ماجرای پذیرش بهدینان ایرانزمین به هندوستان (پارسیان)
می گويند وقتی كه زرتشتيان مهاجر در محلی به نام سنجان از کشتی پياده شدند به راجهی (فرمانروای) محل كه نامش «جادی رانا» بود پيامی فرستاده و درخواست پناهندگی نمودند. آنها در پيام خود نكات زير را به اطلاع راجه فرستادند تا وی آگاه باشد كه آيين آنها چندان با آداب و رسوم هندوان مباينت ندارد.
1- ما پرستنده اهورامزدا ، خداوند بزرگ هستيم و برای خورشيد و عناصر چهار گانه (آب ، هوا ، خاك و آتش) احترام قائليم.
2- هنگامی كه بدنهای خود را میشوييم و يا به عبادت میپردازيم و يا غذا میخوريم و يا در برابر آتش مقدس قرار میگيريم ، سكوت را رعايت میكنيم.
3- هنگام اجرای مراسم مذهبی از بخور و گل و عطر استفاده می كنيم.
4- ما سدره و کُشتی میبنديم.
5- به ما سفارش شده كه با داد و دهش باشيم و هر كجا استخری و يا چاه آبی وجود دارد آن را برای استفاده دیگران كشف كنيم.
6- به ما سفارش شده هم نسبت به مردان و هم نسبت به زنان مهربان باشيم و همدردی نشان بدهيم.
7- هنگام عبادت و غذا خوردن کشتی می بنديم.
8- در آتش مقدس بخور میافكنيم و آن را معطر میسازيم.
9- در زندگی زناشویی پاکی و وفاداری آيين ماست.
10- روزی پنج بار عبادت میكنيم.
11- سالی يكبار برای نياكانمان مراسم ويژهی مذهبی اجرا میكنيم.
راجه هندی در آغاز پناهندگی آنها را نپذيرفت و برای اينكه تقاضای آنان را مودبانه رد كرده باشد ، ظرفی پر از شير برای رهبر آنها ارسال داشت و منظورش از اين عمل آن بود كه سرزمينش پر جمعيت است و ديگر جای خالی در آن وجود ندارد كه آنان را در آن جای بدهد . رهبر زرتشتيان مهاجر یک مشت شكر برگرفت و آن را با احتياط روی شير مزبور ريخت به طوریكه حتی یک قطره از شیر بیرون نريخت. منظور وی از آميختن شكر به شير آن بود كه اولأ به راجه بفهماند باز جا برای سكونت یک عده معدود در سرزمينش پيدا میشود، دومأ اين عده معدود زندگی هندوان را شيرينتر خواهند ساخت ! راجه از اين نکته بینی به اندازه ای خوشش آمد كه نه تنها به آنها اجازه اقامت داد بلكه تسهيلات لازم را نيز فراهم آورد تا در سرزمين هند راحت زندگی كنند.