاری می­خواهد و پس از این یاری است که اهورامزدا، خود، اشوزرتشت را همان سوشیانت می­خواند، کسی که شیوایی بیان دارد و خواستار آشکارسازی اشا با سرودهای ستایش است؛ و این تصویر انگیزش اندیشه در پس این سرودهای ستایش به زیبایی اندیشه برمی­انگیزد و خرد برمی­تابد. پس با یاری از سرودهای گاتا به وهومن بیندیشیم، به هستیمان بیندیشیم و به اهورامزدا راه پوییم و همازورانه وهمنگان را به جشن بنشینیم.

 

فرخش باد و خداوندش فرخنده کناد

عید فرخنده و بهمنجنه و بهمنگان

(فرخی)

 

کتابنامه:

1-   گاتا، سرودهای اندیشه­برانگیز اشوزرتشت، گردآورنده کانون دانشجویان زرتشتی، ویراست نخست، تهران، 1386

2-   ابراهیم پورداوود: ادبیات مزدیسنا- یشت­ها، از سلسله انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی- بمبئی و ایران لیگ از نفقه­ی پشوتن مارکار

3-   هاشم رضی: گاه­شماری جشن­های ایران باستان، چاپ نخست، انتشارات بهجت، تهران، 1380

 

———————————————–

بهمنگان جشن نیك اندیشی        

مهربان پولادی  

۲۵ دی ۱۳۸۷

با اینکه در زمستان بزرگ با سرما در ستیزیم باز هم میراث گرانبهای نیاکانمان همچون پوششی جان و دلمان را گرم می کند وبه ما  مژده ی فرا رسیدن جشن نیک اندیشی و خرد پاک را می دهد. دومین روز هر ماه وهمن یا بهمن نام دارد و چون با نام ماه یکی می گردد آنرا جشن بهمنگان می خوانیم جشنی در ستایش خرد و منش نیک اولین فروزه اهورامزدا یا همان وهمن امشاسپند .در این روز آداب و آیین ویژه یی معمول بود که منظور اصلی آنها پیوند و یگانگی و همازوری مردم و ایجاد جشن و سرور بود.

 

و اما  در تناسب برگزاری  روز پدر در این روز روانشاد موبد رستم شهزادی  یادآور شده اند : ….در مرد وهومن به معنی خرد وعقل و در زن سپنتاآرمیتی به معنی عشق و عاطفه می باشد و اهورامزدا روح مهربانی و احساسات را در وجود زن بیشتر از مرد قرار داده و مرد در خارج از خانه برای تامین  و گذران زندگی باید با  خرد و اندیشه  راه  کسب درآمد بیشتر  و سرپرستی و مسئولیت خانواده را بدوش بکشد  و چون  وهمن به چم منش و اندیشه نیک است این روز  به مردان و پدران  نیک منش پیشکش می شود پدران و مردانی که همواره در تخصیص روزها و بزرگداشت ها نادیده گرفته شده اند اینک همه تلاش ها و راست کرداری هایشان را پاس می داریم  و آرمان داریم  که با پیروی از اندیشه های نیک اشوزرتشت بزرگ مرد تاریخ ، انسان و پدری نمونه برای جامعه خویش باشند.

 

بهمنگان بر همه ی همکیشان به ویژه مردان نیک اندیش و پدران پرتلاش خجسته باد

 

—————————————–

 

بهمن گان، برف اندیشه بر زمین مهربان   

موبد دكتر مهراب وحیدی  

۲۶ دی ۱۳۸۷

موبد دكتر مهراب وحیدی به راستی که انسان موجود شگفتی است . او که چون دیگر جانوران جسم دارد و جان ، زیبا خداداده ای دارد با نام خرد که به شوند آن از دیگر آفریده های این جهان برتری یافته است و بدین داشته تلاشگر در راهیابی به ریزه کاریهای دنیا و رهپیما به اندرون هرچیز و دلداده به دلارام هستی بخش .

 

و در این راه گاه بدون در نظر گرفتن زیبا داده دیگرش که همان وجدان و دین خویش است ، به راهی دگر رود که میوه ای جز اندوه و پشیمانی به بر نخواهد نشست. از این رو است که بر پیروان دین مزدیسنی سفارش گردیده  تا با تراز اندیشه و وجدان و بدور از یکسو نگری و پیش داوری در راه شناخت مزدا گام بردارند. و چه شایسته نیاکانمان این پند را دریافته و به کار بسته اند بگونه ای که در گاهشماری نیز دو ماه آخر سال را در پی ماه آفریننده دادار، بهمن و اسفند نام گذاشته اند تا بدانیم که نماد نیک اندیشی سفیدی است که چون لکی بر آن وارد شود، نمایان می گردد و نماد وجدان بیدار ، مهر و فروتنی که چون زمین همه را به یک دید می نگرد. و بدینسان به انسان هوشمند گقته اند که تا بارش برف در میانه زمستان نباشد ، زمین مهربان را برای شکوفایی اندوخته ای نبوده و خشکسالی در پی آن خواهد بود. و بدون نیک اندیشی و خردورزی ، انسان را توان فروتنی نبوده و توشه ای بهر رهنمای روان برای رسیدن به بهترین راستی نخواهد داشت.

———————————————————————-

 

جشن بهمنگان، جشن پدران و مردان آزاده، نیک‌اندیش و درست كردار

 

گروه اندیشه :

یاس سپید نماد بهمن امشاسپند و جشن بهمنگانفرخش باد و خداوند فرخنده کناد عید فرخنده و بهمنجه و بهمن ماه

جشن بهمنگان برابر است با: روز دوم از ماه باستانی(زرتشتی) بهمن که «بهمن» روز نام دارد (برابر با 26دی ماه) و ویژه امشاسپند بهمن است.

برابر نوشته‌هاى اوستا، اهورامزدا داراى فروزه هاى نیك بی‌شمار است كه از میان آن‌ها شش ویژگی برگزیده‌ترند كه به هر‌ یك از این‌ها امشاسپند مى‌گویند. بهمن نخستین و برترین امشاسپند است. بهمن به معنی اندیشه‌ی‌نیك است.ایرانیان باستان و زرتشتیان کنونی، به مناسبت این که امشاسپند بهمن در جهان مادی نگهبان چهارپایان سودمند است، در روزبهمن از گوشت خوردن پرهیز می کنند.

ابوریحان بیرونى در آثارالباقیه درباره‌ی جشن بهمنجه چنین مى‌نویسد: «روز دوم آن، روز بهمن، عید است كه براى توافق دو نام آن را بهمنجه نامیده اند؛ بهمن نام فرشته موكل بر بهایم است كه بشر به آنها براى عمارت زمین و رفع حوایج نیازمند است.»

امشاسپند «بهمن» فرشته پاسدار «حیوانات» و نگهدارنده «سلامت اندیشه» در آدمى است.

همچنین جشن بهمنگان جشن پدران و مردان آزاده، نیک‌اندیش و درست كردار است.

بسیارى از دانشمندان و پژوهشگران؛ دین زرتشت را نخستین دینى مى‌دانند كه به پاسداری از محیط زیست توجه كرده است. باور و کردار ایرانیان در پاك نگهداشتن آب، خاك و آتش همواره زبانزد یونانیان و دیگر مردم جهان بوده است.

ایرانیان باستان همه ساله به مناسبت جشن «بهمنگان» یا «بهمنجه»، بیش از هر جشن و آیین دیگرى به رعایت حقوق حیوانات و پرهیز از خوردن گوشت آن‌ها، توجه می‌کردند. اگرچه برخى از آیین‌های این جشن زیبا، از یاد رفته و به ما نرسیده، ولى خوشبختانه بخش بسیاری از آن به وسیله نوشته‌های تاریخ‌نگاران و نویسندگانی همچون ابوریحان بیرونى، اسدى توسى، فرخى، منوچهرى و… در گذر زمان از یاد نرفته است. چنان كه از این آثار برمى‌آید، این جشن تا پیش از حتازش مغول در ایران به‌گونه‌ای فراگیر انجام می‌شده و آیین‌ها و تشریفات آن میان مردم گسترش داشته و حتا پس از آن روزگار نیز به گونه‌ای پراكنده برگزار مى‌شده است.

رعایت حقوق جانوران تا سده‌ها چنان در میان ایرانی‌ها و در اثر آموزش ایرانیان در میان مردم سرزمین‌های دور و نزدیک ریشه دوانده بود كه جزیى جدانشدنى از فرهنگ مردم به شمار مى‌آمد و همه مردم در آیین‌های گوناگون پایبندى خود را به این فرهنگ شکوهمند نشان مى‌دادند و در نهادینه شدن آن كوشا بودند. به هر بهانه و به هر مناسبتی، در هر جشن و آیینى دلبستگی خود را به این باورها بروز مى دادند.

در این روز كه برپایه‌ی تقویم رسمى امروزى برابر با ۲۶ دى ماه است، ایرانیان در آیین این جشن، از آش و خوراك‌هاى گیاهى همچون نان و پنیر و سبزى، شیر و شربت‌هاى گیاهى بهره می‌بردند و در خانه‌ی بزرگان و بسیارى از خانواده‌ها دیگ آشى آماده و مهمانى برپا بوده است.

بهمن نماد سپیدی و پاکی است. مردم با پوشیدن لباس سفید در این روز، بیزارى خود را از هرگونه ناپاكى و پلیدى، خونریزى و كشتار و آزار حیوانات نشان داده و با دسته‌هاى گل سفید به دیدار یكدیگر مى‌رفتند.

نشان ویژه این روز «خروس» بود، چرا که باور داشتند از میان حیوانات خروس است كه همانند سروش با بانگ هشدار دهنده و بیداركننده خود نویدبخش روزى روشن با اندیشه‌اى روشن، نیک و پاک است.

جشن بهمنگان جشن بزرگی است. در كتاب اوستا آمده است:

«مى‌ستاییم… روان‌هاى چهارپایان را كه مایه زندگى ما هستند كه ما براى آن‌هاییم و آن‌ها براى مایند. روان‌هاى جانوران سودمند دشتى را مى ستاییم(هات ۳۹) آب‌هاى روان و مرغ پران را مى‌ستاییم … (هات ۴۹) همه جانوران آبى و زمینى و پرنده و رونده و چرنده را مى‌ستاییم. خواستار ستایش روان جانوران آبزى، جانوران زمینى، پرندگان، جانوران دشتى و چرندگان را …».

تاریخ پشتیبانی از حیوانات در ایران به بیش از دوهزار سال پیش از میلاد مسیح مى‌رسد و در دادنامه‌های آن زمان آمده است كسانى كه حیوانات را نگهدارى كرده و از آن‌ها كار سخت مى‌كشند، باید سزای رفتار خود را ببینند. در اوستا نشانه‌هاى بسیاری درباره آفرینش جانوران آمده است. در كتاب تاریخ پزشكى ایران باستان، از گفته‌ی اوستا آمده: «بر باورمندان آیین پاکی و راستی شایسته است كه به هر موجود باردارى خواه دوپا و خواه چهارپا به یك چشم بنگرند.»

—————————————————————————–

بهـمن ماه

دوم بهمن/ بهمن روز
جشن «بهمنگان»، جشنی در ستایش و گرامیداشت «بهمن» (در اوستایی «وُهومَـنَه»، در پهلوی «وَهْـمَـن») به معنای «اندیشه نیک» و بعدها یکی از اَمْشاسْپَندان. در این روز آشی به نام «آش بهمنگان» یا «آش دانگو» به صورت گروهی پخته می‌شده است که نام «دانگو/ دانگی» برگرفته از همین سنت اشتراکی آن است.

پنجم بهمن/ سپندارمذ روز
پنج روز پیش از جشن سده و جشنی به نام «نوسره».

دهم بهمن/ آبان روز
شامگاه این روز، هنگام جشن بزرگ «سَـدَه/ سده‌سوزی» در چهلمین روزِ پس از «یلدا» (زایش خورشید)و صدمین روز پس از اول آبان. متون کهن جشن سده را در آبان‌روز از بهمن‌ماه و در «چلّه» زمستان دانسته‌اند که برابر با دهم بهمن‌ماه می‌شود. جشن سده در نواحی گوناگون با نام‌های مختلفی شناخته می‌شود: در خراسان «سَـرِه»، در حوالی اراک «جشن چوپانان»، در خمین «کُـردِه»، در دلیجان «هَله‌هَله» و در بدخشان تاجیکستان به نام «خِـرپَـچار» دانسته شده است. بتازگی زرتشتیان نیز کوشش می‌کنند تا این جشن را برگزار کنند. در فراهان، سنگسرِ سمنان و جاهایی دیگر، چهار روز پیش و پس از سده را «چاروچار» و سردترین شب‌ها می‌دانند که سده در میانه آن جای گرفته است. همچنین هنگام جشن و نمایش «کوسه‌ناقالدی» که دو نفر در کوچه‌ها به نوازندگی و سرودخوانی می‌پردازند. یکی از این دو نفر نقش «کوسه» و دیگری نقش «تَـکِـه/ تگه» (بُـز نر) را به عهده می‌گیرد. «کوسه» با پوشیدن جامه‌های خنده‌آور، دست و صورت خود را سیاه کرده و «تکه» پوست بزی با دو شاخ بر سر کشیده و دست و صورت خود را سپید می‌کند. گاه پسر نوجوانی نیز در نقش زنِ کوسه به نمایش می‌پردازد. این مراسم در گیلان نیز با نام «آینه تکم» برگزار می‌شود. این نمایش شباهت فراوانی با «کوسه‌سواری» (← یکم اسفند) و نیز «حاجی‌فیروز» نوروزی دارد و بی‌تردید با آیین‌های «باران‌خواهی» در پیوند است. پیوند دادن جشن سده به هوشنگ‌شاه، اشتباهی متداول و ناشی از دخل‌و‌تصرف در شاهنامه فردوسی بوده است. مهمترین دلیل پیدایش این جشن، انجام آیین‌هایی نمادین برای کاستن از شدت سرما و نیز چهلمین زادروز خورشید است.

پانزدهم بهمن/ دی به مهر روز
جشن میانه زمستان و گاهنباری فراموش شده که دلیل فراموشی آن دانسته نیست. با این وجود برخی دیگر از جشن‌های میانه زمستان، بازمانده‌ای از این گاهنبار هستند. همچنین آغاز سال نو در تقویم‌های شمال‌‌غربی هندوکش در افغانستان امروزی؛ آغاز سال نو در تقویم‌های محلی لرستان، بختیاری و کردستان (بنام «وهار کردی»). همچنین هنگام جشن مهرگان («میر ما/ مهرماه»)در تقویم طبری؛ و نیز همین ایام، زمان برگزاری جشن «پیر شالیار/ پیر شهریار» در «اورامانات» کردستان.

بیست و دوم بهمن/ باد روز
جشنی بنام «بادروزی» یا «کژین» در گرامیداشت «بـاد» در اوستایی «واتَـه» و ایزد نگاهبان آن با همین نام که از بزرگترین ایزدان ایرانی در باورهای «زَروانی/ زُروانی» بشمار می‌رفته است. کوشیار گیلانی در «زیج جامع» از آن با نام «باذ وره» یاد کرده است. این جشن نیز با بازار همگانی همراه بوده و در آن روز ریسمان‌هایی از نخ هفت‌رنگ را به آغوش باد می‌سپرده‌اند.

بیست و پنجم بهمن/ ارد روز
برابر ۱۳ یا۱۴ فوریه و جشن آتش ارمنیان به نام «دِرِندِز».

سی‌ام بهمن/ انارام روز
جشن آبریزگان دیگری که با نام «آفریجگان» نیز شناخته شده است. همچنین هنگام جشن مهرگان («میر ما») در تقویم دَیلمی و در گیلان.