فرمان لغو «جزیه»

فرمان لغو «جزیه»


در تیرماه
۱۲۶۱ خورشیدی، سرانجام پس از ۱۲۴۵ سال، اخذ مالیات ننگین “جزیه” لغو و یوغ ستم از گردن ایرانیان غیر مسلمان، بویژه زرتشتیان ایران برداشته شد. این دستاورد بزرگ انسانی با تلاش های خستگی ناپذیر روانشاد «مانکجی لیمجی هاتریا» و حمایت پارسیان هند همراه با اهرم فشار بر دولت قاجاری ناصرالدین شاه بدست آمد.

قانون جزیه مالیاتی دو چندان بود که مسلمانان پس از تازش و اشغال سرزمین های دیگر بر مردمان آن سرزمین ها که به مذاهب و آیین ها دیگری باورمند بودند، روا می داشتند و در برابر دریافت جزیه، به آنان اجازه می دادند در شهر و خانه و کاشانه خود زندگی کنند و به باورهای دینی خود پایبند بمانند. معمولا” دریافت بهای جزیه با رفتارهای تحقیرآمیز و زننده ای از سوی حاکم شرع یا روحانیون مسلمان همراه بود و کسی از پیران و بزرگان جامعه دینی که می بایست جزیه به مسلمانان پرداخت کند، مبلغ جزیه را در روز مشخصی خدمت روحانی یا حاکم شرع یا فرماندار می بردند و به حالت تعظیم کنان وارد می شدند و مبلغ را بزیر لحاف یا فرش طرف مقابل بدون اینکه بدستش بدهند، قرار می دادند و سپس شخص جزیه گیرنده مطابق سنت یک ضربه پس گردنی(در برخی مواقع همراه با اردنگی) به نماینده آن مذهب میزد و چندی توهین و تحقیر بر او روا می داشت و از اینکه مطابق سنت اسلام این کافر را نمی کشد و بر او منت می گذاشت. سپس فرد جزیه دهنده همانطور کرنش کنان بدون اینکه به نماینده مسلمین پشت کند از درب خارج می شد.

گرفتن جزیه به ویژه در روزگار صفویان و قاجارها همراه با ضرب و شتم و خفت و خاری و تحقیر باورمندان به دیگر ادیان همراه بود و این بواسطه نص صریح قرآن(سوره توبه، آیه 29) انجام می شد که در آن از واژه «صاغرون» به معنی خوار و ذلیل شمردن و ذلیل کردن استفاده شده است: 


«قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ»
(بکشید آنان از اهل کتاب را که به الله و روز قیامت ایمان نمی آورند، و آنچه را الله و رسولش حرام گردانیده اند، حرام نمی دارند و متدیّن به دین اسلام نمی گردند، کارزار کنید، تا با ذلت و [کمالِ] خواری به دست خود جزیه دهند.)


لغو مالیات «جزیه» پس از سده ها به‌کوشش «مانکجی‌لیمجی هاتریا»


«مانکجی هاتریا» پس از
۲۹سال تلاش پی گیر و خرج مبالغ گزاف فرمان لغو حکم جزیه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. این خواسته در سه مرحله انجام شد، نخست عباسقلی خان معتمدالدوله، وزیر عدلیه دریافت مبلغ جزیه را عهده دارشد که به این صورت تا حدی دست حکام محلی از تعدی به زرتشتیان کاسته شد. در دومین گام مانکجی توانست حدود۱۰۰ تومان از مبلغ ۹۳۷۵ ریال را کاهش دهد و در سومین گام پرداخت کل مبلغ جزیه را خود و از طرف انجمن اکابر پارسیان عهده دار شد تا دیگر هیچکس در هیچ جای ایران از زرتشتیان جزیه طلب نکند.(1) 
انجمن اکابر پارسیان هند حدود
۲۸سال مبلغ جزیه را پرداخت می‌نمود و هدایا و پیشکش‌های فراوانی را برای شاه و درباریان می‌فرستاد. از این مدت حدود بیست سال آن را تا زمان صدور فرمان الغاء، خود مانکجی اقدام به پرداخت مبلغ جزیه که رقمی بالغ بر ۹۴۵ تومان در سال بود، می‌نمود تا اینکه سرانجام ناصرالدین شاه پس از ملاقاتهای مکرر مانکجی و نیز وزیرمختار انگلیس با وی در تیرماه ۱۲۶۱ خورشیدی حکم الغای جزیه را خطاب به سعیدخان، وزیرامورخارجه صادرکرد و وزیر نامبرده با پشتیبانی ظل السلطان و نایب السلطنه و مجلس شورای دربار که همگی با مساعی مانکجی هاتریا با این نظر موافق بودند، در ماه رمضان المبارک سنه ۱۲۹۹ هجری قمری فرمان مذکور را با مهر ناصرالدین شاه صادر نمود و بدین ترتیب این بار سنگین مادی و معنوی پس 1200 سال از دوش زرتشتیان ایران برداشته شد. لازم به اشاره‌است که در بخشش مالیات جزیه این اشخاص نیز مؤثر بوده‌اند: -رئیس انجمن اکابر صاحبان پارسیان هند و امنای آن انجمن به وسیله حکومت هندوستان. وساطت مستر ر.ف.تامسن، وزیرمختار انگلیس در تهران، سردین شاه مانکجی پتیت رئیس انجمن بهبود حال زرتشتیان ایران . وزیرخارجه انگلستان موسوم به ارل آو گرانویل. (طبق نامه ۲۷ژوئیه ۱۸۸۲ به سفارت تهران)

پی نوشت:

1: مستوفیان و دفترداران حکومت قاجار علاوه بر مبلغ جزیه، هرچه می‌توانستند اضافه بر این مبلغ برای خود وصول می‌کردند. این وصول در بیشتر موارد همراه با زور و آزار زرتشتیان از آنها گرفته می‌شد. روانشاد مانکجی با دربار ناصرالدین‌شاه توافق کرد که این مبلغ را یکجا به دارالخلافه تهران بپردازد. مالیات «جزیه» به‌قدری کمرشکن بود که قسمت بزرگی از درآمد سالانه‌ی این مردمان فقیر را دربر می‌گرفت. فشار «جزیه» به‌ویژه پس از شامگاه سلسله زندیه از بد هم بدتر شد، چنان‌که بهدینان را مستاصل و پریشان‌روزگار ساخته بود. برای نمونه در سال 1265هجری‌قمری، 60تن از زرتشتیان روستای «ترکاباد» یزد که از کانون‌های دستوران و پیشوایان زرتشتی بود، چون از پرداخت 2ریال پول جزیه عاجز بودند و مامورین حکومتی نیز با ضرب چوب، چماق، مشت، لگد و لعن مطالبه می‌کردند، طاقت نیاورده با خانواده‌ی خویش مسلمان شدند.

_ رشید شهمردان، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، ص244

 

و با سپاس از برگه تاریخ زرتشتیان.

لغو جزیه کمر شکن زرتشتیان

لغو جزیه کمر شکن زرتشتیان 


مانکجی هاتریا توانست پس از
۲۹سال تلاش پی گیر و خرج مبالغ گزاف فرمان لغو حکم جزیه را از ناصرالدین شاه دریافت کند. این خواسته در سه مرحله انجام شد، نخست عباسقلی خان معتمدالدوله، وزیر عدلیه دریافت مبلغ جزیه را عهده دارشد که به این صورت تا حدی دست حکام محلی از تعدی به زرتشتیان کاسته شد (تا پیش از این تاریخ حکمرانان ستمگر شهرهای زرتشتی نشین هر اندازه که میخواستند و در هر زمانی جزیه را از جماعت فقیر زرتشتی طلب میکردند و اگر کسی توان پرداخت آن را نداشت کتک زده، مجبورم میکردند که یا خودش یا یکی از اقوام و یا همسایگانش این مبلغ را پرداخت نماید و در غیر اینصورت جان و مال و ناموسش در امان نبود). در دومین گام مانکجی توانست حدود۱۰۰ تومان از مبلغ ۹۳۷۵ ریال را کاهش دهد و در سومین گام پرداخت کل مبلغ جزیه را خود و از طرف انجمن اکابر پارسیان عهده دار شد تا دیگر هیچکس در هیچ جای ایران از زرتشتیان جزیه طلب نکند (زرتشتیان ایران به شدت فقیر بودند و حقیقت این است که توان پرداخت جزیه را نداشتند و گاه مجبور به تغییر دین اجباری برای این مساله میشدند. مانکجی و انجمن اکابر هندوستان با رفت و آمدهای پیگیر و آوردن هدایا و …. برای شاه و دربار موافقت آنها را کسب کردند که مبلغ جزیه از زرتشتیان ایران گرفته نشود بلکه این مبلغ را انجمن اکابر هند بپردازد). انجمن اکابر پارسیان حدود ۲۸ سال مبلغ جزیه را پرداخت می‌نمود و هدایا و پیشکش‌های فراوانی را برای شاه و درباریان می‌فرستاد.از این مدت حدود بیست سال آن را تا زمان صدور فرمان الغاء، خود مانکجی اقدام به پرداخت مبلغ جزیه که رقمی بالغ بر ۹۴۵ تومان در سال بود، میکرد.


رشید شهمردان – نخستین اقدام فرزانه مانکجی در دربار شاهنشاهی ایران کوشش در الغای قانون مالیات جزیه بود و برای توفیق در این کار کارمندان سفارت انگلیس و هم کونت دو گوبینو از کارمندان سفارت فرانسه بود در مواقع لازم با او همراهی نموده اند. چون در الغای جزیه اهمال می شد باتفاق سفیر انگلیس ناصرالدین شاه را ملاقات و پس از گفتگوهای زیاد بالاخره صد تومان از سرجمع مالیات جزیه یزد و کرمان که 945 تومان بود کسر می نماید و متعهد میشود مبلغ مذکور را مستقیما در تهران بپردازد و دیناری از آن در یزد و کرمان مطالبه ننماید. مالیات در مدت 28 سال تا القای آن به توسط انجمن اکابر صاحبان پارسی مستقیما در تهران پرداخته میشد و به ارزش آن زمان هر سال در حدود چهار هزار روپیه میگشت. چون مساغی فرزانه در معافیت جزیه به جایی نرسید «سر دینشاه پتت بارون اول» (از پارسیان هند)، رئیس انجمن اکابر صاحبان پارسی و کلیه ی امنای آن انجمن در 2 دسامبر 1880 میلادی عریضه ای به ناصرالدین شاه ارسال و التماس معافیت جزیه را می نمایند. چون اثری از آن به ظهور نمیرسد به وسیله ی جکومت هندوستان از «مستر ر.ف تامسون» وزیر مختار دولت انگلیس در تهران تفاضا می نماید تا نفوذ خود را برای الغای مالیات جزیه در دربار ناصرالدین شاه به کار برد. به علاوه سر «دینشاه پتت» از وزیر خارجه ی انگلستان موسوم به «ارل آگرانویل» به وسیله ی نامه ی خود در مورخه 27 ژوئیه 1882 التماس می کند به سفارت خود در تهران توصیه نمایند به وسایل ممکنه در معافیت جزیه جدیت نماید.
بنا بر این مستر تامسن با اتفاق فرزانه مانکجی چندین بار شاه را ملاقات و بالاخره به او گوشزد می کنند که اگر شاه با الغای مالیات جزیه عموم رعایای خود را اعم از مسلمان، زرتشتی، کلیمی و نصرانی با نظر مساوات بنگرد در جهان متمدن نامش به نیکی و دادگری شهرت خواهد یافت. شاه از استماع این بیان به «سعید خان وزیر امور خارجه» امر نمود فرمان معافیت زرتشتیان را از پرداخت مالیلات جزیه صادر نماید. وزیر نامبرده با پشتیبانی ظل السطان و نایت السطنه و مجلس شورای دربار که به واسطه ی مساعی فرزانه مانکچی صاحب به این نظریه موافق بودند در ماه رمضان المبارک سنه 1299 هجری فرمان مذکور را مزین با مهر شاهنشاه صادر نمودند و زرتشتیان از ستمی که در قرون متمادی روحشان را معذب میداشت آزاد شدند.


متن فرمان لغو جزیه از این قرار است:

سرتیپ دکتر جهانگیر اوشیدری – « نظر به سپاس داری عنایات وافره و عطایای متاکثره حضرت واهب بی منت عز اسمه که پرتو وجود تقدس ما را آرایش تاج و تخت کیان فرمود وافاضه ذات همایون ما را موجب آسایش قاطبه سکان ممالک ایران بر ذمت همت ملوکانه لازم است که رفاهیت حال و فراغت بال عموم رعایا ار هر طایفه و ملت و طبقه و عشیرت را که در زیر سایه مرحمت بی پیرایه ی ما باید به آسودگی بغنوند مهیا داریم و بزلال موهبتی خصوص مزرع آمال هریک را سر سبز و شکفته فرماییم از جمله طایفه ی زردشتیان یزد و کرمان که از قدیمی سکنه ی ایران و نتیجه ی دودمان پارسیانند رعایت احوال آن ها زائدا علی ماکان منظور نظر عنایت گستر همایون است به صدور این منشور رقضا دستور امر و مقرر می داریم که قرار اخذ مالیات املاک و رسوم اضافیه و سایر عوارص و وجوهات دیوانی به همان نهج که در شهر و بلوک یزد و کرمان با رعایای مسلم معامله میشود با زردشتیان سکنه آنجا نیز بلا زیاده و نقصان به همانطور معمول گردد و نظر به این قرار چون مطالبه ی مبلغ هشتصد و چهل و پنج تومان که به اسم دیگر از طایفه ی مزبوره گرفته می شده است مرتفع خواهد نمود. لهذا از ابتدا هذالسنه یونت خیریت دلیل و ما بعدها مبلع مزبور را به تخفیف ابدی مرحمت و مقرر می فرماییم که مقربوالخاقان مستوفیان دیوان همایون و سر رشته داران دفترخانه ی مبارک مبلغ مذبور را از حق جمیع یزد و کرمان کلیه موضوع و از دفتر اخراج نمایند و حکام حال و استقبال ولایات یزد و کرمان این مبلغ مخصوص را به تخفیف ابدی برقرار دانسته از هدالسنه یونت ئیل و یا بعدها مطالبه آن را کلا و جزا موجب مواخذه و سیاست دانند و در مطالبه ی مالیات ملک و آب و مستقلات و رسوم اضافیه و غیره بهمان قرار که با سایر رعایای آنجا معامله و رفتار می شود با زرتشتیان نیز معمول دارند و در عهده شناسند.


امضاها: تحریر فی شهر رمضان المبارک سنه 1299 (برابر با اوت/آگوست 1882 میلادی)

سرچشمه:
شهمردان، رشید، (چاپ یکم 1330 یزدگردی)، فرزانگان زرتشتی، برگه ی 632 تا 634، انتشارات: نشریه سازمان جوانان زرتشتی بمبئی، تهران 1330 یزدگردی.

اوشیدری، جهانگیر، (چاپ یکم 2535 شاهنشاهی)، تاریخ پهلوی و زرتشتیان، انتشارات ماهنامه ی هوخت، تهران 2535 شاهنشاهی.

 

و با سپاس از برگه تاریخ زرتشتیان.

پس از سدره پوشی

باز گشت به چگونه زرتشتی شویم

پس از سدره پوشی

 

به خشنودی اهورامزدا، خداوند جان و خرد

فرخنده باد بر شما این گزینش شایسته

 


 

می‌دانیم كه سدره‌پوشی نشانه‌ی بیرونی زرتشتی بودن است اما پیش از  آن باید از راه خرد زرتشت و پیام او را شناخت و به آن باور آورد. دین در آیین زرتشت، جهان‌بینی است. شما با پذیرش دین زرتشت پذیرفته‌اید كه مانند او به جهان بنگرید، نیك اندیش و نیك‌گفتار و نیك‌كردار باشید و برای آبادانی و بهسازی جهان بكوشید.

 

برای آبادانی و بهسازی جهان كه میوه‌ی كردار نیك است ما باید دست در دست هم بگذاریم و كار كنیم. این كار باید گروهی انجام گردد و سازمان‌پذیر باشد. در فرزان زرتشت نه زورگویی و نه بی‌هنجاری راهی ندارد. زرتشت به مردم‌سالاری باور دارد. بنابراین كسانی كه بخواهند بنام زرتشت و بنام آزادی بی‌هنجاری و یا هرج‌و مرج بیافرینند همان‌اندازه از زرتشت بدور هستند كه آن كسانی كه بخواهند بنام زرتشت زور بگویند و بیداد كنند.

ما در سیمای هر كس كه خواستار زرتشتی بودن است یك همكیش و یك همكار می‌بینیم. امید همه‌ی زرتشتیان آگاه از ورود شما شكوفایی بیشتر دین بهی است.

 

بنابراین این آگاهی ژرف و خواست از دل‌برآمده‌ی شما را گرامی داشته و ورودتان را به جهانی نو شادباش می‌گوییم و یادآور می‌گردیم كه این گزینش شما و هر گزینشی، همواره با خویشكاری یا مسئولیت همراه بوده و جدایی ناپذیرند. هر كس، تا آن زمان كه بر بنیان‌های بهدینی و آرمان‌های آن وفادار بماند زرتشتی به شمار می‌آید و هر آنكس كه چنین نكند، حتا اگر سدره‌پوش شده باشد شایسته‌ی نام زرتشتی و بهدین نمی‌تواند باشد.

پس اهورامزدا یار و یاور شما و همه‌ی ما در انجام این خویشكاری اهورایی‌مان باشد.

 

ایدون باد.


The World Zoroastrian Council

چگونه میتوان زرتشتی شد

چگونه میتوان زرتشتی شد

 

جنبش از این بیش شتابان کنیم!

باز هم می گویم و اینبار با آوایی بس رساتر می گویم که:

هر آن کس که منش و بینش نیک و به دارد و نیکی همگان را خواستار است، یک بهدین است

هر آن کس که مزدا را، یگانگی و به هم پیوستگی همه ی هستی را در می یابد و خدای یگانه ی نیک آفریننده آن را می ستاید، یک بهدین است
هر آن کس که پیام زرتشت پاک و راستی جوی راستین (اشو) را راهنمای خویش در زندگی می یابد و می داند یک بهدین است

هر آن کس که نیکی و بهروزی گیتی و همه ی آفریده های باشنده در آن را می خواهد،یک بهدین است

هر آنکس که از دروغ، به هر دیسه آن دوری می جوید و با آن می رزمد، یک بهدین است

و هر آنکس که رهایی، بهروزی و رستگاری ایران زمین و مردمانش را آرزومنداست و در راه آن، از روی نیکی و راستی و با همه ی توان خویش می کوشد یکبهدین راستین است

“موبد کامران جمشیدی”


زرتشتی بودن، پیش از هر چیز، یك آگاهی و باوری ژرف و درونی به بهترین راستی و درستی (اشا وهیشتا یا اَردیبهشت) و نیکی بر بنیان اندیشه و خرد می باشد (وُهومن یا بَهمن). یک زرتشتی باور دارد که راستی بهترین نیکی است و آباد کننده است اما دروغ، آزارنده و ویرانگر جان و جهان است. خوشبختی او با خوشبختی همگان کامل می گردد. برای او جهان هستی یگانه است، بدین مفهوم که هر چه هست با هم و درهم تنیده است و سرنوشت یکی در سرنوشت دیگری اثرگذار است. آب و باد و آتش و خاک را، که هر چه هست از آنها درست شده، سپنتایی و اهورایی می داند و از آلودگی و نابودی آنان که آلودگی و نابودی خود است می پرهیزد. گیاهان و جانوران را نیز در این چرخۀ هستندگی و یگانگی می داند و آنها را نمی آزارد زیرا که پیامدش آزردگی خود و جهان است. – “موبد کامران جمشیدی”

 


 

 

درود، بسیاری از درخواست ها برای زرتشتی شدن از ایران می باشد و با نگرش به شرایط حکومتی کنونی در ایران امکان برگزاری آیین سدره پوشی در ایران را نداریم، بر این اساس در تارنمای دین بهی برآن شدیم تا نوشتار پیش رو را به دو بخش

 زرد برای کسانی که امکان باشندگی در آیین سدره پوشی را ندارند و

 سبز برای کسانی که امکان باشندگی در آیین سدره پوشی را دارند بخش کنیم.

با سپاس، اشویی افزون باد

 

چگونه میتوان زرتشتی شد 



در ایران زندگی می کنم


و یا  


امکان باشندگی در آیین سدره پوشی را ندارم


در خارج از ایران زندگی می کنم


و یا  


امکان باشندگی در آیین سدره پوشی را دارم


پیشگفتار را با نوشتاری از موبد کوروش نیکنام شروع میکنیم


زرتشتی شدن ، شدنی نیست بلکه بودنی است یعنی هرفردی می تواند با رفتار و کرداری که بر گرفته از اندیشه نیک است از گروه پیروان آیین راستی و خرد نیز باشد. بنابراین بهره مندی از اندیشه نیک، داشتن گفتار سنجیده با پشتوانه خرد و انجام کردار خوب و سازنده، نیاز به هیچ کارت، مدرک، گواهینامه و دیپلم ندارد. به عبارتی بودن و زیستن در زندگی سرشار از راستی، خردمندی، شادی در پرتو آزادی برای سازندگی و تازه شدن به سوی خوشبخت ساختن خود و دیگران حق هر انسانی است


 


کسانی که میخواهند زرتشتی شوند نخست باید آگاهی های بایسته درباره دین زرتشتی را بیاموزند. برای آموختن آگاهی های بایسته ، خواندن نسک های زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:


1 برگردان گاتها از موبد رستم شهزادی 


2 زرتشت و آموزشهای او از موبد رستم شهزادی 


3 جهان بینی اشو زرتشت از دکتر موبد خورشیدیان


4 دین و آموزش های اشو زرتشت از موبد دکتر جهانگیر اشیدری 


5 بدانیم و سربلند باشیم از دکتر منوچهر منوچهر پور 


6 مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان از موبد اردشیر آذرگشسب 


7 اخلاق ایران باستان از دینشاه ایرانی 


8 خدا شناسی زرتشتی از دستور داهلا، بازگردان از موبد رستم شهزادی


9 دیدی نو از دینی کهن از دکتر فرهنگ مهر 


10 فلسفه ایران باستان از دینشاه ایرانی 


11 خرده اوستا از موبد آذرگشسب  و یا موبد شهزادی و یا موبد شهمردان 


شما میتوانید این نسک ها را در ایران از :

موسسه فرهنگی انتشاراتی فروهر تهران ، خیابان انقلاب ، خیابان فلسطین جنوبی ، شماره 6 ، تلفن 66462704 خریداری کنید.


و یا

 

کتابفروشی مهرافزون: تهران، خیابان سپهبد قرنی، خیابان سپند شماره 19 آقای پیام پورجاماسب


بنیاد فرهنگی جمشید: خیابان كریمخان زند – خیابان خردمند شمالی – كوچه ششم – پلاك 2 – طبقه 2تلفن: 88825212



در اروپا و آمریکا نیز میتوانید از فروشگاه های ایرانی تهیه کنید ، اگر با دشواری در این زمینه روبرو شدید با ما پیوند برقرار سازید تا در این زمینه به شما یاری برسانیم.



نیایش های بایسته ،

 

این نیایشها را میتوانید از همین بخش دریافت کنید دانلود

این مجموعه شامل نیایش های : اشم وهو ، یتا اهو ، اوستای کشتی بستن ، برساد ، پیمان دین ، ستایش یکتا خدا ، سروش واژ ، تندرستی ، ویسپه و 101 نام خداوند میباشد.


 

 

خویشکاری خود میدانم تا در نخستین گاه در آیین سدره پوشی باشنده شوم


*** * * * ***



درخواست باشندگی در آیین سدره


پوشی را میتوانید به ایمیل


atashkadeh@bozorgbazgasht.com


ارسال کنید 

*** * * * ***


 


  درود، بخش بنیادی “چگونه میتوان زرتشتی شد” را میتوانید در پیوند های زیر از موبد گرامی کامران جمشیدی بخوانید.
بخشهای بالا بازنمودی بودند 
برای درخواست کنندگان داخل و بیرون از ایران که از این نوشتارهای ارزشمند دیگر برای زرتشتی شدن از سوی تارنمای دین بهی به اینگونه پیشکش شد.

 

 

 چگونه میتوان زرتشتی شد


چگونه میتوان زرتشتی شد (چکیده)


نوشتاری از موبد کامران جمشیدی



ایدون باد ایدون ترج باد


 


برای آگاهی های بیشتر همچنین ببینید :


آیین سدره پوشی


پس از سدره پوشی

آیا باید زرتشتی شدن خود را آشکار کرد


زرتشتی زاده و زرتشتی بودن

فیلم آموزشی سدره پوشی ؛ موبد کامران جمشیدی


آموزش سدره پوشی و کشتی بستن


زرتشتیان به دو نشان شناخته می شوند


آگاهی هایی درباره سدره و كشتی


سدره چیست


سفره سدره پوشی


کشتی چیست


دریافت اوستای کشتی بستن MP3


نکته دینی کلیدی مهم، در رابطه با سدره پوشی



   

آیین سدره پوشی در آلمان – برلین

برگزاری آیین سدره پوشی در کشور آلمان در شهر برلین:


انجمن بزرگ بازگشت با همازوری انجمن زرتشتیان آلمان یک آیین سدره پوشی را برای گروهی از دوستداران دین بهی‌ در شهر برلین در آلمان برگزار نمود. آیین سدره پوشی در مانتره سپند روز از آذر ماه سال
۳۷۵۱ مزدیسنی در شهر برلین برگزار گردید. در این آیین اشوی یک بانوی لهستانی همراه با گروهی از ایرانیان دوستدار دین بهی‌، سدره پوش گردیدند.

گزارش آیین سدره پوشی در برلین آلمان 

گزارش آیین سدره پوشی پیشین در فرانکفورت 

دریافت نیایش های بایسته 

بیشتر بدانیم

فیلم آموزشی سدره پوشی

زرتشتی شدن

آیین سدره پوشی 

نیایش ها 

روایات داراب هرمزدیار و دیگران

روایات داراب هرمزدیار و دیگران

دوره دوجلدی ارزشمند «روایات داراب هرمزدیار و دیگران» پیرامون پرسش های دینی پارسیان هندوستان و پاسخ دستوران و موبدان بزرگ ایران درباره مسایل روزمره دینی، باورها و آیین و رسوم و مناسک دینی و همچنین چالش های هازمان (جامعه) زرتشتی ایران و هند در رویارویی با تحولات تاریخی سده های نخستین تجاوز اسلام به ایران : 

پیوند بارگیری : 


جلد یکم

جلد دوم

روایات داراب هرمزدیار کتابی دو جلدی است که در قرن یازدهم هجری مقارن با عصر صفوی در هند تحریر شده‌است. این کتاب به صورت پرسش و پاسخ و به مانند دادِستان دینی است. داراب، پسر هرمزدیار از خانواده های سرشناس پیشوایان دینی پارسیان در گجرات هند بود. این کتاب در سال
۱۰۴۷ یزدگردی تدوین نهایی شده‌است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۹۲۲ میلادی توسط جیوانجی جمشید جی مودی در بمبئی منتشر شد. روایات در نزد پارسیان هند عبارت از نوشته‌های حاوی پرسش و پاسخ‌های دینی زرتشتی هستند. این پرسش‌ها از هند به ایران نزد پیشوایان دینی زرتشتی فرستاده شده و پاسخ دریافت شده‌اند. عمدهٔ این مکاتبات در سده ۹–۱۱ هجری انجام شده اما تدوین نهایی در قرن یازدهم هجری بوده است. این روایات هم به صورت نظم مانند نظم در صد و ارادویراف‌نامه منظوم و هم مانند سد در نثر و سد در بندهشن به نثر هستند.

 

 

زرتشتیان به دو نشان شناخته می شوند

زرتشتیان به دو نشان شناخته می شوند:

: 1نشانه درونی (اندیشه و گفتار و کردار نیک)

: 2نشانه برونی یا ظاهری (سدره و کشتی)


سدره با نام اوستایی “وهومنه وَستره” به معنای لباس نیک اندیشی و کشتی با نام اوستایی” اَئیویاونگهن” به معنای کمربند، گواه ظاهری زرتشتیی بودن و شناسنامه دینی است. سدره ، باید نخستین جامعه ای باشد که بدن را بپوشاند و از جنس پنبه، کتان یا ململ و به رنگ سپید است. سپیدی آن نشانه ی پاکی، سادگی و فروتنی است. سدره از 9 تکه فراهم شده است که 9 اصل و باور دین زرتشتی را به گونه ای نمادین یادآور می سازد و بهدین با پوشیدن سدره، این 9 پیام اهورایی را همواره بر تن و جان خود حس کرده و در زندگی به کار می بندد. این باورها عبارتند از:

 

: 1باور به یکتایی اهورامزدا

: 2باور به پیامبری اشوزرتشت

: 3باور به قانون اشا (راستی و پاکی)

: 4باور به دو گوهر همزاد (سپنتامینو و انگره مینو)

: 5باور به امشاسپندان

: 6باور به جاودانگی روان

: 7باور به داد و دهش و نیکوکاری

: 8باور به سپندینگی و ارجمندی چهار آخشیج

: 9باور به فرشکرت و تازه گردانیدن جهان


سدره پیراهنی گشاد و بی یقه با آستین کوتاه و دارای دو کیسه کوچک یکی در جلو سینه(به نام گریبان) و دیگری در پشت (به نام گُرده) است. کیسه پشتی نشانه و نماد وظیفه هایی است که هرفرد به عنوان یک زرتشتی بر عهده دارد و باید به درستی انجام دهد و کیسه جلویی که به کیسه کِرفه یا کیسه کار نیک معروف است، یادآور پرهیزکاری های یک بهدین است که روی هم انباشته شده و او را خوشبخت میکند.


کشتی، بندی سپیدرنگ از جنس پشم گوسفند است که از 72 رشته نخ به هم بافته شده و نماد 72 هات یسنا است. این 72 نخ را در هنگام بافتن به 6 بخش( به نشانه شش چهره گَهَنبار) تقسیم می کنند که هر یک 12 نخ ( به نشانه 12 ماه سال) دارد و آنها را به هم می بافند. زرتشتیان کشتی را بر روی سدره سه دور به کمر می بندند که نشانه پیروی از اندیشه،گفتار و کردار نیک است و چهار گرهای که زده می شود، به نشانه یادآوری تقدیس و ارجمندی چهار آخشیج و پاک نگاه داشتن محیط زیست است. با خواندن دو بار یَتااهو، دو گره در جلو زده میشود و در دور سوم با خواندن یک بار اوستای اَشِم وُهو دو گره در پشت سر زده میشود.

دین پذیری در باور اشوزرتشت، امری است که به اختیار انسان و برپایه دانش و بینش انجام می پذیرد. بر پایه یک روش کهن و پذیرفتنه شده باستانی، آنگاه که دختر یا پسر به سن هوشیاری و رشد فکری رسید و توانایی گزینش نیک از بد در خود یافت (امروزه بین 8 تا 15 سالگی است) و اوستاهای بایسته را فراگرفت، پدر و مادر می توانند آیین سدره پوشی را برای او انجام دهند تا فرزند، به جرگه زرتشتیان بپیوندد.

سدره پوشی برای او به مانند زایش تازه در دین است. در این هنگام فرد عهد و پیمانی نو با اهورامزدا می بندد و هر روز با باز کردن و بستن دوباره کشتی بر روی سدره (نوکردن کشتی) پیمان خود را یادآوری و نو می کند. این آیین که در گذشته معمولا در بامداد انجام می شده ، امروزه در ایران پس از نیمروز ( به خطر دشواری همکیشان برای شرکت در ساعات اولیه روز) در خانه، تالار ، آدریان ویا یک نیایشگاه انجام می شود. آیین سدره پوشی گاهی نیز به صورت همگانی برپا می شود، یعنی چند نوجوان با هم در یک جشن به وسیله موبد سدره پوش می گردند.


پیش از آغاز مراسم، سدره پوش شونده باید تن خویش را شستشو داده، سدره و جامه ی سپید بپوشد و همراه موبدان در کنار سفره سدره پوشی حاضر شود. یک فرد که می خواهد زرتشتی شود با جامه کاملا سپید در برابر موبد می نشیند، موبد با زمزمه اوستای آتش نیایش و یا اورمزدیشت این آیین را آغاز می کند. پس از پایان برساد، او در حالی که گوشه آستین های موبد را در دست گرفته است، با او هم پیوند شده؛ اوستای کشتی بستن را زمزمه می کند؛ موبد کشتی را به کمر وی بر روی سدره می بندد؛ پس از آن، سروده مزدیسنو اهمی را به همراه موبد میخواند و اقرار خود را به مزداپرست زرتشتی بودن اعلام میدارد. سپس در برابر موبد می ایستد و با خواندن اوستای پیمان دین در برابر شرکت کنندگان، این پیمان اهورایی را می بندد که بر پایه پیام پاک اشوزرتشت و با راست ترین دانش خدا داده ، دین پاک مزدیسنا را با اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک بپذیرد و اقرار می کند به یکتایی دادار اورمزد و پیروی از دین بهی که اشوزرتشت مهراسپیتمان آورده است. در پایان، موبد برای سدره پوش شونده اوستای تندرستی خوانده و از اهورامزدا برای او آرزوی دیرزیوی ، درست زیوی و شادزیوی می نماید. بستن کشتی به کمر، نشانه ی آن است که هر زرتشتی با نو کردن کشتی، بار دیگر پیمان خود را با دین مزدیسنی به یادآورد و همواره آماده خدمت کردن به دین بهی و سود رساندن به مردم باشد که همان پایداری و استواری بر خواست اهورامزدا است.


بی هیچ تردید باید گفت: سدره پوشی، آیینی بسیار زیبا است که به زرتشتی اندیشیدن و به باور های زرتشتی عمل کردن را می آموزد و نشان می دهد که نوزوت در پیمودن راه راستی تنها نیست و دیگر زرتشتیان، اشوان و راستی جویان جهان نیز با او همازور و همراه اند.

 


سرچشمه : کتاب دینی دوره دبیرستان زرتشتیان ایران

سرود مزدیسنی

سرود مزدیسنی

 

بامــداد شد، بانگ زد خروس

از سرای شـه بر زدند كوس

چرخ شست نك روی آبنوس

موبدا تو هم خیز و روی شو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهـو

 

خیــــز موبدا آتشـــی فـــروز

پرده سیه زاین زبانه سوز

كیش باستان زنده دان هنوز

زایزدی فـــروغ برمتاب رو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

از سر آمــده دور روزگـــار

دیــن فرهی مانده یادگار

نامه كهن زآن خــود شما

گــفته نیــا اندر آن به جـو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهـو

 

تا‌جهان ‌زمهر‌شاد‌و‌خرم‌است

تا نگــار را زلــف درهم است

تا ز ژاله بر لاله شبنم است

راه كـج مـرو سوی چـه مپـو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

راست بایدت باش مردكار

پهلــوان مـــنش روز كــارزار

در ستیــــزه بادیو نابكـــار

چون نیای خود پاك و نیكجو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

خواهی از خوشی رنجه‌دار تن

كوش و سرنگون ساز اهرمن

تا زبنــد وی وارهــــــد وطــــن

وانگــــــهی پی نــــام و آبـرو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

ار بدل ترا مهـــر انــدر است

ار بدشـــمنان در براخگراست

ارزبوم خود شور درسراست

نوش ساغری زاین كهن سبو

 

خوان اشم وهو  گو  یتا اهو

گو یتااهو  خوان  اشم وهو

 

رومتاب ازاین گــنج شایگـان

سرمپیچ ازاین پند باستان

راستی شنو راستی بخوان

راسـتی بجـو راستی بگو

 

خوان  اشم وهو  گو  یتا اهو

گو  یتااهو  خوان  اشم وهو

 

 

یازده دلیل تحریف نشدن کتاب دینی زرتشتیان

یازده دلیل تحریف نشدن کتاب دینی زرتشتیان (=گاتاها)


پرسش: خیلی ها اعتقاد دارند که کتاب های قدیمی دینی و مدهبی در طول تاریخ از بین رفته است و پیشوایان دینی در طول تاریخ اصول دین را تحریف کرده اند و در کتاب اصلی دین های قدیم در طول تاریخ دست برده شده و بسیاری از آیات عوض شده یا دست خورده و امروز دیگر قابل اعتماد نیستند. آیا به عقیده ی شما این افراد درست میگویند؟!


پاسخ : البته من در مورد همه ی کتاب های دینی و مذهبی موجود در جهان نمی توانم داوری کنم و قصد هم ندارم و به خود اجازه نمی دهم که خدای ناکرده به کسی یا گروهی توهین کنم یا کتابی که مورد قبول و پذیرش گروهی از مردم جهان است و آن را کتاب آسمانی خود می دانند، زیر سوال ببرم. ولی در مورد گاتاها کتاب آسمانی ما زرتشتیان که میدانم و تخصص من است، با کمال اطمینان و به طور صد در صد می گویم که این مورد که مطرح فرمودید، به هیچ وحه نمیتواند درست باشد و سخن آگاهان و دانایان نیست. بنا به دلائل زیر، کتاب آسمانی ما زرتشتیان، «گاتاها» تمام و کمال به جا مانده و ذره ای از آن از بین نرفته و تحریف نشده است.به این دلایل:


1: شوربختانه بسیاری از پیروان تمام مذاهب جهان از جمله برخی از زرتشتیان، فکر می کنیم که تنها دین ما بر حق است، تنها کیش ما کامل است، هر کس که پیرو دین ما باشد در جهان پیروز است و خداوند یار و یاور اوست، و تنها پیروان پیامبر ما به بهشت میروند و سایر آدم های جهان دوزخی هستند و از این قبیل…. در حالی که پیامبران، رسولان خدا بوده اند و همه ی آمده اند که آدم را به خدا نزدیک کنند، نه به خودشان به عبارت دیگر «پیامبر وسیله اند نه هدف». و برای همین هم همه ی پیامبران خود را پیامبر یا رسول نامیده اند. پس از نظر دینداری هرکس که به اصول ادیان خدایی یعنی یکتاپرستی و پیامبری و جهان مینوی باور داشته باشد و اندیشه و گفتار و کردارش نیک باشد و راه راستی و پاکی را برگزیند و عادل باشد و در یک کلام کوشش کند به خدا نزدیک شود این فرد دین دار است و خدا او را دوست دارد و در بهشت برین جایش میدهد. شاعران ما نیز این حقیقت را درک کرده و فرموده اند که:


«عبادت به جز خدمت خلق نیست». یا «مقصود کعبه و بتخانه بهانه» و یا «جنگ هفتاد دو دو ملت را عذر بنه – چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» و غیره.

2: بسیاری از پیروان مذاهب گوناگون کوشش میکنند که تنها با «دید خود» دنیا را دیده و بررسی کنند. و چون اغلب مخاطب آنها، پیروان همان مذهب هستند و موضوعی را که به نظرشان میرسد، به طور یک طرفه مطرح میکنند و به بحث نمی گذارند، این گونه به نظر میرسد که هرچه میگویند یا می نویسند حقیقت محض است و به اصطلاح چون تنها به قاضی میروند (یا قاضی طرفدار خود دارند) پیروز بیرون می ایند.


3: تمام بخش های اوستا به خاطر زبان و فرهنگ که بر آن حاکم است، کاملا از یکدیگر جدا پذیر است. مانند اینکه همین اکنون بیایید و مطالب کتاب آلمانی و انگلیسی و فرانسوی و ایتالیایی را با هم مخلوط کنید. درست است که این زبان ها همه ریشه ی لاتین که خود زیر مجموعه ی زبان سانسکریت است دارند، ولی هر زبان شناسی به راحتی میتواند آن ها را از یکدیگر تفکیک کند. از نظر مفاهیم هم بخش های اوستا با هم فرق دارد. مثلا شما بیایید و به طور عمدی اشعار حافظ و فردوسی و مولانا را در یک کتاب به طور مخلوط و درهم بنویسید و چنان تنظیم کنید که معنی خوب و درستی هم بدهد. حتی یک فرد ایرانی که با باورها و سبک اشعار این شعرا آشنا باشد میتواند به سادگی این اشعار را از هم جدا کند. چه برسد به شعر شناسان یا کارشناسان شعر پارسی که به صورت بسیار دقیق خواهند فهمید که این کتابف قلابی است و خواهند توانست نظام نکات تاریک را به شما توضیح دهند. هر شاعر یا نویسنده سبک و روشی دارد و از نظر کارشناسی مطالبی را باور دارد و می خواهد به مخاطب خود بیان کند و کسانی که با او آشنایی کارشناسی داشته باشند، میتوانند به سادگی بفهمند و نظریات او را جدا نمایند. در ضمن در گذر تاریخ بحث های مختلف اوستا همیشه از هم جدا بوده و در همه ی جای اوستا، گاتاها به عنوان پیام اشو زرتشت ستایش شده است. و روی همین اصول دانشمندان اوستاشناس با دلایل و برهانی قاطع که مورد پذیرش همه ی دانشمندان دین شناس است.


گاتاها را از بخش های دیگر اوستا و به ویژه یسنا که زبان فرهنگ آن بسیار نزدیک به گاتاها هست، جدا کرده و ثابت کرده اند که تمام مطالب گاتاها که از خود پیامبر میباشد؛ نه تنها دست نخورده، بلکه دقیق و کامل به جای مانده است.


4: گاتاها با خطی نوشته شده که خط دین دبیره نامیده میشد، خطی که هنوز هم میتوان ادعا کرد که کاملترین خط جهان است. این خط چهل و چهار حرف دارد و زیر و بم آن مانند نت موسیقی ضرب دارد. به گونه ای که دیکته ندارد و هرچه میگویید، میتوانید با این خط به طور کامل و دقیق بنویسید، این خط به گونه ای گاتاها را تنظیم کرده که موبدی که امروز آیات گاتاها را تلاوت میکند، همان تلفظی را دارد که پیامبر داشته و این یکی از بهترین شگردهایی بوده که پدران دور اندیش ما به کار برده اند. خطی که مانند نت موسیقی است و هرکس در هر جای دنیا برحسب آن نت، آن موسیقی را بنوازد. همان آوایی از ساز بیرون می اید که منظور سازنده ی آن آهنگ بوده است.
بنا بر این کمتر کسی حتی اگر دلش میخواسته میتوانسته تلفظ آن را عوض کند، چه برسد به اینکه بخواهد مضمون آن را دستکاری نمایند.


5: مطالب کتاب گاتاها بسیار کلی است که هدف آن انسان سازی یا دینی و وجدان ساز است. مطالبی که همیشه است و زمان و مکان بر روی آن تاثیر ندارد و نمتواند جز به آنچه که منظور اشو زرتشت بوده، تفسیر و تعبیر گردد و در گاتاها به هیچ سنن و آداب ویژه ای هم اشاره نشده است یا از روش ویژه ی زندگی سخن نگفته است که در گذر زمان تغییر کند یا نیاز به تغییر آن باشد. گاتاها، حاوی چهار چوبی کلی و زندگی ساز است که همیشه مورد پذیرش بوده و هست و مطالبی نداشته که بخواهد آن را عوض کنند.


6: درست است که اکنون در دانشگاه های بزرگ جهان بر حسب اصول زبان شناسی، به سادگی میتوان گاتاها را درک و ترجمه نمایند، ولی در دوران کوروش و داریوش هم مردم ایران به این زبان سخن نمیگفتند و تاکنون هیچ کتبیه و هیچ کتاب دیگری به این زبان در دنیا، کشف نشده است که ما بتوانیم به ان استناد کنیم یا کسی بتواند متنی به اشغار گاتاها بیافزاید.

7: تا همین پنجاه سال پیش موبدی که میخواسته «نوزوت» شده و به مقام موبدی برسد، بایستی تمام گاتاها و حتی یسنا و بخش های بسیار زیادی از اوستا را از بر کند و با دقت و وسواس مطالب آن را یاد گرفته و به یاد بسپارد. چرا که میدانید بر اساس سنت، موبدان کار دیگری جز پاسداری از دین نداشته اند و مانند امروز نبوده که من که موبد زاده بوده، موبد شده و بتوانم به پیشه ای غیر از موبدی بپردازم و تمام عمر و زندگی خود را صرف نگهداری دین و ایمان خود و مردم میکرده اند و با حداقل زندگی مادی، کارشان از بامداد تا شام اوستا خوانی بوده و به گونه ای خودکار به تدریج بخش های اوستا از بر میشده است و با وجودی که ممکن بوده، معنی این جملات را هم درک نکند، تمام آیات را اهورایی و مانتره میدانسته و تاریخ نشان میدهد که حتی روی تلفظ آن تعصب و وسواس زیادی داشته اند. چه برسد به این که به کسی اجازه دهند که در آن کتاب ها دست ببرند. تازه اگر هم میخواستند یا اگر حتی اکنون هم بخواهند نمیتوانند مطالب کتاب گاتاها را عوض کنند یا جمله ای به آن بیفزایند، مثل فرانسوی زبانان که کتاب های آسمانی را به زبان عربی می خوانند یا پارسی زبانانی که کتاب انجیل یا توران را به زبان اصلی میخوانند و این زبان ها را نمیدانند. چه برسد به اینکه بخواهند به زبان عربی یا عبری یا لاتین چیزی به ان افزایند. به ویژه که گاتاها شعر است و هرگونه تغییری را کارشناسان به راحتی خواهند فهمید. حتی تا همین اواخر هم رسم بوده که هر موبد زاده ای می خواسته موبد شود، بایستی با خط خوش و با دقت بخش هایی از اوستا را به صورت کتابی بنویسد و به استاد خود پیشکش کند و….


8: در تاریخ ثبت شده که، دو مجموهه کتاب اوستا یکی در کتابخانه ی تخت جمشید بوده که بر روی دوازه هزار پوست گاو نوشته شده بوده و به دستور اسکندر مقدونی گجستک در زمان آتش زدن تخت جمشید در آتش سوخته و دیگری کتاب اوستای واقع در گنج شاپیگان بوده که به دستور او به یونان برده شده است و از سرنوشت آن اطلاع دقیقی در دست نیست. این امر موجب شد که در دوره ی اشکانیان به دستور بلاش اول، که ایرانیان دوباره جان گرفته و سرنوشت خود را به دست گرفتند، کتابهای گوناگون دینی زرتشتیان که در آتشکده های متعدد موجود در سرزمین پهناور ایران و در منزل های بسیاری از موبدان و بهدینان زرتشتی وجود داشت؛ جمع آوری شود و به صورت کتابی با نام اوستا (که به معنی بنیان و اساس است) ثبت و نگهداری گردد و چنان گاتاها که کتاب آسمانی ماست بین کتاب یسنا جا گرفت که پس از چند هزار سال، به وسیله ی اوستا شناسان از بقیه ی قسمت های بسنا، شناخته شده و جدا گردید و این سیاست بلاش بسیار کارساز افتاف چرا که حدود دویست سال است که بخش های گوناگون اوستا را دقیقا بررسی کرده و کوشش کرده اند، زبان های گوناگون باستانی را بشناسند و ترجمه کنند و در اختیار مردم قرار دهند، که نخستین بار به وسیله دانشمندان فرانسوی و آلمانی و بعد بسیاری از اوستا شناسان جهان این کار انجام گرفته و بعدها توسط پارسیان هند و دانشمند بزرگ ایرانی، پور داوود و موبد فیروز آذرگشسپ و دیگران این کار بزرگ انجام گرفته است. بنا بر این با پی بردن به این حقیت است که شما به کار سترگی که موبدان موبد بزرگ چون مهراسپندان در طول تاریخ کرده اند پی خواهید برد. این کارها موجب شد که حتی پس از یورش تازیان که به دستور برخی خلافا و سلاطین نادان، کتاب های ایرانیان را سال ها سوزاندیدند و در آب ریختند، نتوانستند از بین روند و باز هم مانند گنجی که در گاو صندوقی بزرگ پناه بود و کسی از وجود آن خبر نداشت، تمام کتاب آسمانی و مقدس ما زرتشتیان لابلای کتاب و ادبیات اوستا پابرجا ماند و در اثر یورش بیگانگان از بین نرفت و اکنون اوستا شناسان میتوانند با دقت بخش های گوناگون اوستا را از هم تشخیص و جدا و ترجمه و تفسیر نمایند و این امر براستی از شگفت انگیزترین داستان های ادبی و تاریخی مهم ایران و جهان است.


9: درست است که در زمان پیشین صنعت چاپ نبوده ولی به این معنی نیست که در سرزمینی به پهناوری ایران تنها دو کتاب اوستا وجود داشته و یکی را در تخت جمشید و دیگری را در گنج شاپیگان نگهداری می نمودند و همه ی موبدان سرزمین پهناور ایران که کارشان موبدی بوده و بایستی برای گذران زندگی هم که شده اوستا را از بر کنند و بسرایند، مجبور باشند مرتب بین شیراز یا تبریز و محل زندگی خود رفت و آمد کرده تا به متون مذهبی دین خود دسترسی پیدا کنند؛ پر آشکار است که این چنین نبوده، این از دشمنان ماست که چنان در مردم القا کرده اند، که انگار در تمام ایران دو اوستا بیشتر نبوده، بلکه آشکار است که در سراسر ایران هزاران کتاب دست نویس اوستا وجود داشته و کمینه اگر نتوانیم بگوییم هر موبدی کتاب اوستای کامل جداگانه دستویس داشته، لا اقل می توانیم با اطمینان بگوییم که در آتشکده ی هر شهری از ایران کمینه یک کتاب اوستا از اول تا اخر وجود داشته است و بنابر این هیچ دشمنی هرچقدر هم پر نیرو و بی رحم باشد، نمی توانسته تمام کتاب های دینی را نه در کشور ما بلکه در هیچ کشوری از بین ببرد. بر اساس همین اصل است که از ایران باستان که همه جهانیان میدانند ابر قدرت زمان خود بوده است، هیچ کتاب علمی و فرهنگی و ادبی و تاریخی باقی نمانده، ولی اوستا که برای زرتشتیان مقدس بوده، نیکانان با فرهنگ و موبدانمان در پستو ها و نهان خانه ها مخفی کرده اند و تا پای جان آن ها را نگاه داشته اند باقی مانده است.


10: در تاریخ آمده است که کتاب اوستای موجود در تخت جمشید و گنج شاپیگان بر 12000 پوست کاو نوشته شده بوده است. بنا بر این کتاب به این بزرگی که طبیعتا وزن بسیار سنگینی داشته است، کتابی نبوده که اساسا بتوان از آن برای مطالعات روزمره استفاده کرد. بلکه به عنوان گنجینه ای ارزشمند نگاهداری میشده است و جنبه ی کاربردی نداشته است.


11: با توجه به اینکه، همان گونه که گفتیم مجموعه کتاب های گوناگون مذهب ما که اوستا نامیده میشود، نشان میدهد و کتاب اوستا که به اندازه ی چندین برابر گاتاها، کتاب آسمانی ما حجم دارد، از روز نخست تا کنون موبدان می توانستند در هر زمان هر چه را که فکر میکرده اند برای مردم مفید است به صورت کتابی جداگانه بنویسند و به مردم ارائه نمایند و بیان کنند که این کار در گذر تاریخ بارها انجام شده و لازم نبوده که در گاتاها دست ببرند و آن را تحریف کنند.


کما اینکه در بخش های اوستا، کاملا آشکار است و بیشتر هم گفتیم که زبان و فرهنگی که بر تمام اوستا هست یک کاسه نیست، و تنها و تنها زبان و فرهنگی که در کتاب آسمانی «گاتاها» وجود دارد، همسو و هم آهنگ و یک کاسه است و ….


پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان، برگه ی 70 تا 76، انتشارات فروهر، تهران 1387 خورشیدی.


http://tfzartoshti.wordpress.com

سپنتا آرمیتی

 
سپنتا آرمیتی

سپنتا آرمیتی
Spentâ Ârmaiti (اسفند به فارسی) یا مهر و عشق بی چشمداشت و همچنین آرامشِ افزاینده . شادروان استاد ابراهیم پورداوود در این اره نگاشته اند: «واژه آرمئیتیاز دو بخش تشکیل شده است، یکی آرم arema که از قیود به چم درست یا آنچنان که شاید و باید و به جا (هنجار گونه) و دیگر بخش مئیتی maiti از مصدر منman به چم اندیشیدن؛ آرمئیتی به چم فروتنی و بردباری و سازگاری گرفته شده است» . دکتر علی اکبر جعفری در این باره اینچنین گفته اند: «در اوستا و سانسکریت مصدری داریم ، آرم aram به چم آرامیدن و رامش کردن. اسم معنی آن با پسوند تیti همان آرمئیتی aramaiti می شود و آنگاه به چم آرامش و رامش می گردد و اگر با دقت بیشتر بررسی کنیم درمی یابیم که درباره اندیشیدن چندین واژه دیگر مانند مینوی افزاینده (سپنتامینیو)، منش نیک (وهومن)، خرد و دانش و دین داریم و ااین واژه (آرمئتی) مرتبط با همه اینها باشد یعنی درست اندیشی و آرامش و رامش دادن» . آموزش های گران بهای اشوزرتشت، یا انجمن مغان ، چنانچه بعدا در ادبیات پارسی به یادگار مانده ، پایه هایش بر مهر و زیبایی و دوستی و راستی و پاکی و فروتنی و نرمی و ستیزه با بدی و پرهیز از خشک مغزی استوار است . سپندارمز sepandarmaz یکی دیگر از پرتوهای اهورایی و جلوه های سپنتامینو است که در اوستا «سپنته آرمئیتی» spenta armaiti و به چم عشق پاک و فروتنی شایسته است. بنا به آموزش های اشوزرتشت ، هنگامیکه انسان نیز این پرتو نیک را در خود استوار سازد ، جان و روانش به اهورامزدا، که گوهر هستی و جان جهان است می پیوندد و از خرسندی مینویی پیوسته برخوردار می گردد و در زندگی اش همان می شود که سعدی می فرماید :

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد 

ساقیا باده بده شادم از آن کاین غم ازوست

یاری نامه:

– پیام پاک زرتشت، از خودشناسی تا خداشناسی – نوشته موبد کامران جمشیدی – انتشارات کانون زرتشتیان- چاپ سوم 3745 زرتشتی (2007 میلادی)

– استاد ابراهیم پورداوود- فرهنگ ایران باستان – انتشارت دنیای کتاب – 90 (چاپ اول)

– زرتشت و دین بهی (به همراه پیام زرتشت) – نوشته دکتر علی اکبر جعفری انتشارات جامی – چاپ 85 (اول) – تهران

– جهان بینی زرتشتی – نوشته موبد رستم شهزادی – انتشارات فروهر 88 (چاپ دوم) – تهران