نه پایه (اصل) بنیادین دین زرتشتی

نه پایه (اصل) بنیادین دین زرتشتی :

 ۱. باور به يكتايي خدا

۲. باور به پيامبري اشوزرتشت

۳. باور به جاودانگي روان و جهان واپسين (جهان مينوي)

۴. باور به اشا(راستي وهنجار)

۵. باور به گوهر آدمي و آدميت

۶. باور به هفت پايه كمال

۷. باور به داد و دهش و دستگيري از نيازمندان

۸. باور به سپنته بودن چهار آخشيج

۹. باور به فرشكرد و پیروزی نهایی نیکی بر بدی

پيام‌هايي كه پايه دين زرتشتی را تشکیل می‌دهند، هرگزقدیمی نمي‌شوند و نه تنها براي انسان‌هاي امروزي، تازه و بكر و عملي و قابل پياده كردن میباشند؛ بلكه تا انسان وجود دارد، اگر اين اصول را پايه باورهاي خود قرار دهد و پاي‌بند آن ها باشد هم خود مي‌تواند فرد شايسته و پيروزي باشد و هم قادر است جامعه انسانی را به سوي رسايي وكمال هدايت نموده و جهانی را آباد و آزاد سازد.

۱- باور به يكتايي خدا:

نخستين پايه دين، باور به يكتايي خداست. خدايي بی‌همتا كه اهورا (هستي‌بخش) و مزدا (بزرگ دانا) نام دارد. اين دو صفت يعني بزرگي و دانايي هم‌آهنگ و از هم جداناشدني است. خدايي كه درهمه‌جا و در همه‌چيز در تجلي است و هرچه را آفريده نيك ولازم و ملزوم يكديگر آفريده و خلاصه خدايي كه صفات كامل آن در نماز «صد و يك نام خدا» شرح داده شده است: ایزد (سزوارستایش)، هروسپ آگاه (بر همه چيز آگاه) ، هروسپ توان و غيره .

۲- باور به پيامبري اشوزرتشت:

اشوزرتشت نخستین پيام‌آوري بود كه پس از تردید كردن به باورهاي گذشتگان خود، پس از ده سال انديشيدن در كوه اشيدرنه، ازسوي اهورامزدا به پیامبري برگزيده شد و از یکتاپرستی(توحيد) و پیامبری خود(نبوت) وجهان مینوی (معاد) خبر داد و پيام خود را مانتره (برانگيزنده انديشه) ناميد و از دين (دَ اِ نَ) به مفهوم وجدان سخن به ميان آورد. وي باورهاي اهورايي خود را به مردم ارايه كرد و با تاسیس انجمن مغان، قوانین مذهبی خود را از راه انجمنی بنیاد نهاد. با تربیت مبلغین مذهبی، آرام آرام دين او بخش بزرگي از اين كره خاكي را دربرگرفت و پيروان او«‌مزد‌يسنان» يا مزدا‌پرستان ومذهب او «‌ زرتشتی‌» ناميده شدند.

۳- باور به جاودانگي روان و جهان واپسين (جهان مينوي):

اشوزرتشت آموزش داد که مرگ به مفهوم نیستی حقیقت نداشته و تنها زندگی و نازندگی (شکل دیگری از زندگی) وجود داشته و جهان از دو بخش گیتی ومینیو تشکیل شده که این دو به هم پیوسته‌اند و از یکدیگر جدا نیستند. وهیشتم مینیو(بهترین جهان مینوی) پاداش روان نیکوکار و اچیشتم مینیو(بدترین جهان مینوی ) پادافره روان بدکاران خواهد بود.

۴- باور به اشا (راستي وهنجار):

اشوزرتشت نخستین كسي است كه به وجود هنجار در هستي پي برد و از حاكم بودن قانون «اشا» در جهان هستي (گيتي ومينو) سخن گفت. وي فرمود انسان توان دارد كه به سبب برخورداري از خرد از قوانين«اشا» سردرآورد و از آن استفاده يا حتی سوء استفاده كند و آموخت كه انسان تنها زماني مي‌تواند خوشبخت زيست كند كه قوانين اشا را به‌درستي بشناسد و خود را با قانون ابدي (اشا) هم‌آهنگ وهمراه سازد.

۵- باور به گوهر آدمي و آدميت:

بر پايه آموزش‌هاي اشوزرتشت، تمام انسان‌ها از هر جنس و نژاد و مذهب داراي وجدان(دئنا) و منه (خرد) بوده، ازجسم و جان و روان و فروهر به‌گونه‌اي بسيار بالنده تر از همه موجودات جهان برخوردار هستند. انسان توان تشخيص نيك از بد و ارزش گذاري را دارد. او در انتخاب راه و ساختن سرنوشت خویش كاملا آزاد است و توان شناخت قوانین حاکم بر طبیعت را دارد. روي‌هم‌رفته، به تعبیر اشوزرتشت همه انسان‌ها، مینوی بوده، «مَنَ» دارند و مي‌توانند منِ خويش را به هرحالتی كه دوست دارند، هدایت کنند؛ يعني داراي بهترين منش (سپنته‌من) يا بدترين منش (انگره‌من) شوند. که البته وظيفه هر زرتشتي پيروي از سپنته‌من ومبارزه خردمندانه با تمام نيروهاي انگره‌من یا اهرمنی درون و برون است.

۶- باور به هفت امشاسپندان ( هفت پايه كمال) : اشوزرتشت اهورامزدا را داراي شش فروزه: وهومن(منش یا انديشه و گفتار و كردار نيك)، ارديبهشت (راستي و پاکی وعشق اهورايی)، شهريور (شهریاری بر خویش و چيرگي بر نفس)، سپندارمزد (مهر و فروتنی و وفای به پيمان)، خرداد(دانش و تجربه‌اندوزی وكمال جويي) وامرداد (بي‌مرگي و جاودانگي) مي‌شناسد و مي‌آموزد كه هركس با تمرين و پيگيري از اين شش فروزه اهورايي به گونه‌اي كامل برخوردار شود، درپايه هفتم تكامل خويش به جز خدا نمي‌بيند و با او يكي مي‌شود. اين باور اهورايی، در دوران‌هاي پس از آن، به گونه باور به هفت شهرعشق، هفت خوان رستم وغیره درعرفان ايراني برجاي مانده است.

۷- باور به داد و دهش و دستگيري از نيازمندان:

دين زرتشتی دورنگهدارنده جنگ‌افزار و آشتي‌دهنده است و خوشبختی را شایسته كسي می‌داند كه خوشبختي ديگران را فراهم می‌نمايد. بـاور به اينكه هركس در هر درجه مادي و مینوي مي‌تواند و بايد به ديگران ياري‌رسان باشد، گذشت و فداكاري (خويت ودس)‌ و باردادن مادی و مينوی به دیگران، در دين زرتشتی به گونه آيین (سنت) های اشوداد(وقف) و گاهانبار وجشن‌خواني‌ها و بخشش(ميزد) و غيره، به‌گونه‌اي آبرومند برجاي است و اين از ويژگي‌هاي دین مزدیسنی است.

۸- باور به سپنته بودن چهار آخشيج:

سپنته (مقدس ) دانستن آب و باد و خاك و آتش و پاسداری از محيط زيست بر هر زرتشتی بایسته(واجب) است.

۹- باور به فرشكرد و پیروزی نهایی نیکی بر بدی:

بنا برآموزش‌هاي گات‌ها، ما خواستاريم از زمره كساني باشيم كه جهان را به‌سوي پيشرفت مي‌برند و با تمام توان در پويايي انديشه وگفتار و كردار و آباداني جهان سهيم گرديده و در فرآیند فرشكرد (تازه كنندگی جهان) خویشکاری خود را انجام دهیم. هربهدين بايد كوشش كند که با آوردن نور بر تاريكي و با دانش برناداني پيروز شود. مثبت‌نگري ويافـتن روش‌هاي جديد در زندگي برای رسیدن به اهداف انسانی ( فرشكرد ) مشترک يكي ازمهم‌ترين پايه‌هاي اساسي دين زرتشت است.

هركدام از اين 9 اصل رامي‌توان به درستي بازکرد و در مورد آن‌ها ساعت‌ها گفتگو كرد و كتاب‌ها نوشت ولي آشكار است كه اين باورها هرگز قديمي نخواهد شد .

هستی و یکتایی اهورامزدا

هستی و یکتایی اهورامزدا

نخستین تعالیم اشوزرتشت آموزش دین توحیدی ویکتایی خداوند بزرگ به نام اهورامزداست “اهورا” یعنی “هستی بخش” یا “آفرینندۀ جان” ومزدا به معنی” دانـــــای بزرگ” است که روی هم می شـــود “هستی بخش دانای بزرگ”.این دونام در گاتها اغلب به صورت جداگانه “مزدا” یا “اهورا”وگاهی هم به حالت مرکب”مـــــزدا اهورا”یا “اهورامـــزدا”امده است مثلا در( یســنای 31 بند 8 )اشوزرتشـــت می فرماید:ای مزدا همان که تورا با دیدۀ دل نگریستم یا خرد واندیشه خویش دریافتم که تویی سرآغاز وسر انجام همه چیز،تویی سرچشمۀ خرد و وجدان ، تویی آ فرینندۀ راستی وپاکی وتویی داور نیـــک همۀ کارهای مردم جهان .باز در (یسنای 43بند 5)می فرماید:آنگاه تورا مقدس شناختم ای اهورامزدا که تورا سر آغاز وسرانجام همه چیز دانسته ودر یافتم که تواز روز ازل نتیجه وبازتاب هر اندیشه وگفتار وکردازنیک یا بدی را مقرر فرمودی وداوری تو براین اصل است که پیوسته بدی بهرۀ بدان ونیکی پاداش نیکان است تاروز رستاخیز.

 

در(یســنای 31بند13)آمده است :

مـزدا از هر کار آشکار ونهان مردم آگاهســت وگنــــاهان کوچک وبزرگ همه را با دیدگان

روشن بین خود می بیند و پیوسته همۀ کارها را برابر قانون ابـــدی خویش پاداش و جزا می

دهد.

 

برگرفته از کتاب زرتشت و آموزه های او نوشته روانشاد موبد رستم شهزادی

http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3599/ketab3599.pdf

پاداش کارهای نیک و پادافراه کردار زشت

پاداش کارهای نیک و پادافراه کردار زشت

هر زرتشــتی باید برین بی گمان باشد که خـداوند، داور دادگــر وبـینا است وبرای هر اندیشــه وگفتار وکـردار نیــک در دوجـــهان، پاداشی وبرای هر اندیشــه وگفتار وکردارِ زشت در دوجهان پادافراهی  قرار داده.

در گاتـــها آمده است : ” اَکــیم اکایِه وانــگهوایـم اشـیم ونگهه وِه” یعنی بــدی ســزای بدکاران ونیــکی پاداش نکوکاران است (یسنای42 بند5).

اشوزرتشت می فرماید:”ای مردم اگر از حکمِ ازلی که مزدا برقرار داشته، آ گاه می شدید واز خوشیِ نیکوکاران در این گیتــی وسرایِ دیگر باخبر می گشــتید واز رنجِ جاودانی وشکنجۀ بـد کاران اطلاع می یافتید وبهره وســود راستی خواهی وزیان دروغ پرستی را می دانستید،آنگاه به راهی می رفتیدکه همیشه روزگارتان به خوشی بگذرد(یسنای 30 بند 11).

هنگامی که حسابِ روزِ واپسین فرا رسد، دوست دارانِ راســتی به پاداش نیک وهواخواهانِ دروغ به سزای بد خواهند رسید(یسنای 31 بند14).

در اندرزنامۀ پهلوی آمده است :ای مــردم با خبر باشید که چون از گیــتی در گذرید وراهِ مــینو پیــش گیرید، در آنجا داورِ دادگری کردار شمار را خواهد سنجید وکسی کرفه وثواب به شما وام نخواهد داد وبرای رستگاریِ روان شما میانجی نخواهد پذیرفت وبه جز با کردارِ نیک از پل چینود نتوانید گذشت زیرا در آنجا داورانی راست ودرست چون مهر وسروش وروشن نگرانِ کردار شما خواهند بود.

از آنجایی که اهـورامزدا میان بندگانِ نیکوکار وبد کردارش فرق خواهد گذاشت، برابر فرمانش به هر یک از این دودسته مردم، در پایان پاداش وکیفری خواهد داد، چنانچه اشوزرتشت در(  یسنای 30 بند 4) فرموده است : “بنا به فرمان ابدی اهورامزدا، سرانجام بدکاران در زشت ترین مکان جای خواهند گرفت وپیروان راستی به بهترین پایگاه خواهند رسید.”

 

برگرفته از کتاب زرتشت و آموزه های او نوشته روانشاد موبد رستم شهزادی

http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3599/ketab3599.pdf

 

پل چینوت

پل چینوت

پل چینور   یا چینود  ، پلی است که باید همه مردم، چه پارسا و چه بدکار پس از مرگ از آن بگذرند. پل چینوت، پلی نیست که پایه و ستون داشته باشد. این پل در اوستا  نامیده شده که در این واژه  به چم « گذرگاه، پل»  و   به چم «جداکننده» است.
در گاتها، در اشتود گات هات 46 بند 10 و 11 ، چینوت پلی است که مردم پارسا وبدکار پس از مرگ‌، از آن عبور کرده و پاداش و پادافره اعمال خویش را دریافت می‌‌کنند.
اشوزرتشت در گاتهای خود سخنی از پهنی و باریکی پل و افتادن و سرنگون شدن یا راه یافتن به بهشت و دوزخ بر زبان نمی‌راند.
دردینکرد و داد ستان دینیگ و بندهش در مورد مکان و چگونگی پل چینود چنین آمده: در ایرانویج در بالای قله داییتی   پل چینود به بلندی یک صد مرد قرار دارد. در هنگام عبور پارسایان نه (9) نیزه که هر نیزه به  درازای سه نای است، پهن می‌‌شود و در هنگام عبور بد کاران همانند  تیغ استره، باریک و تنگ می‌‌شود.  
در خرده اوستا آمده است که، در بامداد روز چهارم، روان درگذشته باید از پل چینود گذر نماید و در صورتیکه نیکوکار باشد به آسانی از آن عبور کرده و وارد بهشت می‌‌شود، و اگر بد کار باشد از پل به سمت دوزخ سرنگون می‌‌شود.


http://www.anjomanemobedan.com

پیام آور و کتاب راهنما

نام پيام آور

  نام اوستايي اشو زرتشت “زَرَتوشترَ” Zarathushtra  است كه در زبان گجراتي Zarathusht  يا Zarthusht  شده است و در فارسي امروزه به آن “زرتشت”  Zartoshtمي گوييم.

Zoroaster برگردانِ انگليسيِ نادرستي از نام Zarathushtra به يوناني است و از سده ي 19 ميلادي در زبان لاتين به دين بهي Zoroastrism گفته مي شود.

 

كتاب راهنما

زرتشت در درازاي چهل و هفت سال پيام يا دكترين خود را به كار برد و آموزش داد تا سرانجام چكيده ي آن را در 17 سروده گرد آورد كه خود آنها را مانتر Mânthra يا “انديشه برانگيز”[i] خواند. اين سروده ها پس تر “گاتها” ناميده شدند.  

گاثا، گاسان و گاهان گويش هاي گوناگون همين نام به اوستا، پهلوي و فارسي است اما گويش “گاتها” در همه ي زبان هاي جهان پذيرفته شده است و مردم بيشتر آن را به همين نام مي شناسند. چم اين واژه در زبان هاي اوستا و سانسكريت “سرود پاك” مي باشد.

اين هفده سرود را از روي وزن و آهنگ بر پنج بخش كرده اند كه هر كدام نام ويژه اي دارد. هر يك از سرودها داراي شماري از بندهاست. بلندترين سرود 22 بند و كوتاه ترين 6 بند دارند. نام پنج بخش گاتها چنين است :

اَهنُوَد (اَهونَوَييتي Ahunavaiti)

اُشتَوَد (اوشتَوَئيتي Ushtavaiti)

سپَنتٍمِد (سپِنتا مَئينيو Spentâ Mainyu)

وُهوخشَترَ  Vohu Khshathra                     

وَهيشتوايشت (وهيشتو ايشتي Vahishtu Ishti)

 

نخستين جانشينان و پيروان اشو زرتشت نيز نيايش ها و سروده هاي خود را با سبك گاتهايي به آن افزودند كه چنین هستند :

هَپتَنگ هائيتي يا هفت هات Haptang Hâiti

اَئيريَ ما ايشيو Airya mâ ishyu

هَذَئوختَه يا هادُخت (سروش) Hadhaokhta

فْشوشو مانترَ Fshushu Mânthra

يِنگهِه هاتام Yenghe hâtâm در گرامي داشت زنان و مردان

فْرَوَرتي يا فَروَرد Fravarti به چم برگزيدن كه دربرگيرنده ي آن پاره هايي است كه هم بهدينان در نيايش هاي خود مي سرايند و هم گروندگان به دين با گفتن آنها از باورهاي پيشين خود برگشته و دين بهي را برمي گزيدند.

اَشِم وُهو Ashem vohu در ستايش از راستي و درستي

يَتا اَهو Yathâ Ahu درباره ي گزينش و ياري به ديگران

 

تمامي اين جٌنگ ياد شده را “ستوت يسن” Stot Yasn گويند كه به زبان اوستايي Staota yesna مي باشد به چم “ستايش هاي گرامي”.

 

در يك جمله مي توانيم بگوييم كه كتاب پاک و راهنماي ما زرتشتيان “گاتها” است كه مي توان با پسوند “ورجاوند” بگونه ي “گاتهاي ورجاوند” نيز به كار برد كه به معني   بزرگ و گرامي است.



[i] از ریشه ی مَنَ به چم اندیشه می آید.

 

برگرفته از نوشتار های موبد کامران جمشیدی

http://mobedjamshidi.com