پاکیزگی با آموزههای مینوی «گاتها» پیوندی ناگسستنی دارد
فرید شولیزاده
۰۲ بهمن ۱۳۸۹
در جهانی که ما امروزه در آن زندگی میکنیم، بهداشت و سلامتی بهعنوان یکی از بنیادیترین ارکان هستیِ بشریت پذیرفته و در فرهنگ جوامع مختلف نهادینه شده است. مسالهی بهداشت و سلامتی انسانها در چهارگوشهی گیتی چنان مهم است که «سازمانمللمتحد» گسترش سلامتی و بهبود میانگین بهداشت و تغذیه فردی و جمعی جوامع بشری را در شمار اصلیترین آرمانهای خود میشمارد. چه، تداوم حیات نوعبشر در گرو این رکن مهم، یعنی سلامتی وجود اوست. شاید به سختی بتوان مردمان بافرهنگی را در جهان امروز پیدا کرد که منکر بایستگی مسالهی بهداشت و سلامتی در زندگانی بشر باشند. بهداشت، پیشگیری و درمان بیماریها، مبارزه با عوامل بیماریزا همگی مواردی هستند که پیوستگی زندگی نوع بشر بر روی این کرهی خاکی با آنها پیوندی ناگسستنی خورده است.
نگارنده بهیاد ندارد که هیچگاه شنیده باشد در جهان امروز پزشکی را بهواسطهی توصیههای پیشگیرانه پیرامون پاکیزگی و رعایت بهداشت فردی و جمعی، و دعوت عامه مردم به حفظ پاکیزگی، سرزنش و شماتت کرده باشند. برعکس، فرهنگ پویای بشری در این عصر فنآوری میکوشد تا آگاهیهای یکایک واحدهای انسانی پیرامون بهداشت و پاکیزی فردی و جمعی را فزونی بخشد. تا همین یکسدسال پیش، اندیشیدن به مفاهیمی چون بهداشت فردی و پاکیزه نگهداشتن محیطزیست و نیالودن آن، برای بخش بزرگی از مردمان گیتی سخنانی نامفهوم بود. مایهی سربلندی است که آنچه را هازمان بشری به گونهای منسجم در عصر حاضر پیشهی خود ساخته، از چندهزارسال پیش توسط فرهنگ والا و پویای زرتشتی تدوین و در قالب تمدنزرتشتی اجرا شده است. «مغان بینشور»(:موبدان دانشمند) در سایهی آموزههای مینوی گاتها، بهنیکی دریافته بودند که میان سلامتی انسان و پاکیزگی محیطزیست پیوندی ناگسستنی وجود دارد. چه چیزی از این والاتر که در کلام سپند «اوستا»، پاکی تن و روان انسان باهم طلب میشود.(1) در فرهنگزرتشتی، خویشکاری هر بهدین است که از آلودن «چهار آخشیج»(:عناصر اهوراآفریدهی آب، هوا، خاک، آتش) که بنپایههای جهان مادی و محیطزیست هستند، بپرهیزد. این سخنی است که شاید تنها در نیمسدهای اخیر هازمان(:جامعه) بشری بدان واقف شده و برای پاکیزه نگهداشتن محیطزیست کوششهایی را آغاز کرده است.
در فرهنگزرتشتی مرگ، بیماری و عوامل بیماریزا، ریمنی(:کثیفی و ناپاکی) از جمله مظاهر نسبی بدی در عرصهی زندگی بشر شمرده میشوند. عوامل کاهندهای که هستی و حیات نوع بشر در این سیارهی خاکی را تهدید میکنند و باید با آنها مبارزه برخاست. نگاه تیزبینانه و ژرف دینورزان زرتشتی در وضع احکام بهداشتی، بیشک در این راستا بوده است.
مفهوم «پاکی» و «زلالی» در زبان اوستایی، بهصورت واژهی «یئوژدائو»(:yaozdaw)(2) بیان شده است. این واژهی مرکب برای نخستینبار در «اوستا»، در هات45بند8 «گاتها» آمده و پس از آن در اوستای متأخر بهعنوان مبنای تفسیری، مورد استناد گسترده قرار گرفته است. بهشکلی که میتوان گفت شاهکلید تفسیر مسالهی پاکیزگی در اوستا، بهویژه بخش «وندیداد»، همین واژه است. در «هات48بند5» میخوانیم: «یَئوژدائو مَشیاای اَای پی زانتم وَهیشتا» یعنی: «پاکیزگی از برای مردم از هنگام زایش بهترین است.»(3)
واژهی «یئوژدائو» خود از مدخل اوستایی «یَئوُژدائیتی» و «یئوُژداتَر»(:yaozdatar) بهمعنی «پاکساز»، «زداینده» و «پاککننده» است.(4) زندهیاد «دستورجهانگیراُشیدری» پیرامون مدخل اوستایی «یئوُژداتَر» مینویسد: «در اوستا پاکیزگی بدن «یورژداترَ» از کارهای نیک شمرده شده و آن را یکی از لوازم زندگی بشر و نشان تمدن و تربیت دانسته. این پاکیزگی باید در همهی اُمور باشد.»(5)
شادروان «دستور ایرججهانگیرتاراپوروالا»، پیرامون واژهی «یئوژدائو» در ترجمان خویش از گاتها مینویسد: «این واژه؛ واژهای است مرکب که از دو جزءِ «یئوژ»(:yaoz) بهمعنی پاک و «دائو»(:daw) بهمعنی دادن و تسلیم شدن، تشکیل شده است. معنی این دو بخش روی هم پاکیزگی، پاکی و پارسایی است. حتی به عبارتی با نگاه به زبان سانسکریت میتوان معنی آن را جان نثاری در راه پاکی نیز دانست.» «کریستین بارتولومه» در واژهنامه اوستایی خویش، یکی از معانی واژهی «یئوژدائو» را «کامل ساختن»(:در بُعد جسم و روح) گرفته است.
از نگاه ساختمان زبانی؛ پارهی نخست واژهی «یئوژداو» یعنی «یَئوژ» یا «یَئوش» با واژهی سانسکریتی«yos» همریشه بوده و با واژهی لاتین«jus» نیز از نظر مفهومی مترادف میباشد. در «هات44بند9» گاتها، پارهی نخست یعنی «یَئوژ» با پسوند «دانِ» ذکر شده و بصورت واژهی «یئوژدانِ» بیان میشود. واژهی «یئوژدانِ» را در این بند گاتها، «استاد پورداوود» بهمعنی «درست کردن»، «رسا ساختن»، «پاک کردن»، «از آلودگی بدر آوردن» و «از آلایش گناه پرداخته کردن» گرفته است(6)؛ «دستور فیروزآذرگشسب» آن را «به پاکی نثار کردن» و خود را وقف پاکی و پارسایی کردن میداند(7).
یادکرد از مسالهی پاکی درون و برون مردمان در آموزههای مینوی گاتها، و بایسته شمردن آن برای زندگی مردمان از گاه تولد تا هنگامهی مرگ، گویای ارزش و جایگاه والایی است که کلام سپند مانتره برای پاکی و پاکیزگی قائل است. چنانکه در ادامه خواهیم دید، دینورزان زرتشتی این پاره از پیام گاتها(:هات48بند5) را چونان بذری در گسترهی فرهنگزرتشتی پراکندهاند. چنانکه برای نمونه این سطر از هات48بند5 گاتها(:یَئوژدائو مَشیاای اَای پی زانتم وَهیشتا) عینا” در بخشی از «فرگرد5بند21 وندیداد» تکرار میشود: «این بهتر. این زیباتر. چون. تو. به درستی. گفتی. او را. با این. گفتار. رامش داد. اهورامزدایِ. اَشو. اشوزرتشت را. پاکی برای مردم پس از زایش، بهترین است. آن پاکی ای زرتشت که دین مزدیسنی [است] که مردمان هستی خود را با [آن] پاک میکنند: با اندیشههای نیک، با گفتههای نیک و با کردههای نیک.»(7) در این بند از «وندیداد»، سخن از تطابُق درون و برون انسان با پاکی اشا و تعمید وجود او با آبشار نورانی آموزهای دین مزدیسنی است. آموزههایی که درون را پاک و زلال و برون را تمیز و پاکیزه میگرداند.
رو تو زنگار از دل خود پاک کن بعد از آن، آن نور را ادراک کن
نور حق ظاهر بود ایدر ولی نیکبین باش اگر اهل دلی
این سطر از هات48بند5 گاتها، عینا”در «فرگرد10بند18 وندیداد» نیز آمده است. مقصود پیشوایی که نویسندهی آن بند، و بند پس از آن یعنی «فرگرد10بند19» است؛ تشویق توأم مردمان به پاکی درون(:بند19) و پاکیزگی برون(:بند18) است. وی نخست مفاهیم روحانی این سطر از گاتها در باب پاکی وجود انسان را پینوشت خود بر مسالهی شرعی «برشنوم»(:شیوهای از شستشو برای ضدعفونی و پاکیزگی جسم) قرار داده است. اما در پی نوشتارهای همین بند(:بند18)، در بند بعدی(:بند19) به روشنی سخن از تزکیه و پالودن نفس و ذات درونی خویشتن خویش را پیش میکشد: «دئنا(9) را به درستی باید تطهیر کرد(:پالود)، چه ایدون از آن <عمل پاک کردن> هست پاکی و تقدس، برای اینکه در جهان اَستومند، دئنای خود را، به درستی، که دئنای خویش را باید پاک کرد با: اندیشهی نیک و با گفتههای نیک و با کردههای نیک.»(10)
آینهی دل چون شود صافی و پاک نقشها بینی برون از آب و خاک
هم بینی نقش و هم نقاش را فرش دولت را و هم فراش را
شوربختانه برخی خاورشناسان غربی یکسره بر ژرفای عرفانی کلام مینوی «گاتها» چشم بستهاند و صرفا” با تکیه بر برداشتهای مادی خویش از اوستای متأخر، واژهی «یئوژدائو» را تنها به مفهوم پالودن جسم گرفتهاند، حال آنکه مُراد از واژهی «یئوژدائو» که در این بند در کنار فروزه اهورایی «آرمئیتی»(:عشق و ایمان به ذات خداوندی) بر زبان مبارک وخشور بزرگ جاری است، پاکی و پارسایی تن و روان بهطور توأم در سایهی عشق و ایمان به ذات خداوندی است(:اَشویی تن و اَشویی روان)(11). در جهانبینیزرتشتی میان این دو پیوندی مستقیم برقرار است؛ چه، دینداران راستین باید در پی پاکی و زلال ساختن ضمیر و ظاهر با هم باشند. زندهیاد «دستور فیروزآذرگشسب» در باب آموزهی پاکی و پاکیزگی در این بند(:48/5)، سخنی نغز دارد: «در سطر سوم این بند راجع به مسالهی پاکیزگی و پرهیزگاری است، میفرماید بهترین بخشش خداوندی برای انسان از زمان تولد همین پارسایی است. هرگاه انسان مراعات بهداشت را که همان رعایت اصول پاکیزگی و پرهیزگاری میباشد، بنماید هیچگاه گرفتار بیماری و درد و رنج نخواهد شد. منظور از پاکی، تنها پاک نگهداشتن تن و پوشاک نیست، بلکه باید از آلوده ساختن آب و هوا و خاک و آتش نیز پرهیز نمود، زیرا امروز ثابت شده است که بیشتر بیماریهای بشر در اثر آلودگی هوا و آب بروز مینماید. پس هرگاه شخص از زمان کودکی به اصول پاکیزگی و رعایت بهداشت خو کند در بزرگی نیز از این اصول پیروی خواهد کرد و این خود بزرگترین بخشش خداوندی است. هرگاه اصول بهداشت بهطور کامل رعایت شود و محیطزیست از هرگونه آلودگی پاک گردد بر طول عمر و سلامت بشر بطور قطع افزوده خواهد گشت.»(12)
این سخنان دستور بزرگوار را که تفسیری است از عینیت کلام مینوی گاتها، باید قاب طلا گرفت. این سخنان جملگی حقایقی است که شاید به زحمت نیمسده است بشر بهطور جمعی به اهمیت آن پیبرده است… تأمین سلامت یک جامعه، مرهون بهداشت آن هازمان است و این امر خطیر و بسیار مهم، هم باید بهصورت فردی و هم بهصورت جمعی رعایت شود. در بهداشت فردی، هرکس دستورهای بهداشتی را که فراگرفته، رعایت میکند. برای نمونه هرکس باید خود بهداشت اعضای بدن خویشتن، چون دست و صورت، دهان و دندان، چشم و… را رعایت کند تا سالم و تندرست بماند. در بُعد بهداشت جمعی، همه باید مقرّرات بهداشتی و دستورات پاکیزگی عمومی را رعایت کنند؛ مانند خودداری از آلوده کردن آب و هوا و بهطور کلی محیطزیست که در آموزههای بهداشتی اَوستا، بهصورت پرهیز از آلودن چهار آخشیج نمود پیدا میکند؛ و نیز لزوم رعایت نکات بهداشتی در مواقع شیوع بیماریهای واگیردار و… که برای نمونه در فرهنگزرتشتی بهصورت «نشوه»(:نوعیقرنطینه)، «برشنوم»(:شستشو و ضدعفونیهای ویژه) و… اجرا میشده است.
شادروان «دستور دکتر جیوانجیجمشیدجیمُدی» دراینباره مینویسد: «قاطعترین روش مبارزه با انتشار بیماریها، تجهیز و نگهداری افراد سالم در برابر یورش بیماریهاست که به وسیلهی آگاه کردن مردم از قوانین بهداشتی و تشویق آنها به رعایت موازین بهداشتی چون دقت و کوشش در پاکی بدن، خوراک و پیرامون میسر میشود. در ایرانباستان هنگامی که بیماریهای پُرمرگ چون طاعون، وبا و آبله جایی را فرا میگرفت، مردم به تبعیت از آموزههای بهداشتی مذهب، اغلب در انزوا میزیستند. جامهی سپید(13) میپوشیدند، دستکش سپید بهدست میداشتند و با یکدیگر کم تماس میگرفتند. حتی افراد یک خانواده، هرکدام در بستری جدا میخوابیدند و از ظرفی جداگانه خوراک میخوردند و میآشامیدند(14)، گیاهان ضدعفونی کننده و صمغهای خوشبو و نافع بر آتش مینهادند. پیشوایان دین تمام این مراقبتهای بهداشتی را در قالب کتاب «وندیداد» گردآوری کردهاند. اگر بخواهیم پیام کتاب «وندیداد» را در یک جملهی کوتاه بیان کنیم، باید گفت: پاکیزگی فردی و جمعی، موهبتی اهورایی است.»(15)
در برابر آموزههای روشن پاکیزگی که دین و فرهنگ زرتشتی به زندگی بشر امروز ارمغان میدهد؛ روی دیگر و البته سیاهی هم در زندگی امروزی بشر وجود دارد. این روی سیاه سکه، ناهنجاریهای برخاسته از جاهطلبیهای روزافزون و زیادهخواهیهای افسارگسیخته است. زیادهخواهیهای بشر امروز، آسیبهای سنگینی به محیطزیست و چرخهی حیات طبیعی جهان پیرامون او وارد ساخته است. ممکن است که ما انسانها بهصورت انفرادی برای حفظ تندرستی خود، موازین بهداشتی را رعایت کنیم، ولی اگر الزامی به حفظ بهداشت عمومی نداشته باشیم و در این میان کسانی خودخواهانه محیط زندگی عموم را آلوده سازند، سلامت جمیع افراد به خطر خواهد افتاد. باید دانست که زرتشتیان در لوای آموزههای دین و فرهنگزرتشتی، از کوشاترین مردمان در درازای تاریخ پیرامون حفظ بهداشت فردی و جمعی بوده و هستند. برهان این سخن نیز کتاب «وندیداد»، بهویژه مسالهی پاسداشت چهار آخشیج است. «هرودت» در کتاب نخست از مجموع تواریخ خویش(:کلییو) و «استرابو» در کتاب «جغرافیا» هر دو نقل میکنند که پارسیان هرگز در آب کثافت(:ریمنی= مُردار، آبدهان، زباله، پیشاب و…) نمیریزند و خود و یا چیزی را در آبروان نمیشویند. چنانکه آبروان در نزد آنان حرمت بسیار داشته و از آلوده کردن آن به هر ترتیبی که شده امتناع میورزیدند و در پاسداشت و پاکی آن میکوشیدند. چه، در فرهنگزرتشتی آب از سرچشمههای زندگی شمرده شده و آلوده کردن آن به پلیدی، ممنوع و از کارهای نابایسته است. این سختگیریها بیدلیل نبوده، زیرا آب آشامیدنی شیرین و پاکیزه، با حیات سالم انسانها پیوندی ناگسستنی دارد.(1) باید دانست که گسترهی بزرگی از منابع آبی کرهی زمین، بهسبب شوری غیرقابل آشامیدن هستند. از همین رو بشر منابع آب شیرین قابل آشامیدن بسیار محدودی در اختیار داد. منابعی که نگهداری از آنها با حیات بشر بر روی این کرهی خاکی، پیوندی مستقیم دارد. مُردار یکی از بزرگترین عوامل آلوده کنندهی این منایع آب آشامیدنی شیرین است. در فرهنگزرتشتی بهرهجستن از آبی که در آن مُردار باشد (خواه در حال حرکت و یا سکون) مجاز شمرده نشده است. در بیشتر نسکهای پهلوی چون «شایستناشایست» سخن از کرفهکاری و ثواب بزرگی است که در پاک کردن آبروان و آبچاه(:آب آشامیدنی شیرین) از لوث کثیفی مردار وجود دارد. پس از بیرون آوردن «نسا»(:مُردار) هم چنانکه در «شایستنشایست» و «روایات دستوردارابهرمزدیار» مکتوب است، میبایست چند ساعتی را درنگ میکردند، سپس آب بر میداشتند. در فرگرد6بندهای26و27و28و… وندیداد آموزش داده میشود که چگونه پس از بیرون آوردن نسا از چاه آب یا چشمه یا آب روان، آب را پاک و برای مصارف عمومی از آن بهره گیرند.
در همین راستا، «دستور جمشیدکاووسجیکاتراک» در گفتاری نغز میفرمایند: «گفتهی اخلاقی معروف «پاكیزگی، نزدیكترین راه رسیدن به خداست» را ایرانیانباستان به بهترین وجهی عمل میكردند. نظافت و پاكیزگی برای هركس، از ابتدای طفولیت، جزو مهمترین وظیفه بود. به مسالهی «عقلسالم در بدنسالم است» اهمیت فوقالعاده داده میشد. ایرانیانباستان در پاك نگهداشتن آب و باد و خاك و آتش، کوششی وافر داشتند و میكوشیدند كه با پاك نگهداشتن محیط اطراف خویش، سبب پراكنده شدن میكروب و سرایت امراض به دیگران نشوند. در كتاب «وندیداد»، درباره دوری از امراض واگیردار و خویشتن را دور نگهداشتن از كثافات دستورات اكید آمدهاست. در روزگار كنونی با پیشرفتهایی كه در بهداشت شده است، ارزشمندی مندرجات كتاب «وندیداد» درباره جلوگیری از امراض و آگاهی دادن درباره سرایت آن توسط میكروب به دیگران بیشتر مشخص میشود.»(2)
چکیده سخن آنکه در فرهنگزرتشتی، آب اصلیترین ابزار پاکیزگی و زدودن آلودگیها است. چه، هر بهدین باید در پاكیتن خود بكوشد، از آلودگیها بپرهیزد و هنگام آلوده شدن، خود را با آب پاك بشوید(: ایرانیانباستان نخستین سازندگان حمام هستند). در فرهنگ زرتشتی باید با آب پاك، شستشو كرد؛ آبی كه رنگ و بو و مزه آن برنگشته و به چیزی آلوده نباشد. در فرهنگ زرتشتی شایسته است تا پیش و پس از خوراك خوردن، دست و روی و دهان خود را بشویند؛ این خود نمودی از اهمیت تن پاك و در نتیجه روان سالم است و حاكی از گذراندن درست زندگی گیتوی و راه نهادن با سطح تكاملی بالا به جهان مینوی است.
در کنار آب، یکی از بزرگترین بخششهای اهورایی که ادامه زندگانی آدمی و سایر موجودات زنده در گروی وجود آن است، هواست. هوا مانند آب و خوراک، بلکه مقدم بر آنها، رزقی است که هستیبخش نیکیافزا برای تداوم حیات، بدون نیاز به زحمت و تلاشی در اختیار آفریدههایش قرار میدهد. حال اگر این آخشیج مهم و حیاتی به مواد مضر آلوده شود، انسان مجبور است در هربار تنفس، مقداری مواد مضر و مسمومکننده به درون ریهها فرستاده و از این راه در معرض خطر اثرات نامطلوب و گاه کشنده آنها قرار گیرد. در این میان یکی از راههایی که انسان با دست خود این بخشش خداوندی را آلوده و به وجود خویش صدمه وارد میکند، استعمال دخانیات است.(3)
شاید بتوان به شکلی دیگر نیز وارد گفتمان پاکیزگی در فرهنگزرتشتی شد، و آن گفتمان فلسفی «آرمانشهر»(:مدینهی فاضله) در جهانبینیزرتشتی است. «آرمانشهر» یا در زبان اوستایی «ونگهِئوشخشَترَ»(:گاتها 43/6،48/5،51/1 و یسنای35بند5) یکی از اصول محوری حکمتعملی در فلسفهی اشراق، و برگرفته از آموزههای مینوی گاتها است.(4) همین آموزهی ژرف است که در جهانشناسیافلاطونی بوسیلهی «افلاطون»، فیلسوفاشراقی یونانباستان مورد استناد مستقیم قرار گرفته و در قالب گفتمان «مدینهی فاضله» در باخترزمین بسط و توسعه یافته است. یکی از ارکان اصلی این آرمانشهر یا «ونگهِئوشخشَترَ»، چنانکه کلیت کلامی هات48بند5 گاتها میفرماید، حیات سالم ذهنی و جسمی مردمان از بدو تولد تا هنگامه مرگ است که این در سایهی شهریار و رهبر(:یا شهریاران و رهبران) دیندار، دلسوز، عادل و مردم مدار محقق میشود.
«پروفسور عباسشوشتریمهرین» در خوانش و تفسیر خویش از هات48بند5 گاتها، واژهی «یئوژدائو»(:پاکیزگی) را در قالب مفهوم کلی «آرمانشهر» که در روح این بند گاتها بدان پرداخته میشود، قرار میدهد. پروفسور مهرین در توضیح خویش از این بند، شهریار آرمانشهر را که در این بند مطرح شده به سرچشمهای تشبیه میکند که اگر نیک باشد، جامعه پویا و پیشرو خواهد بود. در برابر اگر فرمانروا بد باشد، آن سرچشمه گلآلود گردد و همهی جوی آب نیز گلآلود خواهد شد، بر همین پایه زندگی باید به پاکی وقف شود تا گیتی آباد شود.
به زبانی دیگر «آرمانشهر» یا «ونگهِئوشخشَترَ» زمانی شکل خواهد گرفت که اَشویی تن و اَشویی روان مردمان با هم محقق شود.(5) پاکیزگی تن و روان انسان و به تبع آن بهداشت جسمی و روحی جامعه؛ یکی از اصلیترین ارکان فرهنگزرتشتی بوده و امتداد پیام مینوی گاتها(:48/5) است. پیامی که فعل پاکی را از پسندیدهترین پدیدههای جاری در زندگی بشر معرفی میکند.
گفتمان پاکیزگی در فرهنگزرتشتی را از دریچه فلسفهی دو نیروی همزاد و همایستار هم میتوان مورد واکاوی قرار داد. چه، بهداشت و پاکیزگی چون سبب تداوم و افزایش زندگانی بشر و دیگر مظاهر زنده و سودمند هستی میشود، از لحاظ فلسفی در چارچوب جهانبینیزرتشتی؛ عین افزایندگی و در راستای همازوری با نیروگان «سپنتامینو»(:صفت آفرینندگی اهورامزدا، مینوی افزاینده) است. بیسبب نیست که در درازای تاریخ، دینورزان زرتشتی کوشیدهاند با وضع احکام و شرایعی در این راستا، اسباب پاکیزگی نفس و جسم خود و سایر بهدینان را فراهم سازند. چه، پاکیزگی یکی از مظاهر افزایندگی و راههای خداپرستی و نزدیک شدن به خداوند است.
شادروان «علامهابوالکلامآزاد» در توصیف امر پاکیزگی در نزد پارسیانهند و پاکستان مینویسد: «در شبه قارهیهند و پاکستان ضربالمثل «صفایی مین خدایی هی»؛ یعنی«خدایی در پاکیزگی است» رواج بسیاری دارد و این دربارهی پارسیان نیز رواست. وضو و حمام و پاکیزگی در آیین پارسیان حایز اهمیت بسیار است تا از یك سو، از اثرات منحوس و بد کثیفی و بیماری مأمون بمانند و از سوی دیگر، سالم و تندرست و توانا و تنومند باشند و در برابر حوادث روزگار نامساعد با جرأت و حوصله باشند. منتهی طهارت و پاكی در سرزمینهای ایران و هند چه از نظر فیزیكی و چه از نظر اخلاقی، عاملی مهم محسوب میشده و میشود.»(6)
اشارهی «علامهابوالکلامآزاد» به اهمیت مسالهی بهداشت و پاکیزگی در میان پارسیان بیسبب نیست. چه، آموزههای پاکیزگی در کتاب «وندیداد» و گسترهی فرهنگزرتشتی خود شاهدی بر این مدعاست. دربارهی اهمیت پاکیزگی و بهداشت در فرهنگزرتشتی همین بس که یکی از برجستهترین صفات پیشوایان بزرگ زرتشتی «یَئوژداثرگر»(:yaojdathragar) است؛ و آن اشارت به کسی است که «یئوژداثرگری»(:yaozhe dasrgarie) یا «پَلشتبری» کرده، رسا و پاک کنندهی دینداران از آلودگی و ریمنی درون و برون، و بدر آورندهی مردمان از آلایش جسمی و روحی گناه است.
در بخشهای متاخرتر کلام سپند «اوستا»، پیوستگی اصل خداپرستی و اَشویی با گفتمان پاکیزگی بهصورت گستردهتری بسط داده میشود، چنانکه در هُرمزدیشت بندهای7و8 میخوانیم: «پنجمین نام من آفرینندهی همهی نیکیها و پاکیهاست.» این پاره از کلام اوستا گویای آن است که خداوند، آفریدگار نیکیها و پاکیهاست. بر همین اساس یکی از راههای همبسته و پیوسته شدن انسان با ارادهی خالق خویش(:اشا)، کوشش در پاکی و حفظ پاکیزگی است.
زمانی به ارزش واقعی آموزههای پاکیزگی اوستا و رهنمودهای بهداشتی فرهنگزرتشتی و البته غیرخُرافی(7) بودن آنها در قیاس با دیگر فرهنگهای مذهبی پیخواهیم برد که بدانیم تا چند سده پیش از این، چرک و کثافت و ناپاکی در میان برخی جوامع مذهبی، ارزشی معنوی قلمداد میشد!! چنانکه برای نمونه: «زمانی در اروپای قرون وسطی، اهل کلیسا به حمام رفتن افراد بدین عنوان که هر عملی که باعث زیباتر شدن بدنهای ما شود، به همانگونه ما را به ارتکاب گناه نزدیکتر میکند، حمله میکردند. کمکم کثیف بودن مورد تشویق قرار میگرفت! و رایحه کثافت از همه جای متقدسین و روحانیون به مشام میرسید. تا آنجا که پائولای قدیس را این عقیده بهدست آمده بود که تمیزی بدن و لباسهای پوشانندهی آن، درست مترادف ناپاکیزگی و عدم صفای روح است.»(8) «دیگر کثافات بدن، ارزش معنوی و شپشها، مرواریدهای خدا نامیده میشدند و بدین ترتیب پوشیده بودن لباس و بدن راهبان از این حشرات، علامت ضروری تعبد و حتی نشانهی ایمان شناخته میشد.»(9)
آنچه تاکنون گفته شد، جملگی پیرامون بهداشت و پاکیزگی در فرهنگزرتشتی بود. بد نیست که قدری هم پیرامون مقولهی متضاد پاکی و بهداشت، یعنی ناپاکی و آلودگی در فرهنگزرتشتی سخن بگوییم. کتاب «اوستا» از مفاهیم آلودگی و ناپاکی، بهصورت واژهی «رَئِثوَ»(:raetwa)(10) یاد میکند. این واژه در زبان پهلوی بهصورت «ریمنی»(:rimanih) در آمده است. این «ریمنی»(:ناپاکی) در فرهنگزرتشتی خود به دو زیر مجوعهی مستقیم و غیر مستقیم تقسیم میشود. چنانکه در وندیداد، فرگرد10بند6 سخن از دو گونه آلودگی و ریمنی(:ناپاکی) به میان میآید، یکی «ریمنی مستقیم» و دیگری «ریمنی غیرمستقیم».
_ ریمنی مستقیم: در زبان اوستایی «هانم _ رَئِثوَ»(:hanm_raetwa)، آلودگی را گویند که در اثر تماس مستقیم انسان با عوامل ناپاک و بیماریزا ایجاد میشود. مانند ریمن شدن به سبب تماس مستقیم(لمس کردن) جسد مردار(:نسا).
_ ریمنی غیرمستقیم: در زبان اوستایی «پئیتی _ رَئِثوَ»(:paiti_raetwa)، آلوده شدن غیرمستقیم به عوامل ناپاکی و بیماریزا را گویند. چون بیمار شدن بهسبب میکروبهای موجود در هوا که از یک منبع آلودگی وارد هوا شده است، یا آب آلوده به عوامل بیماریزا منتشر شده از یک منبع ناپاک و کثیف.
آموزههای پاکیزگی در فرهنگزرتشتی پیرامون مسالهی ناپاکی و ریمنی(خواه مستقیم و خواه غیرمستقیم) خود نیز به تناسب آگاهانه و یا ناخواسته بودن(:عمدی و غیرعمدی) به دو بخش کلی تقسیم می شود. طبعا” زمانی که ناپاکی و ریمنی، تعمدی و آگاهانه صورت گیرد، احکام پاکیزه شدن، سختگیرانهتر خواهد بود نسبت به زمانی که فرد ناخواسته ریمن و ناپاک میشود. برای نمونه خوردن آگاهانهی «نسا»(:مردار)(11) و یا آلودن تعمدی آبروان، آتش و خوراک مردمان با مردار در این زمره است.(:بنگرید به وندیداد، فرگرد7بندهای23تا27 و فرگرد3بندهای38و39) اما در مواردی كه ریمنی بهصورت تصادفی و ناخواسته رخ دهد، آموزههای پاکیزگی و پالودن ریمنی نیز متفاوت خواهد بود.(:بنگرید به وندیداد، فرگرد5بند3 و فرگرد6بندهای1و6)
در فرهنگزرتشتی، «نسا»(:مُردار) در زمرهی ریمنترین و کثیفترین چیزهای ممکن قلمداد میشود و باید بهسرعت از فضای زندگی انسانها و محیطزیست پیرامونشان دور شود، زیرا سبب اشاعهی بیماری و گسترش آلودگی و ناپاکی میشود. دینورزانی که آموزههای پاکیزگی اوستا را گردآوردهاند، کوشیدهاند تا تجربهی خود و گذشتگان از بیماریزایی و خطرناک بودن لاشهی مردار برای سلامتی مردمان را، به آیندگان منتقل كنند. ایشان در حد توان خویش کوشیدهاند تا اصول بهداشتی و پیشگیری، و نیز دلیل گسترش بیماریهای عفونی از منشاء مُردار را شناسایی كنند.
در فرهنگزرتشتی هیچگاه توصیه نمیشود که از پوشاک، وسایل، و بستر میت استفاده شود. چنانکه در وندیداد، فرگرد7بندهای10،11،12و13 توصیه میشود که جامهی تن مرده را ترجیها” پاره پاره کرده و به دور بریزند(:فرگرد7بند13 میگوید دفن کنند)، زیرا رطوبت تن مرده بدان رسیده و این لباس و بستر معمولا” به چیزهایی چون خون، رطوبت، مدفوع، ادرار، استفراغ یا منی درگذشته آلوده شده است. در برخی وچرهای گردآوری شده در کتاب «روایات دستوردارابهرمزدیار» گفته میشود که اگر اصرار به استفاده از لباس و بستر مرده داشته باشند، باید به دقت آن پارچهها و لباسها را بشویند و با «گمیز»(:قویترین مادهی ضذعفونی که در آن روزگار در اختیار داشتهاند) خوب ضدعفونی کنند و در برابر نور مستقیم آفتاب بگسترانند تا خوب آفتاب بخورد، سپس مجازند تا از آن استفاده کنند.(12)
«موبددکترسهرابخدابخشی» در کتاب «پزشکی در ایرانباستان» روشهای «یئوژداثرگری»(:پاک کردن، پَلشتبری) هوا، آب و زمین را با تکیه بر آموزههای پاکیزگی «اوستا» بدین شرح بیان میکند: «یئوژداثرگری و پَلشتبری هوا: بدین منظور مواد زیر را بهکار میبردند، «اشترک» (:gomme amoniacal) که چون بر روی آتش ریزند، بخارهای آمونیاکی در هوا منتشر میسازد. «سداب» از نوع گیاهان «روتاسه»(:rutace) بهصورت درخت یا بوتهای است که گل آن بسیار شبیه «قرنفلیان» و برگ آن باریک و دارای بوی مخصوصی است که خرهفستران(:حشرات موذی) از آن گریزانند. «اسفند» یا «پگانوم»(:peganume) که وقتی دانهی آن را بر آتش نهند بوی مخصوصی میدهد و خرهفستران از آن گریزانند. «اورواسنا»(:urvasna) که در زبان پهلوی «راسن» نامیده میشود و بهمنظور خوشبویی، مخلوط با «ebene» بر آتش نهاده میشود. زرتشتیان در هنگام شیوع بیماریهای سخت و واگیردار بهمنظور ضدعفونی هوای محیط، بیرون از دروازههای شهر، در هر نیمهشب مقدار زیادی از این صمغ و گیاهان را دود میکردند و به این طریق از شدت شیوع بیماری از طریق هوا میکاستند.
یئوژداثرگری و پَلشتبری آب: اوستا، آفتاب را بزرگترین عامل پاک کنندهی آب جاری و راکد میداند و با صفت مؤکد «یوژداثره» از آن یاد میکند. چنانکه در خورشیدیشت، بند1 میخوانیم: «زمانی که خورشید بتابد، آب روان پاک گردد، آب چشمه پاک گردد، آب چاه پاک گردد، آب راکد پاک گردد، آب دریا پاک گردد، همهی آفرینشهای نیک که به سپنتامینو بستگی دارند پاک گردند. اگر چنانچه خورشید نمیتابید، زیان رسانندگان(:عوامل بیماریزا و مرگ آفرین) همهی موجودات را نابود میساختند.»
یئوژداثرگری و پَلشتبری زمین: آفتاب، زمین را از پلشتی و نسا(:لاشهی مردار) پاک میسازد ولی بازه زمانی طولانی، چنانکه در وندیداد فرگرد7بند45 میفرماید: «ای پاک دادار گیتی جسمانی تا درازای چه زمان که نسا روی زمین افتاده است و روشنی بر آن تابیده و آفتاب خورده است آن زمین پاک میشود؟ پس اهورامزدا فرمود: ای زرتشت اسپنتمان به درازای یک سال که نسا بر زمین افتاده و روشنی بر آن تابیده و آفتاب خورده آن زمین پاک میشود.» این فرآیند را که وندیداد میفرماید در زبان پهلوی «خورشیدنگرشنی» نامیده می شود.(13) روش دیگر استفاده از پلشتبرهای شیمیایی چون «سرکه غلیظ»(:acid accitique concentre) و «کربناتدوکلسیم» (:carbonate de calcium) بوده که به واسطه خاصیت گندزدایی، پلیدیها و کثیفیها را نابود میکردند.»(14)
در فرهنگزرتشتی به پاکی ظروف آشپزخانه هم اهمیت بسیاری میدادند. چه آگاه بودند که بسیاری از بیماریها در نتیجه آلوده شدن و پاک نبودن این ظروف پدیدار میشود. هر ظرفی هم به صورتی خاص پاک و شسته میشده است؛ چنانکه ظروف ساخته شده از پولاد را چهار بار، ظروف ساخته شده از سنگ را شش بار و ظروف ساخته شده از مفرغ را سهبار میشستند. اما ظروف ساخته شده از گل(:سفال) و چوب را در صورت ریمن شدن قابل شستوشو نمیدانستند و به درستی به دور میانداختند.
بهداشت و آموزههای پاکیزگی در فرهنگزرتشتی، چنان با تار و پود زرتشتیان دینباور گره خورده که تفکیک آنها از هم تقریبا” غیرممکن است. چنانکه در نزد دینباوران راستین، پاکی و پاکیزگی خود اَشویی، و اَشویی خود پاکی و پاکیزگی است. در اندرز گواهگیران آمده است: «داد و آیین اردیبهشتامشاسپند، راستی و پاكی است. درون و برون خود را پیوسته پاك نگهدارید. از كژی و ناپاكی پرهیزختاربید. اَشویی ستایید و به داد اَشا راه پدید، چه كه راه در جهان یكی است و آن اشویی است. به منش، نیك منید. به گوشنا، نیك گویید و به كنشن، نیك ورزید. با همدیگر، یكدل و یكزبان بید. از دروغ و سوگند جادویی، گریزان بید. آتش كه اندر گیتی، مهر و اَشویی را نماینده است، گرامی دارید و به نساء و پلشتی میالایید.»
و …
بیسبب نیست که دوست و دشمن در درازای تاریخ از پیروان دینزرتشتی همواره در شمار پاکیزهترین مردمان روزگار یاد کردهاند.
پاکیزگی و اَشویی افزون باد.