آتشکده باکو، مورد توجه زرتشتیان ایران و هند

آتشکده باکو، مورد توجه زرتشتیان ایران و هند

 

پدرام نمیرانیان: باکو، پایتخت آذربایجان در کناره‌ی باختری(:غربی) دریای مازندران قرار دارد. شهر، همانند یک آمفی‌تاتر می‌باشد که از ساحل دریا تا به‌روی تپه‌های پیرامونِ آن کشیده شده است. شهر باکو به دلیل داشتن حوضچه‌های نفتی و منابع گاز طبیعی، شهرت دارد و برپایه‌ی یک «مَثَل» بومی «اگر نفت ملکه‌ی آذربایجان باشد، باکو تاج اوست». آتشکده باکو در روستای «سوراهان»(Surahan) و در پانزده کیلومتری شهر باکو قرار دارد.

تاریخ آتشگاه، از سده‌های سوم و چهارم پیش از میلاد، زمانی که دین زرتشتی، دین اصلی آنجا بود، آغاز می‌شود.

برپایه‌ی نوشته‌های دانشمند پارسی «جی جی مدی»، در نوشته‌های قدیمی پارسی، درباره‌ی نیایشگاه‌های آتش در کناره باختری دریای خزر، سخن به‌میان آمده است. در سده‌ی هفتم میلاد مسیح، پس از یورش تازیان، بسیاری از آتشکده‌ها ویران شد و بسیاری از زرتشتیان، اسلام را پذیرفتند و شماری هم به سوی هندوستان مهاجرت کردند. با گذشت سده‌ها و افتادنِ گذرِ بازرگانان هندی به این جا، دوباره زیارت‌کنندگان هندی به این مکان، جذب شدند. «کَمپفِر» جهانگرد آلمانی که در سال ۱۶۸۳ از آذربایجان بازدید کرد، می‌نویسد که «زرتشتیان از میانه‌ی سده‌ی هفدهم آغاز به ساخت توقفگاه‌هایی در «سوراهان» کردند که نخستینِ آن در سال ۱۷۱۳ ساخته شد.»

کنده کاری سردرچنانچه بر روی سردر نیایشگاه مرکزی، نوشته شده است، در سال ۱۸۱۰ توسط تاجری به نام «کان‌چان‌گار» Kanchangar ساخته شد. در سده‌ی هجدهم در پیرامون مهراب، نیایشگاه‌های کوچک، اتاقک‌ها و کاروان‌سراهایی پیوسته به یکدیگر، ساخته شدند. ساختار کلی نیایشگاه در آغاز سده‌ی نوزدهم، به همان شکلی بود که امروز به ما رسیده است که شامل یک مکان مقدس مرکزی، مهمانخانه و ۲۶ اتاق می‌شود. در واقع این مجموعه به شکل یک چهاردیواری می‌باشد که یک ورودی دارد. بالای ورودی، مهمانخانه (بالاخانه) دیده می‌شود که این نوع معماری در آنجا سنتی و روا می‌باشد.

نقشه هوایی آذربایجاندر مرکز حیاط چهاردیواری اصلی، نیایشگاه با آتش خاموش‌نشدنی وجود دارد. آتش از یک دریچه مرکزی و همچنین از چهارستون توخالی معبد سرچشمه می‌گیرد. همچنین در کنار نیایشگاه، یک گودال دایره‌ای شکل به بلندای تقریبی ۲۵ سانتیمتر وجود دارد که درون آن هم آتش، فروزان است.

به باور گروهی از مردمان این سازه، جایگاه سوزاندن اجساد هندوان در روزگار چیرگی آنان، بوده است. همه‌ی آتش درون مهراب، درون گودال و درون چهار مناره، همگی توسط گاز طبیعی شعله‌ور هستند. و از راه خطوط لوله‌ای که به آسانی دیده می‌شود، تغذیه می‌شوند.

بالای بسیاری از اتاق‌ها ازجمله ورودی اصلی، نوشته‌های کنده‌کاری‌ شده‌ای وجود دارد که بسیاری از آنها درحال ویران شدن است و با خط هندی Devanagari ، Gurmukhi نوشته شده است .

در سال ۱۸۵۵ با آمدن صنعت نفت و گاز، نخستین کارخانه در محل ساخته شد و آتش‌های طبیعی تضعیف شدند و در سال ۱۸۸۳ به خاموشی گراییدند که در نتیجه آتشکده مزبور نیز خاموش شد. اما در سال ۱۹۷۵ بار دیگر آتشگاه پس از بازسازی برای بازدید عموم گشوده شد و از آن به عنوان شاخه‌ای از موزه‌ی «تاریخ و مهندسی مجموعه کاخ شیروانشاه» نام برده شد. این مجموعه یکی از باارزش‌ترین و پرجاذبه‌ترین جاهای باستانی روزگار باستان می‌باشد که مورد توجه زرتشتیان ایران و هند و گردشگران است.

برگرفته از سایت یتااهو

پیر بانو پارس

پیر بانو پارس

 

زرتشتیان مانند دیگر ادیان، برای نیایش به جاهایی سپند باور دارند که از دیدگاه اعتقادی و تاریخی جایگاه به‌سزایی را در باور بهدینان دارد. یکی از این‌ نیایشگاه‌ها پیر بانو پارس می‌باشد.

نیایشگاه بانوی پارس در باور برخی از زرتشتیان جایگاه جان باختن و ناپدید شدن شهبانوی پارس به‌نام «خاتون بانو» است.

این نیایشگاه در یک‌صد وبیست کیلومتری شما‌ل‌باختری یزد و در جنوب شهر عقدا و در بین دره‌ای از کوهستان‌های عقدا به‌نام «زَجو» است. چند روستای کوچک در نزدیکی این نیایشگاه وجود دارد که مردمان آن روستاها با آب چشمه به کشاورزی می‌پردازند.

از روز مهر تا ورهرام ایزد و تیر ماه برابر با ۱۳ تا ۱۷ تیر زرتشتیان، در این نیایشگاه گردهم می‌آیند.

نیایش‌گاه در کنار راه رودخانه فصلی قرار دارد. در هنگام ورود به‌نزدیکی نیاشگاه گنبد کاشی‌کاری شده بسیار زیبای این پیر، چشم هر تازه‌واردی را به‌خود می‌کشاند. در دامنه‌ی کوه مجاور به‌ نیایشگاه شماری ساختمان به‌نام «خِیله» وجود دارد که از سوی نیکوکاران زرتشتی ساخته شده که هریک وابسته به یک شهر و روستای زرتشتی‌نشین است و جایی برای اقامت موقت هم‌کیشان در هنگام زیارت این پیر می‌باشد . فردی که در همه‌ی سال از پیر نگهداری می‌کند و به کارهای درپیوند با پیر می‌پردازد «خادم پیر» نام دارد. در چنر روزی که باشندگان از پیر زیارت می‌کنند، به شادی می‌پردازند.

برگرفته از سایت یتااهو

«پیران» یا «پیرها» جایی برای همازوری و شادی

«پیران» یا «پیرها» جایی برای همازوری و شادی

 

«پیران»، جاهایی هستند برای گردهمایی، نوکردن دیدارها، انجام آیین‌های دینی، داد و دهش، برگزاری جشن و پایکوبی. و نتیجه آن افزایش همبستگی و همدلی هم‌کیشان می‌باشد. هم‌کیشانی که در هنگام دیدار(:زیارت) از جاهای گوناگون کشور و شاید جهان کار خود را رها کرده و با بستن توشه‌ و خریدن رنج سفر در نیایشگاه گرد هم می‌آیند و با انجام آیین‌های گوناگون به‌ هم‌اندیشی و همازوری می‌پردازند.

«پیران» هایی چون: پیرسَبز چَک‌چَکو(=چَک‌چَک)، پیر سِتی‌پیر، پیر هِریشت، پیر پارس‌بانو، پیر نارِستانه، پیر نارَکی.

در هر نیایشگاه «پیر» جایگاهی برای نیایش وجود دارد، به نام «پیرون» یا «پیرانگاه» که در آن مجمری از آتش یا جایگاهی برای گذاشتن شمع و عود به نام «کِلک» قرار دارد و درون «پیرون» نمادهای زرتشتی بسیاری دیده می‌شود. بهدینان، گردهم آمده و با ایجاد فضایی روحانی و با دربرداشتن سدره و بستن کشتی و بر سر داشتن کلاه سفید به ستایش پروردگار می‌پردازند .

پس از نیایش و ستایش اهورامزدا، دید و بازدید و احوال پرسی خانواده‌ها ادامه می‌یابد. در کنار این دیدارها، همکیشان به انجام دادودهش می‌پردازند. پختن آش و «سیروگ» یا «سیرو» و انجام خیرات در همه‌ی «پیران» دیده می‌شود. در برخی از خیله‌ها، بزرگترهای خانواده‌ها، خاطره‌های افتخارآفرین گذشته‌ها را بازگو می‌کنند و به کوچک‌ترها پند و اندرز می‌دهند. و در برخی از خیله‌ها اندیشمندانی که در پیر هستند درباره‌ی موضوع‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی سخنرانی می‌کنند و به‌کارگیری آموزش‌های پیامبر بزرگ ایرانی «اشوزرتشت» را در زندگی سفارش می‌کنند . در برخی از خیله‌ها هم شادی با زدن «اَرَبونِه » یا همان «دف»زدن تا پاسی از شب ادامه دارد.

بیشتر «پیران» جایی برای بستن پیوندِ خجسته‌ی همسری می‌باشد. پسر و دختر تازه نامزد برای نخستین بار و به‌همراه خانواده‌های خود در آیین نیایش پیر شرکت می‌کنند و با آوردن جعبه‌ای از نقل و شیرینی که روی آن‌را با زرورق سبزرنگی پوشانده‌اند، به مراسم نیایشگاه رنگ و بویی ویژه می‌بخشند. در یکی از روزها، خویشان و آشنایان گردهم آمده، و نوعروس و تازه‌داماد را با اربونه و کف‌زدن و شادباش گفتن تا پای نیایشگاه همراهی می‌کنند. در نیایشگاه زرورق را از روی جعبه کنار می‌زنند و برای شادکامی عروس و داماد، نقل و شیرینی را به همه می‌دهند.

در پایان باید گفت که، همدلی، همبستگی، همازوری، در انجام آیین‌های دینی و برپایی جشن و پایکوبی در این «پیران» به‌خوبی نماینگر است. باشد که همه‌ی ما بهدینان با هم‌تنی و هم‌روانی، آن‌چه را که پیام‌آور بزرگ «اشوزرتشت اسپنتمان» به ما ارزانی داشته را، به نیکی به‌ جهانیان آشکار سازیم و با همازوری و هم‌اندیشی جهان را آباد و تازه گردانیم.

یاری‌نامه:

۱ : از نوروز تا نوروز، پژوهش و نگارش: موبد کورش نیکنام.

۲ : دانسته‌های نگارنده

برگرفته از سایت یتااهو

پیرنارستانه

پیرنارستانه


 

زرتشتیان همه ساله به مدت ۵ روز از روز سپندارمزد تا روز آذر از ماه تیر (۲ تا ۶ تیر) به پیر نارستانه می‌روند و آداب و رسوم نیایش اهورامزدا و برپایی سنت‌های شاد را به‌جا می‌آورند.

 

نیایشگاه پیر نارستانه که در گویش دریِ زرتشتی،” نورستهگفته میشود، در 31 کیلومتری خاوری (شرقی) یزد جای گرفته و  درون دره هایی با ژرفای کم جای دارد که  سه سوی آن را کوه  در برگرفته است. در کنار جایگاه چشمه هایی وجوددارد که آب آن از اندوختن  بارندگی ارتفاعاتپیرامون در استخر آن سوی پیر تامین میشود. در محل نیایشگاه درخت «مورد»رشد کردهکه شاخه های آن از ساختمان خارج شده و دیدگاه دلنشینی را پدید آورده

 

چرا نیاشگاه پیرنارسته ؛

بهروایتی كتایون (همسر یزدگرد( به سبب علاقه ای كه به پسر كوچك تر خود (اردشیر) داشته با هم به سمت خاوری  یزد گریختند . اردشیر پس از جدا شدن از مادر ، بهشرق و به سوی كوه و دشت گریخت و سرانجام در كوهی كه هم ‌اكنون نارستانه نامیده می شود  پنهان شد.

 

می گویند این جایگاه، پناهگاهی بوده است برای شاهزاده ساسانی، اردشیرپسر یزدگرد که در هنگام فرار از دست دشمنان، چون آنان را نزدیک در می‌یابد، در اینجایگاه بدرگاه خداوند روی آورده و درهمانجا از دیدگان پنهان می‌شود و سالها بعد، هنگامیکهمرد شکارچی در پی آهویی بدین جا می‌رسد آنجا را با صفا دریافته، آبی خورده و استراحتمی‌کند.

 

در خواب نوایی به وی می‌رسد و خود را شاهزاده اردشیر معرفی می‌کند و می‌گویدچنانچه در این جایگاه زیارتگاهی بسازد، حاجات مردم بر آورده خواهد شد و آن مرد نیزچنان می‌کند.

 

بنا بر باوری دیگر، درختی چنار و کهن سال که در کناره این جایگاه استروزی به دست فرماندار یزد مشیرالملک، بریده می‌شود که شوند(:موجب) نابینا شدن او شدهکه پس از زیارت و اهدای هدایا بدین جایگاه نجات پیدا می‌کند.

 

در واقع این شاهزادههای گریخته از دست اعراب، نقش اسطورههای مقاومترا برای ایرانیان یافتهاند و از این رو از آنها برای کسب هویت خود استفاده می کنند.

 

برگرفته از سایت یتااهو

مکان های مقدس زرتشتیان کرمان

مکان های مقدس زرتشتیان کرمان

 

آتشکده کرمان:

یکی دیگر از آتشکده های مهم و جدید کرمان که تا امروز نیز پابرجاست و مردم برای روزهای فرخنده به آنجا رفته و شمع و عود روشن می کنند٬ آتشکده واقع در کوچه دبیرستان ایرانشهر است.

درب مهر نو کرمان به وسیله دهشمندان قنات غسانی (یکی از دهات اطراف کرمان) ساخته شده است و آتش ورجاوند درب مهر قنات غسان به درب مهر کنونی منتقل گشت.

بخشی از هزینه درب مهر نو از دهش موبدزادگان سرور و شیرین٬ دو خواهر قنات غسانی به نامگانه پدرشان دستور رستم و دستور مرزبان بنا گردید. چون بنای درب مهر از دهش بهدینان قنات غسان بوده٬ آتش درب مهر قنات غسان به وسیله موبدان آنجا به نام موبد بهرام اسفندیار آریایی، موبد نوشیروان جهانگیر اشیدری و موبد گشتاسب بهمن پور جهانبخش به درب مهر کنونی منتقل گردید.

امروزه این آتشکده شامل موزه ای است که به ثبت اداره میراث فرهنگی استان کرمان رسیده است و آثار و اسناد قدیمی خانواده های کرمانی و حتی نسخه های خطی قدیمی و اشیایی چون چرخ چاه٬ چرخ ریس٬ سماور برنجی، اتوهای ذغالی و… در آنجا وجود دارد. کتابخانه ای هم که از همکاری همکیشان عزیز٬ جهت خرید یا اهدای کتاب به وجود آمده است در گوشه ی دیگری از آتشکده قرار دارد.

 

شاه ورهرام ایزد:

زیارتگاهی بیرون دروازه ناصریه و متصل به خیابان ناصریه است٬ این محل در قدیم معروف به پیرسنگی بوده و درب کوچکی از سنگ هم داشته است. گذشته از زرتشتیان٬ مسلمان نیز به این محل باور دارند و با پاکی نیت نیازهای خود را از این محل می خواهند.

چنین معروف است که هنگام هجوم افغان ها به کرمان٬ شب را در کنار خندقی که نزدیک شاه ورهرام ایزد بود استراحت کرده تا فردای آن روز٬ این حدود را غارت کنند؛ شبانه پرچم سبزی در این محل ظاهر گشت و در قلب سپاه آنان افراشته و برپا شد. افغان ها به گمان اینکه دشمن به ایشان حمله ور شده در تاریکی شب به کشتن یکدیگر پرداختند و پای به فرار گذاشتند.

علت دیگری که باعث شده به این محل احترام بگذارند این است که محمد اسماعیل خان حاکم کرمان٬ جد سردار نصرت اسفندیاری مصمم بود که مسیر دروازه ناصریه را از اواسط شاه ورهرام ایزد بگذرانند. هرچند زرتشتیان عجز و التماس کردند تا او را از این تصمیم منصرف کنند موثر واقع نشد؛ شبانه پیرمردی سفیدپوش و نورانی از چاهی که در این محل قرار دارد خطاب به او گفت: تو می خواهی خانه مرا خراب کنی؟ خانه ات را خراب و افراد آن را پریشان خواهم کرد. فردای آن روز محمد اسماعیل خان از تصمیم خود دست برداشت و دستور داد روی آن چاه صفحه ای بسازند. یکی از زرتشتیان این عمل را به امر او انجام داد و این صفحه تا امروز وجود دارد و امروزه زرتشتیان در آن قسمت شمع روشن می کنند.

 

شاه مهر ایزد:

زیارتگاهی است در شمال شهر کرمان٬ این محل را باغچه بوداغ آباد نیز می خوانند. جشن فرخنده سده و آتش افروزی این جشن در این محل برپا می شود. این محل دارای باغی است که دو ساختمان با حوضی نسبتا بزرگ و آشپزخانه ای که تنور آن محل پخت نان و فضای آن برای پخت آش و سیروگ (نوعی نان محلی) در روزهای مهر ایزد است را شامل می شود. این آشپزخانه از دهش هرمزدیار خداداد اشیدری به نامگانه ی مادرش روانشاد ماه خورشید اشیدری قنات غسانی بوده است. این زیارتگاه که مورد توجه و باور بسیاری از مسلمان ها نیز می باشد٬ در روزهای فرخنده، شاهد خیرات جمعیت زیادی از زرتشتیان می باشد. 
چند سال قبل تالاری از دهش رشید نیک بخش در این مکان ساخته شد که مراسم عروسی و جشن های مهم زرتشتیان کرمان چون سده در آنجا برگزار می شود. در مقابل شاه مهر ایزد زمینی است که در روز جشن سده خرواری از هیزم در آنجا افروخته می شود.


برگرفته از سایت یتااهو

ابرمردی که پیامش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را در می نوردد

ابرمردی که پیامش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را در می نوردد


کشور ایران، تاریخ بسیار درخشانی دارد که هویت ملی نیرومندی به آن داده است. یکی از ستارگان درخشانی که همواره مسیر حرکت این کشور را روشن ساخته است، اشوزرتشت، پیامبر بزرگ ایران زمین است.

شماری از ایران‌شناسان بزرگ، «زرتشت» را به معنای «ستاره زرین» دانسته‌اند، و «موبد آذرگشسب»، «زرتشت» را به مفهوم کسی که چهره‌اش از نور خداوندی می‌درخشد، آورده است. اینها نویددهنده پیدایش ابرمردی است که پیام نافذ و یکتاپرستی‌اش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و صدای پرطنین حق‌پرستی‌اش، سده‌ها را پشت‌سر گذاشته است.

 

پیام اشوزرتشت راستی، درستی، مهر، کار، تلاش، آزادی و اختیار است. اشوزرتشت سرنوشت انسان را از کف اختیار کاهنان و سردمداران دنیوی بدرآورد و در دست‌های پرتوان و سازنده‌ی انسان‌های راست‌پندار و درست‌کردار که جز در برابر خداوند سر فرود نیاوردند، قرار داد.

یکی از ویژگی‌های بی‌همتای اشوزرتشت، جهانی اندیشیدن اوست. خدای او که اهورامزدا نام دارد، خدایی است یگانه و متعلق به همه قوم‌ها و نژادها، آفریننده‌ی همه‌ی جهان و جهانیان است و همه خدایان پنداری را رد می‌کند.

اما پرسش اینجاست که اشوزرتشت کیست؟ اشوزرتشت می‌فرماید: «ای مزدا همان که تو را با دیده دل نگریستم، با نیروی اندیشه خود دریافتم که تویی سرآغاز و تویی سرانجام … و آن گاه تو را به خوبی شناختم ای اهورامزدا که: وهومن (اندیشه نیک) به سوی من آمد و از من پرسید، تو کیستی؟ من به او گفتم که منم زرتشت و تا آنجا که در توان دارم دشمن دروغ و نگهبان نیروی راستی خواهم بود.»

خداوند از دیدگاه اشوزرتشت، آفریننده‌ی همه چیز است، هم مادی و هم مینوی و او آفریننده‌ی انسان با اراده و آزاد نیز می‌باشد.

بنابراین اشوزرتشت هر مرد و زنی را آزاد و صاحب اختیار می‌داند که بین نیروی نیک(خیر) و نیروی بد(شر) یکی را برگزیند. البته سفارش می‌کند که دانا، سپنتامینو(نیروی نیک) را برمی‌گزیند تا به پاداش اهورامزدا که بهشت یا سرای نیک است برسد.

اشوزرتشت و ایران

روشن‌ است که همه ایرانیان و پژوهندگان بر تاثیر اشوزرتشت بر کشور ما آگاهند. به‌ویژه در زمان هخامنشیان این تاثیر بسیار آشکار و روشن است که چگونه پادشاهانی با اندیشه، گفتار و کردار نیک چون کوروش و داریوش بزرگ به وجود آمدند. سرداران آزادی و دیندارانی بزرگ، که اینک بشریت به آن‌ها افتخار می‌کند. کوروش به بابل و یهودیان آزادی می‌دهد و حقوق بشر را به جهان ارمغان می‌کند و داریوش می‌فرماید: «خدای بزرگ است اهورا مزدا که زمین را آفرید، که آسمان را آفرید، که شادی را برای مردمان آفرید» و می‌افزاید: «همه‌ی کردار و پیروزی‌های من مرهون یاری اهورا مزدا است» و می‌افزاید:

«اهورا مزدا این سرزمین را از دشمن، خشکسالی و دروغ دور نگهدارد.»

یاری‌نامه: 
۱- زرتشت، مزدیسنا و حکومت از جلال الدین آشتیانی 
۲- زرتشت و آموزش‌های او از موبد رستم شهزادی

http://www.yataahoo.com/?p=2613#more-2613

فرزانه دانشمند موبد رستم شهزادی

فرزانه دانشمند موبد رستم شهزادی

 

موبد رستم شهزادیموبد رستم شهزادی پور «موبد دینیار» و «سلطان موبد خداداد» در سوم فروردین ۱۲۹۱خورشیدی در کوی موبدان یزد زاده شد.

در سال ۱۳۰۵، گواهی‌نامه شش ساله دبستان ویژه آموزش موبدزادگان را دریافت کرد، سپس پنج ماه در دبستان جمشیدجم تهران(به فرنشینی سهراب سفرنگ) و ۱۸ ماه در دبیرستان البرز تهران(به فرنشینی موبد رستم ماونداد) مشغول به آموزش شد. و در سال ۱۳۱۴ دوره‌ی هفت‌ساله آموزشگاه عالی ویژه موبدزادگان در هندوستان(آموزشگاه کاماآتورنان) را به پایان رسانید و به درجه موبد دانشمندی رسید.

 

در فروردین ۱۳۱۶ خورشیدی ازهندوستان بازگشت ودر شهریزد آموزش مدرسه شبانه‌روزی مارکار به فرنشینی شادروان میرزا سروش لهراسب را بردوش گرفت. ودر همین سال با درجه ستوان سومی وارد خدمت نظام وظیفه شد، و پس از پایان خدمت در دبیرستان‌های پسرانه ودخترانه مارکار وایرانشهر یزد به آموزش انگلیسی پرداخت.

او در سال ۱۳۲۰ خورشیدی با «دولت سهراب» پیوند همسری برقرار کرد. موبد رستم شهزادی در ادامه آموزش‌های خود در سال ۱۳۲۵ از دانشگاه حقوق دانشگاه تهران در رشته حقوق قضایی فارغ التحصیل شد. او در همین سال در زمینه‌های آموزشی، دینی و اجتماعی بنا به دعوت انجمن زرتشتیان تهران آغاز به‌کار کرد.

در سال ۱۳۳۱ خورشیدی همکاری خود را با وزرات فرهنگ وآموزش عالی آغاز نمود و در سال ۱۳۳۸ مسوولیت کتابخانه یگانگی تهران و کار در اداره اعزام دانشجو به خارج را بردوش گرفت.

همچنین موبد رستم شهزادی به کارهای گوناگون آموزشی ودینی هم می‌پرداختند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱- هموندی کنکاش موبدان تهران و پاسخ به پرسش‌ها و نامه‌های همکیشان و هم‌میهنان درباره دین زرتشتی و فرهنگ ایران.

۲- نوشتن نوشتارهای دینی، فرهنگی و اجتماعی در رسانه‌های گوناگون ایرانیان و زرتشتیان .

۳- مسوولیت دفترخانه ازدواج وطلاق زرتشتیان .

سرانجام موبد رستم شهزادی در۸۷ سالگی و پس از۶۵سال پژوهش در۲۳ اسفند سال۱۳۷۸خورشیدی جهان را بدورد گفت و به سرای گیتی شتافت. روانش شاد و یادش گرامی باد.

 

http://www.yataahoo.com/?p=2672#more-2672

دستور دکتر مانک‌جی نوشیروان‌جی دهالا

دستور دکتر مانک‌جی نوشیروان‌جی دهالا

 

دستور دکتر «مانک‌جی نوشیروان‌جی دهالا» در ۳۱ شهریور ۱۲۵۴ خورشیدی (۲۲ سپتامبر۱۸۷۵ میلادی) در بندر سورت هند زاده شد. وی یکی از دستوران بزرگ، روشنفکر و دانشمند زرتشتیان هند و پاکستان و از پیشگامان آموزش زبان‌های اوستا، پهلوی و فرهنگ ایران باستان است که در نیمه دوم سده‌ی نوزدهم میلادی در هند و در پیشگاه شادروان «خورشید جی رستم جی کاما» استاد نامی زبان‌های ایران باستان به آموزش پرداخت و سپس در آمریکا در دانشگاه آکسفورد نیویورک تحت آموزش «ویلیام جکسن» استاد نامی زبان‌های اوستا و سانسکریت به آموختن ادامه داد.

پس از پایان آموزش و بازگشتش به هند دکتر دهالا از سوی زرتشتیان ایالت سند و بلوچستان(پاکستان امروز) در آغاز به مقام دستوری و سپس به عنوان دستور بزرگ آنجا برگزیده شد.

 

وی یکی از اصلاح‌طلبان و رفورمیست‌های آیین زرتشتی و در واقع از فرشوکرت‌ها یا زنده‌کنندگان دین زرتشتی به‌شمار می‌رود که در این راه هیچ‌گاه نترسید و در راه نشان‌دادن حقیقت‌های دین و آموزش‌های راستین اشوزرتشت تا آنجا که در توان داشت کوشید.

وی در سال ۱۹۲۱ میلادی به همراه همسر و پسرش نریمان به آمریکا ‌رفت و در راه چند ماهی را با خانواده در ایران و عراق ماند؛ و یک‌سری سخنرانی‌ها نیز در این کشورها انجام داد.

در سال ۱۹۲۹ میلادی برای شرکت در جشن ۱۷۵ سالگی دانشگاه کلمبیا حضور یافت و در آنجا به دریافت دکترای افتخاری ادبیات نایل آمد. در ژوئن ۱۹۳۵ میلادی نیز دولت مستعمراتی هند به او فرنام(:لقب) «شمس‌العلما» را داد.

دستور دکتر دهالا نویسنده‌ای بود پرکار که نوشته‌هایش بسیار و پیوسته مورد نظر اندیشمندان زرتشتی و دانشمندان دیگر کشورهای جهان قرار گرفته که بارها در هند و آمریکا چاپ شده است.

از جمله نوشته‌های آن دستور بزرگ عبارتند از:

۱- زیور موبدان، چاپ ۱۸۹۹ کراچی

۲- جای پای پاک‌دامنی، چاپ ۱۹۰۰ کراچی

۳- نیایش‌ها و ترجمه آن به انگلیسی چاپ ۱۹۰۸ نیویورک

۴- خداشناسی زرتشتی چاپ ۱۹۱۴ نیویورک

۵- تمدن زرتشتی چاپ ۱۹۲۱ نیویورک

۶- جهان‌کاوی ما چاپ ۱۹۳۰ نیویورک

۷- راه زندگی زرتشت، چاپ ۱۹۳۰ بمبئی

۸- تاریخ زرتشتی‌گری، چاپ ۱۹۳۸ بمبئی

۹- همپرسگی با اهورامزدا، چاپ ۱۹۴۱ نیویورک

۱۰- ادبیات ایران باستان، چاپ ۱۹۴۹ کراچی

۱۱- انسان به کجا می‌رود؟، چاپ ۱۹۵۰ کراچی

۱۲- دین‌های جهان در تکامل، چاپ ۱۹۵۳ کراچی

و شمار دیگری از کتاب‌ها و سخنرانی‌های آن دستور که بعدها با سرمایه‌ای به نام «موسسه شرق‌شناسی» گردآوری شده و کتاب‌ها و نوشته‌های دینی و سخنرانی‌های آن دستور بزرگ را چه در هند و چه در خارج به چاپ رساند.

دکتر علی‌اکبر جعفری نیز از شاگردان دستور دهالا در کراچی پاکستان بود.

دستور دکتر دهالا در ۴ خورداد ۱۳۳۵خورشیدی (٢۵ می ١٩۵۶ میلادی) در شهر کراچی پاکستان درگذشت. روانش شاد باد.

برگرفته از:

۱- خداشناسی زرتشتی: از باستانی‌ترین زمان تا کنون/ مانک‌جی نوشیروان جی دهالا. برگردان به فارسی: رستم شهزادی. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۷

http://www.yataahoo.com/?p=2684#more-2684

ارديبهشتگان يا جشن اشوهيشت

ارديبهشتگان يا جشن اشوهيشت

ارديبهشت گان اهورایی و راستی های از دست رفته 

منوچهر ارغواني –  هر ماه زرتشتيان برابر شدن روز و ماه را جشن مي گيرند و ارديبهشتگان نيز ازجمله اين جشنهاست که حاصل برابر شدن روز ارديبهشت از ماه ارديبهشت است. 

در گاه شماري ايران باستان، روز سوم هر ماه و ماه دوم هر سال خورشيدي به نام ارديبهشت امشاسپند است. جشن ارديبهشتگان، ارديبهشت روز از ارديبهشت ماه است که نام روز  و ماه با هم برابر افتاده است و مطابق گاهنماي قديم که هر ماه سي روز بوده اين جشن در سوم ارديبهشت مي‌باشد ولي مطابق تقويم کنوني که شش ماه اول سال را ۳۱ روز حساب کرده و يک روز به‌ فروردين ماه افزوده اند؛ جشن ارديبهشتگان در دوم ارديبهشت واقع مي‌شود. سومين يشت از اوستا به نام همين امشاسپند است.

 اين امشاسپند نماينده قانون ايزدي و نظم اخلاقي در جهان است. درباره وي آمده است كه: ” ارديبهشت را خويشكاري(وظيفه) اين است كه ديوان نهلد تا روان دروندان را در دوزخ به بيش از گناهي كه ايشان را است پادافراه كننده و (ديوان را) از ايشان باز دارد. “درباره آداب و رسوم مربوط به ارديبهشتگان اطلاع  زيادي در دست نيست اما مطابق جشنهاي ديگر، ابوريحان درباره اين جشن مي نويسد: (ارديبهشت ماه؛ روز سوم آن اردي بهشت است و آن عيدي است که ارديبهشتگان نام دارد براي اينکه هردو نام با هم متفق شده. اردي بهشت به معني بهترين راستي است؛ بعضي گفته اند به معناي منتهاي خير و خوبي است. ارديبهشت فرشته آتش و نور است و اين دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به اين کار موکل کرده و نيز ماموريت داده است علل و امراض را به ياري ادويه و اغذيه زائل کند و صدق را از کذب و حق را از باطل تميز دهد.)

 اينکه ابوريحان، فرشته ارديبهشت را تميزدهنده راست و دروغ و حق و باطل تشخيص داده براي اينست که اين فرشته همانطور که گفته شد نماينده راستي و درستي است . بنابراين هرکس از او پيروي نمايد معلوم مي شود در راه راست و حق است و هرکس از او دوري کند و از صفات او بي بهره باشد مسلم است که در راه باطل دروغ است. در دوران باستان در هنگام  اين جشن، شهرياران بار عام مي دادند و موبد موبدان آييني را که مرسوم بوده در حضور پادشاه برگزار مي کرد و همه را اندرز مي گفت. سران هر گروه به پادشاه معرفي مي شدند و هنرمندان مورد مرحمت واقع مي گرديدند و  به دريافت پاداش افتخار حاصل مي کردند.

اين روز به فرشته مقدس ارديبهشت تعلق دارد که مظهر پاکي و راستي و درستي و نماينده آيين ايزدي و نگهباني آتش ها با اوست. معمولا بايد در اين روز ارديبهشت يشت خوانده شود و به آتش توجه گردد. و به خاطر مقام و مرتبه ارديبهشت امشاسپند اين جشن به نام اوست و نظر به همان صفات و کمالات است که ايرانيان قديم اين روز را جشن مي گرفتند و خود را براي قبول صفات اين فرشته مقدس آماده مي ساختند. جشن ارديبهشتگان همان عيد گلاست که در ميان ساير ملتها با تجليل فراوان برپا مي شود.

نام اصلي جشن در فرهنگ زرتشتي “يزت yazta ” نام دارد و افتخار زرتشتيان اين است که با اينکه جشنهاي بسياري در اين آيين وجود دارد وليکن هيچکدام از اين جشنها به معنايپايکوبي و خوشي‌هاي لحظه اي و زودگذر نيست و فلسفه اصلي همه اين جشنها سپاسگزاري از خداوند يکتاست و يادآوري قسمتهاي مختلفي از آنچه او از انسان همه عصرها خواسته است

 نام اوستايي ارديبهشتگان را اشوهيشت (  (ashavahishta است که امروز در فارسي به نام ارديبهشتگان خوانده مي شود و  اين واژه از ترکيب معنايي اشويي يا هنجار و راستي با کلمه بهترين به دست آمده که معني کلي بهترين اشويي را مي‌دهد. پيام اين جشن به انسان راستي پيشه کردن و در پاکي زيستن است و زرتشتيان با حضور در آدريانها(آتشکده ها) اشويي (راستي و هنجار درست) را به يکديگر سفارش مي‌کنند و هرساله در بعداز ظهر ارديبهشتگان زرتشتيان   در کنار هم جمع مي شوند و سخنرانان درخصوص فلسفه وجودي پاسداشت اشويي صحبت مي کنند.

 يکي از نمادهاي اصلي اين جشن را آتش و روشنايي است كه آتش نماد فروزان بودن، به سوي بالا حرکت کردن و پاک کردن است و زرتشتيان در اين روز مانند جشن آذرگان، نيايش آتش را در آدريانها برپا مي کنند.

برگرفته از همازور

باور اشوزرتشت به جهان واپسین و عاقبت جهان چيست؟

باور اشوزرتشت به جهان واپسین و عاقبت جهان چيست؟

موبد اردشير خورشيديان – برای درک این بخش از جهان بینی نیز ، دانستن چند اصل از باور اشوزرتشت لازم می باشد:

– جهان از دو بخش«گیتايی» و«مینوی» درست شده است «براساس تاریخ نوشته شده بشر، نخستين پیامبری که از «جهان مینوی» سخن به میان آورده، اشوزرتشت می‏‌باشد». جهان گیتوی (ماده وانرژی) جرم وحجم وجاذبه و بارالکتریکی دارد وفضا را اشغال می‏‌کند و بُعد وحجم دارد ومرتب درحرکت است وانرژی دارد و… بخش مینوی جهان شامل فضا، خودِحرکت، نیروی جاذبه و دافعه و… می باشد. این بخش ازطبیعت، بُعد وحجم ندارد وهمیشه ثابت است وحرکت نمی‌کند.

 

– برهردوبخش گیتايی ومینوی جهان قوانین دقیق و همیشگی(اشا) حاکم است و هیچ بخشی از جهان دیمی رفتار نمی‌کند. ودردل همه ذرات طبیعت، بزرگی ودانايی یا به‏قول اشوزرتشت فروهر (ذره‏ای از اهورامزد بوده و نيروي پیش برنده است) وجود دارد.


– «زندگی» و«نازندگی»(نازندگی یعنی زندگی که ما جزيیاتش را نمی‏‌دانیم) وجود دارد و «مرگ» به مفهوم «نیستی»، حقیقت ندارد. بنابر آموزش‏های اشوزرتشت، مرگ شکل دیگری از زندگی است و واقعیت است ولی حقیقت ندارد.


– زرتشتی باید به‏‌صورتی زندگی کند که هم گیتی وهم مینو را داشته باشد. دراوستای روزانه می‏‌خوانیم ”تنی و رواني گیتی و مینو، گیتی مان باد بکامه تن، مینویمان باد بکامه روان“. با کار و کوشش و فعالیت های فیزیکی در بهبود اقتصاد خود و خانواده بکوشد و از لذت های دنیوی و شادی روزگار درحد متعادل بهره‏مند گردد و با انجام اندیشه وگفتارو کردارنیک و گذشت و خیرات و دیگر کارهای نیک و مینوی (معنوی) درحد توان سعی کند که جهان مینوی را نیز برای خود بسازد.

 
– در فرهنگ زرتشتی هیچ بخش غریزی ما شیطانی نیست و برآورده شدن غرایز به‌‏صورتی معقول و درست اساس دین ماست. همه غریزه‏‌هاي ما برای زندگی لازم است. به‌‏شرطی که به‏‌صورتی منطقی ودرست از آنها بهره گیریم و همیشه وجدان یا «اخلاق» را درنظرداشته باشیم.


در دین زرتشت به آن دسته از غريزه‌‏هاي طبیعی که به‌‏صورتی بسیار افراطی از آن استفاده شود(دیو) می‏‌گویند. و چکیده دین ما زندگی کردن بر پايه‌ي فرهنگ مزداپرستی و مبارزه با فرهنگ دیوپرستی است. دیوِدروغ، دیوِآز، دیوِکين، دیوِخشم و…. در گاتها و بخش‏‌های گوناگون اوستا نکوهش شده‌است و از زرتشتیان خواسته شده تا در زندگی با این دیوها مبارزه کنند.


– برای بنانهادن زندگانی اشويی، «بهداشت روان» همان‌اندازه مهم است که «بهداشت تن» اهمیت دارد و آموزش ‏و پرورش روان (اندیشیدن و ساختن شخصیت مَنِ خویش) همانقدر مهم است که آموزش و پرورش جسم (ورزش های مناسب).


– بشر پس از مرگ از بین نمی‏رود بلکه به دنیايی می‏رود که «جهان مینو» نامیده می‌شود و مینوی می‌‏شود.


– بنا به باور زرتشتیان، پس از مرگ، روح و فروهر هر دو باقی می مانند، روح مسئول است و باید پاسخگو باشد ولی فروهر که ذره ای از ذات پاک اهورامزدا است که در جسم ما به‏‌ودیعه نهاده شده بوده‌است، به اصل خویش باز می‌گردد.

 

– انسان بایستی قوانینِ حاکم بر طبیعت (اشا) را بشناسد و خود را به‏‌وسیله پیروی از راستی و منش نیک با آن هم‏آهنگ نماید. که همیشه سربلند باشد و با افتخار زندگی نماید و به اصطلاح ”عاقبت به خیر“ گردد.

– در باور زرتشتیان در مرگ هیچ‌کس نبایستی گریست. تنها باید حرمت را نگاهداشت و مراسم مذهبی را به‏خوبی به‏‌جا آورد.

– برای نخستين بار اشوزرتشت از «بهشت» (بهترین جايی که در خيال می‏‌گنجد) و «دوزخ» یعنی (خانه دروغ)، سخن به میان می‏‌آورد.

باور اشوزرتشت این است که، خداوند به انسان «وجدان و خرد» و قدرت اراده اختیار، بخشیده تا بر سرنوشت خود حاکم بوده و شخصیت خود را بسازد و چون انسان، می‌تواند با پیروی از اشويی، «سپنته‌‌من» گشته و «اشون» شود و یا با پیروی از «دروغ»، «انگره‌‏من» شده و «درگوند» گردد وموجودی «مسئول» است و بایستی «پادافره» اعمال خود را دریافت نماید.

 

– روح انسان تا سه روز در اطراف تن درگذشته می‏‌ماند و صبح چهارم آن‌را ترک می نماید . برای رسیدن به عالم بالا یا جهان مینوی لازم است که از پلی به نام «چینه‌‏ود» (صراط) بگذرد.

 

صحنه‌ه‏ای بسیار جالب و امروزی از ”دادگاه در اوستا“ در جریان است، روح در سرپل‌چینود، اعمالش سنجیده می‏‌شود، فرشته «مهر» داور است و ترازو(میزان) در دست دارد و فرشته «سروش» نقش مدعی العموم یا دادستان را بازی می کند و گناهان فرد در گذشته را برمی‏‌شمارد درکفه‌ای می‏‌گذارد.

 

 فرشته«رشن» نقش وکیل مدافع را دارد و علل و اسباب کارهايی را که سروش گناه می‏‌داند را برمی‌‏شمارد و کارهای نیک او را در کفه دیگر ترازو می‏‌گذارد و از روح درگذشته دفاع می کند. فرشته «رشن» هم اغلب پا درمیانی می‌کند که تا آنجا که ممکن است بار گناهان در گذشته را کم کند.

 

( جالب است بدانید که: دادگاه های دوره ساسانیان نیز اینچنین اداره می‌شده است وهنگام محاکمه متهمین از مردم خواسته‌می‏‌شده است که هر کس کارهای نیکی از متهم دیده است را به‌‏دادگاه ارايه دهد تا درست داوری شود.

 

 و از حدود پنجاه سال پیش در جهان چنین قانون شد که هیچ متهمی را نمی‌توان بدون داشتن وکیل مدافع داوری نمود.)

 

– بخشش در دین زرتشي نیست. هر کس همان می‏‌دروَد که می‏‌کارد، و تنها با کارنیک می توان کارهای‌بد را از بین برد و پوشانید هر گناهی پادافرهی دارد مشخص و دقیق(بر طبق قانون اشای مینوی).  

 سرچشمه : همازور