مکان های مقدس زرتشتیان کرمان

مکان های مقدس زرتشتیان کرمان

 

آتشکده کرمان:

یکی دیگر از آتشکده های مهم و جدید کرمان که تا امروز نیز پابرجاست و مردم برای روزهای فرخنده به آنجا رفته و شمع و عود روشن می کنند٬ آتشکده واقع در کوچه دبیرستان ایرانشهر است.

درب مهر نو کرمان به وسیله دهشمندان قنات غسانی (یکی از دهات اطراف کرمان) ساخته شده است و آتش ورجاوند درب مهر قنات غسان به درب مهر کنونی منتقل گشت.

بخشی از هزینه درب مهر نو از دهش موبدزادگان سرور و شیرین٬ دو خواهر قنات غسانی به نامگانه پدرشان دستور رستم و دستور مرزبان بنا گردید. چون بنای درب مهر از دهش بهدینان قنات غسان بوده٬ آتش درب مهر قنات غسان به وسیله موبدان آنجا به نام موبد بهرام اسفندیار آریایی، موبد نوشیروان جهانگیر اشیدری و موبد گشتاسب بهمن پور جهانبخش به درب مهر کنونی منتقل گردید.

امروزه این آتشکده شامل موزه ای است که به ثبت اداره میراث فرهنگی استان کرمان رسیده است و آثار و اسناد قدیمی خانواده های کرمانی و حتی نسخه های خطی قدیمی و اشیایی چون چرخ چاه٬ چرخ ریس٬ سماور برنجی، اتوهای ذغالی و… در آنجا وجود دارد. کتابخانه ای هم که از همکاری همکیشان عزیز٬ جهت خرید یا اهدای کتاب به وجود آمده است در گوشه ی دیگری از آتشکده قرار دارد.

 

شاه ورهرام ایزد:

زیارتگاهی بیرون دروازه ناصریه و متصل به خیابان ناصریه است٬ این محل در قدیم معروف به پیرسنگی بوده و درب کوچکی از سنگ هم داشته است. گذشته از زرتشتیان٬ مسلمان نیز به این محل باور دارند و با پاکی نیت نیازهای خود را از این محل می خواهند.

چنین معروف است که هنگام هجوم افغان ها به کرمان٬ شب را در کنار خندقی که نزدیک شاه ورهرام ایزد بود استراحت کرده تا فردای آن روز٬ این حدود را غارت کنند؛ شبانه پرچم سبزی در این محل ظاهر گشت و در قلب سپاه آنان افراشته و برپا شد. افغان ها به گمان اینکه دشمن به ایشان حمله ور شده در تاریکی شب به کشتن یکدیگر پرداختند و پای به فرار گذاشتند.

علت دیگری که باعث شده به این محل احترام بگذارند این است که محمد اسماعیل خان حاکم کرمان٬ جد سردار نصرت اسفندیاری مصمم بود که مسیر دروازه ناصریه را از اواسط شاه ورهرام ایزد بگذرانند. هرچند زرتشتیان عجز و التماس کردند تا او را از این تصمیم منصرف کنند موثر واقع نشد؛ شبانه پیرمردی سفیدپوش و نورانی از چاهی که در این محل قرار دارد خطاب به او گفت: تو می خواهی خانه مرا خراب کنی؟ خانه ات را خراب و افراد آن را پریشان خواهم کرد. فردای آن روز محمد اسماعیل خان از تصمیم خود دست برداشت و دستور داد روی آن چاه صفحه ای بسازند. یکی از زرتشتیان این عمل را به امر او انجام داد و این صفحه تا امروز وجود دارد و امروزه زرتشتیان در آن قسمت شمع روشن می کنند.

 

شاه مهر ایزد:

زیارتگاهی است در شمال شهر کرمان٬ این محل را باغچه بوداغ آباد نیز می خوانند. جشن فرخنده سده و آتش افروزی این جشن در این محل برپا می شود. این محل دارای باغی است که دو ساختمان با حوضی نسبتا بزرگ و آشپزخانه ای که تنور آن محل پخت نان و فضای آن برای پخت آش و سیروگ (نوعی نان محلی) در روزهای مهر ایزد است را شامل می شود. این آشپزخانه از دهش هرمزدیار خداداد اشیدری به نامگانه ی مادرش روانشاد ماه خورشید اشیدری قنات غسانی بوده است. این زیارتگاه که مورد توجه و باور بسیاری از مسلمان ها نیز می باشد٬ در روزهای فرخنده، شاهد خیرات جمعیت زیادی از زرتشتیان می باشد. 
چند سال قبل تالاری از دهش رشید نیک بخش در این مکان ساخته شد که مراسم عروسی و جشن های مهم زرتشتیان کرمان چون سده در آنجا برگزار می شود. در مقابل شاه مهر ایزد زمینی است که در روز جشن سده خرواری از هیزم در آنجا افروخته می شود.


برگرفته از سایت یتااهو

ابرمردی که پیامش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را در می نوردد

ابرمردی که پیامش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را در می نوردد


کشور ایران، تاریخ بسیار درخشانی دارد که هویت ملی نیرومندی به آن داده است. یکی از ستارگان درخشانی که همواره مسیر حرکت این کشور را روشن ساخته است، اشوزرتشت، پیامبر بزرگ ایران زمین است.

شماری از ایران‌شناسان بزرگ، «زرتشت» را به معنای «ستاره زرین» دانسته‌اند، و «موبد آذرگشسب»، «زرتشت» را به مفهوم کسی که چهره‌اش از نور خداوندی می‌درخشد، آورده است. اینها نویددهنده پیدایش ابرمردی است که پیام نافذ و یکتاپرستی‌اش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و صدای پرطنین حق‌پرستی‌اش، سده‌ها را پشت‌سر گذاشته است.

 

پیام اشوزرتشت راستی، درستی، مهر، کار، تلاش، آزادی و اختیار است. اشوزرتشت سرنوشت انسان را از کف اختیار کاهنان و سردمداران دنیوی بدرآورد و در دست‌های پرتوان و سازنده‌ی انسان‌های راست‌پندار و درست‌کردار که جز در برابر خداوند سر فرود نیاوردند، قرار داد.

یکی از ویژگی‌های بی‌همتای اشوزرتشت، جهانی اندیشیدن اوست. خدای او که اهورامزدا نام دارد، خدایی است یگانه و متعلق به همه قوم‌ها و نژادها، آفریننده‌ی همه‌ی جهان و جهانیان است و همه خدایان پنداری را رد می‌کند.

اما پرسش اینجاست که اشوزرتشت کیست؟ اشوزرتشت می‌فرماید: «ای مزدا همان که تو را با دیده دل نگریستم، با نیروی اندیشه خود دریافتم که تویی سرآغاز و تویی سرانجام … و آن گاه تو را به خوبی شناختم ای اهورامزدا که: وهومن (اندیشه نیک) به سوی من آمد و از من پرسید، تو کیستی؟ من به او گفتم که منم زرتشت و تا آنجا که در توان دارم دشمن دروغ و نگهبان نیروی راستی خواهم بود.»

خداوند از دیدگاه اشوزرتشت، آفریننده‌ی همه چیز است، هم مادی و هم مینوی و او آفریننده‌ی انسان با اراده و آزاد نیز می‌باشد.

بنابراین اشوزرتشت هر مرد و زنی را آزاد و صاحب اختیار می‌داند که بین نیروی نیک(خیر) و نیروی بد(شر) یکی را برگزیند. البته سفارش می‌کند که دانا، سپنتامینو(نیروی نیک) را برمی‌گزیند تا به پاداش اهورامزدا که بهشت یا سرای نیک است برسد.

اشوزرتشت و ایران

روشن‌ است که همه ایرانیان و پژوهندگان بر تاثیر اشوزرتشت بر کشور ما آگاهند. به‌ویژه در زمان هخامنشیان این تاثیر بسیار آشکار و روشن است که چگونه پادشاهانی با اندیشه، گفتار و کردار نیک چون کوروش و داریوش بزرگ به وجود آمدند. سرداران آزادی و دیندارانی بزرگ، که اینک بشریت به آن‌ها افتخار می‌کند. کوروش به بابل و یهودیان آزادی می‌دهد و حقوق بشر را به جهان ارمغان می‌کند و داریوش می‌فرماید: «خدای بزرگ است اهورا مزدا که زمین را آفرید، که آسمان را آفرید، که شادی را برای مردمان آفرید» و می‌افزاید: «همه‌ی کردار و پیروزی‌های من مرهون یاری اهورا مزدا است» و می‌افزاید:

«اهورا مزدا این سرزمین را از دشمن، خشکسالی و دروغ دور نگهدارد.»

یاری‌نامه: 
۱- زرتشت، مزدیسنا و حکومت از جلال الدین آشتیانی 
۲- زرتشت و آموزش‌های او از موبد رستم شهزادی

http://www.yataahoo.com/?p=2613#more-2613

فرزانه دانشمند موبد رستم شهزادی

فرزانه دانشمند موبد رستم شهزادی

 

موبد رستم شهزادیموبد رستم شهزادی پور «موبد دینیار» و «سلطان موبد خداداد» در سوم فروردین ۱۲۹۱خورشیدی در کوی موبدان یزد زاده شد.

در سال ۱۳۰۵، گواهی‌نامه شش ساله دبستان ویژه آموزش موبدزادگان را دریافت کرد، سپس پنج ماه در دبستان جمشیدجم تهران(به فرنشینی سهراب سفرنگ) و ۱۸ ماه در دبیرستان البرز تهران(به فرنشینی موبد رستم ماونداد) مشغول به آموزش شد. و در سال ۱۳۱۴ دوره‌ی هفت‌ساله آموزشگاه عالی ویژه موبدزادگان در هندوستان(آموزشگاه کاماآتورنان) را به پایان رسانید و به درجه موبد دانشمندی رسید.

 

در فروردین ۱۳۱۶ خورشیدی ازهندوستان بازگشت ودر شهریزد آموزش مدرسه شبانه‌روزی مارکار به فرنشینی شادروان میرزا سروش لهراسب را بردوش گرفت. ودر همین سال با درجه ستوان سومی وارد خدمت نظام وظیفه شد، و پس از پایان خدمت در دبیرستان‌های پسرانه ودخترانه مارکار وایرانشهر یزد به آموزش انگلیسی پرداخت.

او در سال ۱۳۲۰ خورشیدی با «دولت سهراب» پیوند همسری برقرار کرد. موبد رستم شهزادی در ادامه آموزش‌های خود در سال ۱۳۲۵ از دانشگاه حقوق دانشگاه تهران در رشته حقوق قضایی فارغ التحصیل شد. او در همین سال در زمینه‌های آموزشی، دینی و اجتماعی بنا به دعوت انجمن زرتشتیان تهران آغاز به‌کار کرد.

در سال ۱۳۳۱ خورشیدی همکاری خود را با وزرات فرهنگ وآموزش عالی آغاز نمود و در سال ۱۳۳۸ مسوولیت کتابخانه یگانگی تهران و کار در اداره اعزام دانشجو به خارج را بردوش گرفت.

همچنین موبد رستم شهزادی به کارهای گوناگون آموزشی ودینی هم می‌پرداختند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱- هموندی کنکاش موبدان تهران و پاسخ به پرسش‌ها و نامه‌های همکیشان و هم‌میهنان درباره دین زرتشتی و فرهنگ ایران.

۲- نوشتن نوشتارهای دینی، فرهنگی و اجتماعی در رسانه‌های گوناگون ایرانیان و زرتشتیان .

۳- مسوولیت دفترخانه ازدواج وطلاق زرتشتیان .

سرانجام موبد رستم شهزادی در۸۷ سالگی و پس از۶۵سال پژوهش در۲۳ اسفند سال۱۳۷۸خورشیدی جهان را بدورد گفت و به سرای گیتی شتافت. روانش شاد و یادش گرامی باد.

 

http://www.yataahoo.com/?p=2672#more-2672

دستور دکتر مانک‌جی نوشیروان‌جی دهالا

دستور دکتر مانک‌جی نوشیروان‌جی دهالا

 

دستور دکتر «مانک‌جی نوشیروان‌جی دهالا» در ۳۱ شهریور ۱۲۵۴ خورشیدی (۲۲ سپتامبر۱۸۷۵ میلادی) در بندر سورت هند زاده شد. وی یکی از دستوران بزرگ، روشنفکر و دانشمند زرتشتیان هند و پاکستان و از پیشگامان آموزش زبان‌های اوستا، پهلوی و فرهنگ ایران باستان است که در نیمه دوم سده‌ی نوزدهم میلادی در هند و در پیشگاه شادروان «خورشید جی رستم جی کاما» استاد نامی زبان‌های ایران باستان به آموزش پرداخت و سپس در آمریکا در دانشگاه آکسفورد نیویورک تحت آموزش «ویلیام جکسن» استاد نامی زبان‌های اوستا و سانسکریت به آموختن ادامه داد.

پس از پایان آموزش و بازگشتش به هند دکتر دهالا از سوی زرتشتیان ایالت سند و بلوچستان(پاکستان امروز) در آغاز به مقام دستوری و سپس به عنوان دستور بزرگ آنجا برگزیده شد.

 

وی یکی از اصلاح‌طلبان و رفورمیست‌های آیین زرتشتی و در واقع از فرشوکرت‌ها یا زنده‌کنندگان دین زرتشتی به‌شمار می‌رود که در این راه هیچ‌گاه نترسید و در راه نشان‌دادن حقیقت‌های دین و آموزش‌های راستین اشوزرتشت تا آنجا که در توان داشت کوشید.

وی در سال ۱۹۲۱ میلادی به همراه همسر و پسرش نریمان به آمریکا ‌رفت و در راه چند ماهی را با خانواده در ایران و عراق ماند؛ و یک‌سری سخنرانی‌ها نیز در این کشورها انجام داد.

در سال ۱۹۲۹ میلادی برای شرکت در جشن ۱۷۵ سالگی دانشگاه کلمبیا حضور یافت و در آنجا به دریافت دکترای افتخاری ادبیات نایل آمد. در ژوئن ۱۹۳۵ میلادی نیز دولت مستعمراتی هند به او فرنام(:لقب) «شمس‌العلما» را داد.

دستور دکتر دهالا نویسنده‌ای بود پرکار که نوشته‌هایش بسیار و پیوسته مورد نظر اندیشمندان زرتشتی و دانشمندان دیگر کشورهای جهان قرار گرفته که بارها در هند و آمریکا چاپ شده است.

از جمله نوشته‌های آن دستور بزرگ عبارتند از:

۱- زیور موبدان، چاپ ۱۸۹۹ کراچی

۲- جای پای پاک‌دامنی، چاپ ۱۹۰۰ کراچی

۳- نیایش‌ها و ترجمه آن به انگلیسی چاپ ۱۹۰۸ نیویورک

۴- خداشناسی زرتشتی چاپ ۱۹۱۴ نیویورک

۵- تمدن زرتشتی چاپ ۱۹۲۱ نیویورک

۶- جهان‌کاوی ما چاپ ۱۹۳۰ نیویورک

۷- راه زندگی زرتشت، چاپ ۱۹۳۰ بمبئی

۸- تاریخ زرتشتی‌گری، چاپ ۱۹۳۸ بمبئی

۹- همپرسگی با اهورامزدا، چاپ ۱۹۴۱ نیویورک

۱۰- ادبیات ایران باستان، چاپ ۱۹۴۹ کراچی

۱۱- انسان به کجا می‌رود؟، چاپ ۱۹۵۰ کراچی

۱۲- دین‌های جهان در تکامل، چاپ ۱۹۵۳ کراچی

و شمار دیگری از کتاب‌ها و سخنرانی‌های آن دستور که بعدها با سرمایه‌ای به نام «موسسه شرق‌شناسی» گردآوری شده و کتاب‌ها و نوشته‌های دینی و سخنرانی‌های آن دستور بزرگ را چه در هند و چه در خارج به چاپ رساند.

دکتر علی‌اکبر جعفری نیز از شاگردان دستور دهالا در کراچی پاکستان بود.

دستور دکتر دهالا در ۴ خورداد ۱۳۳۵خورشیدی (٢۵ می ١٩۵۶ میلادی) در شهر کراچی پاکستان درگذشت. روانش شاد باد.

برگرفته از:

۱- خداشناسی زرتشتی: از باستانی‌ترین زمان تا کنون/ مانک‌جی نوشیروان جی دهالا. برگردان به فارسی: رستم شهزادی. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۷

http://www.yataahoo.com/?p=2684#more-2684

ارديبهشتگان يا جشن اشوهيشت

ارديبهشتگان يا جشن اشوهيشت

ارديبهشت گان اهورایی و راستی های از دست رفته 

منوچهر ارغواني –  هر ماه زرتشتيان برابر شدن روز و ماه را جشن مي گيرند و ارديبهشتگان نيز ازجمله اين جشنهاست که حاصل برابر شدن روز ارديبهشت از ماه ارديبهشت است. 

در گاه شماري ايران باستان، روز سوم هر ماه و ماه دوم هر سال خورشيدي به نام ارديبهشت امشاسپند است. جشن ارديبهشتگان، ارديبهشت روز از ارديبهشت ماه است که نام روز  و ماه با هم برابر افتاده است و مطابق گاهنماي قديم که هر ماه سي روز بوده اين جشن در سوم ارديبهشت مي‌باشد ولي مطابق تقويم کنوني که شش ماه اول سال را ۳۱ روز حساب کرده و يک روز به‌ فروردين ماه افزوده اند؛ جشن ارديبهشتگان در دوم ارديبهشت واقع مي‌شود. سومين يشت از اوستا به نام همين امشاسپند است.

 اين امشاسپند نماينده قانون ايزدي و نظم اخلاقي در جهان است. درباره وي آمده است كه: ” ارديبهشت را خويشكاري(وظيفه) اين است كه ديوان نهلد تا روان دروندان را در دوزخ به بيش از گناهي كه ايشان را است پادافراه كننده و (ديوان را) از ايشان باز دارد. “درباره آداب و رسوم مربوط به ارديبهشتگان اطلاع  زيادي در دست نيست اما مطابق جشنهاي ديگر، ابوريحان درباره اين جشن مي نويسد: (ارديبهشت ماه؛ روز سوم آن اردي بهشت است و آن عيدي است که ارديبهشتگان نام دارد براي اينکه هردو نام با هم متفق شده. اردي بهشت به معني بهترين راستي است؛ بعضي گفته اند به معناي منتهاي خير و خوبي است. ارديبهشت فرشته آتش و نور است و اين دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به اين کار موکل کرده و نيز ماموريت داده است علل و امراض را به ياري ادويه و اغذيه زائل کند و صدق را از کذب و حق را از باطل تميز دهد.)

 اينکه ابوريحان، فرشته ارديبهشت را تميزدهنده راست و دروغ و حق و باطل تشخيص داده براي اينست که اين فرشته همانطور که گفته شد نماينده راستي و درستي است . بنابراين هرکس از او پيروي نمايد معلوم مي شود در راه راست و حق است و هرکس از او دوري کند و از صفات او بي بهره باشد مسلم است که در راه باطل دروغ است. در دوران باستان در هنگام  اين جشن، شهرياران بار عام مي دادند و موبد موبدان آييني را که مرسوم بوده در حضور پادشاه برگزار مي کرد و همه را اندرز مي گفت. سران هر گروه به پادشاه معرفي مي شدند و هنرمندان مورد مرحمت واقع مي گرديدند و  به دريافت پاداش افتخار حاصل مي کردند.

اين روز به فرشته مقدس ارديبهشت تعلق دارد که مظهر پاکي و راستي و درستي و نماينده آيين ايزدي و نگهباني آتش ها با اوست. معمولا بايد در اين روز ارديبهشت يشت خوانده شود و به آتش توجه گردد. و به خاطر مقام و مرتبه ارديبهشت امشاسپند اين جشن به نام اوست و نظر به همان صفات و کمالات است که ايرانيان قديم اين روز را جشن مي گرفتند و خود را براي قبول صفات اين فرشته مقدس آماده مي ساختند. جشن ارديبهشتگان همان عيد گلاست که در ميان ساير ملتها با تجليل فراوان برپا مي شود.

نام اصلي جشن در فرهنگ زرتشتي “يزت yazta ” نام دارد و افتخار زرتشتيان اين است که با اينکه جشنهاي بسياري در اين آيين وجود دارد وليکن هيچکدام از اين جشنها به معنايپايکوبي و خوشي‌هاي لحظه اي و زودگذر نيست و فلسفه اصلي همه اين جشنها سپاسگزاري از خداوند يکتاست و يادآوري قسمتهاي مختلفي از آنچه او از انسان همه عصرها خواسته است

 نام اوستايي ارديبهشتگان را اشوهيشت (  (ashavahishta است که امروز در فارسي به نام ارديبهشتگان خوانده مي شود و  اين واژه از ترکيب معنايي اشويي يا هنجار و راستي با کلمه بهترين به دست آمده که معني کلي بهترين اشويي را مي‌دهد. پيام اين جشن به انسان راستي پيشه کردن و در پاکي زيستن است و زرتشتيان با حضور در آدريانها(آتشکده ها) اشويي (راستي و هنجار درست) را به يکديگر سفارش مي‌کنند و هرساله در بعداز ظهر ارديبهشتگان زرتشتيان   در کنار هم جمع مي شوند و سخنرانان درخصوص فلسفه وجودي پاسداشت اشويي صحبت مي کنند.

 يکي از نمادهاي اصلي اين جشن را آتش و روشنايي است كه آتش نماد فروزان بودن، به سوي بالا حرکت کردن و پاک کردن است و زرتشتيان در اين روز مانند جشن آذرگان، نيايش آتش را در آدريانها برپا مي کنند.

برگرفته از همازور

باور اشوزرتشت به جهان واپسین و عاقبت جهان چيست؟

باور اشوزرتشت به جهان واپسین و عاقبت جهان چيست؟

موبد اردشير خورشيديان – برای درک این بخش از جهان بینی نیز ، دانستن چند اصل از باور اشوزرتشت لازم می باشد:

– جهان از دو بخش«گیتايی» و«مینوی» درست شده است «براساس تاریخ نوشته شده بشر، نخستين پیامبری که از «جهان مینوی» سخن به میان آورده، اشوزرتشت می‏‌باشد». جهان گیتوی (ماده وانرژی) جرم وحجم وجاذبه و بارالکتریکی دارد وفضا را اشغال می‏‌کند و بُعد وحجم دارد ومرتب درحرکت است وانرژی دارد و… بخش مینوی جهان شامل فضا، خودِحرکت، نیروی جاذبه و دافعه و… می باشد. این بخش ازطبیعت، بُعد وحجم ندارد وهمیشه ثابت است وحرکت نمی‌کند.

 

– برهردوبخش گیتايی ومینوی جهان قوانین دقیق و همیشگی(اشا) حاکم است و هیچ بخشی از جهان دیمی رفتار نمی‌کند. ودردل همه ذرات طبیعت، بزرگی ودانايی یا به‏قول اشوزرتشت فروهر (ذره‏ای از اهورامزد بوده و نيروي پیش برنده است) وجود دارد.


– «زندگی» و«نازندگی»(نازندگی یعنی زندگی که ما جزيیاتش را نمی‏‌دانیم) وجود دارد و «مرگ» به مفهوم «نیستی»، حقیقت ندارد. بنابر آموزش‏های اشوزرتشت، مرگ شکل دیگری از زندگی است و واقعیت است ولی حقیقت ندارد.


– زرتشتی باید به‏‌صورتی زندگی کند که هم گیتی وهم مینو را داشته باشد. دراوستای روزانه می‏‌خوانیم ”تنی و رواني گیتی و مینو، گیتی مان باد بکامه تن، مینویمان باد بکامه روان“. با کار و کوشش و فعالیت های فیزیکی در بهبود اقتصاد خود و خانواده بکوشد و از لذت های دنیوی و شادی روزگار درحد متعادل بهره‏مند گردد و با انجام اندیشه وگفتارو کردارنیک و گذشت و خیرات و دیگر کارهای نیک و مینوی (معنوی) درحد توان سعی کند که جهان مینوی را نیز برای خود بسازد.

 
– در فرهنگ زرتشتی هیچ بخش غریزی ما شیطانی نیست و برآورده شدن غرایز به‌‏صورتی معقول و درست اساس دین ماست. همه غریزه‏‌هاي ما برای زندگی لازم است. به‌‏شرطی که به‏‌صورتی منطقی ودرست از آنها بهره گیریم و همیشه وجدان یا «اخلاق» را درنظرداشته باشیم.


در دین زرتشت به آن دسته از غريزه‌‏هاي طبیعی که به‌‏صورتی بسیار افراطی از آن استفاده شود(دیو) می‏‌گویند. و چکیده دین ما زندگی کردن بر پايه‌ي فرهنگ مزداپرستی و مبارزه با فرهنگ دیوپرستی است. دیوِدروغ، دیوِآز، دیوِکين، دیوِخشم و…. در گاتها و بخش‏‌های گوناگون اوستا نکوهش شده‌است و از زرتشتیان خواسته شده تا در زندگی با این دیوها مبارزه کنند.


– برای بنانهادن زندگانی اشويی، «بهداشت روان» همان‌اندازه مهم است که «بهداشت تن» اهمیت دارد و آموزش ‏و پرورش روان (اندیشیدن و ساختن شخصیت مَنِ خویش) همانقدر مهم است که آموزش و پرورش جسم (ورزش های مناسب).


– بشر پس از مرگ از بین نمی‏رود بلکه به دنیايی می‏رود که «جهان مینو» نامیده می‌شود و مینوی می‌‏شود.


– بنا به باور زرتشتیان، پس از مرگ، روح و فروهر هر دو باقی می مانند، روح مسئول است و باید پاسخگو باشد ولی فروهر که ذره ای از ذات پاک اهورامزدا است که در جسم ما به‏‌ودیعه نهاده شده بوده‌است، به اصل خویش باز می‌گردد.

 

– انسان بایستی قوانینِ حاکم بر طبیعت (اشا) را بشناسد و خود را به‏‌وسیله پیروی از راستی و منش نیک با آن هم‏آهنگ نماید. که همیشه سربلند باشد و با افتخار زندگی نماید و به اصطلاح ”عاقبت به خیر“ گردد.

– در باور زرتشتیان در مرگ هیچ‌کس نبایستی گریست. تنها باید حرمت را نگاهداشت و مراسم مذهبی را به‏خوبی به‏‌جا آورد.

– برای نخستين بار اشوزرتشت از «بهشت» (بهترین جايی که در خيال می‏‌گنجد) و «دوزخ» یعنی (خانه دروغ)، سخن به میان می‏‌آورد.

باور اشوزرتشت این است که، خداوند به انسان «وجدان و خرد» و قدرت اراده اختیار، بخشیده تا بر سرنوشت خود حاکم بوده و شخصیت خود را بسازد و چون انسان، می‌تواند با پیروی از اشويی، «سپنته‌‌من» گشته و «اشون» شود و یا با پیروی از «دروغ»، «انگره‌‏من» شده و «درگوند» گردد وموجودی «مسئول» است و بایستی «پادافره» اعمال خود را دریافت نماید.

 

– روح انسان تا سه روز در اطراف تن درگذشته می‏‌ماند و صبح چهارم آن‌را ترک می نماید . برای رسیدن به عالم بالا یا جهان مینوی لازم است که از پلی به نام «چینه‌‏ود» (صراط) بگذرد.

 

صحنه‌ه‏ای بسیار جالب و امروزی از ”دادگاه در اوستا“ در جریان است، روح در سرپل‌چینود، اعمالش سنجیده می‏‌شود، فرشته «مهر» داور است و ترازو(میزان) در دست دارد و فرشته «سروش» نقش مدعی العموم یا دادستان را بازی می کند و گناهان فرد در گذشته را برمی‏‌شمارد درکفه‌ای می‏‌گذارد.

 

 فرشته«رشن» نقش وکیل مدافع را دارد و علل و اسباب کارهايی را که سروش گناه می‏‌داند را برمی‌‏شمارد و کارهای نیک او را در کفه دیگر ترازو می‏‌گذارد و از روح درگذشته دفاع می کند. فرشته «رشن» هم اغلب پا درمیانی می‌کند که تا آنجا که ممکن است بار گناهان در گذشته را کم کند.

 

( جالب است بدانید که: دادگاه های دوره ساسانیان نیز اینچنین اداره می‌شده است وهنگام محاکمه متهمین از مردم خواسته‌می‏‌شده است که هر کس کارهای نیکی از متهم دیده است را به‌‏دادگاه ارايه دهد تا درست داوری شود.

 

 و از حدود پنجاه سال پیش در جهان چنین قانون شد که هیچ متهمی را نمی‌توان بدون داشتن وکیل مدافع داوری نمود.)

 

– بخشش در دین زرتشي نیست. هر کس همان می‏‌دروَد که می‏‌کارد، و تنها با کارنیک می توان کارهای‌بد را از بین برد و پوشانید هر گناهی پادافرهی دارد مشخص و دقیق(بر طبق قانون اشای مینوی).  

 سرچشمه : همازور

نرم‌افزار پارسی‌‌ را‌ پاس‌ بداریم برای موبایل

نرم‌افزار پارسی‌‌ را‌ پاس‌ بداریم برای موبایل

 

نرم‌افزار پارسی‌‌ را‌ پاس‌ بداریم توانمندترین نرم‌افزار در زمینِه‌ی پرورش و نگهداری از فرهنگ ایران زمین است. این نرم‌افزار به شما برای پالایش نوشته‌های پارسی و پاکسازی واژگان بیگانه از نوشته‌ی شما کمک می‌کند.

Android 1.5 or later 
http://www.box.com/s/26154dbff007c61cf037

تمام گوشیهای جاوا
http://www.box.com/s/f0d2a3f0815654fe3561

پیوند ها و پیوست ها با دین زرتشتی

 پیوند ها و پیوست ها با دین زرتشتی

 

همچنین ببینید :

نقشه سایت

دسته بندی نوشتارها

 رو به رسا شدن 

 زرتشت

 مزدیسنا

 

 خاستگاهزادروززمان ظهورریشه و معنای ناممعجزه‌هافلسفهپندهادشمناننگاره‌هادرگذشتدر منابع باستانی و غربی از نگاه اندیشمندان جهان در آیین‌های دیگر

 مَزدَیَسنا ( دین زرتشت )

 

 تاریخ

 زرتشتگشتاسبسرگذشت زرتشتیان پس از ساسانیان  زرتشتیان پس از ساسانیان  بخشی از جنایات اعراب در ایران  ماجرای پذیرش زرتشتیان در هند  پارسیان هند • زرتشتیان ایران • دبیرستان فیروز بهرام

 

 

 مفاهیم

اهورامزداایزداناهریمنامشاسپندانسوشیانسهوشیدراشههوممغدیوها • اردویسور اناهید • فروهر ( فَروَهَر ) • هوشیدرماه • آتشپل چینود • فرشگرد • توحید • کلام • موبد • معجزه • ظهور • گروتمان • ماه‌پایه • روشنی بی‌پایان • فلسفه زرتشت • وهومن • اشه وهیشته • شهریور • سپندارمذ • هوروتات • امرداد  هیربد

 

 نیروهای شر

اهریمنانگره مینو دیودروجاپوش جهی اکومن دیو آز ایندرا اشموغ استویداد پریمتی دیوهای کماله ساوول ترومت اودگ‌دیو ورن‌دیو چشمک‌دیو پنی‌دیو میتوخت ویزرش‌دیو ناگهیس

 

 افراد مهم      

زرتشتگشتاسب • پوروچیستا • کرتیر • تنسر • فهرست موبدان • آذرباد مهراسپندان • بابک خرمدین • فرهنگ مهر • جاماسپ • دستور داراب پالن • دستور دهالا • دقیقی • مزدک • پوروچیستا • ارداویراف • زرتشت بهرام پژدو • مازیار • اردشیر بابکان • شاپور دوم • انوشیروان  • ارباب کیخسرو • بهرام گور آنکلساریا • مانکجی لیمجی هاتریا • ماهداد • انوشیروان • بهرام گور • فردی مرکوری • بزرگمهر • زوبین مهتا • جمشیدجی نوشروانجی تاتا • مهربابا

 

 آیین‌ها و مکان‌های مقدس

نمازجشن‌ها • خویدوده • گاهنبارسدره‌پوشی • آیین‌های طهارت • درون • برسمکشتی • ور سدره • گاهشماری زرتشتی • کعبه زرتشت • آتشکده‌ها • استودان • برج خاموشان • چک‌چک • پیوکانیزادروز زرتشتدرگذشت زرتشتبدرود با گذشتگان • ارج‌گذاری به روان جاویدان • نیایشگاه آدریانآتشکده نوبهارآتشکده آذرگشسبآفرینگان

 

 نوشته‌های دینی

اَوستاگاهانهفت هاتخرده‌اوستابندهشندینکردزادسپرمشایست نشایست • زند • پازند • مینوی خردارداویراف‌نامه • دادستان دینی • آفرینگان • سی‌روزهیشتماتیکان گجستک ابالیش • ادبیات پهلوی • دبستان‌المذاهب • دینکردنامه

 

 اوستاشناسان

اوستاشناسی • اشپیگل • بنونیست • انکتیل دوپرون • ابراهیم پورداوود • گلدنر • دارمستتر • دالا • ویندیشمن • هارله • هوگ • مری بویس

 

 مکان‌های اساطیری

فراخ‌کرت • مازندران • هرابرزیتی • رود دایتی • ایریانم وَئِجه • چیچست • آذربایجان • سیستان • دریاچه هامون • نیشابور • دماوند • کنگ‌دژ

 

 شخصیت‌ها

لهراسب • گشتاسب‌شاه • جاماسب • فرشوشتر • مشی و مشیانه • آرش شواتیر • فراهیم • ویونگهان • تهمورث • هوشنگ • ییمه • اسفندیار • پشوتن • بندو • گرهمه • ارجاسب • توربراتور • زریر • آتبین • پوروچیستا • اردت فذری

 

 جانوران مرتبط

خرفستر • گاو سریشوک • سیمرغ • خر سه پا • اژدها • چلپاسه • کمک • کرشفت • چمروش

 دیوها در مزدیسنا

 

 کماله‌دیوان

اکومناندردیوساوولناگهیس • ترومددیو • تریز و زریز

 

 دیگر دیوها

دیو آزپنی‌دیوزرمانچشمک‌دیوورن‌دیوبوشاسپ‌دیو هیچ نس فریفتاردیو اسپزگ‌دیو آناست‌دیو بت‌دیو آگاش‌دیو سیج‌دیو اپوش‌دیو اسپنجروش کندگ نوبه‌نودیو اکه‌تش‌دیو اودگ‌دیو ویزرش‌دیو استوئیدات ترومئتی گوچهر اسروشتی اشکهانی دیو دروغ ‏دریوی مرشئون پئری‌مئتی

 اساطیر ایران

 

 کلیات

افسانه آفرینش · ایزدان · دیوان · امشاسپندان · اختربینی · آئین زردشت · فروهر · سوشیانس

 

 آفریدگان مینوی

بهمن · آناهیتا · تیشتر · بهرام · مهر · آتر · وای · سپندارمذ

 

 آفریدگان دنیوی

اشوزوشت · هما · سیمرغ · چشنامروش‌مرغ · هوم · اژدرهاک

 

 پادشاهان

 پیشدادیان:

کیومرث · هوشنگ‌شاه · تهمورث‌شاه · جمشید · ضحاک تازی · فریدون · ایرج · منوچهر · نوذر · زو · گرشاسب

 کیانیان:

کی‌قباد · کی‌کاووس · کی‌خسرو · لهراسپ · گشتاسپ (وزیر او جاماسپ) · بهمن · همای · داراب · دارا

 

 پهلوانان

کیومرث · گرشاسپ · سام · رستم

 

 جای‌ها

جغرافیای اوستا · اَیریانه‌وئِجه · کنگ‌دژ · فراخکرت · درخت همه‌تخمه · دریاچه کیانسه · رود دایتیا

 

 نسک‌ها

اوستا · گات ها · خرده اوستا · بندهشن · گزیده‌های زادسپرم · روایت‌های پهلوی · دینکرد · هفت هات · وندیداد · یشت‌ها · شایست نشایست · مینوی خرد

 نوشته‌های پارسی میانه

 

 دینی :

 

 ترجمه و تفسیر اوستا

زند • پازند • یسن‌هاویسپردوندیداد • هیربدستان و نیرنگستان • یشت‌هاگاهان

 

 دانشنامه‌های دینی

دین‌کرد • دانشنامه مزدیسنا   بندهشن • گزیده‌های زادسْپَرَم • نامه‌های منوچهر • دادِستان دینیگ • روایت‌های پهلوی

 

 فلسفی و کلامی

شکند گمانیک وزارپس دانشن کامگگُجَستَک اَبالیش

 

 الهام و پیش‌گویی

ارداویراف‌نامه • زند وهمن یسن • جاماسب‌نامه • یادگار جاماسبی • منظومه بهرام ورجاوند

 

 قوانین دینی

شایست نشایست • روایت امید اشوهشتان • مادیان هزار دادستان / ماتیکان هزار داتستان • روایات آذرفرنبغ فرخزادان • روایات فرنبغ سروش • پرسشنیها

 

 اندرزنامه‌های پهلوی

مینوی خردیادگار بزرگ‌مهراندرزنامه آذرپاد مهراسپنداناندرز اوشنَر دانااندرز دانایان به مزدیسناناندرز خسرو قباداناندرز پوریوتکیشاناندرز دستوران به بهدیناناندرز بهزاد فرخ‌پیروزپنج خیم روحانیانداروی خرسندیخویشکاری ریدگاناندرز کنم به شما کودکان

 

 غیر دینی        :

 

 کتابی

کارنامه اردشیر بابکان • یادگار زریران • خسرو و ریدگ • گزارش شطرنج • شهرستان‌های ایرانشهر • شگفتی و برجستگی سیستان • ماتیکان یوشت فریان • ماه فروردین روز خرداد • سورسخن • فرهنگ پهلوی • فرهنگ اویم ایوک • آیین نامه‌نویسی • (کاروَند)

 

 متفرقه

سنگ‌نوشته‌های دولتی در دوران ساسانی • سفال‌نوشته‌ها • پوست‌نوشته‌ها • فلزنوشته‌ها • مهرها • سکه‌نوشته‌ها

 

 شعر

درخت آسوری • خیم و خرد فرخ‌مرد • خرد

 

نوروز تابستانی

نوروز تابستانی

گو این که دوباره بهار شده‌است و ما خبر نداریم: همه لباس نو و آراسته به تن، دسته‌گل‌ها به دست روبوسی می‌کنند و نوروز جمشیدی را به همدیگر شادباش می‌گویند و به دست و صورت میهمانان گلاب می‌پاشند؛ موبدی با پوشاک سپید  یشت‌های اوستا را زمزمه می‌کند و ضربه‌ای می‌زند به مجمر آتش و ضربه‌ای دیگر به ظروف میوه و میان ازدحام شاد “لُرک” متبرک را پخش می‌کند که مخلوطی است از خرما و بادام و گردو و کشمش.

نوروز، باز آمده و دوباره، روز خردادِ ماه فروردین است.

بخش عظیم این جمعیت شاد، نوادگان گروهی از زرتشتیان ایرانند که شاید هزار سال پیش، آتش مقدس بر کف و باور نیاکان در سینه، به سرزمین هند پناه برده بودند. چرخ سرنوشت امروز آنها را به انگلستان انداخته و این‌جا انجمن زرتشتیان لندن است. و امروز که این سطرها را می‌نویسم، ۲۴ اوت است، برابر با ششم فروردین گاه‌شماری شاهنشاهی که میان پارسیان هند هنوز با همین نام مرسوم و معتبر است.

گاه‌شماری” شاهنشاهی” که زائیدۀ دوری پارسیان از سرزمین نیاکان‌شان بوده، بین سده‌های ۱۲ و ۱۳ میلادی با تکیه به دستوری از کتاب مذهبی دین‌کرد ابداع شد. دانشنامۀ دین‌کرد که حاصل تلاش‌های دو تن از موبدان ایرانی سدۀ نهم میلادی است، افزودن یک ماه کامل به ۳۶۰ روز سال پس از هر ۱۲۰ سال را بایسته می‌دانست. این اتفاق تنها یک بار افتاد و دیگر فراموش شد. در نتیجۀ نادیده گرفتن سال‌ کبیسه که در گاه‌شماری جلالی مشاهده می‌شود، ماه‌های این گاه‌شماری چندان پایبند فصل‌های سال نیستند.

در آغاز سدۀ ۱۸ میلادی یک موبد زرتشتی که برای دیدن همکیشانش از ایران به هند رفته بود، متوجه یک ماه تفاوت میان گاه‌شماری‌های مرسوم بین زرتشتیان ایران و هند شد و از موبدان هند خواست که این تفاوت را برطرف کنند. با این باور که گاه‌شماری سرزمین آبایی حتماً صحت بیشتر دارد، پارسیان مقیم شهر سورَت در اواسط سدۀ ۱۸ تقویم زرتشتیان ایران را به رسمیت شناختند و آن را “قدیمی” نام نهادند. بیشتر پارسیان هند اما به گاه‌شماری شاهنشاهی وفادار ماندند.

سال ۱۹۰۶ میلادی “خورشیدجی کاما” یکی از  پارسیان مقیم بمبئی با تکیه به تقویم جلالی گاه‌شماری تازه‌ای را به زرتشتیان هند معرفی کرد و آن را “فصلی” نامید. وجه تمایز گاه‌شماری فصلی این بود که سال نو در آن با اعتدال بهاری مصادف می‌شد و همسان گاه‌شماری باستانی زرتشتی، هر چهار سال، یک روز کبیسه داشت. اما دگرباره اعتقاد راسخ پارسیان هند به دین‌کرد، مانع از پذیرش گاه‌شماری نوین شد و تقویم “شاهنشاهی” پابرجای ماند. از این جاست که امروز هم بیشتر پارسیان هند نوروز را در دل تابستان، از اواخر امرداد تا آغاز شهریور، جشن می‌گیرند.

ششم فروردین که در آثار دینی مزدیسنی به “خرداد روزِ فروردین‌ماه” معروف است، برای زرتشتیان چه هند و چه ایران زادروز اَشو زرتشت به شمار می‌آید. با این تفاوت که امسال در ایران این روز با ۲۶ مارس مسیحی مصادف بود، اما بخش اعظم پارسیان هند ششم فروردین را همین دیروز، ۲۴ اوت، جشن گرفتند. زرتشتیان هند به این روز “خردادسال” هم می‌گویند که شاید منظور مهم‌ترین روز خرداد در ميان دوازده روز خرداد در طول سال باشد. در گاه‌شماری دینی زرتشتی هر روز ماه نامی خاص دارد.

تنها تفاوت بارز میان جشن‌های نوروز زرتشتیان ایران و هند زمان برگزاری آن است و باقی مراسم شبیه هم است.

پارسیان هند روز آخر سال را “پتتی” (Pateti) می‌نامند که برگرفته از واژۀ اوستایی “پتت” به معنای توبه و پشیمانی است. اما در هند این روز به اندازه‌ای مهم است که بسیاری از هندی‌های غیرپارسی جشن نوروز را با نام “پتتی” می‌شناسند. در آن روز بهدینان در نیایشگاه از پیشگاه اهورا مزدا آمرزش گناهان‌شان را می‌خواهند و قول می‌دهند که در سال نو سه اصل “هومت – هوخت – هورشت” (اندیشۀ نیک، گفتار نیک، کردار نیک) را به نحو بهتر از سال پیش مراعات کنند و با وجدانی آسوده به پیشواز سال نو می‌روند. این آیین در میان بسیاری از زرتشتیان ایران هم رایج است.

پارسیان هند هم در پایان و آغاز سال به مدت ده روز به پاس خاطر فروهرهای گذشتگان‌شان اوستا می‌خوانند و به یاد آنها روی میز یک پارچ آب و یک دسته گل می‌گذارند. آنها هم روی میز نوروزی‌شان نماد امشاسپندان را می‌گذارند. امشاسپندان، فرشتگان نگهبانی هستند که هر کدام روی زمین نمایندگانی دارند. مجمر آتش را به پاس اردی‌بهشت (بهترین راستی)، یک کاسه شیر را به پاس وهومن (اندیشۀ نیک)، سینی‌های فلزی را به پاس شهریور (شهریاری و قدرت)، گیاهان همیشه‌سبز را به پاس امرداد (بی‌مرگی و جاودانگی) و یک لیوان آب را به پاس خرداد (رسایی و کمال) روی سفره می‌چینند و در جشن‌های سنتی، این سفره را روی خاک پاک پهن می‌کنند که نماد سپندارمزد یا سپنتا آرمئیتی (مهر و فروتنی) است.

نوروز امسال برای پارسیان هند با ۱۹ اوت مصادف شد. در مومبای، بزرگ‌ترین شهر زرتشتی‌نشین جهان که حدود ۴۵ هزار جمعیت زرتشتی دارد، نشریه‌ها نوشتند که آلودگی آب‌های ساحلی این شهر با نفت، سفرۀ بسیاری از خانواده‌های پارسی را از ماهی محروم کرده‌است. شماری هم مجبور شده‌اند ماهی را از ایالت گوجرات به روی سفره‌هایشان بیاورند.

ماهی از مهم‌ترین اجزاء سفرۀ زرتشتی است که به باور پارسیان متدین، آنها را از بد روزگار حفظ خواهد کرد و باعث شکوفایی‌شان خواهد شد.

البته، خوردن ماهی در روز سال نو منحصر به کیش مزدیسنی یا حتا فرهنگ ایرانی نیست. بنا به محاسبۀ اخترشناسان جهان باستان، در آغاز سدۀ یکم میلادی بود که بر صورت فلکی، اعتدال ربیعی از برج حمل (بره) به برج حوت (ماهی) منتقل شد. از این‌جاست که در جشن‌های سال نو چه مسیحی و چینی و چه ایرانی، حضور ماهی روی سفره (چه پخته و چه زنده) حتمی است.

از خوردنی‌های ویژۀ پارسیان هند در روز نوروز یکی “راوو” (Ravo) است که از آرد سبوس‌دار گندم، شیر و شکر تهیه می‌شود؛ چیزی شبیه فرنی ایرانی. در کنار آن “فالوده” را هم می‌توان دید که شبیه پالوده‌های شیرازی است، با مقداری کشمش و تراشۀ بادام که بر آن پاشیده‌اند. “پلو” هم از غذاهای اصلی نوروز پارسیان هند است، با مقدار زیادی مغز گردو و زعفران و خورشت مرغ.

کوتاه‌سخن، برای عده‌ای نوروز دوباره فرا رسیده، اما این بار نه در بهار. 

 

http://www.jadidonline.com/story/25082010/frnk/parsee_nowruz

گشتاسب‌ شاه

گشتاسب‌شاه

گُشتاسب یا گُشتاسپ یا کی‌گشتاسپ یا ویشتاسپ یا کی‌ویشتاسپ (به معنی دارنده اسب آماده) نام فرمانروای بلخ در زمان زرتشت، پیامبر ایرانی، است. زرتشت به گشتاسب پناه برد و او دین وی را پذیرفت و از وی پشتیبانی کرد. در گاهان، زرتشت چهار بار از این فرمانروا نام می‌برد که سه باز آن به گونه کی‌گشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده و عنوان فرمانروایان دودمان کیانیان است که گشتاسب نیز یکی از آنان بوده است. هم‌چنین گفته‌اند که عنوان کی و کَوی در ایران شرقی معنی شاه داشته‌است.

 

گشتاسب بنابر روایات دینی

از میان پادشاهان قدیم گشتاسب کسی است که نام او بیشتر از همه در ادبیات پارسی میانه ذکر شده‌است. وی پسر و جانشین لهراسپ بود. در دین‌کرد آمده‌است که زرتشت در سی سالگی نخستین الهام را از اهورامزدا دریافت. ده سال بعد هفتمین وحی بر او صورت گرفت و گشتاسب در همین هنگام دین زرتشت را از او پذیرفت. بزرگترین لشکرکشی این پادشاه جنگ‌هایی بود که با ارجاسپ پادشاه خیونان کرد. سپاه ارجاسپ از چینیان و دیگر اقوام خارجی ترکیب شده‌بود. جنگ های سخت با این پادشاه سرانجام به پیروزی گشتاسب و دین زرتشت پایان یافت. بنابر روایت بندهش نبرد قطعی میان ویشتاسب و ارجاسپ در کوه کومس واقع در گرگان رخ داد. بعد از پیروزی گشتاسب پادشاهان بزرگ را به دین نو خواند و برای هر یک نسخه‌ای از کتاب اوستا همراه یکی از مغان فرستاد تا آنان‌را به دین زرتشت رهبری کنند.

 

گشتاسب بنابر روایات ملی

دربارهٔ ویشتاسپ (بشتاسب، بشتاسف، گشتاسپ) طبری، مسعودی، دینوری، حمزه اصفهانی، ابوریحان بیرونی، مطهر بن طاهر مقدسی، ثعالبی، دقیقی، فردوسی و ابن بلخی روایاتی نقل کرده‌اند. چون سی سال از سلطنت گشتاسپ گذشت زرتشت از آذربایجان به دربار او رفت و دین جدید را در آنجا اظهار کرد و کتاب موسوم به اوستا که با خط زرین بر روی دوازده هزار پوست گاو نر نوشته شده‌بود، بر پادشاه عرضه کرد.

گشتاسپ‌شاه دین زرتشت را پذیرفت و آتشکده‌ها بنا کرد. بعد داستان واقعهٔ جنگ ارجاسپ پادشاه توران پیش می‌آید. ارجاسپ بر کشور گشتاسپ حمله‌ور شد. گشتاسپ برای دفاع، مردانی چون جاماسپ (داماد زرتشت)، زریر برادر خویش و دو پسرش بستور و اسفندیار (سپندیاذ) را داشت. تورانیان بر اثر پهلوانی‌های اسفندیار شکست داده شدند ولی گشتاسپ بر اثر افتخاراتی که نصیب فرزندش اسفندیار شده بود بر او رشک برد و او را به جنگ رستم گسیل کرد. در این جنگ اسفندیار به دست رستم کشته شد.

در شاهنامه فردوسی چهره گشتاسب بکلی با آنچه در اوستا میبینیم ناسازگار است. در حماسه فردوسی گشتاسب شاهی خودکامه و ستمگر است که نمی‌تواند از ایران در برابر تاخت و تاز تورانیان پدافند کند و به سیستان می‌گریزد. اینگونه که پیداست دو روایت درباره گشتاسب‌شاه در دست بوده‌است. یکی روایت موبدان زرتشتی و دیگری روایتی از زندگی و کارکرد گشتاسب در میان مردم ایران. همین روایت دوم است که در شاهنامه بازتاب یافته‌است. در منابع قدیمی، آبادسازی منطقه تالش گشتاسبی را به گشتاسب‌شاه نسبت داده‌اند.