آشنایی با فلسفهی به وجود آمدن «پیران»
باور(عقیده) فرهنگ را میسازد و فرهنگ تمدن و باور نیک(درست و سازنده) فرهنگ پویا را به بار میآورد. «سنت» یعنی بردن باور به زبان ساده و همه فهم بین مردم. و از بررسی دقیق سنتها است که میتوان به باورها پیبرد.
آنچه روشن است از آغاز بنیاد ایران بهوسیله کوروش بزرگ که گسترهی آن از شرق تا مرز چین، از غرب تا مصر و از شمال تا روسیه و از جنوب تا حبشه بود تاکنون، کشور ما مورد چشمداشت بیگانگان بوده است و از دیرباز بسیاری از دشمنان ددمنش به این سرزمین یورش آوردهاند و به حق و حقوق این ملت دستدرازی کردند، و با سنگدلی چه کارها که بر سر این مردمان نیاوردهاند.
دلیرمردان و شیرزنان را کشتهاند و آنهایی که زنده ماندند، از دست دشمنان یک لحظه آرامش و آسایش نداشتند و از آنها برای بیگاری و کارهای سخت و کشنده بهره میبردند و مورد بدترین توهین و تحقیر قرار میدادند و پر روشن است که در چنین شرایطی زنان و دختران این مرز و بوم برای حفظ ناموس و شخصیت خویش در برابر بیگانگان خدانشناس چه باید میکردند یا باید تسلیم میشدند یا باید به جای دوردست میرفتند و بهگونهای مخفیانه در سخترین شرایط ماندهی عمر را میگذراندند. تلاش آنها این بود که این مخفیگاه کنار آب روانی و سبز باشد، تا دوباره گرفتار دشمنان نشوند. آنقدر در آنجا میماندند تا اینکه بر اثر گرسنگی یا موارد دیگر جان بهجان آفرین تسلیم میکردند.
در فرهنگ پارسی زن، زندگی و زمین از ریشه «زامیاد» به مفهوم زاییدن بوده و نورخانه و کدبانو شناخته میشود در حالیکه کلمه مرد از ریشه «مرته» یا «مرده» است و هر مرد هنگامی که به درجه بلوغ فکری و انسانی رسید میپذیرد که به جایگاه مینوی جاودانگی و بیمرگی رسیده است و از آن پس بایستی بدون ترس از مرگ در راه کیان فردی، خانوادگی، ملی و انسانی خویش به پیش برد و بر پایهی این باور، زرتشتیان جانباختن مرد را یک امر طبیعی و از روی وظیفه میدانستند، در حالی که جانباختن بانوانی که در راه کیان دینی و ملی خویش وظایف مردان را بردوش میگرفت و جان خویش را در راه آرمان مقدس از دست میداد ارزش بیشتری پیدا میکرد بنابر سنت زرتشتیان بیشتر همکیشان برای بزرگداشت از جانگذشتگی زنان پارسا و فداکار یادبودی بنا میکردند تا آرمان آنها بزرگ و گرامی داشته شود.
تاریخ ایران و دانش ایران شناسی ثابت کرده است که نه تنها پیرسبز، پیرهریشت و غیره برحق و مراد دهنده است، بلکه باید آنها را با همهی وجود نگاهداشت. به راستی باید پذیرفت که هر چشمهساری به گسترهی ایران باستان که پنج برابر ایران کنونی بوده است، پیرسبز و زیارتگاهی بوده که بانویی پاکسرشت از دست دیوان ددمنش فرار کرده و در سخت ترین شرایط و بدترین حالت جسمی و روانی با فدا کردن جان خود به مقام جاودانگی رسیده است.
و ما زرتشتیان با رفتن به این جاها به حق و از روی دانش و آگاهی کامل باور داریم که این زیارتگاها از مقدسترین جاهای جهان است، نه تنها سخنان نادرست و خرافات را نمیپذیریم، بلکه این فرهنگ والای انسانی را ارج مینهیم و فرا میگیریم و به فرزندانمان میآموزیم که در راه زندگی ممکن است خدای ناکرده زمانی فرا برسد که جان این عزیزترین و گرانبهاترین دارایی بشر را، فدا کنیم. پس بر ما واجب است که باورهای اشوزرتشت و سنتهای او را به درستی بشناسیم و بهکار بندیم که خود آینه همه نمای فرهنگ زیبای اهورایی است. بار دیگر گوشزد میکنم حرمت این مکانها را به درستی بهجا آوریم و از کارهای ناشایست بپرهیزیم تا سرمشق دیگران بهویژه کودکان و جوانان خود باشیم.
شادی و سرود، همراه با زیارت و سرگرمی سالم به هر زیارتگاهی شادابی خوبی میبخشد. چه نیکوست که با هماهنگی و با بهجا آوردن آیین درست زرتشتی زیارت خوبی داشته باشیم.
برگرفته از تارنمای یتااهو