آیین سدره پوشی در آلمان – برلین

برگزاری آیین سدره پوشی در کشور آلمان در شهر برلین:


انجمن بزرگ بازگشت با همازوری انجمن زرتشتیان آلمان یک آیین سدره پوشی را برای گروهی از دوستداران دین بهی‌ در شهر برلین در آلمان برگزار نمود. آیین سدره پوشی در مانتره سپند روز از آذر ماه سال
۳۷۵۱ مزدیسنی در شهر برلین برگزار گردید. در این آیین اشوی یک بانوی لهستانی همراه با گروهی از ایرانیان دوستدار دین بهی‌، سدره پوش گردیدند.

گزارش آیین سدره پوشی در برلین آلمان 

گزارش آیین سدره پوشی پیشین در فرانکفورت 

دریافت نیایش های بایسته 

بیشتر بدانیم

فیلم آموزشی سدره پوشی

زرتشتی شدن

آیین سدره پوشی 

نیایش ها 

روایات داراب هرمزدیار و دیگران

روایات داراب هرمزدیار و دیگران

دوره دوجلدی ارزشمند «روایات داراب هرمزدیار و دیگران» پیرامون پرسش های دینی پارسیان هندوستان و پاسخ دستوران و موبدان بزرگ ایران درباره مسایل روزمره دینی، باورها و آیین و رسوم و مناسک دینی و همچنین چالش های هازمان (جامعه) زرتشتی ایران و هند در رویارویی با تحولات تاریخی سده های نخستین تجاوز اسلام به ایران : 

پیوند بارگیری : 


جلد یکم

جلد دوم

روایات داراب هرمزدیار کتابی دو جلدی است که در قرن یازدهم هجری مقارن با عصر صفوی در هند تحریر شده‌است. این کتاب به صورت پرسش و پاسخ و به مانند دادِستان دینی است. داراب، پسر هرمزدیار از خانواده های سرشناس پیشوایان دینی پارسیان در گجرات هند بود. این کتاب در سال
۱۰۴۷ یزدگردی تدوین نهایی شده‌است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۹۲۲ میلادی توسط جیوانجی جمشید جی مودی در بمبئی منتشر شد. روایات در نزد پارسیان هند عبارت از نوشته‌های حاوی پرسش و پاسخ‌های دینی زرتشتی هستند. این پرسش‌ها از هند به ایران نزد پیشوایان دینی زرتشتی فرستاده شده و پاسخ دریافت شده‌اند. عمدهٔ این مکاتبات در سده ۹–۱۱ هجری انجام شده اما تدوین نهایی در قرن یازدهم هجری بوده است. این روایات هم به صورت نظم مانند نظم در صد و ارادویراف‌نامه منظوم و هم مانند سد در نثر و سد در بندهشن به نثر هستند.

 

 

زرتشتیان به دو نشان شناخته می شوند

زرتشتیان به دو نشان شناخته می شوند:

: 1نشانه درونی (اندیشه و گفتار و کردار نیک)

: 2نشانه برونی یا ظاهری (سدره و کشتی)


سدره با نام اوستایی “وهومنه وَستره” به معنای لباس نیک اندیشی و کشتی با نام اوستایی” اَئیویاونگهن” به معنای کمربند، گواه ظاهری زرتشتیی بودن و شناسنامه دینی است. سدره ، باید نخستین جامعه ای باشد که بدن را بپوشاند و از جنس پنبه، کتان یا ململ و به رنگ سپید است. سپیدی آن نشانه ی پاکی، سادگی و فروتنی است. سدره از 9 تکه فراهم شده است که 9 اصل و باور دین زرتشتی را به گونه ای نمادین یادآور می سازد و بهدین با پوشیدن سدره، این 9 پیام اهورایی را همواره بر تن و جان خود حس کرده و در زندگی به کار می بندد. این باورها عبارتند از:

 

: 1باور به یکتایی اهورامزدا

: 2باور به پیامبری اشوزرتشت

: 3باور به قانون اشا (راستی و پاکی)

: 4باور به دو گوهر همزاد (سپنتامینو و انگره مینو)

: 5باور به امشاسپندان

: 6باور به جاودانگی روان

: 7باور به داد و دهش و نیکوکاری

: 8باور به سپندینگی و ارجمندی چهار آخشیج

: 9باور به فرشکرت و تازه گردانیدن جهان


سدره پیراهنی گشاد و بی یقه با آستین کوتاه و دارای دو کیسه کوچک یکی در جلو سینه(به نام گریبان) و دیگری در پشت (به نام گُرده) است. کیسه پشتی نشانه و نماد وظیفه هایی است که هرفرد به عنوان یک زرتشتی بر عهده دارد و باید به درستی انجام دهد و کیسه جلویی که به کیسه کِرفه یا کیسه کار نیک معروف است، یادآور پرهیزکاری های یک بهدین است که روی هم انباشته شده و او را خوشبخت میکند.


کشتی، بندی سپیدرنگ از جنس پشم گوسفند است که از 72 رشته نخ به هم بافته شده و نماد 72 هات یسنا است. این 72 نخ را در هنگام بافتن به 6 بخش( به نشانه شش چهره گَهَنبار) تقسیم می کنند که هر یک 12 نخ ( به نشانه 12 ماه سال) دارد و آنها را به هم می بافند. زرتشتیان کشتی را بر روی سدره سه دور به کمر می بندند که نشانه پیروی از اندیشه،گفتار و کردار نیک است و چهار گرهای که زده می شود، به نشانه یادآوری تقدیس و ارجمندی چهار آخشیج و پاک نگاه داشتن محیط زیست است. با خواندن دو بار یَتااهو، دو گره در جلو زده میشود و در دور سوم با خواندن یک بار اوستای اَشِم وُهو دو گره در پشت سر زده میشود.

دین پذیری در باور اشوزرتشت، امری است که به اختیار انسان و برپایه دانش و بینش انجام می پذیرد. بر پایه یک روش کهن و پذیرفتنه شده باستانی، آنگاه که دختر یا پسر به سن هوشیاری و رشد فکری رسید و توانایی گزینش نیک از بد در خود یافت (امروزه بین 8 تا 15 سالگی است) و اوستاهای بایسته را فراگرفت، پدر و مادر می توانند آیین سدره پوشی را برای او انجام دهند تا فرزند، به جرگه زرتشتیان بپیوندد.

سدره پوشی برای او به مانند زایش تازه در دین است. در این هنگام فرد عهد و پیمانی نو با اهورامزدا می بندد و هر روز با باز کردن و بستن دوباره کشتی بر روی سدره (نوکردن کشتی) پیمان خود را یادآوری و نو می کند. این آیین که در گذشته معمولا در بامداد انجام می شده ، امروزه در ایران پس از نیمروز ( به خطر دشواری همکیشان برای شرکت در ساعات اولیه روز) در خانه، تالار ، آدریان ویا یک نیایشگاه انجام می شود. آیین سدره پوشی گاهی نیز به صورت همگانی برپا می شود، یعنی چند نوجوان با هم در یک جشن به وسیله موبد سدره پوش می گردند.


پیش از آغاز مراسم، سدره پوش شونده باید تن خویش را شستشو داده، سدره و جامه ی سپید بپوشد و همراه موبدان در کنار سفره سدره پوشی حاضر شود. یک فرد که می خواهد زرتشتی شود با جامه کاملا سپید در برابر موبد می نشیند، موبد با زمزمه اوستای آتش نیایش و یا اورمزدیشت این آیین را آغاز می کند. پس از پایان برساد، او در حالی که گوشه آستین های موبد را در دست گرفته است، با او هم پیوند شده؛ اوستای کشتی بستن را زمزمه می کند؛ موبد کشتی را به کمر وی بر روی سدره می بندد؛ پس از آن، سروده مزدیسنو اهمی را به همراه موبد میخواند و اقرار خود را به مزداپرست زرتشتی بودن اعلام میدارد. سپس در برابر موبد می ایستد و با خواندن اوستای پیمان دین در برابر شرکت کنندگان، این پیمان اهورایی را می بندد که بر پایه پیام پاک اشوزرتشت و با راست ترین دانش خدا داده ، دین پاک مزدیسنا را با اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک بپذیرد و اقرار می کند به یکتایی دادار اورمزد و پیروی از دین بهی که اشوزرتشت مهراسپیتمان آورده است. در پایان، موبد برای سدره پوش شونده اوستای تندرستی خوانده و از اهورامزدا برای او آرزوی دیرزیوی ، درست زیوی و شادزیوی می نماید. بستن کشتی به کمر، نشانه ی آن است که هر زرتشتی با نو کردن کشتی، بار دیگر پیمان خود را با دین مزدیسنی به یادآورد و همواره آماده خدمت کردن به دین بهی و سود رساندن به مردم باشد که همان پایداری و استواری بر خواست اهورامزدا است.


بی هیچ تردید باید گفت: سدره پوشی، آیینی بسیار زیبا است که به زرتشتی اندیشیدن و به باور های زرتشتی عمل کردن را می آموزد و نشان می دهد که نوزوت در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان، اشوان و راستی جویان جهان نیز با او همازور و همراه اند.

 


سرچشمه : کتاب دینی دوره دبیرستان زرتشتیان ایران

سرود مزدیسنی

سرود مزدیسنی

 

بامــداد شد، بانگ زد خروس

از سرای شـه بر زدند كوس

چرخ شست نك روی آبنوس

موبدا تو هم خیز و روی شو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهـو

 

خیــــز موبدا آتشـــی فـــروز

پرده سیه زاین زبانه سوز

كیش باستان زنده دان هنوز

زایزدی فـــروغ برمتاب رو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

از سر آمــده دور روزگـــار

دیــن فرهی مانده یادگار

نامه كهن زآن خــود شما

گــفته نیــا اندر آن به جـو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهـو

 

تا‌جهان ‌زمهر‌شاد‌و‌خرم‌است

تا نگــار را زلــف درهم است

تا ز ژاله بر لاله شبنم است

راه كـج مـرو سوی چـه مپـو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

راست بایدت باش مردكار

پهلــوان مـــنش روز كــارزار

در ستیــــزه بادیو نابكـــار

چون نیای خود پاك و نیكجو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

خواهی از خوشی رنجه‌دار تن

كوش و سرنگون ساز اهرمن

تا زبنــد وی وارهــــــد وطــــن

وانگــــــهی پی نــــام و آبـرو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

ار بدل ترا مهـــر انــدر است

ار بدشـــمنان در براخگراست

ارزبوم خود شور درسراست

نوش ساغری زاین كهن سبو

 

خوان اشم وهو  گو  یتا اهو

گو یتااهو  خوان  اشم وهو

 

رومتاب ازاین گــنج شایگـان

سرمپیچ ازاین پند باستان

راستی شنو راستی بخوان

راسـتی بجـو راستی بگو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

 

سپنتا آرمیتی

 
سپنتا آرمیتی

سپنتا آرمیتی
Spentâ Ârmaiti (اسفند به فارسی) یا مهر و عشق بی چشمداشت و همچنین آرامشِ افزاینده . شادروان استاد ابراهیم پورداوود در این اره نگاشته اند: «واژه آرمئیتیاز دو بخش تشکیل شده است، یکی آرم arema که از قیود به چم درست یا آنچنان که شاید و باید و به جا (هنجار گونه) و دیگر بخش مئیتی maiti از مصدر منman به چم اندیشیدن؛ آرمئیتی به چم فروتنی و بردباری و سازگاری گرفته شده است» . دکتر علی اکبر جعفری در این باره اینچنین گفته اند: «در اوستا و سانسکریت مصدری داریم ، آرم aram به چم آرامیدن و رامش کردن. اسم معنی آن با پسوند تیti همان آرمئیتی aramaiti می شود و آنگاه به چم آرامش و رامش می گردد و اگر با دقت بیشتر بررسی کنیم درمی یابیم که درباره اندیشیدن چندین واژه دیگر مانند مینوی افزاینده (سپنتامینیو)، منش نیک (وهومن)، خرد و دانش و دین داریم و ااین واژه (آرمئتی) مرتبط با همه اینها باشد یعنی درست اندیشی و آرامش و رامش دادن» . آموزش های گران بهای اشوزرتشت، یا انجمن مغان ، چنانچه بعدا در ادبیات پارسی به یادگار مانده ، پایه هایش بر مهر و زیبایی و دوستی و راستی و پاکی و فروتنی و نرمی و ستیزه با بدی و پرهیز از خشک مغزی استوار است . سپندارمز sepandarmaz یکی دیگر از پرتوهای اهورایی و جلوه های سپنتامینو است که در اوستا «سپنته آرمئیتی» spenta armaiti و به چم عشق پاک و فروتنی شایسته است. بنا به آموزش های اشوزرتشت ، هنگامیکه انسان نیز این پرتو نیک را در خود استوار سازد ، جان و روانش به اهورامزدا، که گوهر هستی و جان جهان است می پیوندد و از خرسندی مینویی پیوسته برخوردار می گردد و در زندگی اش همان می شود که سعدی می فرماید :

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد 

ساقیا باده بده شادم از آن کاین غم ازوست

یاری نامه:

– پیام پاک زرتشت، از خودشناسی تا خداشناسی – نوشته موبد کامران جمشیدی – انتشارات کانون زرتشتیان- چاپ سوم 3745 زرتشتی (2007 میلادی)

– استاد ابراهیم پورداوود- فرهنگ ایران باستان – انتشارت دنیای کتاب – 90 (چاپ اول)

– زرتشت و دین بهی (به همراه پیام زرتشت) – نوشته دکتر علی اکبر جعفری انتشارات جامی – چاپ 85 (اول) – تهران

– جهان بینی زرتشتی – نوشته موبد رستم شهزادی – انتشارات فروهر 88 (چاپ دوم) – تهران

 


در اندرزنامه بزرگان زرتشتی در باره زن

در اندرزنامه بزرگان زرتشتی در باره زن آمده است:

«زنان را گرامی بدارید و به زنان ستم مکنید. زندگی را بر زن و فرزند آسان کنید. اگر زنی را بگریانی ، سرانجام روزگار گریانت کند. پیمانت را با زن نشکن تا پیمانت شکسته نشود. آبروی زن را مریز ، تا روزگار آبرویت را نریزد. به خواسته زن دست میاز تا خواسته ات به باد نرود. آشیانه زن را بر هم نزن تا آشیانه ات ویران نگردد. زن را میازار تا روزگار آزارت ندهد. ای مرد با زن به نرمی و خوبی رفتار کن، ولی فرمانبردار و برده زن مشو تا سبک نشوی. ای زن با مرد در همه کارها انبازی کن، اما کنیز مرد و بازیچه هوس های او مشو. ای زن خودت را بشناس و بر خود ارج بنه و هرگز برده پول و گوهر و شکوه و خودنمایی نشو. زن سرچشمه خوشی و شادی و سازندگی زندگی است. مردی که به زن خود مهر می ورزد ، به خدا و به زیبایی مهر ورزیده است. پرشکوه ترین و ارجمندترین کارها پیوند زناشویی است. زناشویی که با چشم داشت به خواسته و پول و پایگاه باشد ، پایان خوشی ندارد. پایه زناشویی باید تنها بر مهر و زندگانی همسری و تربیت فرزندان استوار باشد. فزون تر از تن زن، دل و جان و روان او را دریابید و بر آن ارج نهید. با روسپیگری بستیزید. زن آبستن را گرامی دارید و میازارید. »

جهان بینی زرتشتی – نوشته موبد رستم شهزادی – انتشارات فروهر 88 (چاپ دوم) – تهران

 


در اندرزنامه پیشینیان

در اندرزنامه پیشینیان آمده است:

اندوه کشنده زندگی است، هر دمی را که با اندوه به سر بری زندگی مشمار، اندوه سایه مرگ است.

از اندیشه های غم گستر بگریز، مرگ اندیش و بدبین نباش، خندان و گشاده رو باش.

درخت را بیهوده میفکن که درخت افکن زندگی اش کوتاه باشد (کنایه به عدم خوار شمردن نعمت زندگی(

توانگری مایه سرافرازی و آسودگی و شادمانی و خرسندی و پیروزی است، در راه توانگری و توانایی خود بکوش ، دل خرم دار و جهان را با چشم خوش بین و دل روشن بنگر. 

در برابر ناگواری ها و فراز و نشیب ها و رنج های زندگی خونسرد و بردبار باش.

تنبلی و سستی مکنید و اندوهگین مباشید

همه را گرامی دارید ولی به هیچ کس پایه خدایی و اربابی ندهید، زیرا پرستش آدمها چه زنده یا چه مرده با بت پرستی یکی است. 

داشتن خان و مان خوب و آسایش بخش از نعمت های اهورایی است، از وام گرفتن بپرهیز و بینوایان را دستگیری نما.

هیچ گس از دیگران برتری ندارد ، مگر از راه پارسایی. راه در جهان یکی و آن اشویی

هر بدی به تو رسد بخش بزرگی از آن از خود تو است. اگر از خرد پیروی کنی ، بر زندگی چیره ای و اگر از هوا و هوس پیروی کنی، زندگی بر تو چیره شود.

خوشبخت کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد.

وقت گران بها است، آنرا با کار و سخن بیهوده هدر مده 

بدا به حال کسی که با چشم و گوش و اندیشه بسته زندگی کند.

از راه راستین مال به دست آر و برای آسایش خود و دیگران به کار ببر 

تهیدستی ریشه همه گناهان است. اهریمن تنگدستی را بکشید تا ریشه همه تبه کاریها و زشتی ها را برکنده باشید.

آدم بخشنده و مهربان ، مهر خدا و مردم را به دست می آورد

در راه پیشرفت و آبادانی و بهسازی خانه و شهر و کشور خویش بکوش. 

برگرفته از کتاب جهان بینی زرتشتی نوشته موبد روانشاد رستم شهزادی

زمان زندگی زرتشت

بازگشت 

زمان زندگی زرتشت


موبد کورش نیکنام


 

پیشگفتار

ایران شناسی

زبان شناسی

تاریخ

باستان شناسی

جغرافیا

ستاره شناسی

نجوم

انسان شناسی

زمین شناسی

 

پیشگفتاری از موبد کورش نیکنام : ” به درستی مشخص نیست ، بعضی از پژوهشگران زمان او را 6000 سال پیش از افلاتون و یا ورود خشایار به یونان می دانند ، چندی او را 5000 سال پیش از جنگ «تروا» كه 6100 سال پیش از میلاد مسیح بوده می دانند . نوسان این دوره ها از 600 تا 6000 سال پیش از میلاد است زرتشتیان ایران در حال حاضر به نظر ذبیح بهروز استناد كرده و تا نتیجه علمی و پژوهشی بهتری به دست آید زاد روز اشوزرتشت را 1768 سال پیش از میلاد مسیح باور كرده اند . ولی به نظر من باید پژوهش بیشتر و بهتری در مورد زمان زرتشت انجام گیرد.”


پروفسورجمشید کاووسجی کاتراک، در یکی از کنگره های جهانی زرتشتیان که در سال 1345 خورشیدی در ایران تشکیل شده بود مقاله ای ارایه داده است به نام زمان پیدایش اشوزرتشت اسپنتمان که در سال 1948 میلادی در چهاردهمین جلسه کنفرانس خاوری هندوستان ارایه شده بود. در این مقاله زمان زندگی زرتشت، از نکته نظر های علمی گوناگون ثابت شده است که زمان زیستن زرتشت پیش از 8000 سال قبل بوده است.ایشان برای اثبات پژوهش خود از 9 رشته علمی گوناگون به این شرح بهره گرفته است: ایران شناسی – زبان شناسی – تاریخ – باستان شناسی – جغرافیا – ستاره شناسی – نجوم – انسان شناسی و زمین شناسی . پژوهش و بررسی پژوهندگان و دانشمندان علوم یاد شده ” تز ” مرا مبنی بر کهن بودن بسیار زمان زیستن پیامبر ثابت کرده است. اکنون می توانیم بیگمان زمان پیدایش اشوزرتشت را در حدود 8600 سال پیش بدانیم

اشاره کوتاه وچکیده این مقاله پژوهشی با موضوع زمان زرتشت، در رشته های گوناگون چنین است

 

ایران شناسی 

مدتها پیش از زرتشت، شاهنشاهی ایران بسیار پهناور و بزرگ بود. بنا به گفته فردوسی، قسمتی از این سرزمین های پهناور که فریدون پیشدادی بین پسرانش تقسیم نمود، همان مصر بود. بیگمان فرهنگ زرتشت در مصر هم گسترش یافت، در زمان فرمانروایی شاه کاووس از دودمان کیانی، برخی از سرکردگان عرب به او شوریدند و مصر را از دستش گرفتند. به طوریکه در شاهنامه آمده، شاه کاووس با ارتش خود به مصر رفت و آنجا را گشود

سرفلیندر پتری، مصر شناس نامی که حفاری هایی را در این سرزمین انجام داده، تمدن مردم آن سامان را حدود 11000 سال پیش از میلاد می داند و مهرجی باهای کوکا در نوشته خود به نام ” روابط پیش از تاریخ میان ایران ومصر ” می نویسد : گروهی از مهاجران ایرانی که خورشید را به نام هور می پرستیدند، در کرانه های نیل جایگزین شدند. بنابراین تمدن هند وایرانیان به مراتب کهن تر از تمدن مصری ها بوده است. بنا به گفته مانتو، کاهن وتاریخ دان مصری، تمدن مصر با آغاز زمان ” سگ ستاره ” از 5702 سال پیش از میلاد شروع می شود و پژوهشگرانی باور دارند که نخستین دودمان فرمانروایی مصر ، در 5000 سال پ. م نمایان شده است

 

زبان شناسی 

دکتر جی بونسون می گوید، کلدانی، زبان همه بابلی ها، آسوری ها ( ایلام و آسور) و مردم سرزمین بین النهرین وسوریه بود. دستور پشوتن سنجانا واژه پهلوی سامی ” هُزوارش ” را خلاصه واژهً مرکب ” هوزوخالده ” به معنی زبان کلدانی می داند. پهلوی زبان باستانی ایران بود. در شاهنامه در موارد بسیاری نقل شده که پهلوانان زمان دودمان کیانی با یاران ایرانی خود با زمان پهلوی سخن می گفتند و منظورشان آن بود که پهلوانان تورانی که حضور داشتند از گفته آنان سر در نیاوردند. ایرانیان در تمدن آسوری ها و بابلی ها نقش داشتند .به نظر می رسد که خط الفبایی یا خط مقدس در حدود 10000 سال پیش رایج شده است. سهراب بولسارا عقیده دارد، این الفبا شکل تحریف شده حروف اوستایی است وچون به اثبات رسیده تمدن سومری ها و آکادمی ها که در بین النهرین باستان می زیستند به مراتب قدیمی تر از مصری ها بوده است. آقای بولسارا می گوید الفبای سومری های باستان درست رونوشتی از الفبای اوستا بوده است ونمونه هایی از این خط در آثار باستانی دیده شده که کهنگی شان به 6000 سال پیش از میلاد می رسیده است

لیدر پتری در کتاب خود به نام ” تاریخ ملت های مصر می گوید: با این ترتیب شاید تمدن های مصریان، بابلی ها و آسوری ها، شاخه هایی از فرهنگ باستانی تر ایلام بوده که در سرزمین شوش ساکن بودند وقدمت این تمدن از شش تا ده هزارسال پیش بوده است. در این زمان ایلام یک کشور دریایی بود و آب های خلیج فارس تا شوش ادامه داشت

 

تاریخ 

در 2500 سال پ. م ، مادها بابل را گشودند، ” بروسوس ” تاریخ نویس بابلی که در سال 280 قبل از میلاد می زیست آنان را به نام بیدادگر یاد کرده است، چون بت های بابلی ها را نابود کرده بودند … بابلی ها دارای سالنامه هایی بودند که کهن بودن تاریخی آن بسیار بود. یونانیان با آنان تماس داشتند و یونانیان قرن چهارم و پنجم پ. م بایستی اطلاعات پر ارزشی از زمان زیستن زرتشت از موبدان زرتشتی ساکن بابل گرفته باشند. بنابراین نبایستی به نظر نویسندگان برجسته کلاسیک دربارهً باستانی بودن زمان زرتشت شک کنیم . دکتر هوگ در این باره می گوید: جالب است که تمام نویسندگان یونانی زمان زیستن زرتشت را در حدود 6000 سال پ. م دانسته اند

 

باستان شناسی 

بسیاری دراین کنکاش به آن اشاره کردند و دکتر آرتور اوفام پوپ، رییس بنگاه آمریکایی هنر های ایرانی و باستان شناسی در نیویورک می گوید: تقریبا مسلم است که تمدن ایرانی ها در سال های میان پنج تا هشت هزار سال پیش از میلاد مسیح آغاز شده است

 

جغرافیا 

تیلاک وبرخی دیگر از پژوهشگران باور دارند که سرزمین اصلی آریاها در مناطق یخ بسته شمالی بوده است. او به قسمتی از فرگرد دوم کتاب وندیداد اشاره می کند که هرمزد، شاه جمشید را آگاه کرد که طوفان وسیل بر زمین او هجوم خواهد آورد و به او پیشنهاد کرد که ” وَر ” یعنی پناهگاه آماده کند و مردم ودام ها را پناه دهد ، درزمان شاه جمشید آریایی ها در این منطقه که زیست پذیربود زندگی می کردند و به طوریکه در وندیداد فَرگرد یکم آمده ، در آنجا با شادی و فراوانی نعمت می زیستند، پژوهندگان این موضوع را مربوط به این عصر یخ بندان می دانند که در 11000 سال پیش روی داده است. البته نظر تیلاک با کشفیات احیر زمین شناسی آمریکایی هماهنگی دارد ، اینان با به کار بردن رادیو کربن و اصول زمین شناسی پی بردند که پیش از 11000 سال پیش منطقه یخ بندان شمالی دارای آب و هوای گرمی بوده است

 

ستاره شناسی 

بهرام گور انکلساریا می گوید: بنا بر عقیده ای پیامبر ما در 6700 سال پ.م نمایان شد . دکتر م شهید الله ضمن گفتگو درباره اینکه چگونه مرور زمان آهنگ وشکل واژه ها را دگرگون کرده، به زبان های همریشه اشاره می کند و می گوید واژه ” ستارا ” نامبرده در اوستا بعد ها در سانسکریت به ” تارا ” تغییر شکل داد واین واژه به معنی ستاره است

 

نجوم 

تیلاک از برخی گزارش های نجومی که در نوشته های باستانی سانسکریت به چشم می خورد به این نتیجه رسیده است که زمان کهن ترین جزوه های سرودهای ریگ ودا 6000 سال پیش از میلاد بوده است

مهرجی باهای کوکا با نگاه به تیر یشت، از نظر نجومی چنین نتیجه می گیرد که قدمت زمان انشای نیایش تیر یشت که بعد از زرتشت بوده 5300 سال پ. م می باشد. اردشیر خبر دار از نکته نظرنجومی وستاره شناسی بررسی های فراوانی دربارهً زمان زرتشت کرده است. چون در ریگ ودا و اوستا اشاره های بسیاری به ستاره شناسی شده است، خبردار پس از محاسبه های نجومی مربوط به منطقهً البروج وتابش آفتاب بر روی زمین چنین نتیجه گرفته است که زمان انشای گاتا ها 8500 سال پیش بوده است

 

انسان شناسی 

دکتر هنری فیلد با سمت گروه موزهً انسان شناسی، در مورد ایران از نظر انسان شناسی نتیجه می گیرد که مردم سرزمین ایران دارای چهره های گوناگون بوده وبیشترشان دارای بینی خمیده وسرهای درازند. خمیدگی بینی ایرانیان علامت مشخص آنان در میان هیتیت ها و یهودیان جنوب باختری آسیا می باشد. همچنین ساکنان عراق باستانی و امروزی ارمنستان، ترکستان پامیر و منطقه آلتایی دارای همین مشخصات هستند. دکتر گروک من، در پایین ترین طبقه حصار تپه ( در 3000 سال پ. م ) دو عدد دولیکو سفالیک کشف کرد و دکتر فیلد در مقاله ای به نام ” نژاد مردم فلات ایران ” که در جلد ششم مجله ایران لیگ چاپ شد نتیجه می گیرد : از زمانی که تمدن بین مردم مصر و ایندوس والی گسترش یافت، قسمت بزرگی از میراث فرهنگی ومادی ما از ناحیه جنوب باختری آسیا که مرکز آن ایران بود نمایان شده است

 

زمین شناسی 

زمین شناسان ثابت کرده اند که منطقه یخبندان شمالی پیش از 9000 سال پ. م سکونت پذیر بوده، بنابراین نظریه تیلاک، پرابُو و دیگران دربارهً اینکه نخستین خواستگاه آریاییان منطقه یخبندان شمالی بوده چنانکه در وِدا هم به آن اشاره شده است ، درست به نظر می آید . دکتر رابرت برید وود وابسته به گروه خاورشناسان دانشگاه شیکاگو، حفاری هایی در جارمو که دهکده ای در تپه های کرد نشین شمال عراق، نزدیک مرز ایران، انجام داده است، این دهکده تا دیر زمانی زیر خاک بود. هنگامی که آزمایش های رادیو کربن روی آثار این دهکده انجام گرفت، یقین حاصل شد که این آثار مربوط به 9000 سال پیش از میلاد بوده است

سرچشمه

 

سرگذشت زرتشتیان پس از ساسانیان

سرگذشت زرتشتیان پس از ساسانیان

موبد کورش نیکنام

هنگامی که یزگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی برتخت نشست آثار فروپاشی خاندان او آشکار شده بود، به گفته تاریخنگاران او پادشاهی کم تجربه وناتوان بود که در آن زمان حساس وسرنوشت ساز توانایی ایستادگی در برابر هجوم قوم تازه نفس عرب را نداشت

پادشاهی او همزمان با آغاز خلافت ابوبکر، نخستین خلیفهً اسلام بود. دراین هنگام عرب های بادیه نشین که تحت بیرق اسلام متحد شده بودند به فرمان ابوبکر، به ایران هجوم آوردند وایرانیان زرتشتی را به دین اسلام فراخواندند. چون دولت ایران از پذیرفتن دین اعراب سرپیچی کرد، اعراب مسلمان که وضع مالی وزندگی مناسبی نداشتند در آرزوی اینکه اگر در جنگ پیروز شوند به سرزمین خرم وسرسبز عراق دست خواهند یافت وچنانچه کشته شوند به بهشت جاودان خواهند رسید، به سوی ایران سرازیر شدند.وجنگ با ایرانیان را آغاز کردند که از سال 633 تا 643 میلادی به طول کشید ومهمترین آنها جنگ قادسیه، جلولا، نهاوند و واجرود بود

 

جنگ قادسیه؛ که در مکانی به همین نام ودر پانزده فرسنگی شهر کوفه، در سال 636 میلادی صورت گرفت در آن زمان 14 سال از هجرت گذشته بود. رستم فرخزاد سردار ایرانی در این جنگ بود وایران سپهبُد نام داشت یعنی فرماندهً کل سپاه ایران، وسردار لشکر عرب نیز سَعد بن ابی وقاص از اصحاب رسول خدا بود

نبرد قادسیه به مدت چهار روز ادامه داشت، رستم فرخزاد براثر حادثه ای ناگهان مجروح شد وپس از آن کشته شد. در این هنگام درفش کاویانی که نماد پیروزی ایرانیان بود به دست اعراب افتاد. در ادامه جنگ قادسیه عربها سراسر خاک عراق را اشغال کردند ودر سال 15 هجری تیسفون را نیز تسخیر کردند وبه غارت آن پرداختند

یکی از غنایم باارزش ایرانی که در این جنگ به دست اعراب افتاد فرش معروف بهارستان کسرا بود. این فرش را به مدینه فرستادند وعُمَر فرمان داد تا آنرا پاره پاره کردند ومیان یاران محمد تقسیم کردند، علی سهم خود را به بیست هزار درهم فروخت وخُمسِ غنایم را در بین شصت هزار تن سپاهیان سعد تقسیم کرد که به هرتن دوازده هزار درهم رسید. واین در حالی است که یزگرد سوم ساسانی با همراهان از تیسفون فرار کرده بود

 

جنگ جُولا؛ پس از فرار یزدگرد از پایتخت، نُخست به محلی به نام حلوان، دردامنه کوههای زاگرس پناه برد وهزاران سرباز را فراهم آورد وبه سرکردگی مهران به مدت هشتاد روز در برابر هجوم اعراب ایستادگی کردند ولی سرانجام مهران نیز کشته شد واعراب با غنایمی حدود سی ملیون درهم پیروز شدند. این جنگ در سال 16 هجری روی داد وپس از آن یزدگرد به سوی شهر ری حرکت کرد. سعدبن ابی وقاص برای تعقیب آخرین پادشاه ساسانی از عُمَر اجازه خواست، خلیفه که در آنزمان هوس کشور گشایی در سرنداشت، به سعد نوشت ” ای کاش که در میان عراق وکشورهای آن طرف جبال، سدی می بود که نه ایرانیان می توانستند از آن بگذرند ونه اعراب؛ سرزمین عراق برای ما کافی است.” 

 

جنگ نهاوند؛ این جنگ در حوالی شهر نهاوند به سال 21 هجری روی داد. سردار سپاه ایران فیروزان بود که سپاهیانش در برابر اعراب به فرماندهی نُعمان بن مقرن به مبارزه پرداختند. ایرانیان بیشتر درسنگر ها به دفاع می پرداختند تا زمانی که توان لشگر اعراب را کاهش دهند پس از مدتی نُعمان با حیله ای عقب نشینی را درپیش گرفت و چنین وانمود کرد که خبر مرگِ خلیفه را دریافت کرده است

به این شکل سربازان ایرانی فریب خوردند واز سنگر ها بیرون آمدند آنگاه اعراب بازگشتند وحمله سختی کردند وایرانیان را شکست دادند هرچند نعمان در این جنگ کشته شد ولی اعراب با فرماندهً دیگری به نبرد پرداختند ونتیجه این جنگ آنقدر برای اعراب ارزش داشت که آنرا فتح الفتوح نیز نامیدند

 

جنگ واجرود؛ این آخرین جنگ ایران وعرب بود ولی به بزرگی نهاوند نبود که در سال 22 هجری در مکانی بین همدان وقزوین صورت گرفت. سردار سپاه ایران موتا، امیری دیلمی بود که به یاری برادر رستم فرخزاد وفرماندار شهر ری دربرابر هجوم اعراب ایستادگی کردند. نعیم بن مقرن، سردارلشکر عرب در این نبرد بود که سرانجام ایرانیان شکست خورده واعراب از این پس شهرهای ایران را یکی پس از دیگری اشغال کردند

 

فردوسی حماسه سرای نامدار پارسی واز مفاخر فرهنگ وتاریخ ایران باستان، در اثر جاودانهً خود که شناسنامهً افتخار انگیز ایرانیان را از غبار زمانه آشکار کرده است در پایان شاهنامه به شکست ساسانیان اشاره می کند، او با بهره گیری از منابع پهلوی که در دست داشته است هنگامی که یزدگرد سوم به دست ماهوی سوری کشته می شود، بزرگان ایرانی انجمن می کنند تا جانشینی برای شاه کشته شده برگزینند، اشاره می کند که یزدگرد سوم را نه برادری هست ونه پسر ودختری برجای مانده است. خبرکشته شدن یزدگرد ساسانی توسط ماهوی سوری به بیژن رسیده واو در تدارک سپاهی برای تعقیب وانتقام از ماهوی برآمده است

 

چو نزدیک شهر بخارا رسید / همه دشت نخشب سپه گسترید 

به یاران چنین گفت، کاکنون شتاب / مدارید، تا او بدین روی آب 

به پیکار ما پیش آرد سپاه / مگر باز خواهیم زو کینِ شاه 

از آن پس بپرسید کز نامدار / که ماند هیچ فرزند کآید به کار؟ 

جهاندار شاه را برادر بُدست؟ / پسر گرنبود، هیج دختر بُدست؟ 

بدو گفت برسام کای شهریار! / سرآمد بر این تخمه بر روزگار 

برآن شهر ها تازیان راست دست / که نه شاه ماند، نه یزدان پرست 

 

مهمترین رویداد در تاریخ سه هزار ساله ایران شکست ساسانیان و ورود عرب به سرزمین ایران بود تفاوتاین رویداد با حوادث دیگری که بر این کشور گذشته بود درآن بود که همراه با این حمله تغییر دین نیز به وجود می آمد و در پی آن دگر گونی هایی نیز در حکومت و اجتماع ایران صورت می گرفت. ساسانیان که بیش از چهارصد سال پادشاهی کرده بودند و یکی از دراز ترین و پایدار ترین سلسله ها در تاریخ ایران آن زمان بودند به طوری که در دنیای باستان تنها کشور روم توانسته بود با آنها برابری کند چگونه به آسانی و به یکباره فرو ریخته و موجب شگفتی در تاریخ شدند این فرو ریختن به قیمت هزارسال ابر قدرتی ایران در جهان، که با پادشاهی هخامنشی آغاز شده بود، پایان یافت

دینی جانشین آیین زمان ساسانیان گردید که از جهتی هماهنگ و از جهتی دیگر با آن متفاوت بود هر دو دین، پیشین و جدید به یک خدا باور داشتند وپیدایش جهان هستی را با ارادهً پروردگار دانا و یگانه می دانستند، همچنین شیطان در برابر اندیشهً اهریمنی پیشینیان جلوهً پیشین خود را در زندگی مردم به دست آورد. اما تفاوت هایی در بین دو فرهنگ به وجود آمد که تاثیر فراوانی در زندگی مردم آن زمان ایران گذاشت. از یک سو جامعهً طبقاتی ساسانی به هم ریخت و زمینه ای فراهم شد که طبقه روستایی و پیشه ور، و زیردستان بتوانند راه بهتری را در اجتماع به دست آورند و از سوی دیگر فرهنگ تازه ای پا به زندگی مردم ایران گذاشت که تا آن زمان برایشان نا آشنا بوده و تازگی داشت. با تغییرات جدید، دورهً شگفت انگیزی برای ایرانیان آغاز شد که درک نمی کرد جایگاهش چگونه است و چه سامان و آینده ای در پیش رو خواهد داشت. بنی اُمیه خلافت را تبدیل به حکومتی کرده بود که پر از فساد شده بود، آنان به مردم سرزمین های فتح شده به ویژه ایرانیان به دیدهً حقارت نگاه می کردند و مردم این سرزمین ها را مسلمانان درجه دو و سه حساب می کردند و موالی می خواندند، ایرانیان را وادار می کردند که برای ادامه زندگی اجتماعی خود تحت سرپرستی یک فردِ عرب قرار گیرند. زرتشتیان پس از ساسانی در ایران مجبور به پرداخت جزیه و توهین های چند برابر شده بودند در نتیجه دوران بی هویتی برای آنان فراهم آمده بود که واکنش ها و شورش هایی را به دنبال داشت و چند نهضت را به دنبال داشت، سپاه خراسان به کمکِ شاخه ای از عرب، حکومت بنی اُمیه را بر انداختند و عباسیان را که با خانوادهً پیامبر اسلام (ص) خویشاوندی داشتند را به جای آنان برگزیدند و با این کار کمی آسوده شدند

درگذر این زمان، گروهی از زرتشتیان مسلمان شدند و جمعی نیز به هندوستان کوچ کردند و در پناه فرمانروایان هند زندگی آسوده و سازنده ای را آغاز کردند، آنان با آداب و رسوم هندوها آشنا شده و نوشته های دینی و سرگذشت زندگی خود را گرد آوری کردند. دسته هایی از زرتشتیان نیز که در ایران باقی ماندند، در نقاط امن و کوهستانی ایران ساکن شده و برخی در مازندران حکومت جداگانه ای را تشکیل دادند زیرا این سامان با کوه های سربلند، جنگل و طبیعت دست نیافتنی مکانی آسوده برای زرتشتیان و سدی در برابر دشمنان به حساب می آمد، به ویژه اسپهبدِ تبرستان با کیاست و هوشمندی خود توانست مدتی با اعراب کنار آید و با پرداختِ جزیهً سالیانه پانصد هزار دِرهَم از ورود سپاه تازیان به مازندران جلوگیری کند و پذیرفت تا افرادی را نیز در اختیار سپاه آنان قرار دهد (ناسخ التواریخ

بعد ها اسلام توسط مُبلغین زیدی و علوی به این ناحیه رِخنه کردند، از این رو سلسله های آل بویه، آل زیار وعلویان که مدتی بعد در شمال ایران جنبش هایی بر پا کردند پیرو مذهب شیعه بودند

مدتی طول نکشید که بین حاکمان مازندران اختلافاتی پیش آمد آنان هر چند که در ظاهرازخلیفه اطاعت می کردند ولی آیین، آداب و زبان نیاکان خود را پیروی کرده و مسلمین را آزارو اذیت می کردند و چند بار مسلمانان و اعراب مهاجم را در تبرستان قتل عام کردند. این امر سبب شد که لشکریان خلیفه گاهی به آن نواحی حمله کنند ولی بیشتر شکست خورده یا صلح می کردند. ونداد هرمز به حضور هارون الرشید رسید و املاکی را به فرزندش مامون هدیه کرد و از جانبِ خلیفه رتبهً سپهبدی و حکومت آن نواحی را به دست گرفت و در جنگ بین امین و مامون، از مامون جانب داری کرد

یکی از نوادگان او به نام مازیار هنگامی که به حکومت آنجا رسید گرچه به ظاهر مسلمان شد ولی در باطن به آزار و اذیت مسلمین پرداخت و با امپراطور روم، بابک و افشین روابطی برقرار کرد سپس قلعه های محکمی بنا ساخت و کشاورزان را تحریک کرد تا به اربابان مسلمان خود شورش آورده و اموالشان را غارت کنند و کار ها را از آنان گرفته به زرتشتیان و خُرم دینان واگذار کنند و مساجد را خراب کنند

اهالی شکایتی به خلیفه مُعتصم نوشته که ما غارت زدهً یک نفر مجوسیم و چه مقدار از ما که در ماتم فرزندانمان کشته شده ایم. خلیفه پاسخ داد که انتقام آنان را خواهد گرفت آنگاه عبد الله بن طاهر را مامور دفع وی کرد، مازیار با همراهی برادرش کوهیار به دفاع در برابرعربها پرداخت ولی سرانجام مازیار توسط سپاه خلیفه از بین رفت و سرزمین مازندران جزو فرمانروایی طاهریان در آمد

اعراب پس از فتح ایران، در آغاز زرتشتیان را در پذیرش دین اسلام، پرداخت جزیه، اطاعت کردند و انجام مراسم دینی خود آزاد گذاشتند ولی در زمان بنی امیه از روی تعصب نژادی و نفرتی که از غیر عرب داشتند، به اذیت و آزار زرتشتیان پرداختند، حُجاج بن یوسف (حاکم عراق) فرمانروای ایرانی را برکنار کرد، گویش با زبان پارسی را ممنوع، زرتشتیان را تار و مار و آتشکده ها را ویران کرد

یزید بن مهلب و قتیبة بن مُسلم، حکم رانان خراسان با تصرف شهر های مرو، خیوه، بخارا و سمرقند زرتشتیان زیادی را از بین بردند اما در زمان عباسیان آزادی بیشتری به دست آمد، حتا زبان فارسی زبان درباری شد و جمعی از آنان در دستگاه خلافت وارد شدند. مسعودی نام 12 نفر از بزرگان زرتشتی را که در دربار منصور کار می کردند در کتاب خود آورده است؛ در این زمانبرخی از کتابشان به عربی ترجمه شد و از خراب شدن بقیه آتشکده ها نیز جلوگیری شد. ولی بر اثر حمله های بعدی به این سرزمین به تدریج آتشکده های موجود ویران شد و بیشتر آن ها به مسجد تبدیل شد

ایرانیانی که در آغاز اسلام را پذیرا شدند، غیرازمبارزهً مازیار که از آن یاد شد برای مخالفت به سیاست وفرهنگ اعراب در ایران، وسده ها پس از آن در برابر یورش مُغولها به ایران، دست به شورش وقیام هایی زدند که به سه گروه می توان به آنها اشاره کرد

 

 

جنبش های ملی 

-1جنبشِ خداش؛ به انگیزهً دعوت به نفع عباسیان و بازسازی باورهای اجتماعی مزدکی بود که تا آن زمان همچنان در ایران وجود داشت . خداش در بین روستائیان خراسان به پیشرفت هایی دست یافت ولی پس از چندی جنبش او سرکوب گردید

-2جنبشِ ابومسلم؛ که در خراسان روی داد وبه نوشته تاریخ طبری به شکل قیام عمومی در آمد زیرا در یک روز مردم شصت دهکده به این جنبش پیوستند

-3جنبشِ سنباد؛ که درفاصلهً کمی پس از کشته شدن ابومسلم روی داد، با وجودی که عمر کوتاهی داشت بسیاری تلف شدند در این جنبش گروهی از زرتشتیان، مزدکیان وحتا شیعیان نیز شرکت داشتند

-4جنبشِ استاد سیس؛ شورشی روستایی در خراسان بود که در سال 150 هجری به وقوع پیوست ودر طول دو سال ادامهً آن سراسر خراسان از سلطهً اعراب پاک گردید. سپاهیان عرب در جنگِ مروالرود، همگی سرداران خود را ازدست دادند

-5جنبشِ المقنع؛ شوری بود که از سال 160 هجری به مدت هفت سال ادامه داشت، این مهمترین نهضت روستایی پس از ابومسلم برعلیهً اعراب بود

-6جنبش بابا اسحق؛ زمان زیادی با همکاری روستائیان در برابر اعراب ایستادگی ومبارزه کردند

-7جنبش بابک؛ به سرداری بابک خرمدین در شمال غربی ایران روی داد که پی از جنبش ابومسلم والمقنع، بزرگترین قیام ایرانی در برابر مهاجمان بیگانه به حساب می آید. در این جنبش سپاهیان عرب، به مدت بیش از بیست سال شکست های فراوانی را تجربه کردند

-8جنبش گرگان وتبرستان؛ اینان با پرچم های سرخ یکبار در زمان منصور به سال 142 هجری وباردیگر در زمان خلافت مهدی، که شورش مردم به قتل عام اعراب منجر شد در یکروز مردم، هرچه عرب را درشهر وروستا یافتند، نابود کردند. حتا زنانی که شوهرانشان عرب بودند آنها را به مردان تبرستانی نشان دادند تا از بین بروند.

 

جنبش های مذهبی 

-1جنبش مختار؛ این جنبش به خونخواهی حسین بن علی به راه افتاد می گویند اردوی ابراهیم بن مالک اشتر، سردار مختار چنان از ایرانیان آکنده شده بود که یکی از سرداران شاهی که برای گفتگو به اردوی ابراهیم رهسپار شد حتا یک کلمه عربی از زبان سپاهیان شنیده نشد

-2جنبش خوارج خوزستان؛ به سال 67 هجری در خوزستان وعراق، روستائیان ایرانی به فرماندهی یکی از خوارج به نام ازرق دست به شورش زدند که حجاج در سال 78 این شورش را سرکوب کرد

-3جنبش شیخ شریک؛ مردم بخارا در سال 134 هجری دست به شورش برعلیهً اعراب زدند که سردار آنان شخصی شیعه به نام شریک بن شیخ المهری بود که توانسته بود نظر پیشه وران وروستائیان را جلب کند که حدود سی هزار نفر در این جنبش شرکت کردند ولی بسیاری از آنان کشته شدند

-4جنبش خوارج سیستان؛ یکی از فرمانداران عرب به نام علی بن عیسا که در خراسان وسیستان به ترور وستم مشغول بود دوجنبش را پدیدار ساخت. که یکی جنبش پیشه وری وروستایی خوارج به سرپرستی حمزه بن آذرک به سال 182 هجری بود ودیگری جنبش رافع بن لیث در سال 191 هجری در خراسان و ماورالنهر که گفته اند سنت سپید جامگان نیز با آنان بوده است

-5جنبش علویان در تبرستان؛ که شورشی روستایی از سوی شیعیان بود ومُنجر به تشکیل دولت مستقل وشیعهً علویان گردید که تا سال 316 هجری پایدار بود

-6جنبش اسماعیلیان؛ این جنبش وسازمان نیرومند آن در میان دهقانان وپیشه وران نفوذ بسیاری داشت که کارهای زیادی نیز انجام دادند، از جمله قتل یک خلیفهً فاطمی، دوخلیفهً عباسی وبسیاری روحانیون برجستهً سنی، زیرا اشراف وکسانی که به دستگاه خلافت وابسته بودند همگی اهل سنت بوده وشیعیان تنها در روستا کشاورزی می کردند

-7جنبش شُعوبیه؛ این جنبش، بزرگترین قیامی بود که ایرانیان در برابر حکومت وخلافت اعراب در کشور داشتند، از ابتدای قرن دوم هجری شکل گرفت وتا سدهً پنجم نیز ادامه داشت تا ایرانیان به هویت مورد نظر اسلامی خود دست یافتند

 

ایرانیان، جنبش هایی را نیز در برابرهجوم وحشیانهً مُغُول ها برپا می کردند، از همان روزهای آغازین یورش مغولان به کشور، مردم مجبور بودند بدون رهبری وسازماندهی به طور پراکنده به مبارزه بپردازند واینگونه رویارویی وپایداری سبب شد تا بسیاری از مردم ایران در حملهً مغول کشته شوند زیرا اگر تسلیم می شدند تا این اندازه ویرانی وکشتارپدید نمی آمد. روستائیان چون بدون سلاح وپراکنده بودند کمتر می جنگیدند ولی پیشه وران ومردم شهرها به خوبی در برابر یورش آنان ایستادگی کردند

-1در طول محاصره شهر گرگانیه، خمارتکین فرماندهً شهر در برابر مغولان تسلیم می شود ولی مردم این ننگ را نمی پذیرند وهمچنان مبارزه می کنند تا به جنگ های خیابانی کشیده شده و زمانی شهر به دست دشمن افتاده که دیگر خانه ای در آن برپا نبوده است

-2در شهرخُجند مردم به فرماندهی فرزند دلیر ایرانی تیمور ملک جانانه مبارزه کردند

-3مردم مرو پس ازفرارمحمد خوارزمشاه به مدت پنج ماهدربرابر مغولان ایستادگی می کنند

-4مردم شهر هرات به رهبری شمس الدین جوزجانی، شش ماه ایستادگی کردند چنانکه مردم قزوین وهمدان نیز بارها یورش مغولان را پس راندند

-5روستائیان زیر پوشش فرقهً اسماعیلیه به مدت سی وهشت سال در برابر اشغال کنندگان ایستادگی کردند

-6به گفتهً رشید الدین فضل الله، مردم سراسر کشور از سال 679 به مدت ده سال جنگهای نامنظم داشتند وباوجودی که مغولان، خبرچین در هر شهری داشتند کسی حاضر نشده نبود که رازی را به دشمن برساند

-7جنبش مردم فارس در سال 664 به فرماندهی سید شرف الدین به وجود آمد که به وسیلهً مغولان بی رحمانه سرکوب شد

-8عشایر چادر نشین لُر در سال 691 به جنبش بزرگی در برابر مغولان روبرو شدند که پیروزی در اصفهان دست آورد آن بود

-9پیروان یکی از دراویش به نام پیر یعقوب جنبش دیگری را در سال 703 آغاز کردند که رشید الدین فضل الله به جهت وابستگی همگانی، آنان را مزدکی می خواند، این جنبش نیز سرکوب شد وپیر یعقوب از قله کوهی به زیر افکنده شد

-10در زمان گیخاتو فرزند آباقان، مردم تبریز در برابر پول کاغذی (چاو) بازار را بسته وبازرگانی را مختل کردند که در نتیجه از شهر مالیات در یافت نمی شد وبا این پایداری همگانی مردم، مغولان مجبور شدند چاو را لغو کنند

-11در آن زمان نُزوله که همان نزول اجلال بود آفتی برای مردم در روستا ها بود که هرامیر مغول به دهکده ای در شهر نزول می کرد، خانه های مردم را برای خود وهمراهانش اشغال می کرد. روستائیان در مبارزه، خانه های خود را به حال نیمه ویران نگاه می داشتند تا مورد استفادهً مغولان قرار نگیرد

-12درجنبش سربداران خراسان به گفتهً پطروشفسکی” مردم ایران زمین پس از هجوم صحرانشینان لگام گسیخته با توجه به سستی وبی سیاستی محمد خوارزمشاه وخلیفهً بغداد هیچگاه از پایداری در برابر متجاوزان غارتگر باز نایستادند، بازپسین ضربه را سربداران برکاخ فرمانروایی ایلخانان مغول وارد آوردند بیگمان این جنبش از نظر وسعت بزرگترین واز نظر تاریخی مهمترین نهضت آزادی بخش خاورمیانه بود وبلا تردید تاثیر زیادی بر دیگر جنبش ها داشته است

-13جنبش سادات مازندران؛ رهبری جنبش مردم مازندران را سید قوام الدین که از پیروان سربداران خراسان وبه پشتوانهً روستائیان وپیشه وران بود به دست گرفته وبا کمک مردم موفق شد سلسلهً باوندیان را که دست نشاندهً وفادار ایلخانان مغول شمرده می شد سرنگون کند وحکومت سادات مازندران را همانند دولت سربداران خراسان در شهر آمل برقرار سازد

-14جنبش سادات گیلان؛ مردم این سرزمین به همت درویشان وسادات شیعه حکومتی به وجود آوردند که از 772هجری به مدت دویست سال برقرار ماند ومرکزآن شهر لاهیجان بود

-15به سال 725 مردم شهر کرمان در جنبشی دیگر به سرکردگی پهلوان اسد وبا یاری گروهی از سربداران خراسان، شهر کرمان را آزاد ساختند

-16جنبش حُروفیون؛ که از خراسان آغاز گردید واز کارهای مهم افراد آن گروه در سال 841 هجری و اقدام به کشتن شاهرخ میرزا در مسجد جامع هرات بود

-17شاخه ای دیگر ازشیعه به سال 845 هجری در خوزستان جنبشی به سرکردگی فرقهً علی اللهی بوجود آوردند ودولت کوچکی از نوع سربداران تشکیل دادند که بیش از پنجاه سال ادامه داشت

در تمام این کشمکش ها، یورش ها وکشتارهای ایرانیان، زرتشتیانی نیز که همچنان در ایران ساکن بودند از هر جنبشی آگاه می شدند، ازبیداد دشمنان آسیب می دیدند ودر حد توان خود برای کشورشان به دفاع می پرداختند

زرتشتیان درگذر تاریخ پس از ساسانیان گاهی آزادی نسبی یافته ولی بیشتر تحت فشارو شکنجه واقع می شدند به ویژه در زمان حکومت صفویان و قاجار که بیشترین ستم ها درحق آنان روا شد

به همین انگیزه از طرف زرتشتیان هند (پارسیان) که از بیداد و ستم به همکیشان خود در ایران آگاه شدند شخصی را به نام مانکجی را به دربار ایران در زمان قاجار فرستادند تا به امور زرتشتیان رسیدگی کند او پس از مسافرت به شهر های یزد، کرمان و تهران به این نتیجه رسید که پارسیان از هر نظر فقیر و تحت فشار و نابودی هستند. درآغاز مدرسه ای در تهران دایر کرد و آموزگارانی را برای تدریس زرتشتیان برگزید سپس با مکاتبه ای که به دربار ناصرالدین شاه داشت زرتشتیان را از پرداخت جَزیه رهایی بخشید زیرا تعهد کرد که جمع جزیه زرتشتیان ایران را مستقیما از انجمن زرتشتیان هند تامین کند پس از او کیخسروجی به سرپرستی زرتشتیان و نماینده آنان در دربار قاجار تعیین شد آنگاه اقدام به تشکیل انجمن زرتشتیان در ایران کرد که اعضای آن توسط زرتشتیان انتخاب می شدند نخستین انجمن در یزد ودرزمان ناصر الدین شاه بود که آن را انجمن ناصری می گفتند

پس از انقلاب مشروطه زرتشتیان آزادی بیشتری یافتند و از آن زمان به عنوان اقلیت دینی شناخته شدند و نماینده ای در مجلس شورای اسلامی داشتند. اکنون زرتشتیان در بسیاری از شهر های ایران ساکن هستند و در برخی از استان ها دارای انجمن و نهاد های اجتماعی هستند. گروهی از جوانان را برای تحصیل دینی به هندوستان فرستادند و از طرف انجمن های زرتشتی در هند، دبستان و آموزشگاه های بسیاری در شهر ها و روستا های زرتشتی نشین ساخته شد که سابقه برخی ازآنها به بیش از یکصد سال می رسد

از آنجا که پیروان دین زرتشت در ایران نبایستی تبلیغ دین کنند و کسی را به کیش خود بپذیرند از آمار ناچیزی دراین کشور برخوردارند ولی از نظر آموزش و پیشرفت اجتماعی و اقتصادی به جایگاه مناسبی دست یافته اند

سرچشمه

 

جایگاه زرتشت و اندیشه او از نگاه اندیشمندان جهان

جایگاه زرتشت و اندیشه او از نگاه اندیشمندان جهان

موبد کورش نیکنام


فیلیپ جی. آدلر 

زرتشت می گوید انسان مالک ارادهً آزاد است ودر واقع می باید بین این دو خدا یکی را انتخاب وبه او خدمت کند ودیگری را براند. انسان در جهان آخرت مسئول این انتخاب است وباید در محکمهً خدایی حاضر شود وبرای حیات خود در روی زمین پاسخگو باشد. گریز از شَر مُیسر نیست لکن با اعمال نیک قابل توازن است. اگر میزان محاسبه مثبت باشد انسان از نعمت بهشت برخوردار می شود و در صورت منفی جهنم در انتظار اوست؛ *تمدن های عالم، ص68 

 

قاسم آذینی فر 

زرتشت نیکی وبدی را، ونتیجه هردو را با زبانی ساده واندیشه یی بس ژرف روشن ساخت وجای هیچ تردیدی را باقی نگذاشت ولی هنگامی که سخن از پذیرفتن این آیین می آید آن را به مردم واگذار می کند. اوهمه را وهرکس را در گزینش راه، آزاد می گذارد. در آیین او، از زور وفشار خبری نیست. در گاتها در هیچ جا، کوچکنرین اشاره به هیچ گونه زور وزری نیست تا چه رسد به جنگ وپیکار؛ *سروش وآتش، نگاهی گذرا به زرتشت وتعالیم آن، ص87 

 

اسلامی ندوشن 

زرتشت در سرودهای خود از خشم وستیز و زور، شکایت دارد که او را به ستوه آورده اند. بدکاران نه تنها با قهر، بلکه با تزویر نیز راه خود را به جلو می گشایند، از این روست که آن همه دروغ مورد نکوهش است. راستی و نیک اندیشی سفارش شده است. بشر در سراسر عمر خود همواره با عوامل منفی اجتماعی وطبیعی در آویزش بوده است. او می بایست راه راست وکوشایی را در زندگی برگزیند، تا سرانجام نیروی اهریمنی شکست بخورد. ازاین جا، اندیشهً مزدایی، انسان را شریک آسمان قرار می دهد. بشر باید با کردار خوب خود پروردگار نیکی را یاری دهد و پیروزی را نصیب جبههً نیکی گرداند. راهنمای وی در این طریق خِرَد اهورایی است. اهورا خدای خرد است. به او همین یک صفت بخشیده شده، زیرا همین یک اورا از صفت های دیگر بی نیاز می کند. خرد برای انسان نیز از این جهت بسنده شناخته شده که از آن روشن بینی زاییده می شود وآن خود از مجموع تجربیات بشر سرچشمه می گیرد.* هشدار روزگار، ص98 

 

اشتینز 

زرتشت، یکی از بزرگترین شخصیت هایی است که در تحول فکری وتمدن بشر نقش پیش قدم داشته است ودر شمار کسانی است که در افکارِ خود به حقایق ورویدادهای طبیعی وابسته است

 

اینسلر 

زرتشت از جامعه ای برخاست که به آیین وادب دینی بسیار اهمییت می داد وازروی فرهنگ وادب وپرورش از مسایل مربوط به نیایش آگاه بود چنانکه از آموزشهای گاتها پیداست به طور کلی سراسر این سرود ها گواه آنست اما سفارش وتاکید سرودها بروحدت اندیشه است ونه به جاآوردن آداب واعمال، به گمان من از نظر زرتشت به جا آوردن راستی (اَشَه) واندیشهً نیک (وُهومَنه) در میان مردمان بهترین شیوهً پرستش خدا به شمار می رود واین شیوه بهتر از طریقهً خُوف است

 

جهانگیرموبد گشتاسب اشیدری 

بدون هیچ گزافه گویی ، آموزشهای زرتشت بزرگترین میراث کشور ما و مایه فخر ومباهات هر ایرانی است. آن چه ایرانی می تواند بدان ببالد نحوهً پیدایش آیین شگفت انگیز و اندیشه برانگیز زرتشت ونفوذ ژرف آن در فرهنگ جهان است. *آیین زرتشت ص 19

 

المستد 

ما نه احتیاج به افسانه های مربوط به زایش زرتشت با آثار ونشانه های آسمانی داریم و نه به یک زندگی پُرازمُعجزه ، ونه یک مرگ با شهامت به دست نو مادها، تا بخواهیم شکوه اورا ثابت کنیم، از سخنانش می توانیم زندگی و رسایی اندیشهً او را ترسیم کنیم

 

بارتولومه 

نام زرتشت نه تنها در ادبیات وتاریخ ایران موجود است، بلکه در آثار آسوری، ارمنی، عربی، چینی، یونانی، لاتین وحتا در ادبیات ایسلندی از او سخن گفته شده است. شکی ندارم که گات ها مستقیما به پیمبر ایرانی وابسته بوده واز جانب او موعظه شده است وبیش از همه می توان به وضوح وجود زرتشت را در آن احساس کرد

 

بُختورتاش. ن 

زرتشت نجات ورهایی کسان را در نیستی آنان نمی داند، بلکه به پاکی وتربیت جسم و روح وزندگانی جاودان باور دارد وآموزش می دهد که انسان از نعمت ها ولذات جهان بهره مند گردد وشادمان باشد. * حکومتی که برای جهان دستور می نوشت، ص 409 

 

بیزانت آنی 

من روزی را به خواب می بینم که نفس گرم وخشور پاک اشوزرتشت باز در سرتاسر پرستشگاه ها دمیده خواهد شد وکیش زرتشت بار دیگر به اوج دیرین خود خواهد رسید آیینی که چون خورشید روح آدمی را جلا خواهد داد ویکی از بزرگترین ادیان جهان به شمار خواهد آمد

 

ذبیح بهروز 

مکتب مزدایی زرتشت که ادب عارفانه یا مغانهً فارسی سند متواتر آن است از نظر مبدا ومقصود آفرینش وسرانجام، با اعتقادات مذاهب مشهور ومعروف چندان شباهت ندارد وبرای کسانی که عشق وسودای جویندگی، آنها را به سوی اندیشه های ژرف، دور از خود بینی وخود خواهی نمی کشاند و به مقدرات در آفرینش از مرگ ورنج و ناکامی وگذشت زمان، خشنود نیستند، قابل دریافت وگوارش نیست.* یادنامه دینشاه ایرانی، ص 66 

 

فرانسیس پاورکاب 

من شگفت دارم از این که اگر زرتشت در هزاران سال پیش از میلاد در شرایطی که هیچ قانونی برای بشریت وجود نداشت ظهور نمی کرد وچنین آموزه هایی را برای ما به جای نمی گذاشت که پس از هزاران سال بدون کوچکترین ناهماهنگی با شرایط امروز، همچنان پایه های انسانیت بشر را شکل می دهد. اگر وی نیامده بود براستی امروزه جامعهً بشریت چه حالی داشت ودرچه شکلی زندگی می کرد؟ 

 

پلوتارک 

زرتشت مردم را آموزش داد که هیچ فدیه و نیازی جز سپاس وکردارنیک در درگاهً اهورامزدا پذیرفته نمی شود.این اقدام زرتشت نه تنها نمونه ای از شجاعت و ارادهً قوی است، بلکه درجهً معرفت او را به حقیقت کامل نشان می دهد. زرتشت بزرگترین پیامبری است که در آغاز تاریخ بشریت ظهور نموده وبه وسیلهً فلسفهً خویش انسان را از بار سنگین مراسم ظاهری آزاد ساخته است. او با کمال جدیت در برانداختن این خُرافات کوشیده واساس مذهب خود را بر آموزش اخلاقی نهاده است ….زرتشت حقیقتی را آشکار ساخت که دارای بلند ترین درجهً فلسفی و اخلاقی است در مرحله ای که بیم وامید محرک همهً احساسات و اندیشهً زرتشت بود واین دو احساس او را دیوانه وار به پرستش اوهام و خرافات وادار می ساخت، پیامبری ظاهر شد و در هنگامهً چنین افکاری اساس آیین و آموزش خود را بر پایهً ارزشمندی بنا نهاد که از هرگونه اوهام به دور بود ویگانه مجموعه ای است که می توان آن را بهترین آموزش زندگی بشری دانست

 

پیرنیا 

یکی از اصول دین زرتشت اعتقاد به مُختار بودن انسان در افعال خویش است وبرآنند که انسان در ارادهً خود آزاد می باشد. سرنوشت او خود به اختیار او است ومی تواند از دو راه خوبی وبدی هرکدام را بخواهد اختیار کند. زرتشت اصلی بسیار عالی وقاعده ای بسیار لطیف در دین خود برقرار کرده می گوید: راستی ریشهً همهً خوشبختی ها ومایهً خیر است ودروغ ریشهً تمام شرها باعث هلاکت است. انسان باید راستی پیشه کند؛ در منش، وروش یعنی پندار وگفتار وکردار. * تاریخ ایران، ص436 

 

رابیندرانات تاگور 

زرتشت درتاریخ عالم نخستین کسی است که مذهب را به شکل اخلاقی در آورد ودر روزگار باستان، حقیقت وحدت را به بشر آموزش داده، راستی ونیکی را حقیقت کامل وکمال حقیقی معرفی نمود… زرتشت پس از رسالت خویش از همهً مراسم ظاهری وقربانی های خونین ونثار سوما وغیره که قبل ازاو درایران معمول بود، رو بگردانید

 

توماس هاید 

خداوند زرتشت را برای مردم ایران برگزید. زیرا ایرانیان از یک آگاهی بزرگی دربارهً خداوند برخوردار بودند. این مردم باخِرد، سزاوار مرد خردمندی چون زرتشت بودند

 

جان هینلز 

دین زرتشت را باید نخستین دین آزادی انسان ها وحقوق بشر در جهان خواند

 

جکسون 

زرتشت یک شخصیت تاریخی ویکی از بزرگترین معلمین دین شرقی است، همان مقام و منزلت، احترام وتوجه ستوده ای که درباره جویندگان نور و روشنایی نظیر بودا، کنفسیوس، سقراط پذیرفته می شود می بایستی نسبت به زرتشت روا داشت

 

علیرضا حکمت 

هیچ دینی در جهان به اندازه ای آیین زرتشت به آموزش وپرورش وکسب دانش وآموختن آن به دیگران اهمیت نداده وبرآن تاکید نکرده است تا آنجا که آن را بهترین وسیله رستگاری قرارداده است

همین آیین زرتشت است که فرهنگ وتمدن ایرانی را چنان وسعت وعمق بخشید که هجوم مقدونیان وتسلط سلوکیان نتوانست آنرا دگرگون سازد وبه زودی آثار مهاجمین را از فرهنگ وتمدن خویش بِزُدود وآن را مُنزه وپاک به دست ساسانیان سپرد. *آموزش وپرورش در ایران باستان، 124 

 

مهربان خداوندی 

زرتشت در خلال سرودها، بارها درخواست می کند تا اهورامزدا در همین جهان خاکی از حشمت وفرزانگی ودارایی، نیکوکاران را بهره مند سازد. این امر جز با کار وارزش آن به حصول نمی پیوندد. در هیچ جای آیین مزدایی، بیکاری وتنبلی تجویز نشده است. احترام، شوکت، ثروت، قدرت، آسایش ورستگاری هرفردی در این جامعه منوط به آن بود که بیشتر کار کند. *شناسایی زرتشت، ص14 

 

خداداد خنجری 

از دیدگاه زرتشت، خداوند آفرینش را برپایهً تمایل یا تصمیم یا به هر دلیل دیگری، از زمان معینی آغاز نکرده است ودر زمان معینی نیز پایان نداده است. همچنین موجودات مختلف را در چارجوب یک برنامهً زمان بندی شده، نیافریده است. خداوند از ازل آفریده است وتا ابد نیز می آفریند. آفرینش در ذات خداوند جریانی بی آغاز، مستمر، افزاینده و بی پایان است. پس از این دیدگاه، آفریدگار هستی را از هیچ نمی آفریند. او هستی را از هستی خود می آفریند؛ از این رو، جهان هستی از خداوند جدا نیست وخداوند نیز از جهان هستی جدا نیست. به تعبیر کامل تر، در بینش زرتشت، آفریدگار، آفرینش وآفریده، یگانه اند. * بینش زرتشت، ص 92 

 

داوسون 

دردین زرتشت قواعد وبرداشتهای مذهبی فراوانی یافت می شود که نتیجهً آن را به شکل های گوناگون در عقاید مسیحیان ویهودیان مشاهده می کنیم. این آثار قرن ها قبل از ظهور مسیحیت و یهودیت نمایان شده اند و در حقیقت آثار مقدس باستانی هستند که مذاهب یونانیان، رومیان، آلمانها، اسکاندیناوها وبه طور خلاصه کشورهای اروپا، آمریکا، استرالیا و نقاط دیگری که توسط اروپاییان مُستعمره گردید، مُنشعب شده اند

 

ژ. دوشن گیمن 

زرتشت نتوانست ظواهر رسوم کهن را براندازد. هرگز ایرانیان این اصل را نپذیرفتند که با پرستیدن دیوان اگرچه بسیار بدخواه وشریر باشند چیزی بدست نمی آید. هنوز هم در یسنا از آب نیاز خواسته واز هَوُمه و فرَوَشی ها پاسداری می شود. سرودهایی در ستایش وجود های الهی بیگانه با گاتها وآیین آن در مجموعهً سرودها راه یافته است.* زرتشت وجهان غرب، ص110 

 

ژ. دومزیل 

زرتشت، به حق نخستین مُصلحی است که با تبلیغ ” توحید وعظمت خداوندی” پرداخته و به خدای یکتا وتوانایی که شکوه آن بیش از خدایان کیش های قبلی است باور دارد، از پروردگار واحدی به نام ” خداوند خرد” نام می برد. دیانت زرتشتی سراپا ستایش وتمجید از خداوندِ خرد است. *تاریخ تمدن ایران، ص 113 

 

ردلف 

یکی از اقدامات مهم زرتشت نفی افکار کاهنان ومتولیان مراسم غیرانسانی زمان خود بود. ازجمله نفی نمایندگان تیره های اوسیج و تبلیغات ناشایست آنها در اجتماع بود که مردم را کورکورانه به اطاعت خود وادارمی کردند وبه اقدامات ومراسم خود رنگ دینی می دادند

 

رمیه 

فروزه های ایرانیان باستان ستایش آمیزند ولی باید دانست که انگیزهً آن ها، آموزش های نیک خواهانه ومردمی زرتشت می باشد. زرتشت از منشی والا برخوردار بود که توانست بر دلِ مردم رخنه کند وآن ها را به سوی خود وآفریدگار مهربان ونیک خواه بکشاند

 

زودربلوم 

نام زرتشت با یک رنسانس اجتماعی و روحی به هم پیوسته است، حادثهً فوق العاده ای که در کوهستان های باختر رخ داد به عنوان یک انگیزهً سازنده وتعیین کننده در تحول وتکامل روحی یک ملت ویک قلمرو بزرگ نقش اساسی وبنیانی داشته است

 

زولست 

زرتشت رابطهً خود را با خدایش بیشتر بر پایهً رفاقت و دوستی استوار می بیند. او از خداوند پشتیبانی می طلبد آنگونه که دوست به دوست روا می دارد

 

زهنر 

از تمام مذاهب بزرگ جهان، دین زرتشت پر ستیزه ترین مسئله را در زمان خود مطرح می سازد. زیرا آن مذهبی بود که به وسیله پیمبری پایه گذاری شد که مدعی بوده از جانب یک خدای یکتا رسالت یافته در حالی که او در جامعه ای می زیست که از نظر رسوم و آداب در شرک وبت پرستی بود

 

آبتین ساسانفر 

نکتهً مهم در بینش زرتشت آن است که انسان با گزینش و انتخاب آزاد خود می تواند آفرینندهً بدی وخوبی باشد. در این صورت انسان مسئول انتخاب خویش است وسرنوشت او از پیش معین نشده است. * گات ها سرودهای زرتشت، صفحه10 

 

ساموئل لنگ 

تعادل میان عوامل روحانی وجسمانی، یکی از مهمترین آموزشهای آیین زرتشت است که پس از هزاران سال، عقیدهً دنیای متمدن جدید امروزی گردیده است. عیسویان متجدد بدون آنکه آگاه باشند پرستندگان اهورامزدای زرتشتند، حضرت مسیح را به جای اهورامزدا گرفته اند

 

سبکتکین سالور 

زرتشت وآموزشهای او سرلوحه وپیش گفتار کتاب بزرگ تفوق عنصر آریایی در شرق است. وشاید لازم باشد که به این نکته اشاره شود که بودا پیامبرِ هندو که مُتاخر تر از زرتشت است از حیثِ طرز تفکر، درست نقطهً مقابل زرتشت بود. آموزه های زرتشت بیشتر جنبهً دنیوی وعملی دارد وهیچگاه گوشه نشینی و رُهبانیت ودوری از کار جهان را تجویز نمی کند. * بنیاد شاهنشاهی ایران، ص 58 

 

س جی شاو 

زرتشت به هومانیسم خود قاطعانه اعتقاد داشت و بسیار برازنده و پابرجا معرف یک پیمبری واقعی بود. در پیام زرتشت عظمت به خوبی مشهود است و او خدا را از خود دور نمی بیند. پیمبر ایرانی با چنان اعتمادی از حقیقت صحبت می کرد که گویی با اهورامزدا روبروست

 

سرپرسی سایکس 

به عقیدهً من مشکل است کسی بتواند آموزش هایی عالی تر از پیام زرتشت برای بشر پیدا کند

 

سلیستر دینشاه 

در آموزش های اشوزرتشت هدف از آفرینش ونتیجه از زندگانی این است، تا هرفردی درآبادی جهان وشادمانی جهانیان کوشیده، خود را به وسیلهً پندار و کردار و گفتارنیک، قابل عروج به عالم روحانی و رسیدن به اوج کمال وخوشبختی جاودانی نماید

 

شدر

زرتشت بی یاور وتنها ورانده شده از قوم خویش، با شیوایی سخن ورسالت خود به پیروزی می رسد و درزندگی ملت خویش تحول اساسی به وجود می آورد که تمام ایران را فراگرفته وآنها را از قوم برادر هندی خود به کلی مشخص می سازد همان گونه که خداوند در مکاشفه والهام نظام حتی برای زرتشت تجسم و شخصیت یافته است جایگاه او نیز در عقیده اش چنان برجستگی یافته که برای ما به تمام معنی درگفتارش زنده ونمایان است

 

شلرات 

زرتشت اندیشمندی دقیق و تیزبین و شخصیتی بزرگ وپیرو معنویات واخلاق است و از اندیشهً خویش به سختی دفاع می کند شخصیت زرتشت چنان است که دانشمندان را پیوسته تحریک می کند تا در آموزش ها و دکترین او، دقیق تروعمیق ترپژوهش کنند و نکات تازه ای را روشن سازند

 

عباس شوشتری 

زرتشت، نخستین وخشور بزرگ ایران، پیامی به نوع بشر عموما وبه ایرانیان خصوصا رسانید که برای اصلاح اخلاق افراد و تشکیل جامعه، مانند آن کسی دیگردرایران نرسانید، پیام او که اورمزدی وایزدی هست، بسیار ژرف وسودمند است وهرکس هفده سرود گاتها را با شکیبایی مطالعه کند واندیشه ای که در آنها گنجانده شده اند را بسنجد ورهنمای زندگی سازد بیگمان از آلودگی های مادی پیراسته وبه صفای درونی آراسته خواهد شد. * قهرمانان ایران باستان صفحه182 

 

مهربان شهروینی 

اشوزرتشت یکی از عارفان راستین تاریخ تمدن بشریست. او زمانی زیاد به خود رفت وبر ندای خویش به اسرارحقیقت وکشف خدا نایل آمد ونهایت به خدای خود رسید و او را شناخت. سپس ندای باطن خود را به آواز درآورد وهمین ندا بود که در تاریخ بشری موثر افتاد ودر تحولات فکری واخلاقی واجتماعی دوران خود وسده های پس از خود تاثیر گذاشت ودگرگونی شگرفی درجهان آغاز گردید

 

موبد رستم شهزادی 

اشوزرتشت با دلیری ومنطق درستی دست به سه کار بزرگ زد که هم راهِ کامیابی را برای ایرانیان فراهم ساخت وهم، کیشِ یکتاپرستی خود را جهانی وجاودانی نمود. این سه کار برجسته، نخست – آنچه در کیش های باستانی ایرانیان بد وزشت وزیان آور بود منع فرمود وپیروی آنانرا ناشایست دانست. دوم – آنچه از کیش های باستانی نیک و پسندیده و سودمند بود به جای گذاشت وپیروی آنان را در کیش خود روا دانست. سوم- خود نیز از سوی اهورامزدا برای کامیابی و خوشبختی مردمان آموزشهایی آورد. * اموزشهای زرتشت، پیامبرایران، صفحه11 

 

بابک عالیخانی 

زردشت در دورهً غلبهً ” جاهلیت”، ضلالت ها وظلمت ها را نفی کرد و با یاری وحی و کلام الهی که از حق تعالی دریافت کرد تدریجا بساط تاریک اندیشی را درهم پیچید وبنای عهد نوی استوار کرد که نه تنها بیشتر از هزار سال در ایران زمین باقی ماند ومنشا اثر بود بلکه تا امروز نیز پرتوهای آن الهام بخش جویندگان حق وحقیقت وپویندگان طریق فضیلت و معرفت است. *بررسی لطایف عرفانی درنصوص عتیق اوستایی، صفحهً139

 

خانک عشقی 

در اندیشه زرتشت، اهورامزدا هستی برتر تنها ویگانه آفرینندهً خوبی ها، نیکی ها، راستی ها، درستی ها، روشنایی، خوشی وشادمانی است. اوتنها اهورا را می پرستد، پس از این دیدگاه اویکتاپرست است وهرگز اهرمن را نمی ستاید بلکه به دوگانگی گوهران بد وخوب، زشت وزیبا نیز باور دارد.* پژوهش درفرهنگ باستانی وشناخت اوستا، صفحه59 

 

کیخسرو کشاورز 

زرتشت فردی بود تنها، بی یار وبی پشتیبان وآواره از خانه وزندگی. سلاح زرتشت؛ خرد، منطق قوی، خوش بیانی، سخندانی، نیروی سخنوری، ایمان به خود وکارِ خود، واقعی بودن مزدا وغیر واقعی بودن خدایان بود. هدفِ زرتشت رهایی مردم از جُور وستم ورسیدن به آرامش کامل وجاودانه بود. * مزدا خدانیست بنیان آفرینش است، ص56 

 

گستاو لوبون 

باید اقرار کرد که در بین ادیان باستان، هیچ کدام از دین زرتشت روحانی تر و اخلاقی تر ومُنزه تر از مراسم وآداب خُرافاتی نیست

 

گلدنر 

شخصیت زرتشتی که ما در سرودهای گات ها با او برخورد می کنیم به کلی با زرتشتی که در اوستای متاخر معرفی می شود متفاوت است. او کاملا متضاد با شخصیت مُعجزه گر و شگفت انگیزی است که در استوره های بعدی ارایه می شود. او فقط مردی است که پیوسته بر زمین واقعیت ایستاده است

 

گیگر 

زرتشت مردی است که از دایرهً استعداد زمان پا فراتر گذاشته و در آن عهد باستان راه ورسم یکتاپرستی را بنیان نهاده است. پایداری فلسفه، کوشش پیگیر بی آلایش، سخن و اهمیت اصول اخلاقی او را می توان از گاتاها درک کرد

 

لومل 

به نظر می رسد رابطهً زرتشت با خدا که از آن خضوع وبندگی توام با هراس و خشوع وحشت آلود، که در برخورد با الوهیت برای مردم شرق عمومی بود، به کلی آزاد باشد. در مذهب قدیم ، قربانی گاو در مرکز شعایر مذهبی قرار داشت وبسیار با اهمیت بود به طوری که آن را با نظام جهان و حوادث عالم مربوط می دانستند، ییگمان زرتشت از نقش روحانیون مُبلغ و پایه گذار ومدافع سرسخت این کارها آگاه بود و باور داشت که نفی وطرد آن تا چه حد مشکل وخطرناک است. او با این اقدام نه تنها همهً روحانیت، بلکه همهً جامعهً معتقد را برعلیهً خود می شوراند

 

جلیل محمدی 

دین زرتشت برای سعادت وخوشبختی انسان برنامه ریزی شده وبا سه اصل پندارنیک، گفتار نیک وکردار نیک به اصلاح فرد و جامعه می پردازد. از دیدگاه فلسفی خوشبین است یعنی در جنگ بین خیر وشر، به پیروزی خیر ونور عقیده دارد وچون به ارادهً آزاد انسان باور دارد وجبر وتقدیر را نفی می کند بهترین زمینه فلسفی را برای اصالت انسان وپیشرفت فراهم می سازد. در این دین روان به طور مستقل از بدن به سوی زندگی اُخروی می رود وبه انسان نوید می دهد که آینده ای پایان ناپذیر را در پیش روی خود دارد ونباید از مرگ ونیستی هراسید. * دین زرتشت، ص28 

 

مری بویس 

زرتشت در درک مذهبی خود مردی یکتا وبی همتا بوده و به نظر می رسد که باید او را به گروهی از عرفا و روشن بینان که کمتر با کهانت و غیبگویی سروکار دارند، نسبت داد که دانش ادبی وروحانی از نسل های بی شماری به آنها انتقال یافته است

 

مری رستگاست 

دین زرتشت یک انقلاب فکری، اجتماعی ومادی در سرزمین ایران ویج به وجود آورد که بر اثر آن، مردم خدایان پنداری را کنار گذاشتند، زندگی خانه به دوشی را ترک کردند و به شهر نشینی، سازندگی، کار و کوشش و همکاری روی آوردند

 

مسعودی 

زرتشت پسر اسپیتمان بود. وی پیامبر مجوس است وکتاب معروف را هم آورده که به نزد عامه به نام “زمزمه” وره نزد مجوسان نام آن “بستاه” است از دیدهً ایشان، زرتشت معجزات شگفت انگیز آورده واز رویدادهای بزرگ وکوچک جهان پیش از پیدایی آنها خبر داده است.* مروج الذهب، جلد اول، ص 224 

 

محمد جواد مَشکور 

در بینش زرتشت، اهورامزدا نورالانوار است. یعنی همهً انوار جهان از مقام الوهیت او صادر شده است. زرتشت اساس سعادت دنیوی واخروی را برسه اصل اخلاقی نهاده که عبارت: منش نیک، گفتارنیک وکردار نیک باشد

زرتشت، جهان آفرینش را به دو قسمت متمایز تقسیم کرد: اصل یکی از آنها را که همهً نیکی ها وخوبی ها از آن پدیده آمده بود سپنته مینو یعنی معنای مقدس، واصل دیگر را که همهً زشتی ها، بدی ها، تاریکی ها ورنج ها از آن صادر شده، انگره مینو یعنی معنای پلید وناپاک می خواند. * تاریخ ایران زمین، ص8 

 

محمد مُعین 

به راستی که اندیشه وآموزشهای زرتشت بسیار پیشرو وشجاعانه بوده است، ولی پس از درگذشتِ وی، آنچه که امروز به نام آیین زرتشتی نامیده می شود به سرنوشت ادیان و مذاهب دیگرگرفتار آمد. ساده تربگوییم، تعالیم استاد تحت تاثیر سنت های جاری ونیازهای زندگی وگرایش های مُومنین تغییر صورت داد.* مزدیسنا وادب پارسی، جلد اول، ص106 

 

موریس متر لینگ 

پژوهش در آیین زرتشت از لحاظ مسیحیان خیلی جالب توجه است زیرا سه چهارم و حتا بیشتر باور مسیحیان از ایرانیان گرفته شده است

 

مُولتن 

زرتشت از نخستین متفکرینی است که آیین خود را برپایهً اخلاقی گذاشت. او در جستجوی یک آسمان نو ویک زمین نو بود که در آنجا درستکاری فرمانروا باشد

 

مرتضی مُطهری 

آنچه در مورد زرتشت مُحقق است این است که به توحید درعبادت دعوت می کرده است. اهورامزدا که از نظر شخص زرتشت نام خدای نادیدهً خالق جهان وانسان است تنها موجودی است که شایستهً پرستش است. زردشت که رسما خود را مبعوث از جانب اهورامزدا می خوانده است مردم را از پرستش دیوها که معمول آن زمان بوده است نهی می کرده است. * خدمات متقابل اسلام وایران، صفحه 195 

 

مهرداد مهرین 

خدمت بزرگ زرتشت در زمینهً اخلاق، توصیفی است که وی از وجدان کرده است. می توان گفت زرتشت در میان آمورگاران اخلاق نخستین کسی است که وجدان را به زیباترین وجه توصیف کرده است. * فلسفهً شرق، ص 201 

 

میلز 

ویژگی این آموزگار بزرگ بشریت همانا آموزش های ارزشمندی است که در کتاب گاتاها وسرودهای او گنجانده شده است. در هیچ زمان ودر هیچ نقطه جهان تا آنجا که مدارک و شواهد نشان می دهند، شخصیتی وجود نداشته است که چنین اندیشمندانه و پُرمغز سخن بگوید …اگر آن گونه که اغلب ما باور داریم روح انسان ابدی باشد، روان زرتشت بر فراز تمام ارواح نسل های پس از او، ایرانی وغیر ایرانی هرقدر هم زیاد باشد درخشش دارد. آنچه بسیار جالب توجه و شگفت انگیز است این است که در آن دوران واین محیط ساده وبدوی، چنین سخنان عالی بیان شده است

 

سید تقی نصر 

آیین زرتشت نخستین آئینی بود که تمام جهان وجهانیان در آن منظور شده بودند، برخلاف مذاهب مبتنی بر بُت پرستی بابل ومصر ویونان وبرخلاف مذهب یهود که در آن خداوند، یَهوِه، صرفا خدای بنی اسرائیل بود. مذهب زرتشت آیین مردمی بود که فر ونیرو به پندارها وآرزوهایشان پروبال داده وسراسر جهان را جولانگاه خود می دیده اند. عشق به زندگی داشتند وشادی را یکی ار موهبات بزرگ خداوند می دانستند. روزتولد خود را جشن میگرفتند، خود را سالم وقوی ومرفه می خواستند. بیکاری وگدایی راگناه خوانده، از بغض وکینه ابا داشتند وراستی وپاکی را واجب وشرط مردی ومردانگی می شمردند

در آیین زرتشت آدمی در انتخاب بین خوب وبد مختار است ومقام او چنان بالاست که نیکی گفتار وپندار وکردارش برای پیروزی پروردگار لازم شمرده می شود. گناه در آنست که از آدمی کوتاهی یا اشتباهی سر بزند که به سود اهریمن باشد. * ابدیت ایران، ص33 

 

عبدالله نصری 

اندیشهً زرتشت برخلاف تفکرِ هندی که درس ریاضت واعمال شاقه را می دهد وسیر به سوی کمال را جز با نفس کُشی مُیسر نمی داند، به زندگی مادی به دیدهً بی اعتنایی نمی نگرد. از نظر زرتشت جهان مادی سد راهِ کمال انسان نیست. به بیان دیگر توجه به این دنیا مانع از آن نیست که انسان از پیشرفت وکمال به دور افتد. *سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب،ص10 

 

سعید نفیسی 

در پاکیزگی روان وروشنی دل وپارسایی درون ونا آلودگی تن، هیچ آیینی نیست که مانند دین بهی فزونی کرده باشد. سراسر نامهای اوستا همه یکسر ستایش نیکی ونکوهش بدیست وبنیان آیین زرتشت بر سه چیز نهاده شده پندارنیک، گفتارنیک وکردارنیک؛ * ماهنامه فروهر، امرداد وشهریور1359 

 

نیچه 

زرتشت بزرگترین پیامبر هوشمند و تیزهوشی است که پایه های گسترده اندیشه سازنده و مردمیش تاکنون برای باختر، استوارترین ستون زندگی بوده است. اندیشهً زرتشت آموزش های بزرگی برای نیک زندگی کردن، نیک در پیوند بودن، نیک رفتار داشتن و نیک سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج وارزش نهادن به دیگران است. او هیچ گاه سخنش از به کار بردن پی در پی ” راستی ودرستی” خودداری نکرده وپیوسته همه مردم را بدین سو خوانده است. در سخن زرتشت، شکوهی یافت می شود که در کمتر سخنی می توان یافت 

 

حمید نیر نوری 

فلسفهً زرتشت مادی واین جهانی است وبا تمام اعتقادی که به روح وجهان باقی دارد این جهان را آینه ای از آن جهان می شمرد ودر همه جا صحبت از آباد کردن وخوبی کردن وافزودن به میزان ثروت وفراوانی وسعادت اینجهان می کند. *سهم ایران در تمدن جهان، ص225 

 

ولتر 

زرتشت کهن ترین آموزگار اخلاق بشری بود…من کاری به عصر وزمان اوندارم، هرچند که ایرانیان نه هزار سال برای قدمت قایل شده اند اما تنها از این نقطه نظر به وی می نگرم که هنوز از پس این همه زمان، آموزش های اخلاقی او پایدار است. آنچه که از ترجمه ساده شدهً آن آموزش ها به زبان زرتشتیان در حالتی عامیانه باقی است، نشانگر آن است که این آموزش ها بسیار کهن می باشد

 

ویل دُورانت 

باید قبول کنیم که زرتشت در وضع قواعد واصول دین خود مهارت فراوان داشت. به طور کلی باید گفت دین زرتشت، دین برجسته ای است که نسبت به سایر دین های معاصر؛ کمتر جنبهً جنگ طلبی، خونخواری، بت پرستی وخرافه جویی داشته است وبه همین جهت روا نبود که به این زودی از جهان برافتد. * مشرق زمین گاهوارهً تمدن، ص549 

 

ویتنی 

سه جملهً پندار، گفتاروکردارنیک از آموزشهای زرتشت، اساس کلیه ادیان بزرگ است و نه تنها عیسا جز نتیجهً این اصل چیز دیگری بیان نکرده بلکه هیچ مصلح وپیامبر دیگری هم نتوانسته بر آن چیزی بیفزاید

 

ویل دورانت 

بینش طلایی زرتشت می گوید: آنچه را بر خود نمی پسندی بردیگران مپسند. وظیفه انسان سه جانبه است، با دشمن چنان رفتار کن که دوست تو گردد. دروغکار را به راستی ودرستی فراخوان، و نادان را به دانایی؛ بهترین ویژگی انسان پرهیزکاری است وپس از آن راستگویی ودرستکاری؛ دین زرتشت دینی باشکوه بود که خیلی کمتر از ادیان دیگربه خُرافات، بت پرستی وخونریزی گرایش داشت و شایسته نبود که به این زودی فراموش شود ولی علت اساسی کمرنگ شدن این دین، تمایلی است که بشر به شعر وتخیُل دارد تا منطق، مردم نمی توانند بدون استوره وافسانه به زندگی ادامه دهند

 

هرتسفیلد 

پشتکار و کوشش خستگی ناپذیر، از فروزه های درخشان ایرانیان می باشد که برپایهً راستی ودرستی استوار شده است که همهً آن ها پرتوی از آیین شکوهمند وپرفروغ زرتشت است

 

هگل 

نور دانش برای نخستین بار با پیدایش زرتشت در تاریخ آغاز شده ودرخشش کرده است

 

هورن 

شکوه مقام وارزش اخلاقی سُرایندهً گاتها قابل تحسین است

 

هومباخ 

فکر واندیشهً ممتازی که زرتشت را بر تمام مُغانِ رَمه طلب و برهمنان برتری می دهد و او را در شمار یکی از بزرگترین بانیان ادیان جهان در می آورد چیست ؟ به درستی باید گفت که این اندیشه، آگاهی از فرارسیدن آغاز آخرین مرحلهً حیات بشری است که در آن، مرحلهً نیکی وبدی از هم جدا می شوند. او به انسان ها این معرفت را آموخت که هر فردی این امکان را دارد که برای نابودی فریب وریا کمک کند و حکومت خداوندی را برپا دارد تا در آن انسان های گله پرور همه برابرباشند و به این طریق بهشت موعود را که در آن شیر ازهرسو سرازیر است در روی زمین به وجود آورند

 

هینتس 

زرتشت به هیچ وجه شخصیتی متعلق به شرق باستان مفقود شده در گرد وخاک تاریخ نیست که تنها جلب توجه شخصیت عتیقه شناس را بنماید، بلکه زرتشت یکی از بزرگترین پیمبران روی زمین بود. برای اینکه به این واقعیت دست یابیم لازم است که پیام او را از زیر خاکستر چند هزار ساله رها سازیم 

سرچشمه