ارزش انديشه زرتشت در جهان امروز
![](http://www.dinebehi.com/p/wp-content/uploads/2012/05/images_article1_zartosht_asho.jpg)
موبد کورش نیکنام
بينش وپیام اشوزرتشت، کُهنترين يادگاراخلاقی و انسان محوربرای بشردرجهان امروزی است.از يکسو نخستين دين و فلسفه يکتاپرستی در جهان است که باآموزههای خودهر مرد و زن از هر باور و فرهنگی را در جهان به رستگاری سفارش میکند و از سوی ديگر با انگيزه تازه کردن زندگی و هماهنگ شدن با دانش زمان در جهان، به خواسته و نيازهای مردم در هر مکانی سازگار شده است.
بي گمان داشته و ابزار انسان در جهان محدود بوده و خواسته اونیز نامحدود است ولی بسياری از آرزوها و روياهای اين آفريده اهورايی، در گذر زمان با بهرهگيری از دانش به واقعيت تبديل شده و انسان آن را تجربه کرده است. جهان امروز جهانی است به کوچکی يک دهکده که ساکنان آن به یاری ابزار علمی و کمترين زمان امکان دستيابی به انديشه، تمدن و فرهنگها را در دورترين مسافت خواهند داشت. در اين دهکده جهانی انديشه هايی رنگارنگ از روزگاران گذشته نيز شکل گرفته و دين های خدا محور، پديدار شدهاند که همه آنها به زبان قوم خويش مردم زمان را از بيداد و ستم روزگار رهايی بخشيدهاند و بشر را به اخلاق و رفتار نيکو دعوت کردهاند. چند مکتب بشری نيز در گوشههايی از جهان شکل گرفته و راهکارهايی به انسان پيشنهاد دادهاند در اين ميان به کُهنترين دين يکتاپرستی جهان و برخی از ويژگی های اين آيين اشاره میکنيم تا دريابيم که انديشه های اشوزرتشت چه ارزشی در جهان امروز دارد.
1- جهان شمول بودن
انديشه اشوزرتشت مربوط به قوم و مردم ويژه ای در جهان نيست، او مردماني را برگزيدهتر از ديگران نمیداند که خداوند آنان را به رهبری برگزيده باشد. اين پيام آور سخنان خود را برای رستگاری مردم جهان می گويد و انسان بودن و پرورش ارزشهای نيک را به هر فرد سفارش مي کند تا اخلاقی نيک و رفتاری شايسته بر جهان هستی پويا و پايدار گردد
چنانچه مولانا ميفرمايد:
دی شيخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند که يافت می نشود گشتهايم ما
گفت آنکه يافت می نشود آنم آرزوست
2- جايگاه خداوند
انديشه اشوزرتشت که نخستين بار به يکتاپرستی پی برد، خدای هستی را ترکيبی از چند ويژگی برشمرد و نام او را اهورامزدا گذاشت يعنی دانای بزرگ هستی بخش، يعنی دانش برتر و خرد کامل، از اين ديدگاه خداوند ويژگی آفرينندگی بر پايهی دانايی دارد. پس پروردگار بدی و نابرابری، ستم و بيداد را نيافريدهاست، آفريدگار نيکیها بيدادگر و انتقامجو نيست بلکه با مهر خود در هستی نمايان ميشود.
3- ناسازگاری با پندارهای نادرست
بينش و آموزشهای اشوزرتشت بر پايهی واقعيتهاست، اشوزرتشت باور دارد که دانش زمان در حال تکامل است و هيچگاه آن را پايانی نمیبيند. از اين ديدگاه استوره باوری، خرافه پرستی، پندارهايی که بر احساس نادرست و باورهای تعصب انگيز باشد نمیپسندد. او انسان را به پندار نيک سفارش میکند که بر مبنای دانش زمان هماهنگ شده باشد و همه را ياریگر بيداری دانش بشری در گذر تاريخ میداند،
چنانچه بزرگمهر حکيم می فرمايد: « همه چيز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزادهاند».
4- جايگاه دين
در بينش اشوزرتشت واژهی دين که در اوستا به صورت «دَاِنَه» آمده است به چم وجدان آگاه يا نيروی تشخيص خوب از بد است، از اين رو انسانی دين دار است که بر پايه دانايی انديشه می کند و با ياری وهومن و نيروی درونی آگاه خويش در راه بهزيستی و رستگاری خود و ديگران کوشش ميکند و کسانی که غير از اين را باور داشته باشند و در کنار دين، بازار برتری جويی ساختهاند و به گفتهی حافظ حقيقت را در نيافتهاند.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
5- جايگاه انسان
انسان در انديشه اشوزرتشت ياور و ياری دهنده پروردگار برای گسترش راستی و مبازه با دروغ است. هنگامی که انسان می تواند برخی از فروزههای نيک اهورايی را در خود پرورش دهد و به ياری آنها در بستر زمان حرکت کند پس مسوول است و ماموريت دارد. زن و مرد در بينش اشوزرتشت با يکديگر برابرند و بر يکديگر هيچ برتری ندارند، مگر آنکه در پيشرفت جهان هستی با دانايی و کردار نيک سهم بيشتری داشته باشند.
6- اختيار
بينش اشوزرتشت بدون کم و کاستی از اختيار و يا آزادی گزينش سخن میگويد و جبر را نمیپذيرد. از اين ديدگاه گناه آغازين نيز جايگاهی ندارد و انسان
انسان، بی گناه و پاک به جهان هستی آمده است. هر کس با گزينش راه خويش خوب و بد را در زندگی تجربه میکند تا زندگی را با اختيار و نه با تاييد و دستور ديگری برای خود به سامان آورد.
7- دانش پذيری
دانش اندوزی و گسترش آن از پيشنهاد ويژه آموزههای اشوزرتشت است که در جهان امروز نيز راهکاری مناسب برای دست يافتن به نا ديدنیها و نا آگاهیها است. اشوزرتشت پيشرفت و توانايی انسان را به دانش اندوزی ومیزان دانایی او نسبت می دهد. چنانچه فردوسی می فرمايد:
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پير برنا بود
يا ناصر خسرو:
درخت تو گر بار دانش بگيرد
به زير آوری چرخ نيلوفری را
8- خردمندی
با انديشه زرتشت همه در جهان بايد خردمند باشند زيرا بالاترين هديه خداوندی به انسان هوش و انديشه است که انسان بر پايهی آن و با بهرهگيری از دانش به خردمندی خواهد رسيد. در اين بينش خرد انسان دانشمند و بينشور سراسر وجود او را سرشار خواهد کرد و تن انسان تنها برای ادامه راه زندگی و دريافت دادهها با ياری چشم و گوش و احساسهای ديگر برای دست يافتن به دانش بيشتر و رسيدن به خردمندی است.
چنانچه مولانا ميفرمايد:
ای برادر تو همه انديشهای
مابقی خود استخوان و ريشهای
گر بُود انديشهات گل گلشنی
ور بود خاری تو هيمه گلخنی
9- هنجار هستی
نگرش آيين زرتشت به جهان هستی پيروی و پيوستن به هنجار و مبارزه با ناهنجاری است. هنجار راستی در بينش زرتشت «اشا» نام گرفته است و انسان بايستی در هر شرايطی خود را با آن همگام و هماهنگ سازد يعنی راستی، پاکی، مهربانی، فروتنی، پارسايی و فروزههای نيک انسانی را در خود پرورش دهد تا با هنجار هستی همسو شده باشد زيرا اين هنجار در تمام ذرهها و پديدههای هستی شکل گرفته است و به صورت ذاتی و غريزی انجام ميپذيرد و بر انسان انديشمند نيز بايسته است تا از آن پيروی کند و گرنه بی هنجاری و بی دادی گسترش خواهد يافت.
سعدی میفرمايد
ابر و باد و مه خورشيد و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
10- راستی
اشوزرتشت مردم جهان را به راستی دعوت میکند. آنجا که در گاتها می فرمايد: راستی همواره در جهان پيروز است يعنی دروغ و کژانديشی نبايد جايگاهی در بين مردم جهان داشته باشد زيرا هنجار هستی تنها بر راستی استوار است. چنانچه در آرزوي داريوش بر سنگ نوشته او آمده است.
«اهورامزدا اين سرزمين را از دروغ، دشمن و خشکسالی به دور بدارد».
11- تازه شدن
«فرشه»، در آيين زرتشت تازه شدن را نويد ميدهد، اين واژه در انگليسی نيز به صورت fresh يعنی تازگی در آمده است. فرشه همگان را به تازگی در انديشه، گفتار و کردار سفارش می دهد. تن و روان انسان، فرهنگ و اخلاق مردمان بايد به سوی تازگی و پيشرفت حرکت کند. اشوزرتشت در پيام خود از پيروانش ميخواهد که همواره جهان را نو و زندگی را تازه کنند.
« از کسانی شويم که زندگی را تازه میکنند و جهان را نو می سازند». اشوزرتشت
12- عرفان
انديشه اشوزرتشت مردم جهان را با پيمودن هفت گام به نور حقيقت سفارش میکند و اين در هر زمان ومکانی امکانپذير است. عرفان زرتشت شناخت راهي است که از وهومن يا نيک انديشی آغاز میشود و با گذر از بهترين راستی، شهرياری بر خويشتن، عشق پاک،رسايی و جاودانگی به روشن دلی خواهد پيوست.
13- کار و کوشش
موثرترين عوامل آبادانی و پيشرفت در جهان، که خوشبختی و آسايش مردمان را به دنبال دارد کار و کوشش است. بينش زرتشت از همگان خواستار است که در راستای پيروی از قانون اشا و با توجه به استعداد و توان خود، برای پيشرفت و آسايش جامعه انسانی تلاش کنند. هنر آفرينی در امور زندگی و تلاش در انجام کار نيک، يکی از شيوههای پسنديدهی نيايش پروردگار است و به همين روی گوشه نشينی، رياضت کشيدن، تنبلی و گدايی از کارهای ناشايست در انديشه اشوزرتشت است.
14- حقوق بشر
در بينش اشوزرتشت، بشر از هر نژاد، مليت و قوم، با هر زبان و رنگ پوست، دين و باوری در جهان، از حقوقی برابر برخوردارند. برتری طلبی دينی، قومی و نژادی در اين دين جايگاهی ندارد، زرتشت تنها عامل برتری انسان را پايبندی به ارزشهای نيک و پيروی از هنجار هستی يعنی پيروی از پندار نيک، گفتار نيک و کردار نيک ميداند، در بينش زرتشت بردهداری و اسارت انسان نيز مردود است.
15- انديشه به ديگران
در بينش اشوزرتشت انسان در زندگی، وجود جداگانهای نيست که تنها به رستگاری خويش انديشه داشته باشد. او در نيايش پروردگارش آرزو ميکند تا بشر به سوی روشنايی و نور حقيقت نزديک شود، در پيام زرتشت آمده است:
« خوشبختي از آن کسی است که در پی خوشبختی ديگران باشد»، پس تلاش ميکند تا به آسايش و آرامش ديگران نيز بپردازد. به همين روی ويژگيهای ميهمان نوازی، مهرباني، فروتني و گذشت برای ديگران از ارزشهای فرهنگ ايرانی شده است.
16- شادی
انديشه زرتشت، سرور و شادمانی را به مردم جهان سفارش میکند، پيروان اين آيين شاد بودن و خوش زيستن را برگزيدهاند و از افسردگی و سوگواری دوری ميکنند. شادمانی و سرور يکی از شيوههای نيايش پروردگار و نزديک شدن به اوست. در گاهشماری زرتشتيان با انگيزههای طبيعی، نجومی و تاريخی جشنهايی پايهگزاری شده تا انگيزهای برای گردهم آمدن و شادی کردن گروهی باشد.
حافظ ميفرمايد:
وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم
که در طريقت ما کافريست رنجيدن
17- صلح و دوستی
در آيين زرتشت جنگ و دشمنی چه برای کشورگشايی و چه با نام گسترش دين، نادرست و نکوهيده است و انسان با پيوستن و پيروی از اشا بايد گسترش دهنده مهربانی، فروتنی، آشتی و يگانگی باشد تا آرامش و دوستی را فراهم سازد. هر زرتشتی در نيايش روزانه با سرودن بخشی از اوستا پيمان ميبندد که از دينی پشتيبانی کند که مخالف جنگ و خونريزی و ستايشگر دوستی، پارسايی و از خود گذشتگی است.
18- دادگستری
اشوزرتشت دوستدار، پيشنهاد کننده و گسترش دهنده داد بین مردم جهان است. بنابراین بی قانونی، هرج مرج و بی هنجاری در جامعه بشری جايگاهی ندارد، مرم جهان بايد قانونمند باشند و دادگستری را گسترش دهند.
19- نگهداری از محيط زيست
در بينش زرتشت انسان بايد باور به پاسداری از طبيعت داشته باشد و از تخريب منابع مادی در جهان هستی پرهيز کند. پاسداشت زيستگاه با پرستاری و نگهداری از چهار آخشيج (عنصر) پاک کننده که عبارتند از آب، هوا، خاک وروشنایی از ويژگيهای آيين زرتشتيان است. آلوده کردن آنها در طبيعت و بهرهگيری نادرست از آب، خاک، هوا و آتش از کارهای ناشايست به شمار می رود.
20- نداشتن فرقه در دين
برخی از مکتبها پس از شکلگيری به فرقه های گوناگون تبديل شده، هر چند اين فرقهها در باور دينی مشترکند و راه يکسانی را ادامه میدهند ولی گاهی نيز به تفرقه و جدال میپردازند.
آموزههای اشوزرتشت نمی تواند و نبايد فرقهای جداگانه و چندگانه داشته باشد چون همه انسانها را با خردمندی به راه راستی که تنها راه پيروزی و رستگاری است و بر پايهی هنجار هستی دعوت کرده است. بنابراين در انديشه زرتشت دين و فرقه تنها پيوستن به آيين راستی و خرد است.
21- بهشت و دوزخ
بهشت در بينش زرتشت از واژه «وهيشتم منو» آمده است که به چم بهترين منش است، برعکس آن دوزخ است که از واژه «دروجومانه» آمده که به چم جايگاه دروغ يا تيرگی درونی است. از اين ديدگاه، بهشت و يا دوزخ را خداوند برای پاداش يا کيفر روان انسان در دنيای پس از مرگ نيافريده، بلکه بهشت و دوزخ واکنش طبيعی رفتار انسان است که در همين جهان به خودش باز میگردد و بر وجدان و روانش اثر می گذارد و بهترين شادی و آرامش (بهشت) يا بدترين حالت تيرگی درون (دوزخ) را برای روان او در زندگی وپس از درگذشت به وجود میآورد.
برگرفته از
http://www.kniknam.com