روزهای زیارتی پارس بانو

روزهای زیارتی پارس بانو

جشن های نیایشگاهی

۱۵ تیر ۱۳۸۷

باز هم پیر، باز هم زیارت،‌ باز هم گردهم آیی،‌ باز هم پارس بانو، باز هم خلاصه شدن همه چیز در یك شب. آری دوباره روزهای زیارتی بانوی پاكدامن ایران زمین پارس بانو فرا رسیده است و این مكان اهورایی میزبان شور و عشق همكیشان زرتشتی سراسركشور است، البته این میزبانی معنای حضوری از سراسر كشور را ندارد.

 

زرتشتیانی كه با هر لباس و شكل و شمایلی رهسپار این مكان پاك می شوند. و حتی برای لحظاتی كوتاه هم كه شده خالصانه با خدای خود راز و نیاز می كنند. درد و دل ها و گله ها و سپاسگزاری هایشان را با واسطه یا بی واسطه با خود خدا می گویند. و بار سنگین زندگی را فراموش می كنند. به دنبال این راز و نیاز و نیایش پرودگار یكتا كه زمانش كاملا متغیر است. نوبت به گفتگو، شادی، گردش و خاطره گویی می رسد. از همه چیر سخن به میان می آید از ازدواج ها و فوت ها تا قیمت برنج و چایی. از گوشی موبایل تا شركت در جام جان باختگان.

 

بدین ترتیب چند ساعت حضور زرتشتیان در زیارتگاه پارس بانو سپری می شود. زیارتگاهی كه در زمان غروب خورشید هنوز جمعیت زیادی در آن دیده نمی شوند و خورشید روز بعد نیز آن را نیمه خالی خواهد یافت. انگار كه همه آمده اند و شامی خورده اند و نیایشی كرده اند و لحظاتی در كنار هم به شادی بوده اند و اكنون وقت رفتن است، چون فردا زمان آغاز دوباره زندگی با همه سختی ها و تلخی و شیرینی هایش است. پس می رویم و پارس بانو را تنها می گذاریم تا سال دیگر و پنج شنبه شب دیگری كه اگر پیر طلبید دل تنگی مان به پایان می رسد و لحظاتی از فضای شاد و اهورایی  آن لذت خواهیم برد و اگر هم نطلبید سال دیگر یا سالیانی دیگر و یا شاید همین دیدار آخرین دیدار بود.

میراث ماندگار

میراث ماندگار         

مهرداد قدردان  

۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷

پیرسبز مهمترین زیارتگاه زرتشتیان ایران “به بهانه پاسداشت روز میراث فرهنگی “

بی گمان راز ماندگاری ، خوشنامی و پیروزی هازمان زرتشتی باورمندی (اعتقاد) استوار به دین زرتشتی و به شعور رساندنِ شعار سه بوخت ( اندیشه نیک ،گفتارنیک و کردارنیک ) است تک تک نفرات این هازمان شهره ء  شهر بوده اند به خوشنامی و نیک نامی و كارا (عامل) به این خلق و خوی پسندیده و باید دانست این راز ماندگاری و یکتایی (وحدت) تا زمانی کارکرد خواهد داشت که باز هم تک تک نفرات در انجام سه بوخت انسان ساز و هازمان پرداز بکوشند سستی و کاهلی ِ حتی یک نفر آسیبی آشکار بر پیکر خوشنامی  این هازمان نیک خواهد داشت در این زمینه به هوش باید بود که آبروی چند هزارساله را با سودجویی آنی نفراتی چند سودا نکنند و در کنار آن باور مندی (اعتقاد) این مردم نیک نهاد را نشانه نروند.

 

این پیش گفتاری بود بر گفتاری پیرامون پاسداشت زیارتگاه ها  یکدسته  از میراث های فرهنگی ِ ماندگار ِهازمان زرتشتی ، این زیارتگاه ها به درستی (در واقع) جایگاه دلدادگیِ مینوی زرتشتیان با دلدار ِ اوخشیدار “اهورامزداست ” جایگهی که شور و شوق ِ راز و نیاز و  بده بستان های مینوی را  در درازنای تاریخ پسوده و برجای جای خود لبریزبه همراه  دارد چندی است اندیشه های هرزه ای بکار افتاده تا با بی رنگ نمودن تاریخ و اصالت این جایگه های پاک و بی آلایش ،  آگاهانه یا از سر ناآگاهی  به سست نمودن قسمتی از باور این مردم پرداخته و آب به آسیاب دشمنان ریزند. دانسته نیست از این کار نابخردانه چه طرفه ای بر خواهند بست و بهره ای بنیاد بر باد ده را فرا چنگ خواهند آورد. این زیارتگاه ها در درازنای تاریخِ پر فراز ونشیب زرتشتیان ، نمودگاه (مظهر) و پشتوانه باورمندی مردم ما بوده اند با باورمندیِ استوارِ( اعتقاد راسخ ) مردم به این زیارتگاه ها و با نزدیکی جستن (توسل) به آنها هم  به پایداریِ  هازمان در برابر ناملایمات سهمگین كمك كرده اند و هم  در دستیابی مردم به  آرزوها و خواسته های نیکشان زبانزد بوده اند و باعث شده اند تا مردم  با نگهداری(حفظ) باورمندی خود بر سر کیش و آیین تا مرز جانفشانی پیش بروند.  این جایگه های مینوی همیشه و به ویژه دردوران پس از اسلام  مکان دید و بازدید و نیایشهای همگانی بوده اند و در مجموع میتوان چنین پنداشت که این مکانها در روزگار اسب و چاپار محل برگزاری سمینار های بزرگ هازمانی بوده اند و زرتشتیان از دور و نزدیک با باشندگی در این جایگه ها از حال و روز هم آگاه میشده اند وبرای ماندگاری خود در برابر ناملایمات هم اندیشی و چاره اندیشی می کرده اند وبه حل مشکلات پیش رو دست یازیده اند  درکنار آن با انجام نیایش های همگانی و انجام مراسم مذهبی به خداوند یکتا نزدیکی جسته و حل نهایی مشکلات و بردباری در برابر ناملایمات و دستیابی به خواسته و آرزوهای  خود را از او میخواسته اند همچنین با بروز آشنایی بیشتر زمینه ساز پیوند (وصلت) و نامزدی و عروسی برای ماندگاری تبار( نسل)  و جلوگیری از خروج از دین نیز بوده اند. کارکرد این سمینار بسیار مهم واساسی بوده است و زمینه ساز تصمیم گیریهای حیاتی برای ماندگاری هازمان ، چنانکه اثرات این دوراندیشی تا کنون برای ما به یادگار رسیده و آن ماندگاری و زنده بودن این دین نیک و وه مازدیسنی است.

 

از دیگر سو چنانکه اشاره رفت این مکانها جایگاه دلدادگی مینوی دلداده با دلدار بوده  و مردم با راز و نیاز به درگاه اهورامزدا خواستار تندرستی ، شفای بیماران و رسیدن به آرزوهای نیک خود بوده اند و آنسان كه  میدانیم مردمان با نیاز به درگاه اهورا از طریق این پیران به مراد خود میرسیده اند این مکانهای دلدادگیِ مینوی گاه مکانی برای آشنایی و دلدادگیهایِ پاک زمینی نیز بوده اند و با پادرمیانی بزرگان ، مکانِ سور و شور و دلدادگی های پاك  و زمینه ساز بقای هازمان نیک مزدیسنی بوده اند اكنون  نیز پس از گذار از روزگار نامرادی و ستیز مظلومانه برای بقا این زیارتگاه ها می توانند در ادامه کارکردِ نیکشان با برنامه ریزی درست و به هنجار، زمینه ساز یگانگی (اتحاد)، آشنایی بیشتر، کارکردِ بهترارگانهای زرتشتی  باشند و با نگهداری از آنها به عنوان مکانی مینوی برای رازو نیاز با اهورامزدا و نزدیکی جستن به او در راستای  بهره مندی هازمان از هر آنچه كه نیك است  بهره برد. باید به این باور رسید که اندک ضربه ای در جهت سست نمودن باورمندی به این مکان های پاک که با دیدارشان عشق و شور و دلدادگیِ مینویِ زرتشتیان از سده ها پیش تا کنون قابل  دریافت است ، ضربات جبران ناپذیری به باورمندی هازمان ، به ویژه نسل پیشین  ( پدران و مادران ما)  خواهد داشت و این خود زمینه ساز بی اعتقادیِ نسل جوان خواهد بود و و هرگونه بی اعتقادی یا سست اعتقادی چنانکه در ابتدای نوشتار آمد نابودیِ رازِ ماندگاریِ هازمان خواهد بود و خود به دست خویشتن  هازمانِ نیکمان را با کاشت بذر بی اعتقادی رهسپار وادی بد نامی و نابودی خواهیم کرد.

 

 نیک بنگریم و بیندیشیم که اگر از مادران و پدران خود باورمندی به این پیران و زیارتگاه ها را بگیریم یا سستی باورمندی اشان را فراهم کنیم چه چیزجایگزین و قابل عرضه ای در این زمینه خواهیم داشت ایرانی در طول تاریخ نشان داده كه همیشه باورمند (معتقد) زیسته و زندگی اش را بر اساس باورش  بنا نهاده و میدانیم  جزء جزء اعتقادات مردم ما شناسه و جایگاه دارد اگر یک جزء را برداریم آنها به دنبال جزء مشابه از هر دین  و مسلکی خواهند گشت و سریع جایگزین خواهند نمود ببینید در اثر كم كاری برای روشن سازی دین و به روزكردن پاره ای باورها و انجام فعالیت لازم در مسیر باورمندی بیشتر به دین ،چه ضرباتی خورده ایم، نحله ها و فرقه هایی آمدند با برداشت ناقص از گفته ها و اندیشه های اشوزرتشت با زرورق پیچی آن ،  مسلك های من در آوردی را به زمینه باور واعتقاد ما چسباندند و در ضمیر دینی مردمان ما چه باباها و چه بی بی هایی كه نشاندند! و با چند عكس ناساز خدا میداند منافع كدام دسته و گروه را ساز كردند و پیاله های روغن ِفتیله داراست كه در كنج آشپزخانه ها مراد ِ نامرادی میدهد و دین پاك اهورایی این یادگار پاك و نیك نیاكان خردمند مان را نشانه رفته وبه قول حافظ اهل راز:

بیدار شو ای دیده كه ایمن نتوان بود          زین سیل دمادم كه در این منزل خواب است  و گناه برخی مادران سالخورده و حتی میانسال ما نیست كه اینگونه شده اند كم كاری دانایان دینی است و بس ،

 سالها دل طلب جام جم از ما میكرد      آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میكرد حال در نظر آوریدكه اگر با ادامه بی تفاوتی ما  این پیران و زیارتگاههای مراد دِه و پناهگاه مینوی  سالخوردگانِ بی پناهمان را نیز از آنان بگیرند چه فاجعه ای پیش رو خواهیم داشت ضربه ای را احساس خواهیم كرد كه تنها مغول با آن ویرانگری اش  در خاموش كردن  آتشكده ها به گردش میرسد اكنون با ترویج این مسلك ها و پیاله ای روغن و عكسی ، رمز ماندگاری و یگانگی مان را نشانه رفته اند و داد یا حتی ناله ای  از وجود مان  برنمی آید . نشود كه به قول حافظ سپس تر بنالیم كه :

 

 افسوس كه شد دلبر و در دیده ء گریان

 

                       تحریر خیال خط او نقش بر آب است

 

به كجای دیوار خاطرات خود بیاویزیم این گفته و خاطره تلخ و گجسته را كه یك آموزگار دینی با سربلندی و افتخار می گوید كه من نه خود به زیارت  هیچ پیر و زیارتگاهی  میروم و نه اعتقادی دارم و نه میگذارم كه شاگردانم بروند.

 

 ما به دست خویش به اندیشه های هرزه فرصت بروز میدهیم كه بگویند  زیارتگاه ها چنین اند و چنان ! این چنین كه من میدانم بوجودآمده اند! از ما نیستند! و چه و چه و…..ناآگاهیم كه اگر از پدر و  مادر سالخورده ما این جایگه های دلدادگی و بروز و ظهور آرزوهای پاك و مكان های  نیایشِ بی ریای اهورایی را بگیرندآنان  برای رسیدن به آنچه بیان شد به دنبال جایگزین خواهند گشت اما دیگر نه در بین خودیها ! چون دیگر اعتباری برای آنها به جا نگذاشته ایم آنان در بین هر دین و مسلكی خلا روانی خود را پر خواهند نمود و نیاز خود را ، نیایش خود را ،  پردازش روان خود را به آستانه پیری بیگانه خواهد برد وآنجاست كه سر تعظیم آنان  را بر آستان پیری دیگر خواهیم یافت پیرانی كه نه از ابتدا و نه از انتهای باور به آنان آگاهیم! آن زمان دست پشیمانی بر هم خواهیم سود و با ژرفای وجود حس خواهیم كرد كه خود كرده را تدبیر نیست !

 

پس بیاییم تا دیر نشده به همت دانایان دینی و یاری دستوران و موبدان و دست اندركاران هازمانی به پالایشی در این زمینه دست یازیم و با همكاری جوانان همیشه بیدارمان چاره ای بیندیشیم كه فردا روزگاری ، نه از نسل پیشین خود و نه از نسل پسین شرمساری نكشیم .

 

در اینجا جا دارد كه یادی كنیم از مرد ماندگارِ میراث ماندگار، روانشاد موبد گشتاسب بلیوانی كه سزاواری لقب مرد ماندگار دارد او كه فداكاری اش در پاسداشتِ سه زیارتگاه پیرهریشت ، پیر سبز و پیر پارس بانو زبانزد است روانش به مینو آرام ، فروهر نیكش همچنان نگاهبان پیر باد.

 

همازوری فزون  نیكیها پایدار

گزینش در آیین من

گزینش در آیین من

مهربان پولادی  

۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۷

در یسنا هات 30 بند 2 اهورا مزدا به روشنی میگوید : « نیک بشنوید با گوشهایتان ، به آن بنیاد راستینی که برای شما می گویم . با خردمندی بسنجید برای خود و بادقت برگزینید یکی از دو راه نیک و بد را که کدام یک به نیک فرجامی می انجامد ، پیش از آنکه وقت بگزرد و در پایان دچار افسوس بشوید . راه خیر و نیک را انتخاب کنید تا آفرینش را تا مقصد نهایی یاری کرده باشید.»

در دوران زندگی این جهانی، رسیدن به مقصد کمال تنها در گرو اینست که آدمی در اختیاری که داراست ، راه اَشَه یا راستی را برگزیند و این موجب رستگاری در زندگی پس از مرگ نیز می شود. (راه در جهان یکی است و آن اشویی است) زرتشت می گوید: «او که تباهی و دروغ را برگزیند زندگانی در دو جهان برای خود تباه کرده است و بر سر راه چینوت (پل صراط) به درد و رنج و افسوس از کردار خود می رسد»(یسنا، هات51 بند 13) در مفاهیم ارائه شده گاتهایی، اساس رفتار آدمی بر شالوده اخلاق و حکمت عملی یا تدبیر زندگی استوار است. هر نوع خودآزاری و دست فروهشتن از زندگی کوشا و فعال منع شده و به آدمی آموزش داده می شود تا در زندگی شیوه سالم طبیعی را برگزیند، و این راه طبیعی با کوشش و برخورداری از مواهب و بخشش های خداوندی و داشتن خانواده و زندگی اجتماعی میسر می شود. اشوزرتشت به انسان از دریچه ویژه ای نگاه می کند. آدمی استوار به خرد و آگاهی و مسئول اعمال و کردار خود می باشد. انسان به هیچ وجه فرزند آدم، آدمی که از فرمان خداوند سرپیچی کرد و سقوط نمود، و بار آن گناه را به تاوان باید بر دوش کشد نیست. انسان در محدوده اندیشه های گاتهایی، کامل و آگاه و مسئول است تا با اختیار، راه درست و نیک را انتخاب کند تا جهانِ اَشایی و راستی را بیفزاید و رونق بخشد و با این عمل، خداوند را نیز یاری کند. زرتشت به اصالت اختیار آدمی، نه آنکه تنها در اصول فلسفی مبحثی تازه گشود، بلکه ارزش و مقام آدمی را بالا برد، اساس کاهلی و تنبلی را برانداخت. خداوند نه کسی را زرتشت و نه کسی را نیک آفریده ( تفاوتی میان انسانها نیست)، در لوح ازلی سرنوشت کسی ثبت نشده است، نه قلم به بدی کسی پیش از تولدش رقم خورده و نه نیکی و رستگاری او – بلکه در جهان راه نیک هست و راه بد نیز وجود دارد: « با اندیشه روشن به آن بنگرید، میان این دو آیین ( راه بد و نیک ) خود تمیز دهید و راه را انتخاب نمایید….. از میان این دو کسی که خواهان رستگاریست باید راه نیک را برگزیند نه بد را » (یسنا، هات 30 بند 2و3، هات 31 بند 11) ولی در شکل روشنتر و جالب تر در مورد آزادی و اصالت آدمی چنین آمده است :

« در هنگامی که تو ای مزدا در روز نخست از خرد خویش ، بشر و دین و نیروی اندیشه آفریدی و در هنگامی که زندگانی را به قالب مادی در آوردی ، وقتی که تو کردار و اراده آفریدی ، خواستی که هرکس برحسب اراده خود از روی باور درونی اش رفتار کند. »

هیرمبا کهن جشن سده

هیرمبا کهن جشن سده    

مهرداد قدردان  

۲۵ فروردین ۱۳۸۷

آتشکده شریف آباد اردکان جشن هیرمبا (hirombā) همان جشن سده است که در شریف آباد(1) بر اساس گاه شماری قدیم (بدون کبیسه) در روز اشتاد ایزد و آذرماه باستانی برگزار میشود که البته چند سالی است که پایا (ثابت)  در روز 26 فروردین برگزار می گردد آنهم به شوند (دلیل) واپس نشینی یک روز در هر چهار سال آن (گرفته نشدن کبیسه) و بیم رسیدن آن به جشن نوروز.

همگی درباره جشن هیرمبا کم و بیش میدانیم انگیزه من در این نوشتار پرداختن به چم (معنی) واژه هیرمبا و چامه گونه هایی (شعرگونه هایی) است که در روز و شبهای برگزاری این جشن خوانده  می شود این پژوهشی است پیشِ رو  و  سنجش (نقد) آنرا پذیرایم.

 

چم (معنی) واژه هیرومبا :

برای چمِ بخشِ نخستِ واژه هیرمبا یعنی هیر (hir  یا  (hēr دو پیشنهاد داده شده است و در هر دو پیشنهاد هیر  را برگرفته از زبان پهلوی دانسته اند1- هیر به چم آتش و هیرمبا را آتش افزون باد یا آتش پایدار باد گرفته اند2- هیر به چم خواسته ،دارایی وثروت  و هیرمبا را داراییم باد ،ثروتم باد دانسته اند.

چنانکه دانسته است در اوستا و پهلوی هیر به چم آتش  نیامده و گمان میرود بر اساس واژه هیربد که برخی آنرا نگهبان آتشکده گفته اند این چم گذاری رخ داده است .

اما هیر به چم خواسته و دارایی و ثروت در زبان پهلوی وجود دارد ولی کاربرد آن در واژه هیرمبا و در آیین (مراسم) برگزاری آنهم برای خدابیامرزی و یادبود بزرگان دین و هازمان(جامعه) و با آن بازگویی های پی در پی در این پنج روز (روز پیش از برگزاری ، روزبرگزاری و سه شب پس از آن ) درخور نمی نماید (مناسب بنظر نمیرسد) برای روشن شدن چمِ واژه هیرمبا نگرش (توجه) به واژه هیربد کارگشاست بخش نخست این واژه با  هیرمبا یکسان است و هر دو دارای هیر هستند. هیربد به اوستایی aēthra.paiti  است. paiti  به چم دارنده است و در پهلوی بصورت بَد در آمده و در فارسی بُد  فراگو (تلفظ) می شود و در بخش دوم واژگان سپهبد باربد ارتشبد مهربد و…..داریم.  aēthra اساس جستار ماست که در اوستا به چم آموزش دادن و آگاهی رساندن است (مهر یشت بند 116،فروردین یشت بند 105،یسنای 26بند 7)و هیربد کسی است که خویشکاری (وظیفه) آموزش و آگاهی رسانی را برگردن (عهده) دارد. کریستن سن پژوهشگر نامدار دانمارکی مینویسد:” در گذشته چون  پیشوایان دینی استاد و آموزگار بودند و به آموزش و پرورش مردم می پرداختند به نام هیربد شناخته میشدند” و شادروان دکتر معین مینویسد: “به  تنسر پیشوای دینی زمان اردشیر بابکان  هیربدان هیربدگفته میشد” (2)  پیشنهاد این است که ما اگر هیر در واژه هیرمبا را با هیر در واژه هیربد یکی  بگیریم به بیراهه نرفته ایم چم آگاهی رسانی و آموزش برای واژه هیر  در آیین هیرمبا در خور می نماید چون  سر دادن واژه هیرمبا به آوای بلند و همگانی (دسته جمعی)  پس از خدابیامرزدادن  تک تک بزرگان دین ، هازمان و  درگذشتگان  و پیش از آتش افروزی (چنانکه در گذشته که بد آوایی شهرنشینی نبود تا اردکان این آوا به گوش میرسید) و هنگام خدابیامرزی درِخانه ها برای یاد آوری و آموزش و آگاهی رسانی است .پس می توانیم واژه هیرمبا را این چنین بیانگاریم :هیرمبا واژه ای است پهلوی hir- om – bā  از hir – ōm -bawād

hir : آموزش ، آگاهی

ōm (شناسه صرفی): اَم

bawād : باشد

به این روش می توان چمِ هیرمبا را آموزشم باد ، آگاهیم باد دانست که با نگرش (توجه) به شیوه گویش و آوادهی همگانی پس از یاد کرد (ذکر) نام بزرگان و درگذشتگان این چم شایسته (مناسب) می نماید. چون با یادکرد نام بزرگان و درگذشتگان کارکردِ نیک و سرگذشتشان در اندیشه   همگان یادآوری می شود و با سر دادن واژه هیرمبا آموزش و یادآوری و آگاهی رسانیِ این کارکردِ نیک  آنان برای خود و دیگران سفارش می شود.

اما یک بخش دیگر آیین (مراسم ) هیرمبا چامه گونه هایی (شعرگونه هایی) است که هنگام گرفتن هیزم از خانه های زرتشتیان در پسین جشن (برای آتش افروزی) و همچنین در سه شب پس از شب آتش افروزی و در پایان  خدابیامرزیِ درِ خانه ها سر داده میشود.

در گذشته نوجوانانی که به شوند (دلیل) نرسیدن به سن غیزلی برای آوردن غیزل به پیرهریشت (بوته ویژه برای آتش افروزی) نرفته بودند در پسین جشن به درِ خانه ها می رفتند و هیزم برای آتش افروزی گردآوری (جمع آوری) می کردند درِ هر خانه که می رفتند این چامه گونه  را سر میدادند: ” شاخ و شاخ ارمنی / هرکِه شاخی بدهد خدا مرادُش بدهد / هرکِه شاخی ندهد خدا مرادُش ندهد ” که در این میان برای چم (معنی) واژه ارمنی که دراین چامه ناآشنا می نماید  پیشنهادی نشده و نوشته یا گفته اند که چم آن دانسته نیست. ولی اگر واژه ارمنی را واژه خرمنی  بدانیم که  به شوندِ (دلیل) خ واژه پیشین( خ در واژه شاخ)  برای آسان فراگویی (سهولت تلفظ) خ آن  افتاده و به ارمنی دگرگون (تبدیل )شده باشد سختی آسان می شود  و بخش نخست این چامه نیز چم دار (معنی دار) خواهد شد و خواسته (مقصود) از شاخ و شاخ ارمنی آن خواهد بود که هرشاخه شاخه از هیزمی که صاحبخانه برای آتش افروزی بدهد برای خرمن هیزم بکارخواهد رفت و خرمن آتش جشن را سامان خواهد داد به دیگر روی این یادآور ضرب المثل  قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود است.

با بررسی چامه گونه دیگری که در سه شب پس از شب آتش افروزی با خدابیامرزی درِ خانه ها خوانده میشود نوشتار را پی می گیریم این چامه گونه پس از پایانِ خواندن نام درگذشتگان هر خانه و انجام خدابیامرزی گفته میشود : مِسیر مِسیر واز بو mesir mesire vāz bu/ اسب تازی کمر زرین بو asbe tāzi km∂r zarin bu/ گنُم انبار شادین و مادین ganom∂ anbāre ڑādin o mādin /  گنُم و گُمه ganom o goma/ روزن و جو ruz∂n o jo / راسُش اُم کشا rāsoڑom keڑā برای چم این چامه میتوان این پیشنهاد را پیش روی گذاشت که :

مسیر مسیر واز بو: برخی گفته اند که چم آن دانسته نیست برخی دیگر نیز مسیر باد را یادآور شده اند چون به گویش بهدینان به باد واز گفته می شود ولی میتوان با مراجعه به فرهنگ های پهلوی(3 ) واز را واژه ای پهلوی دانست به چمِ پرواز، حرکت و جهش  و با نگرش (توجه) به پاره پس از آن /مسیر مسیر واز بو / اسب  تازی کمر زرین بو /را باژگونه ای (دعاگونه ای )برای صاحبخانه دانست یعنی راه (مسیر) پیشرفت و جهش برایتان چنان  باز و فراخ باشد که بتوانید  با اسب تازی و با زین و یراق زرین در راه پیشرفت  بتازید خواسته (مقصود) از کمر زرین  آسایش و رفاه و توانگری است .

/گنم انبار شادین و مادین  / گنم و گمه / روزن و جو/  :

بیشتر این واژگان به گویش بهدینی امروزی است .

گنُم: گندم

گُمه : پنبه

روزَن : رناس

 جو : جو

شادین و مادین ، شادی و مادی ، شما جی و ما جی : شما هم و ما هم

در ادامه باژ(دعا) گفته میشود که گندم به انبار شما وما باشد به همراه آن پنبه و رُناس و جو یعنی همگی در آسایش باشیم و بی نیاز.

/ راسش اُم کشا / :

راسُش : راستش ، روبرویش ، کناریش

اُم کشا : را من کشیدم

به سوی خانه روبرویی رفتم

در اینجا گوینده به گروه می گوید که کارخدابیامرزی این خانه پایان یافته و به درِ خانه کناری یا روبرویی بروند.

گفتنی است که با پایان یافتنِ خدابیامرزیِ هر خانه کدبانوی خانه بشقابی لبریز از آجیل و تخمه که گاهی با گل سرخ آراسته شده  به جوانان پیشکش میکند آنان نیزکه  از پیش با توجه به فضای کشاورزی و دامپروری روستاها باژ(دعا) بایسته را انجام داده و خواستار آسایش ، رفاه ، پیشرفت و انبار پراز محصول برای صاحبخانه  شده اند با سپاسگزاری کار خدابیامرزی دیگر خانه ها را پی می گیرند.

پی نوشت :

(1): شریف آباد در جنوب شرقی اردكان قرار دارد و در گذشته روستایی جدا از شهر بوده ولی اینک  یكی از محلات شهر اردكان است. گاه (زمان) بنیان  و نام بنیانگذار آن بدرستی آشکار نیست. برخی بنای آنرا پیش  از بنیان  اردكان می‌دانند و نام بنیانگذار آنرا شهریار زرتشتی می‌دانند و میگویند نام پیشین  آن شهریارآباد بوده كه سپس تر به شرف آباد و شریف آباد دگرگونی یافته   است و شوند(دلیل) آنرا بودن  زیارتگاه‌های كهن زرتشتیان به نام‌های پیر هریشت، پیر سبز و پارس بانو می‌دانند. برخی دیگر ساخت  آنرا پس  از اردكان می‌دانند و بنیانگذارش را شرف نامی دانسته‌اند. ولی آنچه روشن  است زرتشتیان از سده  هشتم هجری در شریف‌آباد نشیمن (سكونت) داشته‌اند و دستوران شریف آباد  و روستای نزدیک آن یعنی ترك آباد  بزرگترین دستوران زرتشتی به شمار می آمده اند و نامه‌هایی كه از سده نهم از سوی  دستوران و بزرگان این دو جا به هند نزد پارسیان فرستاده  شده این نكته را استوار میدارد.

پروفسور مری بویس (1983) در كتاب زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها می‌نویسد: «احتمالاً در اواخر سده سیزدهم [هفتم هجری] یا اوایل سده چهاردهم میلادی [هشتم هجری] بود كه موبدان موبد درصدد بر آمد به همراه روحانیانش به مكانی تا جای ممكن دور (در دهكده‌ای كوچك مشهور به ترك‌آباد در كنج شمال غربی دشت یزد) پناه جوید». همچنین در ادامه یادآور می‌شود: «در تپه‌های نزدیك آنجا زیارتگاهی برای بانوی پارس یعنی اردویسور ناهید وجود داشت كه گویا در گزینش این مكانِ بخصوص هم‌نقش داشته است علاوه بر این دو آتش بهرام را هم به روستای مجاور یعنی شریف آباد آوردند و در آنجا آنها را در خانه‌های آجری كوچكی شبیه خانه‌های معمولی نشاندند. یكی از این دو آتش را امروزه هم به عنوان آذر خروه یعنی صورت فارسی نوی آذر فرنبغ می‌شناسیم و دلیلی ندارد كه تردید كنیم این آتش در حقیقت یكی از سه آتش بزرگ ایران باستان باشد. دیگری كه صرفاً آتش بهرام گفته می‌شود از آن یكی هم بیش‌تر محبوب و مورد احترام بوده و احتمالاً آذراناهید بوده باشد كه (همچنان كه مسعودی می‌گوید آنرا از پرستشگاهی در استخر به در بردند و سرانجام به این پناهگاه گمنام آوردند) در سدة سوم میلادی این آتش تحت مراقبت كرتیر نهاده شده بود و احتمالاً از آن به بعد تصدی این مسئولیت به صورت موروثی به روحانیان بلند پایة ساسانی واگذار شده بود به طوری كه طبیعی بوده است كه آنرا نزدیك این پناهگاه برگزیدة موبدان موبد بیاورند. ایندو آتش (كه اینك توأم‌اند) قدیمی‌ترین آتش‌های مقدس به جاماندة زرتشتی‌اند و احتمالاً بیش از دو هزار سال پیوسته افروخته بوده‌اند. پس از آن روستاهای ترك آباد و شریف آباد با هم مركزیت سازمان روحانیت زرتشتی ایران را تشكیل دادند.»

همچنین چوكسی (1997) در كتاب ستیز و سازش در شرح مهاجرت‌ها می‌نویسد: «در اواسط سده دهم میلادی / سده چهارم هجری وسعت استخر به كمتر از 3/2 كیلومتر مربع كاهش یافت زرتشتیانی كه در فارس ماندند به روستاهای كوچكی از قبیل شریف آباد و ترك‌آباد در خارج یزد نقل مكان كردند.»

اشیدری (1371) در دانشنامة مزدیسنا زیرِ واژة شریف آباد آورده است: «یكی از بلوك حومة اردكان یزد است، ذیل نامه‌هایی كه بین پارسیان هند و موبدان و زرتشتیان و دستوران ایران رد و بدل شده به حدود شش هزار امضا از نقاط مختلف ایران بر می‌خوریم از شریف آباد و ترك آباد چهار صد تن امضا كرده‌اند». در ادامه آورده است كه تاریخ نامه به سال 880 یزدگردی برابر 916 هجری قمری است و امضاها مربوط به بزرگان و موبدان و معتمدان زرتشتی است و نام جوان‌ها، زنان و كودكان در آن نیست.

(2): پانویس روانشاد دکتر معین بر برهان قاطع رویه های 2404 و 2405- برهان قاطع جلد چهارم

(3) :  برای نمونه فرهنگ زبان پهلوی روانشاد دکتر بهرام فروشی رویه 592

نیکیها پایدار  همازوری فزون

—————————————————————————

با حضور مهرداد قدردان آیین هیرمبا بررسی شد  

خبرنگار برساد  

۰۲ اسفند ۱۳۸۷

پسین آدینه 2 اسفند ماه گروهی از زرتشتیان یزد به نمایش فیلمی در ارتباط با هیرمبا نشستند و در ادامه مهرداد قدردان كارشناس ارشد فرهنگ و زبان ایران باستان برای باشندگان به سخنرانی پرداخت و پاسخگوی پرسشهای طرح شده بود.

 

فیلم به نمایش در آمده روایتی داستانی از هیرمبا را ارائه می نمود و بیننده را به جامعه زرتشتیان شریف آباد می برد و به تاثیر زیاد آیین و سنت زرتشتیان اشاره می كرد. این فیلم از ساعت 6:30 پسین در پردیس دانش ماركار به نمایش در آمد.

 

در ادامه مهرداد قدردان كه روز آدینه به دلیل تدریس در كلاسهای دانش پایه دینی در یزد حضور داشت ابتدا برای باشندگان از فلسفه آتش سخن گفت.

 

این كارشناس ارشد فرهنگ و زبان ایران باستان گفت در هر كجا كه چهارآخشیج آب، باد، خاك و آتش در كنار هم وجود داشته باشد آنجا نیایشگاه است. وی اهمیت این 4 آخشیج را یكسان دانست ولی دلیل به چشم آمدن آتش را نخست در ذات آن دانست كه نسبت به آخشیج های دیگر فروزان و پر جنب و جوش است و در ادامه با اشاره به بندی از گاهان كه اشوزرتشت در آن اهورامزدا را پدر اشا نامیده است افزود: گاهان همچون سر است و قسمت های دیگر اوستا همانند اندام هستند. و هر كدام ویژگی خاص خود را دارند.

 

با توجه به اینكه اشا یا راستی همان قانون یا هنجار هستی است كه همه آفرینش بر اساس آن شكل گرفته است، اشوزرتشت با این سخن اشاره نموده كه قانون راستی را اهورامزدا آفریده است. وی  همچنین افزود كه همین تمثیل باعث شده است كه در اوستا آتش پسر اهورامزدا نامیده شود.

 

این اتفاق بدان سبب روی داده است كه نماد اشا یا همان اردیبهشت امشاسپند در جهان گیتی آتش است، پس در اوستا آتش پسر اهورامزدا نامیده شده است. و در اصل اشاره دارد كه قانون راستی كه حاكم بر جهان است را اهورامزدا آفریده است.

 

مهرداد قدردان در ادامه به معنا نمودن واژه هیرمبا پرداخت وی در ابتدا اشاره نمود كه خودش یك دانشجو است و این دیدگاه اوست كه جای بررسی بیشتر دارد و معانی مختلف هیرمبا را گفت و خود هیرمبا را بر گرفته از واژه اوستایی هیربد دانست و آن را به معنی «آموزش ام باد» یا «آگهی ام باد» دانست و گفت با توجه به اینكه واژه هیرمبا را بعد از نام بردن درگذشتگان به كار می برند، افزود با گفتن هیرمبا به یاد می آوریم كه آن فرد چه كسی بوده است و چگونه درگذشته است.

 

اما از نگاه این هموند كمیسیون دینی انجمن زرتشتیان شیراز، هیرمبا همان جشن سده است كه به دلیل در نظر گرفتن كبیسه اكنون در اواخر فروردین ماه برگزار می گردد.

 

سپس در ادامه با همراهی باشندگان بحث داغی در گرفت، نخست داریوش كاموسی گفته های سالمندان و باتجربه های شریف آبادی را بازگو كرد و هیرمبا را همان جشن سده ندانست.

 

بعد از نایب رییس انجمن زرتشتیان شریف آباد، شابهرام بلیوانی نیز در مورد هیرمبا توضیحاتی را ارایه داد و گفت بر اساس تقویم قدیم هیرمبا در روز اشتاد ایزد و آذر ماه برگزار می شده است و از این روز تا نوروز دقیقا صد روز فاصله است و بدین واسطه می توان این جشن را سده نامید.

 

وی همچنین در توضیحات كاملی از سنتهای هیرمبا گفت و به چند سال پیش اشاره نمود كه اشتاد ایزد و آذرماه همزمان با اشتاد ایزد و فروردین ماه جدید شده و این روز را ثابت كرده اند. از نگاه موبدیار بلیوانی این اتفاق جالبی نبوده است و برای تغییر آن پیشنهاداتی را ارائه داد.

 

مهرداد قدردان نیز در پاسخ آقای كاموسی، به شعرهایی كه در مراسم هیرمبا می خوانند اشاره نمود و مفاهیم آن را بازگو نمود. وی همچنین در مورد اشتاد ایزد و آذر ماه نیز افزود این هم یك فرضیه است و بهتر است ما به جای تغییر تاریخ برگزاری سعی كنیم تا سنتهای درست و كامل یك جشن را حفظ نماییم.

 

پایان بخش سخنان آقای قدردان خواندن ابیاتی از مولانا در توصیف آتش و تفسیر آن برای باشندگان بود. بدین ترتیب سومین نشست فرهنگی پردیس دانش ماركار به پایان رسید.

مراسم هیرمبا در شریف آباد اردکان

مراسم هیرمبا در شریف آباد اردکان         

شهناز شهزادی  

۲۳ فروردین ۱۳۸۷

آتش افروزی در آتشكده شریف آبادروزهای 25 و 26 فروردین ماه امسال نیز همچون سالیان گذشته پیرهریشت و روستای شریف آباد میزبان زرتشتیان زیادی است كه این آیین را زنده نگاه می دارند در ادامه متنی را كه سركار خانم شهناز شهزادی نگاشته اند را می توانید بخوانید

جشن هیرمبا یکی دیگر از مراسم کهن و سنتی ایرانیان است که توسط زرتشتیان شریف آباد اردکان یزد در پیچ و خم تاریخ کهنسال این دیار، هنوز به چشم می خورد.

 

برپایی و زنده نگاه داشتن این سنت از یکطرف و از سوی دیگر روش برپایی آن که همه و همه از پیر و جوان، زن و مرد از شروع تا پایان آن سهیم هستند. جای شگفتی می باشد.

این جشن در روز اشتاد ( واژه اشتاد به معنی راستی است ) و ماه آذر قدیم که به معنی آتش است برگزار می شود. یعنی زمانی که 100 روز مانده به نوروز.

 واژه هیر در فرهنگ لغت به معنی آتش می باشد و می توان آن را به جشن سده نسبت داد و نیز با توجه به جزئیات مراسم، همازوری، همدلی و پایداری همگان را با آتشکده محل نشان می دهد. پس هیرمبا را می توان اینگونه معنی کرد: « آتش افزون باد یا آتش پایدار باد»

و اینچنین آغاز می شود که پسین روز ارد و آذرماه به زیارت پیر هریشت می روند و شب را در آنجا به سر می برند و بامداد روز بعد یعنی اشتاد به کوه های اطراف پیر حرکت کرده هیزمهای خشک را که غیزل می گویند جمع آوری می کنند که شاید تا نیمروز به طول انجامد. البته تعدادی نیز نذورات و خیراتی را که در نظر گرفته انجام می دهند و خلاصه همه ی شرکت کنندگان را با نان، شیر، پشمک، سیرگ، آبگوشت، خورشت و… پذیرایی می شوند. بعد از صرف ناهار گرد هم جمع می شوند و سخنرانی می کنند، از کسانی که خیرات انجام داده و به هر دلیلی همراهی و کمک کرده به نیکی یاد می شود و همه در جریان امر قرار می گیرند و  در موردکسانی که برای اولین بار شرکت دارند مراسم چوب زنی اجرا می شود، شیرینی و شربت پخش می شود، بعد بار سفر می بندند و به سمت شریف آباد حرکت می کنند. غیزل را نیز با خود می برند و البته هر خانه ای نیز مقداری هیزم به آن اضافه می کند. در یک میدان کوهی از هیزم انبار می شود و هنگام غروب تعدادی از مردان در کنار هیزم حلقه زده ، فردی با صدای بلند افراد نامی و دینداران شریف آباد که جهان را بدرود گفته اند را یاد می کند و در جواب فرد دیگری می گوید خدایش بیامرزد و گروهی با صدای بلند می گویند هیرمبا ( شاید به این معنی باشد که مهر و دوستی ها ادامه دارد و پایدار است ) در پایان توسط موبد محل که آفرینگان آتش بدست دارد و اوستا را زمزمه می کند آتش هیرمبا روشن می شود و همه شادی کنان در اطراف آتش با دلهایی پر  از مهر و دوستی، با اندیشه و گفتار و کردار نیک به نماز ایستاده و از اهورامزدا در خواست دارند که:

آتش این خانه ( این مکان ) هماره فروزان باد

آتش این خانمان پایدار باد

آتش این خانواده خاموش مباد

این خانه همیشه گشوده و آباد باد

و بعد کمی از این آتش را به خانه ها برده و روز بعد به آتشکده برگشت می دهند.

این جشن در روزهای آسمان، زامیاد و مانتره سپند ادامه دارد که به انجام نذورات و دادن شیرینی و… در منزل خود و یا آتشکده محل می پردازند و جمعا 5 روز به طول می انجامد

چگونگی برگزاری مراسم ششم فروردین

چگونگی برگزاری مراسم ششم فروردین

دكتر كتایون نمیرانیان  

۰۵ فروردین ۱۳۸۷

اشوزرتشت بزرگ پیام آور آریایی روز خرداد از ماه فروردین مطابق عقیده زرتشتیان، روز تولد پیامبر و نیز روز به پیامبری رسیدن اوست.

در متن پهلوی ماه فروردین روز خرداد اورمزد در پاسخ زرتشت، كه چرا مردمان خرداد روز فروردینماه را از دیگر روزها گرامی تر می دارند، می گوید: زیرا به روز خرداد، ماه فروردین به جهانیان جان دادم و در این روز ایران و انیران پدید آمد، كیومرث و هوشنگ اندر جهان به پیدایی آمدند.

روز ششم فروردین بود كه مهر و مهربانی از زمین فراز رسند و جم به جهان جوانی بخشید و برای مردگان استود آنها ساخت. در این روز فریدون، جهان را تقسیم كرد، روم را به سلم داد، تركستان را تور و ایرانشهر را به ایرج. روز ششم فروردین، سمبل نامردمی به دست مردمیان كشته شد.

از آن جمله ا‍ژدهاك به دست سام نریمان و افراسیاب تورانی به دست كیخسرو سیاووشان.

در این روز زرتشت فرمان پیامبری یافت و در این روز پشتیبان بزرگ او، گشتاسب، دین او را پذیرفت.

شیوه برگزاری این مراسم در كرمان و شهرهای تهران و شیراز و… با اندك تفاوتی در جزئیات به هم شبیه است.

 

كرمان: پیش از غروب آفتاب، همگی در «شاهورهرام ایزد» گرد هم می آمدند و هر كس زیباترین لباس خود را می پوشید. كودكان حتی لباس عید خود را نگه می داشتند تا در این روز به تن كنند.

با حضور موبد «اوستا خوانی» مراسم شروع می شد. بر سر سفره مقابل موبد، گل و شمشاد، عكس اشوزرتشت حتما وجود داشت.

نقل و شیرینی می گرداندند رئیس انجمن زرتشتیان، به دیگران خیر مقدم و تبریك سال نو و جشن ششم فروردین می گفت و پس از آن به اجرای سرودها و نمایشهای سنتی و مذهبی، شعرخوانی و موسیقی و… می پرداختند در این جشن مسلمانان نیز می توانستند حضور پیدا كنند و پس از آن مراسم خیرات آش و سیر و دید و بازدید یكدیگر شروع می شد.

 

نصرت آباد: در شب جشن ششم فروردین كه به نام شب (هَوزَه رو) – Havzaru– خوانده می شد، تمام زرتشتیان در آتشكده جمع می شدند. كوزه سبزی را كه قبلا هر كس در آن چیزی انداخته بود، می آوردند سپس دختر نابالغی می نشست و او به ترتیب، اشیا را از كوزه بیرون می آورد، خاضرین برای هرشی، شعری می خواندند و صاحب شی آن شعر را جواب نیت خود می گرفت.

 

سپس ظرف مسی بزرگی را می آوردند و دستمال ابریشمی سبز رنگ بزرگی روی آن می گستراندند و هر كس كه نیتش خوانده می شد، مخفیانه از زیر دستمال پولی در ظرف می انداخت دهموبد (روحانی ده) كه مسوول گرداندن ظرف بود، این پولها را به فقرا می داد، ولی از آنجا كه معمولا كسی نبود كه محتاج صدقه باشد، این پول صرف سفید كردن ظروف مسی آتشكده می شد. شب با جشن و شادی و آواز خاتمه می یافت

 

نرسی آباد: برای درگذشتگان روز سپندارمزد و فروردینماه قدیم مراسم هفت روز می گیرند یعنی خانه را تمیز می كنندو میوه و سیر و سداب می گذارند. روز خرداد فروردینماه قدیم «هفت روز زندگانی» است در این روز جشن آبریزگان است و … شرح فال كوزه كه آمد.

 

محله (شهر یزد): خرداد و فروردین ماه در تابستان است، (هفتاد و دو روز بعد از پنجه) گلاب و آیینه می گرداندند، شیرینی و آویشن می دادند و می گفتند «شاه كیخسرو» با اسب سفید می آید و فال كوزه انجام می شده است.

در بین عده ای دیگر از اهالی محله (شهر یزد) و احتمالا در سالهای جدیدتر به این شكل برگزار می شده است:  هر كسی در خانه خودش یا فامیلش جشن می گرفت. در دبیرستان و مدرسه ها جشن می گرفتند تئاتر اجرا می شد و سرود می خواندند.

 

قاسم آباد: تولد اشوزرتشت، ابتدا مردم برای زیارت چلچراغ رفته و در آنجا هر كسی در حد توانایی اش برای سلامتی خانواده مبلغی را به شخصی كه آنجا بود. داده، می گویند، فلان كس به سلامتی خانواده اش شاباش می دهد و سلامتی می دهد.

 

خرمشاه: جشن هوزارو برای روان شادان كه روز امرداد است، روز خرداد جشن شاه كیخسرو كه شب آن می گفتند گوهر شمع چراغ  (شب چراغ) روی آب جوی می آید كه می گفتند یك نفر مشك آب در این جوی آب پر كرده از چكه چكه آب درون مشك اشرفی و پهلوی درست شده و بعد وقتی به گاوش نیز آن را می دهد تبدیل اشرفی می شود. روز بعد مردم به سراغ مرد می آیند و شكم گاو را پاره می كنند و اشرفیها را داخل آن می یابند. رسم بود، كه مردم شب جشن شاه كیخسرو كنار جوی آب بروند تا گوهر شمع چراغ مراد آنها را نیز بدهد

زرتشت و شناخت دانش زرتشت در اروپا

زرتشت و شناخت دانش زرتشت در اروپا


در اروپا بیش از دویست سال است که آموزش و پژوهش درباره اندیشه زرتشت به گونه علمی آغاز شده و امروز در دانشگاه ها بخش جا افتاده ای است. هدف اروپاییان از این آموزش و پژوهش پی بردن به ریشه و بن زبانی، فلسفی، فرهنگی و هستی شناسی خود می باشد.

اگر بیش از سه هزار سال است که نام زرتشت به عنوان یک نام مقدس وارد ضمیر ناخود آگاه ایرانیان و مردمان آسیای میانه شده، همین نام بیش از دو هزار و پانسد سال است که به عنوان “بالاترین نماد دانش” وارد ضمیر ناخود آگاه اروپاییان گردیده.

فیثاقورث دانشمند بنام یونانی خود را شاگرد زرتشت می پنداشت و ارستو فیلسوف دیگر یونانی که شاگرد افلاتون بود در کتاب خود “فلسفه” می نویسد که تمام دانش افلاتون از زرتشت گرفته شده است.

به طور کلی تمام دانشمندان و فیلسوف های یونان باستان خود را شاگرد مکتب زرتشت دانسته اند و نوشته های خود را به او پیوند داده اند.

(ژک دوشن گیمن: پاسخ غرب به زرتشت، آکسفورد 1958: ر.م  افنان: تاثیر زرتشت بر اندیشه یونان: نیویورک 1965: ژ. فرل: تاثیر زرتشت و اندیشه زرتشت بر فرهنگ غرب، سیدنی 1977).

 

“من از دیروزم و من از امروزم

ولی بخشی از من از فرداست.

از پس فرداست و از همیشه است.

آنچنان گفت زرتشت” فردریچ نیچه

 

پژوهش دکتر خسرو خزایی (پردیس)

 

آیا من یک زرتشتی هستم

 

آیا من یک زرتشتی هستم ؟

پاسخ به این پرسش را در این نوشتار و در نگاه به خود دریابیم.


پرسش : چگونه می توان زرتشتی شد؟

 


پاسخ : زرتشتی شدنی نیست، بودنی است.

 

پیروی کردن از آموزه های یک بینش است که آموزگاری در ایران باستان در برابر پندار های نادرست و بیداد زمانه، آن را دریافت و به مردم جهان سفارش کرد.
شدنی نیست زیرا برخی از کسانی که بینش اشوزرتشت را از خانواده نیز به ارث برده اند آگاهی کافی از چگونگی زندگی بر پایه آیین راستی و خرد را ندارند.
شدنی نیست زیرا در این روزگار زندگی شما را به چالش و خطر فرا می خواند.
بودنی است زیرا هر کس حق دارد برابر پیام اشوزرتشت و بندی از قانون راشن های مرتوگان ( حقوق بشر ) سازمان ملل متحد با آزادی کیش خود را گزینش کند.

 


پس پرسش می تواند اینگونه باشد :

 


چگونه می توان پیرو اندیشه اشوزرتشت بود؟

 

پاسخ ساده ای دارد اراده کنیم تا پیوسته راستی پیشه کنیم؛ چون اشاوهیشتا ( بهترین راستی ) در پیام زرتشت مرتوگان (انسان ) را شناسه و هویت می بخشد و در این نگرش هر گونه دروغی ناشایست است.

 


شادی را در زندگی برگزینیم :

 

چون سوگواری روان مرتو ( انسان ) را پریشان خواهد کرد. به تازگی و نوشدن بپردازیم؛ چون اشوزرتشت می گوید؛ از کسانی شویم که زندگانی را تازه می کنند و جهان را نو می سازند.
از آزردن تن مانند ریاضت کشی، روزه گرفتن و خوراک نخوردن پرهیز کنیم؛ چون تن جایگاه روان است و روان نباید آزرده بماند. به آسایش دیگران نیز بیاندیشیم؛ چون در بینش اشوزرتشت خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد.

 


داد و دهش را فراموش نکنیم؛

 

چون زندگی مادی برای همیشه پایدار نبوده و شایسته نیست تا انسانی گرسنه و دریوزه بماند.

 


کار و کوشش را فراموش نکنیم؛

 

چون تنبلی و بیکاری و خمودگی از گناهان است.

 


از آزردن جانوران و قربانی کردن آنها بپرهیزیم؛

 

چون وهومن (منش نیک ) خشم به جانوران را نیز نکوهیده می داند.

 


به مهر و بیاندیشیم؛

 

چون در سروده ( مزده یسنواهمی ) از اوستا باور داریم که مخالف با جنگ و خونریزی و ستایشگر کیش آشتی و مهربانی هستیم.

 


باور کنیم که زن و مرد بودن امتیاز بر دیگری ندارد؛

 

چون با پیام (ینگهه هاتام ) از هر زن و مردی که در انجام کار نیک از دیگری پیشی بگیرد او شایسته تر خواهد بود.

 


باور کنیم که بنده و برده خدا نبوده تا از او وحشت داشته باشیم چون؛ اهورامزدا به چمار ( معنی ) دانا و دانش بزرگ هستی بخش است و مزدا اهورا فروزه دانایی و عشق درونی ماست.

 


به دانایی روی آوریم؛

 

چون در بینش این آموزگار ایرانی، توانایی مرتو ( انسان )در دانایی اوست.
آب، خاک، هوا و آتش را گرامی داریم و آلوده نسازیم چون؛ نیاکان ما ایرانیان آنها را پاک کننده می دانستند و روشنایی آتش را جلوه عشق و پاکی و پیشرفت می دانستند.

 


اندیشه خود را نیک گردانیم؛

 

چون در بینش اشوزرتشت توهم و خرافه و پندار نادرست نکوهش شده است.
به سرنوشت از پیش نوشته شده باور نکنیم. چون اهورامزدا دشمن کسی نیست که گلیم بخت او را سیاه ببافد پس بکوشیم تا سرنوشتمان را با اراده خویش برگزینیم.

 


گفتار خود را نیک و اثر بخش سازیم،

 

چون راه گسترش آیین راستی سخن گفتن و دل بستن است.

 


کردار خویش را بر پایه خرد رسا و دانش نیک استوار سازیم؛

 

آنچه از مرتو (انسان ) به یادگار خواهد ماند نام نیکی است که با کردار نیک فراهم شده باشد.

 

پس زرتشتی بودن، برگزیدن راه خود سازی و گزینش شناسه و هویت انسانی است و نیازی نخواهد داشت تا پیشوایی و یا نهادی پروانه زرتشتی شدن را به شما بدهد!
شدنی نیست وانگه با اراده و خواستن هر کس بودنی است.
( موبد دکتر کوروش نیکنام )

 

 

 

 

آزاد منشی در دین زرتشتی

آزاد منشی در دین زرتشتی

یکی از آموزش هایی که اشوزرتشت به پیروان خود می دهددرس جوانمردی و آزاد منشی است. زرتشتیان باید همیشه آزاد زندگی کنند، زیربار زور نروند، باور و ایمان درونی خود را بدون ترس و ملاحظه از دیگران بهزبان آورند و از گفتن سخن راست نهراسند ولی در عین حال باید نسبت به دیگرانجوانمرد و مهربان و بردبار باشند و به زیر دستان خود زور نگوید، آزارنرسانند و کسی را به زور وادار به کردن کاری که بر خلاف باور و ایمان خودشاست نکنند.

اشوزرتشت در گات ها می فرماید : “ای خداوند خرد هنگامیکهدر روز ازل جسم و جان آفریدی و از منش خویش نیروی اندیشه و خرد بخشیدی ،زمانی که به تن خاکی روان دمیدی و به انسان نیروی کار کردن و سخن گفتن ورهبری کردن عنایت فرمودی خواستی تا هر کس به دلخواه خود و با کمال آزادیکیش خود را برگزیند.” (گات ها ، یسنا 31 بند 11(

اشوزرتشت حتی در امرتبلیغ دین و پذیرفتن دیگران در دین مزدیسنی فشار و زور روا نمیداند و هرفردی را آزاد گذاشته است تا سخنان او و دیگر مروجین دین را بشنود و پس ازاندیشه در آنها و برابری دادن آن سخنان با گفتار دروغ پرستان هر کدام را کهبهتر دانست بپذیرد. این است درس بزرگ جوانمردی و آزادگی که اشوزرتشت بهپیروان خود می دهد. در گات های اهنود اشوزرتشت می فرماید: “ای مردم اینحقیقت را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه روشن و ژرف بینی آن ها را بررسیکنید ، هر مرد و زن راه نیک و بد را خود برگزینید پیش از فرا رسیدن روزواپسین همه بپاخیزید و در گسترش آیین راستی بکوشید.” (گات ها، یسنا 30 بند 2)
کورش بزرگ سردودمان پادشاهان هخامنشی و پایه گذار شاهنشاهی ایران کهخود پیرو مزدیسنا (دین زرتشتی) بوده و درس آزادی و آزاد منشی را ازفرمایشات اشوزرتشت فرا گرفته بود در سراسر گفتار و کردار خود آن را مو بهمو اجرا می گذاشت.

بنا به گفته گزفنون تاریخ نویس یونانی، کورش توانستدلهای مردمان و ملت ها را طوری به خود جلب نماید که همه می خواستند جزاراده او کسی بر آنها حکومت نکند. کورش دوست عالم انسانیت و خواستار حکمت وبا اراده قوی و راست کردار و درست بود.

هانری بر” دانشمند فرانسوی درکتاب تمدن ایران باستان راجع به این شاهنشاه ایرانی چنین مینویسد: “اینپادشاه بزرگ بر خلاف سلاطین قسی قلب و طالم بابل و آسور بسیار دادگستر ومهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی بر اساس آموزش های زرتشت بوده و به همینسبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات خشترا می شمردند و همه نیروو اقتدار خود را از خداوند دانسته و آن را برای خیر و شر بشر و آسایش وسعادت جامعه انسان صرف می کردند.

 

اندرز نامه و اوستای پیمان گواه گیری

اندرز نامه و اوستای گواه گیری


 همچنین بخوانید : آیین گواه گیری


به نام اورمزد بخشاینده بخشایشگر مهربان

در خجسته آیین زناشویی که به روش دین وَه مازدیسنی

به گاه فرخ سال …….. در فرخ روز …….. از ماه …….. مازدیسنی در اینجا برپاست به خشنودی دادار امزد رایومند و خردمند و به یاری امشاسپندان پیروزگر به شادی و فرحی اشوزرتشت اسپنتمان به همراهی مهر و سروش و رشن راست و به گواهی نیکان باشنده در این جشن با شکوه من که موبد ……… هستم ،

از شما بهدین …….. دخت …….. بهدینان ………….. می پرسم که بهدین ………. پور بهدینان …………. را به داد و آیین دین وَه مازدیسنی به هم تنی و هم روانی به همسری خود می پذیرید؟

بله … خجسته و پیروز باد.

از شما بهدین ……….. پور بهدینان ………. می پرسم که بهدین ……… دخت بهدینان ………. را به هم تنی و هم روانی به همسری خود می پذیرید؟

بله … خجسته و پیروز باد.

به خجستگی و فرخندگی من و هماوهان باشنده در این جشن از اهورامزدای دانا و توانا آرزومندیم که به این پیوند زناشویی پویایی ، پایندگی، مهر و شاد کامی همراه با افزونی فرزندان نامور و خواست فراوان شادی آور، دیر زیوشنی و سرانجام نیک ارزانی بدارد.

اینک به چند پند شایسته دینی گوش فرادهید و از آنها پیروی کنید تا سبب خشنودی اهورامزدا گردد. شادکامی و نیک بختی آسایش و آرامش را در زندگی مشترک شما فراهم سازد.

نخست

ستایش و نیایش آفریدگار هستی بخش است. زیرا هرگونه داد و دهش را در زندگی به ما ارزانی داشته است.

دوم

به پیامبری اشوزرتشت اسپنتمان و به دین وه مازدیسنی استوار مانید. هر آینه به اشویی و راستی گرایید و با اندیشه ، گفتار و کردار نیک در جهان زیوید.

سوم

به روان شادی درگذشتگان و دستگیری نیازمندان در برپایی گهنبار کوتاهی مکنید. در پنجه و فروردینگان که روز ویژه هماروانان است از درون میزدآفرینگان آنچه دسترس باشد به جا آرید تا روان و فروهر نیاکان خشنود گردند و شادی ارزانی دارید.

چهارم

مراسم سنتی برای یادبود درگذشتگان را انجام داده و نیازمندان را با دهش خود یاری رسانید. زیرا خشنودی روان و فروهر مینوان در انجام کار نیک از سوی گیتیان است.

پنجم

سدره و کشتی را که نماد پیروی از آیین راستی است پیوسته با خود داشته باشید. فرزندان را سفارش کنید تا به هنگام خردمندی و پذیرفتن آیین راستی سدره پوش شوند و در همه گاه به داد دین و به ستایش و نیایش اورمزد پردازند.

ششم

از مادر و پدر و استاد سپاسدار باشید و آنها را گرامی دارید زیرا خشنودی اورمزد با خشنودی این سه تن نیز فراهم می گردد.

هفتم

از روزهای ماه یکی را برگزینید و در آن روز بیشتر به داد و دهش پردازید و اشویی (راستی) را گسترش دهید تا اهورامزدا یاورتان باشد و از هرگونه کج روی و گمراهی باز دارد. اینک روزی را که برگزیده اید را نام ببرید …….

هشتم

در زندگی باید راهنمای دانایی برگزینید تا در پیشرفت کارها راهگشایتان باشد زیرا دانش پراکنده است و کار با رهنموی دانا نیک فرجام باشد. اینک دانای برگزیده خویش را نام ببرید.

نهم

اورمزد هَروِسپ توان که انسان را به نیروی دانایی و گویایی از دیگر آفریدگان گیتی برتر آفرید دادش مردم دوستی است پس دیگران را میازارید که نه به منش نه به گویش و نه به کنش. بیگانه ای که فرا رسد جای و خوراکش دهید و آن را از گشنگی و تشنگی ، گرما و سرما در امان دارید.

با زیر دستان و کهتران مهربان باشید . سالاران و مهتران را گرامی دارید و به داد و پیام امشاسپندان که فروزه گان اورمزد پاک اند راه پوید تا دادار اورمزد از شما خشنود باشد.

 

داد و آیین وهمن امشاسپند آشتی و نیکی است. کینه ورز و ستیزه جو مباشید. نیک خواه و وهمنش باشید. بدی مکنید و از همراهی با بدکاران بپرهیزید. دانش اندوزید و خردمندی پیشه کنید. فرهنگ گسترید و با کج اندیشی مبارزه کنید. با دشمنان به داد کوشید و با دوستان نیکی ورزید.

 

داد و آیین اردیبهشت امشاسپند راستی و پاکی است. تن و جان و روان خود را پیوسته پاک داشته و از کجی و ناپاکی بپرهیزید. اشویی را ستایش کنید و به داد اشا راه پویید زیرا هنجار هستی تنها بر اشویی استوار است. به منش نیک منید به گُوِش نیک گویید و به کنش نیک ورزید. با همدیگر یکدل و یکزبان بوده ، از دروغ و سوگند و فریب دوری کنید، آتش را که نماد مهر و اشویی در گیتی است گرامی داشته و به ناپاکی نیارایید.

 

داد و آیین شهریور امشاسپند نیرومندی و خویشتنداری است. در راه سروری و توانگری کوشا باشید، شهریاران و رهبران دادگر را یاور باشید و گرامی دارید. از فرارونی و درستکاری خواسته اندوزید. از بیکاری و کاهلی دوری گزینید. بر خواسته دست میازید و رشک مبرید. ایوشخسته ارجمند را پیوسته پاک دارید.

 

داد و آیین اسپندارمز امشاسپند فروتنی و پیمان داری است. در زندگی آزاده و فروتن بوده و با همدیگر دوستار و مهربان باشید. تر منشی و خودپسندی مکنید. پاک چشم باشید، یکدیگر را باور کنید و بد بین نباشید. خویشاوندان نیازمند را از خواسته خویش یاری دهید. آموزشگاه و بیمارستان و دیگر بنیاد های نیک نهاده و چون زمین سودمند و بردبار باشید. آن را پاک داشته و آباد سازید.

 

داد و آیین خورداد امشاسپند رسایی و آبادانی است . دل خود را شاد و تن خود را پاک دارید. زیرا پاکی تن  جلوه ای از اشویی روان است. نا سپاسی مکنید . اندوهگین مباشید. گیتی را به چشم نیک ببینید و از اهورامزدا خرسند و سپاسدار باشید. آبادی سازید شادی افزایید. آب را که مایه سرسبزی و مایه آبادانی است پیوسته پیوسته پاک داشته و بیهوده از آن استفاده نکنید.

 

داد و آیین امرداد امشاسپند دیر زیوی و جاودانگی است. تن خود را درست و توانا دارید. از سستی و کاهلی دوری گزینید. خانه و جامه خویش و زیست گاه دیگران را پاک و بی آلایش دارید. در پاسداری از چهار آخشیج کوتاهی مکنید، با افزایش گیاه و درخت سرسبزی را گسترش دهید. دارو و درمان به ارزانیان رسانده و دردمندان و افتادگان را پرستاری باشید.

 

باشد تا با سفارش پیامبرمان اشوزرتشت در نیک منشی و کردار نیک از یکدیگر پیشی گرفته و همواره زندگی را به خوشی و خرمی سپری دارید


دریافت اندرزنامه و اوستای گواه گیری با آوای موبد کورش نیکنام