اشوزرتشت، نخستین پیام‌آور یکتاپرستی

اشوزرتشت، نخستین پیام‌آور یکتاپرستی

موبد پدرام سروش‌پور

«سراسر اندیشه و گفتار و کردار اشوزرتشت الهامی است از سوی خداوند یکتا که انسان را به سوی رسایی و خوشبختی راهنمایی می‌کند.»

یسنا، هات ۲۸، مقدمه‌ی گاتها

کتاب آسمانی زرتشتیان «گاتها» است که سرودهای آسمانی اشوزرتشت را در بر می‌گیرد. سرودهای معنوی که در سرتاسر آن، آفریدگار هستی، اهورامزدا به یکتایی نام برده شده است. اهورا مزدا از دو واژه «اهورا» به معنی «هستی بخش» و مزدا به معنی «دانای کل» شکل گرفته است و به عبارتی اشوزرتشت خدای یکتا را «دانای کل هستی بخش» می شناسد.

این سرودها که به زبان اوستایی کهن سروده شده است سالیان سال در دل کتاب اوستا که کتاب دینی و مقدس زرتشتیان است حفظ شده و از آنجایی که دیرینگی این کهن‌ترین بخش اوستا به نزدیک به چهار هزار سال پیش بازمی‌گردد، آن را «حکمت نخستین» نیز می‌نامند. کهن‌ترین اندیشه و نوشته‌ای که تا کنون به دست بشر رسیده و در آن آفریدگار هستی به یکتایی نام برده شده است.

«اوست نخستین اندیشه‌گری که با نور خود افلاک را درخشان ساخت و با نیروی خرد خویش قانون راستی بیافرید تا نیک‌اندیشان را یار و پشتیبان باشد. ای خداوند جان و خرد و ای کسی که همیشه و در همه حال یکسانی، با روح مقدست فروغ (ایمان) را در قلب ما برافروز.»

گاتها، هات ۳۱ بند ۷

اشوزرتشت همان‌گونه که خدای یکتا را خدای دانایی‌ها می‌نامد، ارزش و بزرگی و جایگاه انسان را نیز به واسطه‌ی اندیشه‌اش می‌داند. اندیشه‌ای که ذره‌ای از دانایی کل، «مزدا» است و انسانی رستگار است که بتواند این اندیشه را در راه سازندگی و پیشرفت ارتقا دهد تا به جایگاه وهومن (منش پاک) دست پیدا کند. چنان‌چه سهروردی نیز در برداشت خود از فلسفه ایرانیان باستان، بهمن (وهومن) را نزدیک‌ترین نور به نور خدا یا نور الهی می‌نامد:

«… پس ثابت شد که نخستین صادر از نورالانوار یکی بود و آن نور اقرب، نور عظیم بود که پاره‌ای از زرتشتیان آن را بهمن نامیده‌اند.» حکمه‌الاشراق

اشوزرتشت نیز برای نخستین بار از راه وهومن به آفریدگار یکتا پی می‌برد و آن‌گاه از سوی اهورامزدا برای راهنمایی و آموزش دیگران به پیامبری برگزیده می‌شود.

«ای خداوند جان و خرد، هنگامی که در اندیشه‌ی خود تو را سرآغاز و سرانجام هستی شناختم،

آن گاه با دیده‌ی دل دریافتم که تویی سرچشمه‌ی منش پاک،

که تویی آفریننده‌ی راستی و داور دادگری که کردار مردمان جهان را داوری کنی.» گاتها، هات ۳۱، بند ۸

حکمت نخستین از آن‌رو ارزشمند است که پیامبر راه دست یافتن به یکتایی خداوند را نیز در آموزه‌های خود برای آیندگان و خردورزان گیتی یادگار گذاشته است. چنان‌چه اشوزرتشت در گاتها، پیش از آموزش ستایش خداوند یکتا، گره از دو پدیده مهم یعنی نیکی و بدی و مهم‌تر از همه، سرچشمه‌ی آن‌ها می‌گشاید.

«این دو، هم‌زادی هستند که در عالم پدیدار شدند که یکی نیکی است و دیگری بدی که در اندیشه و گفتار و کردار آدمی نمود پیدا کرده و انسان خردمند از این دو، راستی (نیکی) را برخواهد گزید و فرد نابخرد به بیراهه خواهد رفت.» هات ۳۰، بند ۳

پس بدی آفریده‌ی خداوند نیست، بلکه به واسطه‌ی آفرینش انسان در اندیشه و گفتار و کردار او پدیدار می‌شود و اشوزرتشت در بند بعد، به روشنی بیان می‌دارد که با به هم رسیدن این دو گوهر همزاد، زندگی و نازندگی پدید آمد. این دو گوهر که در گاتها «سپنتامینو» به معنی خوی نیک و «انگره مینو» به معنی خوی بد است، در حقیقت دو خوی یا صفت هستند که با شکل‌گیری انسان در اندیشه و به تبع آن در گفتار و کردار او نمود پیدا می‌کنند.

اما چرا انسانی که آفریده‌ی ذات کمال الهی است می تواند پدیدآورنده‌ی بدی باشد؟ این به آن دلیل است انسان ذره‌ای از دانایی خداوند را به نام «من» در خود به ودیعه دارد و از جایگاه دانایی کل بهره‌مند نیست، اگرچه آرمان او در زندگی دست یافتن به این جایگاه است اما همواره چنین نخواهد شد. اگر انسان در راه سازندگی و سودرسانی به جهان هستی، منش و اندیشه‌اش، گفتار و رفتارش را به نیکی و کمال برساند نتیجه‌ی اندیشه، گفتار و کردار او در جهان هستی نیکی است اما اگر همین انسان در راه بدی‌ها، نابودی، خودخواهی و … گام بردارد بدی و شر در جهان هستی پدید می‌آید.

در گاتها سرچشمه‌ی بدی‌ها یا انگره‌مینو هیچ‌گاه در برابر اهورامزدا قرار نگرفته است، بلکه نیکی و بدی زاییده‌ی زندگی است و زندگی با آفرینش انسان در جهان شکل گرفته است. از طرفی پیامبر با این دیدگاه وجود بدی را توجیه نکرده است و اتفاقا فلسفه‌ی به پیامبری رسیدن خود را از میان بردن بدی‌ها در جهان می‌داند و در گاتها نیز خود را دشمن سرسخت دروغ می‌شمارد که به باور پیامبر ریشه‌ی همه‌ی بدی‌هاست.

«آن‌گاه چنین پاسخ دادم: من، زرتشت دشمن سرسخت دروغ و دروغ‌گویان هستم

و تا آن‌جا که مرا نیرو و توان است با آن‌ها پیکار خواهم کرد» هات ۴۳، بند ۸

باور زرتشتی نیز دو همزاد سپنتامینو و انگره مینو را یکی به عنوان گوهر پاک و دیگری گوهر پلید می‌شناسد؛ یکی نمود راستی و پاکی و زیبایی و نیکویی است و دیگری نمود دروغ و پلیدی و زشتی و بدی. جهان و زندگی صحنه‌ی پیکار همیشگی نیکی و بدی و امید به پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی است. اما خدای یکتا و هفت فروزه‌اش همواره در جایگاهی ورای این جای دارند.

به همین دلیل، افزون بر گاتها همه‌ی بخش‌های اوستا و فرهنگ کهن زرتشتی همواره تبلوری بوده از یکتاپرستی و ستایش و نیایش به درگاه خداوندی که تنها اوست که ازلی و ابدی بوده و تنها اوست که آفریدگار جهان هستی است. و تصویر نمادینی هم که از دیرباز از اشوزرتشت، این نخستین پیام‌آور یکتاپرستی برجای مانده مردی سفیدپوش است که انگشت دست راست خود را به نشانه‌ی یکتایی خداوند به سوی آسمان بلند کرده است.

و در پایان یادآوری می‌کنم بخشی از گفته‌های پروفسور میلز در مورد جایگاه اهورامزدا در گاتها

«نکته‌ای که در این سروده‌های آسمانی بیشتر از همه چیز دیگر توجه را به خود جلب می‌کند آن است که تمام قدرت در دست پروردگار توانایی است بنام “اهورامزدا” که دارای شش فروزه یا پرتوی است به نام امشاسپندان یا جاودان‌های مقدس.

ضمنا از دو نیرو یا دو مینو، به نام سپنتامینو و انگره مینو صحبت شده است که لازم و ملزوم یکدیگر بوده و خیر و شر در جهان هستی را به وجود آورده و در نتیجه موجب مکافات و مجازات شده‌اند. حقیقت آن است که بهشت و دوزخ به صورتی که مردمان روشن‌فکر امروز با آن آشنایی دارند و جنبه معنویت دارد، برای اولین بار در گاتها ذکر شده است. بشیر سالیان دراز مانند طفل از ترس و وحشت دوزخ و رنج و عذاب‌های گوناگون پس از مرگ بر خود می لرزید و از لذایذ و نعماتی که در بهشت برخوردار خواهد شد، شادی‌ها می‌نمود. در صورتی که زرتشت در روزگاران بسیار کهن این حقیقت را آشکار ساخت که پاداش بهشت و مجازات دوزخ امری درونی و معنوی است. او به مردم آموخت که مکافات و مجازات منشی و ذهنی است، و بهشت و دوزخ همان راحتی اندیشه و آسایش وجدان و ناراحتی فکر و عذاب وجدان می‌باشد. آموزش این نکته در تغییر عادات و روش فکری ایرانیان باستان بسیار موثر بود.»

سرچشمه: تارنمای خبری زرتشتیان ، امرداد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *