آیا من یک زرتشتی هستم ؟
پاسخ به این پرسش را در این نوشتار و در نگاه به خود دریابیم.
پرسش : چگونه می توان زرتشتی شد؟
پاسخ : زرتشتی شدنی نیست، بودنی است.
پیروی کردن از آموزه های یک بینش است که آموزگاری در ایران باستان در برابر پندار های نادرست و بیداد زمانه، آن را دریافت و به مردم جهان سفارش کرد.
شدنی نیست زیرا برخی از کسانی که بینش اشوزرتشت را از خانواده نیز به ارث برده اند آگاهی کافی از چگونگی زندگی بر پایه آیین راستی و خرد را ندارند.
شدنی نیست زیرا در این روزگار زندگی شما را به چالش و خطر فرا می خواند.
بودنی است زیرا هر کس حق دارد برابر پیام اشوزرتشت و بندی از قانون راشن های مرتوگان ( حقوق بشر ) سازمان ملل متحد با آزادی کیش خود را گزینش کند.
پس پرسش می تواند اینگونه باشد :
چگونه می توان پیرو اندیشه اشوزرتشت بود؟
پاسخ ساده ای دارد اراده کنیم تا پیوسته راستی پیشه کنیم؛ چون اشاوهیشتا ( بهترین راستی ) در پیام زرتشت مرتوگان (انسان ) را شناسه و هویت می بخشد و در این نگرش هر گونه دروغی ناشایست است.
شادی را در زندگی برگزینیم :
چون سوگواری روان مرتو ( انسان ) را پریشان خواهد کرد. به تازگی و نوشدن بپردازیم؛ چون اشوزرتشت می گوید؛ از کسانی شویم که زندگانی را تازه می کنند و جهان را نو می سازند.
از آزردن تن مانند ریاضت کشی، روزه گرفتن و خوراک نخوردن پرهیز کنیم؛ چون تن جایگاه روان است و روان نباید آزرده بماند. به آسایش دیگران نیز بیاندیشیم؛ چون در بینش اشوزرتشت خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد.
داد و دهش را فراموش نکنیم؛
چون زندگی مادی برای همیشه پایدار نبوده و شایسته نیست تا انسانی گرسنه و دریوزه بماند.
کار و کوشش را فراموش نکنیم؛
چون تنبلی و بیکاری و خمودگی از گناهان است.
از آزردن جانوران و قربانی کردن آنها بپرهیزیم؛
چون وهومن (منش نیک ) خشم به جانوران را نیز نکوهیده می داند.
به مهر و بیاندیشیم؛
چون در سروده ( مزده یسنواهمی ) از اوستا باور داریم که مخالف با جنگ و خونریزی و ستایشگر کیش آشتی و مهربانی هستیم.
باور کنیم که زن و مرد بودن امتیاز بر دیگری ندارد؛
چون با پیام (ینگهه هاتام ) از هر زن و مردی که در انجام کار نیک از دیگری پیشی بگیرد او شایسته تر خواهد بود.
باور کنیم که بنده و برده خدا نبوده تا از او وحشت داشته باشیم چون؛ اهورامزدا به چمار ( معنی ) دانا و دانش بزرگ هستی بخش است و مزدا اهورا فروزه دانایی و عشق درونی ماست.
به دانایی روی آوریم؛
چون در بینش این آموزگار ایرانی، توانایی مرتو ( انسان )در دانایی اوست.
آب، خاک، هوا و آتش را گرامی داریم و آلوده نسازیم چون؛ نیاکان ما ایرانیان آنها را پاک کننده می دانستند و روشنایی آتش را جلوه عشق و پاکی و پیشرفت می دانستند.
اندیشه خود را نیک گردانیم؛
چون در بینش اشوزرتشت توهم و خرافه و پندار نادرست نکوهش شده است.
به سرنوشت از پیش نوشته شده باور نکنیم. چون اهورامزدا دشمن کسی نیست که گلیم بخت او را سیاه ببافد پس بکوشیم تا سرنوشتمان را با اراده خویش برگزینیم.
گفتار خود را نیک و اثر بخش سازیم،
چون راه گسترش آیین راستی سخن گفتن و دل بستن است.
کردار خویش را بر پایه خرد رسا و دانش نیک استوار سازیم؛
آنچه از مرتو (انسان ) به یادگار خواهد ماند نام نیکی است که با کردار نیک فراهم شده باشد.
پس زرتشتی بودن، برگزیدن راه خود سازی و گزینش شناسه و هویت انسانی است و نیازی نخواهد داشت تا پیشوایی و یا نهادی پروانه زرتشتی شدن را به شما بدهد!
شدنی نیست وانگه با اراده و خواستن هر کس بودنی است.
( موبد دکتر کوروش نیکنام )