آيين گواه گيری

آيين گواه گيری

 

در آیین زرتشتی گواه به پنج نام بسته می شود 
گواه پادشاه زنی:  هنگامی است که عروس به رضایت پدر و مادر و برای اولین بار ازدواج کند (اکنون بیشتر ازدواج ها به این صورت است)

 

گواه ایوک زنی: هنگامی است که عروس فرزند منحصر به فرد پدر خود بوده و وارث قسمت اعظم دارایی های پدر خود باشد.
گواه ستر زنی: هنگامی است که عروس پل گذار شخص دیگری بوده و وارث قسمت اعظم دارایی های پدر خوانده خود باشد.
گواه چاکر زنی : هنگامی است که زن بیوه ای بخواهد برای بار دوم شوهر کند و چون پادشاه زن شوهر اول خود بوده برای شوهر دوم چاکر زن خواهد بود.
 گواه خود سر زن: و آن در مورد دختر بالغی بسته می شود که خواسته باشد بدون رضایت والدین خود با مردی ازدواج کند.و چنین دختر تا حصول رضایت والدین حق بردن ارث را از آنها ندارد.

چیزی که در این پنج نوع گواه مورد نظر ماست. نوع دوم و سوم یعنی گواه ایوک زنی و ستر زنی است اگر چه امروز چنین چیزی مرسوم ما نیست ولی در قدیم چنین رسم بوده که دختر یگانه پدری چون شوهر کند موظف بوده است اولین پسر خود را بنامگانه پدر خود درآورده و ثروت و دارایی که از پدر خود به ارث می برد به پسر خود که پسر خوانده پدرش است تسلیم کند و در مورد نوع سوم یا ستر زنی چون زن پل گذار شخصی دیگر بوده و دارایی او را به ارث می برد موظف است او هم اولین پسر خود را بنامگانه پدرخوانده خود در آورده و دارایی که از او به ارث می برد پس از بلوغ به پسرش که پسر خوانده پدرخوانده اش محسوب می شود ببخشد و این نوع فرزندخواندگی را ستر می نامند.

برگرفته از کتاب« سخنرانی های موبد موبدان رستم شهزادی » به کوشش مهرانگیز شهزادی 

برگرفته از تارنمای برساد

پوشش بانوان زرتشتی

پوشش بانوان زرتشتی

 

پوشش زنان زرتشتی که به نوعی بیانگر میراث فرهنگی ایران کهن است از افتخارات این مرز و بوم به شمار می رود. برای همه فرهنگ دوستان روشن است که ایرانی چه در خانواده های پر درآمد و کم درآمد همه زحمت کش و با  آفریده های خداوندی چون گل و بلبل و سبزه و همه زیباییهای طبیعت اُلفتی شگرف داشتند
و به همین دلیل ضمن حفظ شخصیت و مقام انسانیت خود از پارچه های ساده که دستاورد کار خودشان بوده و به رنگهایی طبیعی (گیاهی) از بهترین مناظر طبیعت بهره می بردند. نقش گلهای رنگارنگ و گنجشک و سروهای سر به آسمان کشیده و راست قامت و طاووس با آن چتر و بالهای خرامانش و… که هر کس به توان مالی خود از جنس های ابریشم و زربفت، پارچه های نخی، اما شادی آفرین خود را همچون قلب پاکشان زینت می بخشیدند. به راستی که درود بر اندیشه های اهورایی شان.

پوشیدگی در هر دوره و مکان بستگی به شخصیت فرد و همچنین موقعیت محیطی و فرهنگی آن جامعه دارد که البته زیبایی و جذابیت نیز در آن مد نظر است. بانوان زرتشتی دارای لباس ویژه بودند که شخصیت کامل آنها را حفظ می کرده است. زنان زرتشتی هنوز در شهر یزد لباس خاص خود را می پوشند این پوشش در ضمن پوشندگی با استفاده از تنوع رنگهای شاد از زیبایی و ویژه گی های خاصی برخوردار است. این پوشش شامل :

  پیراهن: برای تهیه این پیراهن از پارچه های خوشرنگ ابریشم، اطلس، زربفت و… به صورت تَرک و رنگارنگ که با نام تیر و سیخ نیز معروف است که تا زانو یا کمی زیر زانو بوده و در سر آستین و لبه های لباس با حاشیه های زیبا تزیین می شده است. یقه آن گرد که معمولاً چاکی در جلو دارد روی ترکهای پارچه اگر ساده و بدون نقش بوده با دست به روش خاصی گلدوزی می شده که مخصوص بانوان زرتشتی بوده و به نام گبر دوزی معروف است. در حال حاضر از پارچه های متداول در بازار استفاده می شود.

  شوال: از لحاظ برش با شوال بانوان کرد آذربایجان غربی یکسان است جز اینکه ساق های شوال از تکه های باریک و الوان و نقشدار به یکدیگر دوخته می شوند که بسیار گشاد بود و بلند تا مچ پا که در کمر و مچ پا به وسیله بندی جمع می شده پارچه مورد استفاده با رنگ شاد از ابریشم و اطلس و یا اگر ساده بود با دست و روش خاصی با نخ ابریشم گلدوزی می شده است. 

  لچک: شباهت زیادی به کلاهک بانوان بندری دارد، تقریباً پارچه سه گوش، می باشد معمولاً از پارچه های زری، مخمل یا ابریشم انتخاب می شود و با آستر دوخته می شود. دوگوشه این لچک به وسیله قیطان (سنبله) در زیر گلو بسته می شود در پشت سر نیز با دو قیطان که در دو گوشه آن دوخته شده، کاملاً محکم روی سر قرار می گیرد. 

  مکنا: از پارچه های زیبا و رنگهای زنده و شاد تهیه می شود با عرض حدود یک متر و طول 3 الی 5/3 متر. مکنا کاملاً سر را می پوشاند از جلو تا شکم بر روی دستها و از پشت سر تا پشت پا آویزان شده به طوری که بدن را کاملاً می پوشاند و هیچ مشکلی برای کار کردن ایجاد نمی کند.

  سایه کویی: بر روی مکنا از پوشش دیگری به عنوان روسری، که بسیار بزرگ و مربع شکل بوده و به صورت مثلث تا می خورده ( مانند روسری بانوان ترکمن)، استفاده می شده است. این پوشش از جنس ابریشم یکرنگ که حالت سایه روشن داشته و یا از انواع دیگر پارچه های پشمی یا ابریشمی بوده است.

برگرفته از تارنمای برساد

آيين نوزودی

آيين نوزودی

 

فیلمی از آیین نوزودی با فرمت swf

نوزود یا نوزوت از دو واژه نو و زوت تشکیل یافته است، واژه نو که احتیاجی به توضیح ندارد( تازه ) و زوت به موبدی اطلاق می شود که در مراسم یزشن خوانی همه 72 هات یسنا را می خواند بنابراین ما می توانیم کلمه نوزوت را به نوموبد ترجمه نماییم و منظور کسی است که تازه به مقام روحانیت رسیده است.
کار آموز موبدی در مدتیکه در تحت تعلیم و کار آموزی است برای تزکیه نفس و تهذیب روح خود باید چندین بار برشنوم شود. مدت هر دفعه برشنوم شدن نه شبانه روز است و کار آموز در طول این مدت تماس خود را با دیگران قطع می کند، به پرستش اهورامزدا و تمرکز قوای درونی خود می پردازد، اصول پاکی و پرهیزکاری را به حداکثر رعایت می کند. خوراک او خیلی ساده است و با کمال پاکی تهیه می شود، پیش از خوردن، اوستا می خواند و در این مدت نه شبانه روز به تهذیب نفس می پردازد.

باری پس از دوره آموزش و پرورش جلسه ای به ریاست موبدان موبد و شرکت دیگر پیشوایان دین جهت آزمایش کارآموز تشکیل می شود موبدان نه تنها از معلومات مذهبی کارآموز امتحان می کنند بلکه نسبت به سلامت جسم و صفای روح و حسن اخلاق و رفتار او نیز آزمایشات کافی به عمل می آورند و در صورتی که کارآموز در همه امتحانات موفق شود اجازه نوزود شدن به او داده می شود.یک روز پیش از نوزودی چند تن از موبدان در خانه کارآموز حاضر   می شوند و به کمک هم یک عدد ورس Vars و تاج درست می کنند تاج نوزودی عبارت از دستاری است که به اندازه سر نوموبد می پیچند و روی آن را با زنجیرهای طلا و نقره که سکه هایی به آنها آویزان است و مدالها و دیگر زیورآلات می آرایند به طوری که به شکل یک تاج واقعی می شود به قسمت جلو تاج پَنامی آویزان است که وقتی نوزود تاج را برسر می گذارد این پنام جلوی دهان و صورت او را می پوشاند روی پنام هم مزین به زنجیر طلا و سکه هایی است ولی ورس را از 6  شاخه های انار یا بید درست می کنند دور این شاخه ها تورهایی به رنگهای مختلف پیچیده می شود به طوری که هر شاخه به رنگی جداگانه در می آید یکی از این شاخه ها را تا نموده و در سینی گردی قرار می دهند به طوری که دو انتهای آن در یک نقطه به هم و صل شود و بعد شاخه های دیگر را طوری قرار      می دهند که یک طرف آنها توی سینی زیر شاخه اول واقع شود و انتهای دیگر این 5 شاخه در بالای سینی از حلقه ای گذشته به هم وصل شوند در این حال ورس به شکل یک هرم در می آید که قاعده آن گرد است. پارچه توری نازکی به رنگ سبز دورتادور این هرم پیچیده می شود چهار عدد آیینه، لرک و نقل و یک عدد انار در داخل سینی قرار می گیرد. در روز اجرای مراسم آتشی را در حیاط آتشکده می افروزند. در این هنگام نوزود در حالی که تاج بر سرگذاشته و پَنام در جلوی صورتش آویزان است. پهلوی دست موبدان موبد قرار می گیرد. موبدان موبد اندرز نوزودی می خواند. بعد همه می ایستند و نوزود، ورسال (موبدی که مراسم نوزودی را طی کرده است) و موبدان دیگر به همراه هم همازوربیم می گویند و سپس ورسال، ورس را بر سر می گذارد و دست نوزود را گرفته با دیگر موبدان دست در دست هم دورآتش سه مرتبه می گردند. بعد نوزود و ورسال داخل آتشکده شده تاج و ورس را به کناری می گذارندو با کمک دو موبد دیگر یزشن می خوانند و  همه با هم کشتی نو می کنند. 

برگرفته از کتاب« مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان» موبد اردشیر آذرگشسب

برگرفته از تارنمای برساد

سينی آجيل در مراسم گشت مهر ايزد

سينی آجيل در مراسم گشت مهر ايزد


در مراسم گشت مهر ايزد قديم كه در برخي از روستاهاي استان يزد برگزار مي شود هنگامي كه اهالي روستا به خانه هر شخصي وارد مي شود فرد به همراه گلاب و آيينه سيني تخمه و آجيلي را كه از قبل تهيه ديده است بين همگان پخش مي نمايد و در ادامه فردي كه مسئول خش و خير و اعلام افرادي است كه به درمهر كمك نموده اند سيني لرك و انار روي آن را در دست مي گيرد و با خواندن بيت

هر دم از اين باغ بري مي رسد                      تازه بر تازه تري مي رسد 
اينگونه مي گويد يك لنگري (سيني) پر از نقل يك يك انار باغ بهشت ( منظور همان سيني لرك و اناري است كه در دست دارد ) و در ادامه نام فرد خيرانديش و مبلغي را كه اهدا كرده است را مي گويد در پايان مراسم هر خانه اين لرك و ميوه جمع مي شود تا در مراسم روز آخر كه در آتشكده برگزار مي شود بين همگان پخش شود.
برگرفته از تارنمای برساد

آشنایی با پيرسبز و فلسفه وجوی آن

آشنایی با پيرسبز و فلسفه وجوی آن

 

ـ باور( عقيده ) فرهنگ ميسازد وفرهنگ تمدن وباورهاي نيك ( درست وسازنده ) فرهنگ پويا به بارمي آورد.
ـ سنت يعني بردن باوربزبان ساده وهـمه فهم ، بين مردم وبابررسي دقيق سنتهاست كه ميتوان به باورها پي برد. 

ـ آنچه مسلم است ازبدو تاسيس ايران بوسيله كورش بزرگ كه از شرق تا مرز چين و از غرب تا مصرو ازشمال تا روسيه وازجنوب تا حبشه وسعت داشت تاكنون ، كشورما مورد چشم داشت بيگانگان بوده است وازديـربازبسياري از دشمنـان ددمنش به اين سرزمين،ترك تازي كرده وبه بنيادي ترين حقوق اين ملت تجاوزي سنگ دلانه نموده اند، دليرمردان وشير زنان  راكشته اند وزنان وبچه هاي معصوم رابه بردگي برده و مورد بيدادو توهين وتحقيرقرارداده اند.وپرواضح است كه دراين چنين زمان هايي سرنوشت ساز،بسياري ازبانوان ايراني براي حفظ كيان وشخصيت وناموس خويش حاضربه تسليم دربرابر بيگانگان خداناشناس نشده وبا توشه اي اندك سربه بيابان گذاشته ودركنارچشمه ساري ياآب وسبزي دور ازدسترس دشمنان ، روزگار گذرانيده اند وتن به خفت وخواري نداده ودربدترين شرائط كه حتي دل سنگ  بحال ايشان آب شده، به شهادت رسيده اند. 
ـ درفرهنگ پارسي كلمه زن وزندگي وزمين ازريشه زاميادبه مفهوم زاينده بوده ونورخانه وكدبانو شناخته ميشوند.درحاليكه كلمه مردازريشه مرته يا مرده است وهرمرد وقتي به درجه اي ازبلوغ فكري وانساني رسيد،مي پذيردكـه به مـقـام مينوي جاودانگي وبـي مرگي رسيده است و ازآن به بـعد بايستي بدون ترس از مرگ درراه حفظ كيان فردي وخانوادگي وملي و انساني خويش به پيش رود .وبراساس اين باور،زرتشتيان شهيد شدن مردرا يك امرطبيعي وازروي وظيفه ميشناسند ،درحاليكه  شهادت بانوانيكه  درراه حفظ كيان ديني وملي خويش وظايف مردان را بـعهده ميگرفتندوجان خويش را درراه آرمان مقدس از دست ميـداد ند ا هميت بيشتري پيداميكرده است ، وبنابرسنت زرتشتيان اكثر” پيران ” براي بزرگداشت ازجان گذشتگي زنان پارسا وفداكارشاخص بنا شده است تا آرمان ايشان بزرگداشت وگرامي داشته شود.تاريخ ايران ودانش ايرانشناسي ثابت كرده است كه نه تنها پيرسبز و هريشت وغيره برحق بوده وهست بلكه كنار هرچشمه ساري كه در ايران وآنهم درايراني بـه وسعت باستان كه پنج برابرايران كنوني بوده است،پيرسبزي وجـوددارد كـه بانوئـي پاك سرشت ازدست ديوان ددمنش  فراركرده ودرسخت ترين شرائط وبدترين حالت جسمي ورواني بافداكردن جان خود به مقام جاودانگي رسيده است. ومازرتشتيان با مراجعه به اينچنين مكانهائي كه به حق واز روي دانش وآگاهي كامل ازمـقدس ترين مكان هاي جهان است ، نه تنها خرا فه پرستي نميكنيم بلكه اين فرهنگ والاي انساني را ارج مينهيم وفـراميگيريم وبـه فرزندان خود مي آموزانيم كه درمسير زندگي ممكنست خداي نكرده زماني فرارسد،كـه جان كه عزيزترين و گرانبهارتـرين دارائي بشراست،ازيك پشيز هم كم ارزش تر وبي بهاترگردد.براساس اين باورجاوداني وارزشمند بوده است كه چامـه سـراي بزرگ ايراني ميفرما يد :            

                              ”   زندگي زيباست اي زيبا پسنـد –  زنده انديشان به زيبـائـي رسند  “

                              ” آنـقدرزيباست اين بي بازگشسب – كز برايش ميتوان از جان گذشت  ”    

                          موبد دكتر اردشير خورشيديان  – رئيس كنكاش موبدان تهران 

برگرفته از تارنمای برساد

سرگذشت آتشكده يزد

سرگذشت آتشكده يزد


در زمان فرمانروایی ساسانیان بر ایران، سه آتش پر ارج و پرشکوه- به دلیل قدمت دیرپایشان- از شأن و شهرت بیشتری برخوردار بودند و بر همین پایه، آنها را « آتش ورهرام» یعنی« آتش پیروزی» نام نهاده بودند. یکی از آنها « آذرفرنبغ» نام داشت. و در شهر کاریان فارس (آتشکده کاریان) قرار داشت.
آتش آتشکده کاریان را در سده دهم میلادی، برای رهانیدن از یورش بیگانگان یا بیگانه پرستان از آنجا به یزد آوردند و در آتشکده بزرگ شهر، برافروختند. این آتشکده در حدود سال 513 هجری قمری تخریب شد و زرتشتیان، آتش مقدس خود را برداشتند و آن را در غاری در کوه « شگفت یزدان» بین عقدا و پارس بانو پناه دادند. آتش ورهرام 30 سال در آن غار پنهان بود. سپس آن را به مدت دویست سال در روستاهای زرتشتی نشین اطراف یزد جابجا کردند تا مورد دست درازی متجاوزان قرار نگیرد. در سال 750 ه.ق، روستایی به نام ترک آباد نزدیک اردکان بنیاد یافت و بیشتر زرتشتیان یزد و به ویژه موبدان به آنجا کوچ کردند. در آن زمان، آتش مقدس نیز به ترک آباد انتقال یافت و سیصد سال در آنجا نگهداری گردید. در این سال، همزمان با آغاز گسیختگی شیرازه جامعه زرتشتیان در ترک آباد، آتش مقدس از آنجا دوباره به شریف آباد برده شد و در حدود سال 1189 هجری مجدداً به یزد بازگردانده شد و در محله دستوران یزد(کوی موبدان) در خانه کوچکی پنهانی نگهداری گردید.پس از چند سال، ساختمان مناسبی با دهش خیر اندیشانی از هندوستان برای آن ساخته شد. این آتشکده یکبار در سال 1272 هجری توسط مانکجی لیمجی هاتریا و بار دیگر در سال 1327 هجری بازسازی گردید. ساختمان این آتشکده که امروز به نام «درمهر دستور خدایار» معروف است در کوی موبدان قرار دارد و آتشدان سنگی آن را گرچه ضربه های پتک زمان، درهم شکسته است هنوز در آتشگاه کوچک و دود گرفته اش استوار و پابرجا ایستاده است.
سنگ بنای ساختمان کنونی آتش ورهرام یزد در آبان ماه سال 1313 خورشیدی توسط انجمن اکابر صاحبان پارسی هندوستان بر 6881 متر مربع از زمین های اهدایی  نهاده شد و در فروردین سال 1321 خورشیدی آذر دیر سال و دیر پای فرنبغ در آتشگاه نوبنیاد آن، « تخت نشین» گردید.
برگرفته از كتاب «آتش و آتشكده» خداداد خنجري
برگرفته از تارنمای برساد

سير و سداو

سير و سداو


سير و سداو(سداب) را از کوبیده برگ سداب و سیر و گاهی مواقع با افزودن کمی برگ نعناع تهیه می کنند و در شیشه نگهداری می کنند تا در مراسم مختلف زرتشتی به صورت زیر استفاده گردد.
در هنگام اجرای مراسم ظرف فلزی حاوی روغن را روی آتش قرار داده و در حین داغ شدن روغن، سیر و سداب تهیه شده از قبل را به همراه ادویه داخل روغن ریخته تا سرخ شود.
در مرحله بعد به آن سرکه افزوده و به محض جوشیدن محتوای ظرف، به آن آب می افزایند و می گذارند مدتی  بجوشد. به منظور پراکنده شدن بوی تند سیر، سداب و سرکه که یکی از اهداف آن ضد عفونی هوای اطراف می باشد. 
سیر و سداب تهیه شده را در ظرفی که محتوی چند تکه نان (معمولاً سه تکه) است ریخته در سر سفره آن مراسم قرار می دهند. لازم به ذکر است که سیرو سداب تهیه شده خوراکی می باشد.
برگرفته از تارنمای برساد

سرو

سرو


سرو گياهي است كند رشد و ديرزي كه مي تواند تا ارتفاع يك ساختمان چند طبقه رشد كند. در مقابل بادهاي شديد كه در نواحي بياباني رايج است بسيار مقاوم و انعطاف پذير است و همچنين تغييرات ناگهاني هوا از قبيل سرما، گرما و برف و باران را تاب مي آورد. در ضمن رنگ هميشه سبز اين درخت در افق يكنواخت سرابگونه بيابان از دور نسبتا به خوبي ديده مي شود.  
مجموعه اين ويژگي ها كه در بالا آمد بر روي هم شايد بتوانند تا حدي بيانگر ارزش سرو در نزد ساكنين فلات مركزي ايران باشند.
دانستيم كه سرو درختي است در حالت طبيعي هميشه سبز، بسيار ديرپا، نسبتا بلند قامت و با وجود راست قامتي بسيار استوار در باد و طوفان هاي بيابان . اين ويژگي ها به علاوه شكل مخروط مانند آن از فاصله دور مي تواند براي راهيان بيابان نشانه اي باشد به آب و آباداني. 
اهميت ويژه سرو يا كاج براي آرياهاي ساكن فلات مركزي ايران كه از ديرباز با كم آبي يا بد آبي روبرو بوده اند به خاطر چنين ويژگي هايي بوده است، به طوري كه سروها در افق هاي دور نه تنها نشانه وجود يك آبادي بوده اند بلكه براي يك روستا يا شهر دورافتاده و قديمي مي توانستند شناسنامه اي زنده و گويا محسوب شوند. اين درختان كارنامه اي گويا و شاهدي ديرپا بوده اند براي آنان كه در اين فلات ساكن شدند و در واقع علم و نشان سكونت آرياها بودند در ايران مركزي. عجيب نيست كه چرا هر قوم متجاوز تازه اي كه پس از آرياها از راه مي رسيد سعي مي كرد نشاني از درختان مهم و مشهور باقي نگذارد.
سرو نه تنها از اين لحاظ براي آرياها و ايرانيان اهميت داشت بلكه از سوي ديگر احتمالا اين درخت يادبودي بود يا خاطره اي از سرزمين اصلي آنها (ايران ويج) كه مورخين معتقدند جنوب سيبري بوده است. در واقع مي شود چنين پنداشت كه آرياها با كاشت و حفظ درختان سرو و كاج يادگاري زنده و تاريخي را از زادگاه اصلي خويش به همراه داشتند و شايد بدينسان بود كه اين سروهاي چند ساله احترام و تقدس يافتند و حياتشان با زندگي و حيات مردم بخش مهمي از فلات ايران و به ويژه ايران مركزي آميخته گرديد.
برگرفته از مقاله « هر سرو كه در چمن بر آيد»  اثر دكتر داريوش مهرشاهي منتشر شده در فصلنامه كرمان
برگرفته از تارنمای برساد

لرك

لرك


مجموعه ای از خشکبار که در اکثر کتابها هفت نوع ذکر شده است مانند: برگۀ هلو ، بادام، گردو، انجیر خشک شده ، خرما و…. که الزامی به ثابت بودن آن نیست . لرک را بعد از اجرای اکثر مراسم زرتشتیان و بعد از انجام نیاشهای آن مراسم بین افراد شرکت کننده توزیع می کنند. با این امید که همگی از آن مراسم هم بهره شوند.

برگرفته از تارنمای برساد

نان

نان


یکی از سنتهایی که بین زرتشتیان به جا مانده است، توزیع نان (نشانه خیر و برکت) می باشد. در برخی از گاهانبار ها، برگزار کننده مراسم بعد از به پایان رسیدن نیایش های موبد به همراه لرک، نان نیز بین افراد پخش می کند (به این نان در بین زرتشتیان لووگ  Loovogمی گویند) البته در برخی دیگر از آیینهای زرتشتی در روز قبل از برگزاری بین برخی از همکیشان نان توزیع می شود تا از یاد نبرند که در این مراسم حضور یابند.

برگرفته از تارنمای برساد