عيد آتش

عيد آتش


اي اهورامزدا آنگاه تو را پاك شناختم كه انديشه نيك بر من فراز آمد پرسيد: به كه نماز مي آوري؟ گفتم به فروغ مزدا نماز مي آورم، تا مرا تاب و توان هست دل بر راستي مي بندم (بند 9 هات 43 گاتها)

آتش يكي از چهار آخشيج(عنصر) پاك در نزد ايرانيان باستان و زرتشتيان است. آذر نام ايزد نگاهبان آتش است. آتش در ميان ايرانيان از ديرباز از تقدسي ويژه برخوردار بوده است. در واقع آنرا جانشين خورشيد بر روي زمين مي دانستند و به اين دليل است كه در اوستا سرودهايي درباره ستايش آتش و خورشيد در شمار نمازهاي معمول و مهم آمده است. در ميان آرياييان هند و ايراني داستان ها و افسانه هاي زيادي در مورد پيدايش آتش وجود دارد. اما از همه رايج تر افسانه ي زيبايي است كه در شاهنامه فردوسي آمده است. بر اين پايه كه روزي هوشنگ،(شاه پيشدادي) به همراه گروهي از كوهستان مي گذشت كه ناگهان ماري تيره تن و تيزتاز در سر راهش پديد آمد. هوشنگ سنگي را برداشت و به سوي مار پرتاب كرد اما سنگ به مار نخورد و به سنگ ديگري برخورد كرد، فروغي پديد آمد و آتش زاده شد. 

در اوستا آمده است اهورامزدا پنج نوع آتش را آفريده است به نام هاي:

1.آذر«برزي سَوَنگه» يعني آتش بلند سوت يا بزرگ سود. كه عموما به آتش بهرام گفته مي شود.
2.آذر «وهوفريانه» يعني آتش دوستدار نيكي، آتش و گرمايي است كه در جسم انسان و حيوان قرار دارد.
3. آذر «وازيشته» يعني آتش وظيفه كه آتش ابرها است.
4.آذر «اوروازشت» يعني و گرما و آتشي كه در گياهان است
5. آذر «سپنيشته» يعني پاك ترين آتش ها كه آتش بهشت است و درگروثمان (عرش) در بارگاه اهورايي فروزان است.

نماد اين آتش ها در جهان مادي به صورت سه آتش مقدس است به نام هايي:
1.آذرفرنبغ             2.آذربرزين مهر          3. آذرگشسب(آذرگشنسب)

اگر چه پيدايش آتش را به صورت يك اتفاق به هوشنگ نسبت مي دهند پيدايش اين سه آتش هم در رابطه با هوشنگ بوده است. در گزيده هاي زادسپرم آمده است كه در زمان فرمانروايي هوشنگ هنگامي كه مردم بر پشت گاو اساطيري «سويشوگ» به كشورهاي ديگر مي رفتند شبي طوفان شديدي رخ داد و آتش دانها كه بر سه جا بر پشت گاو نهاده شده بود و آتش در آن ها قرار داشت و در دريا افتاد و همه جا را روشن كرد اين آتش را بر سه آتشدان نشاندند كه خود سه فره شد، اين سه آتش عبارتند از آْذرفرنبغ كه مي گوينددر كابل، در افغانستان كنوني يا در كاريان فارس قرار داشته و مخصوص طبقه موبدان بوده است. آذرگشسب كه در شيز آذربايجان(تخت سليمان كنوني) بوده و به شاهان و جنگجويان اختصاص داشته و آذربرزين مهر در كوه ريوند در شمال غربي نيشابور قرار داشته و مخصوص طبقه كشاورزان بوده است. در بندهش اين داستان با جزئيات بيشتر به تهمورث نسبت داده شده است:

«هرمزد در آغاز آفرينش، چون سه فره، به پاسباني جهان فراز آيد. بدان تن، فره مندانه همي در جهان اند. در پادشاهي تهمورث چون مردم به پشت گاو سرسيوگ از خونيرس به ديگر كشورها مي گذشتند. شبي، ميان دريا، به باد سخت و موج دريا،‌ آتشدان كه آتش در او بود، كه به پشت گاو به يك جاي كرده شده بود. با آتش به دريا افتاد و در آن هر سه آتش چون (آن) يك فره كه به جايگاه آتشدان بر پشت گاو (بود). درخشيدند و همه (جا) روشن بود و آن مردمان بازگشتند.»

اما اعتقاد بر اين است كه اين سه آتش مقدس افسانه هاي تاريخي نيستند بلكه در طول تاريخ همواره حامي و راهنماي انسان بوده اند. اين سه آتش به پادشاهي جمشيد ياري رساندند و هنگامي كه فره جمشيد از او جدا شد. آذرفرنبغ فره او را از دست ضحاك رهايي بخشيد. آذربرزين مهر تا زمان گشتاسب حامي زرتشت و الهام دهنده ي او بود و گفته اند كه آذرگشسب تا زمان خسروپرويز پادشاه بزرگ ساساني جهان را حفظ كرده است.

براي برگزاري مراسم، در آيين ما سه آتش وجود دارد: آتش بهرام، آتش آذران و آتش دادگاه

آتش بهرام مهمترين آتشي است كه از زمان هاي كهن مورد احترام بوده است. آتش بهرام راه شاه پيروزمند آتش ها مي گويند و نمادي از راستي و اشا است.

آذرفرنبغ، آذربرزين مهر و آذرگشسب از آتش هاي بهرام هستند. آتش بهرام شبانه روز روشن بوده و نيايش آن طبق تشريفات خاصي انجام مي گرفته است. جريان تطهير بهرام يك سال به طول مي انجاميد و جريان طولاني و دشواري داشته به اين صورت كه شانزده آتش را از جاهاي مختلف و طبقات و صنعت هاي اجتماع چون آتش چلنگر(آهنگر)، زرگر، مسگر،‌ نانوا، آشپز، آجرپز و… جمع آوري مي كردند و 1128 بار آنرا تطهير مي كنند، سپس با شكوه فراوان آنرا به آتشكده مي بردند و در جايگاه مخصوص قرار مي دادند و در اين مراسم كه «تخت نشين» ناميده مي شود موبدان اين آتش را مانند شاه بر تخت مي نشاندند به اين صورت كه چوبي را به شكل تخت مي گذاشتند و بر بالاي آن تاجي به نشانه پادشاهي آويزان مي كردند و آتش را بر اين تخت مي نشاندند سپس 4 موبد چتري را روي آتش گرفته و آنرا حمل مي كردند و در پيشاپيش آنها موبداني با شمشير و گرز (نشانه ايزد بهرام) حركت مي كردند ودر دنبال آنها بهدينان با وقار تمام حركت مي كردند. پس از برگزاري مراسم تخت نشين موبدان چند عدد از شمشير و گرزها را به ديوار آتشكده آويزان كرده و در هر گوشه زنگي به زنجير مي آويزند تا در هر يك از پنج گاه شبانه روز هنگام خواندن سرود آنرا به صدا در آوردند. در آتشكده فقط موبد خاصي مي تواند به آتش بهرام نزديك شود، ساير بهدينان و حتي موبدان ديگر نبايد به آن نزديك شوند آنها فقط مي توانند آتش را از ميان پنجره مشبكي كه در حريم آتش قرار دارد ببينند و نيايش خود را انجام بدهند.

آتش آذران يعني «آتش آتشان» آتش محلي است و از آتش هاي خانگي كه سه بار بكار برده شده باشد تهيه مي شود كه آتش آدران و آدريان نيز ناميده مي شود.

آتش دادگاه همان آتش خانوادگي بوده و مردم معمولي و غير روحاني نيز مي توانستند از آن مراقبت كنند.

در واقع تطهير آتش ها بيانگر اين مطلب بوده كه انسان نيز بايد مانند اين آتش ها تطهير شود يكي از پارسيان نام آور در اين مورد استدلال مي كند همان طور كه آتش براي تطهير از همه ي طبقات جمع آوري مي شود همه انسان ها هم صرف نظر از طبقه اجتماعي اگر مرحله ي تطهير را بگذرانند در نزد اهورامزدا برابر هستند.

شاهان به هنگام سفرهاي جنگي توده اي از آتش مقدس را به همراه مي بردند. خسروپرويز يكبار براي اينكه آذرگشسب به دست دشمنان نيفتد مجبور شد كه آنرا به داخل ايران برگرداند و يزدگرد سوم نيز در هنگام حمله ي اعراب «آتش بهرام ري» را كه بسيار نزد ايرانيان مقدس بود به همراه خود برد. اين آتش سال ها در سفرهاي يزدگرد همراه او بود تا سرانجام آنرا در مرو در آتشكده ويژه اي كه ساخت جاي داد.

در زمان ساسانيان آتشكده ها تنها محلي براي نگهداري آتش و نيايش به درگاه اهورامزدا نبوده است، بلكه مكاني فرهنگي،‌ ورزشي، ديني بوده است كه با داشتن كتابخانه و منابع مختلف به كار آموزش جوانان در زمينه هاي ديني و فرهنگي مي پرداختند همچنين در اين مكان به آنها فنون سواركاري و تيراندازي هم آموزش مي دادند. ثبت هر تولد و مرگي نيز در آنجا صورت مي گرفته و محلي براي نيايش هاي جمعي و برگزاري مراسم هاي ديني هم بوده است.

جشن آذرگان

يكي از جشن هاي ماهيانه است. روز نهم هر ماه و ماه نهم هر سال خورشيدي به نام اين ايزد است. تا جايي كه ميدانيم جز ابوريحان بيروني هيچ كدام از نويسندگان ايراني به آيين هاي جشن آذرگان نپرداخته اند. ابوريحان بيروني مي نويسد: «روز نهم آذر عيد است كه آنرا براي توافق دو نام آذر جشن مي نامند و در اين روز به افروختن آتش احتياج مي يابند و اين روز عيد آتش است و به نام فرشته اي كه به همه ي آتش ها موكل است موسوم است و زردشت امر كرده كه در اين روز آتشكده ها را زيارت كنند و قرباني ها به آتش نزديك كنند و در امور عالم مشاوره كنند.»

شايان ذكر است كه قرباني براي آتش، «آتش زوهر» است كه شامل عود و كندر و خوشبوكننده ها است و در گذشته هنگام بهار كره تازه حيواني بوده است.

در واقع اين عيد در قديم آغاز زمستان بوده، مردم به آتشكده ها مي رفتند و ضمن مراسم نيايش اهورامزدا بر آتش عود و صندل و چوب هاي خوشبو مي گذاشتند و به دليل تغيير فصل و آغاز سرما از آتشي كه در آتشكده بود. هر كسي با مراسمي ويژه آتشي را به خانه مي برده و اتش زمستاني خانه را با آتش تقديس شده مي افروخت كه تا پايان زمستان در خانه روشن بوده و معتقد بودند كه اين آتش براي آن ها شگون و بركت مي آورد.

وقتي به آتش، اين فروغ ايزدي كه هنوز از پس سده ها و قرن ها در آتشكده ها فروزان و پابرجا است مي نگريم به ياد مي آوريم فداكاري نياكان خرمندمان در پاسداري دين و از جان گذشتگي شان در برپاداري آن، تا اين فروغ اهورايي كه نشانه اي از بخشش خداوند بر انسان ها و نماد و پرچمي براي ما زرتشتيان است جاودانه و ماندگار، ما را رهنمون سرمنزل پاكي و راستي و ارديبهشت امشاسپند شود. به گفته فردوسي بزرگ آن سخنور فرزانه و سترگ:

نگويي كه آتش پرستان بدند
پرستنده پاك يزدان بدند

و نيز آذرگان است و هنگامه ي شادي بر پايه چامه سخنور راستين حافظ اهل راز
به باغ تازه كن آيين دين زرتشتي 
كنون كه لاله برافروخت آتش نمرود

 
«سوزان باشي در اين خانه 
بي گمان سوزان باشي در اين خانه
فروزان باشي در اين خانه
شعله ور باشي در اين خانه 
به آرماني ديرپا 
به فرشگرد(رستاخيز) توانا
همچنان درفرشگرد تواناي نيك»
(يسناي 62 نيايش آتش بند 3)

  
ياري نامه:
1.جشن هاي ايراني دكتر پرويز رجبي
2.بندهش برگردان دكتر مهرداد بهار
3.اساطير و فرهنگ ايران دكتر رحيم عفيفي
4.مزديسنا و ادب فارسي دكتر محمد معين
5.گزيده هاي زادسپرم برگردان دكتر محمد تقي راشد محصل

برگرفته از تارنمای برساد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *