پادشاهی پوراندخت نشانگر فرهنگ ایران باستان

پادشاهی پوراندخت نشانگر فرهنگ ایران باستان

 

شیرین احمدی :

پوراندخت (ابوران/ بوران/ پوران/ پوراندخت/ توراندخت) نخستین شاهنشاه زن ساسانی و دختر خسروپرویز شاهنشاه ساسانی است. ریخت واژگانی این نام در سرچشمه‌های گوناگون آمده است. یوستی در نام‌نامه‌ی خود شكل درست نام وی را بوران‌دخت گزارش نموده و واژه‌ی «بور» به همراه پسوند (آن) كه پسوند نسبت است، ساخته شده و معنی گلگون دارد.

در بندهش، بور به چم (:معنی) عسلی رنگ آمده و در كنار آن در كتاب‌های برهان قاطع، افاضات استاد پورداود و شاهنامه فردوسی این تركیب به چم دخت گلگون گزارش شده است. در كتاب تاریخ ایران چاپ كمبریج نام وی به فارسی میانه بوراندخت آمده و دمرگان در كتاب سكه‌های ساسانی تنها نام بوران بدون واژه‌ی دخت را از روی سكه‌ها منسوب به او خوانده و گزارش نموده اتس.

بوراندخت دختر خسروپرویز، پادشاه نیرومند ساسانی بود و پس از كودتای برادرش شهربراز در برابر پدر كشتن شهربراز به پادشاهی برگزیده شد و بر تخت شاهان ساسانی تكیه زد. درباره‌ی چگونگی به پادشاهی رسیدن بوراندخت و جانشینی وی بر پادشاه پیشین اخبار و گزارش‌های گوناگونی در سرچشمه‌های گوناگون آمده است. برخی سرچشمه‌ها از جمله فرهنگ جامع شاهنامه نوشته‌ی زنجانی، پادشاهی وی را پس از اردشیر سوم گزارش نموده و رستگار فسایی در فرهنگ نام‌های شاهنامه به تخت‌نشستن وی را پس از كشته‌شدن فرایین آورده است و در كتاب از آفرینش تا یزدگرد، آغاز پادشاهی وی را پس از كشته‌شدن جوانشیر گزارش نموده است. كیوان شهریاری در اساتیر ایران و بین‌‌النهرین گزارش نموده چون شیرویه همه‌ی برادرانش را كشته بود و هیچ فرزندی از خسروپرویز نمانده بود تا به پادشاهی برسد و تنها دو دختر وی بوراندخت و آزرمیدخت مانده بودند، بوراندخت را به پادشاهی برگزیدند و سكه به نام وی ضرب نمودند. در كتاب ایران در آستانه‌ی یورش تازیان آمده پس از مرگ اردشیر سوم پیشینیان خسروپرویز باقی نمانده بود سپاه تیسفون (پایتخت ساسانی) وی را به شاهی برگزید. انگیزه‌ی پادشاهی بوراندخت نبودن مردانی شایسته برای پادشاهی نبوده بلكه برگزیده شدن وی به این جایگاه را از بنیاد تمدن و فرهنگ درخشان و گسترده‌ی ایران زمین دانسته و اینكه بانوان فرهیخته به پایگاه‌های بلند هازمانی (:اجتماعی) می‌رسیدند، پیشرفته بودن هازمان باستانی ایران نشان می‌دهد. خوارزمی در كتاب مفاتیح، وی را با لقب سعیده می‌شناساند و در بیشتر سرچشمه‌ها وی را دادگستر خوانده‌اند. بلعمی در تاریخ خود آورده بوراندخت چنان داد بگسترانید كه هیچ‌گاه در روزگاران گذشته مانندی برای آن دیده نشده بود. زرین‌كوب گفته آنچه درباره‌ی دانش بوراندخت در روایت‌ها آمده با دیگر سرچشمه‌ها ناسازگار می‌نماید و گونه‌ای روایت ساختگی برای پوشاندن خفت در چشم همسایگان از گزینش وی به پادشاهی بوده است.

بوراندخت در 631 میلادی بر تخت‌ نشست. به گفته‌ی حمزه اصفهانی بوراندخت پیراهنی زیبا و منقوش و سبزرنگ بر تن، شلواری به رنگ آبی آسمانی بر پای و تاجی از نگین‌های آبی‌رنگ بر سر می‌گذاشت و بر تخت شاهنشاهان ساسانی تكیه می‌نمود. وی در نامه و سخنرانی آغازین پادشاهی خود همگان را به دادگستری و فرمانبرداری خواند و گفت پادشاهی وابسته به زن یا مرد نیست بلكه به دادگری بسته است. وی مانده خراج رعایا را بخشید و از آن گذشت و عاملان كودتاهای پی‌درپی در دربار و قاتلان شاهان به‌ویژه قاتل اردشیر سوم به نام پیروز خسرو را كیفر رساند. وی سكه نو با نقشی نو ضرب نمود و فرمان داد با كشاورزان به نیكی رفتار شود و همه‌ی پل‌ها در گستره‌ی شاهنشاهی ساسانی بازسازی گردند. در بیشتر سرچشمه‌ها آمده كه بوراندخت صلیب عیسی مسیح را كه خسروپرویز آنرا از بیت‌المقدس به غنیمت آورده بود و این كار را كه شوند (:دلیل) بروز جنگ‌های خونین میان ایران و روم شده بود را به هراكلیوس امپراتور روم شرقی بازگرداند و با این كار به جنگ‌های بیست‌وشش ساله ایران و روم (630-604 م) پایان داد و پس از آن صلحی پایدار میان ایران و روم بسته شد و با حفظ تمامیت ارضی ایران پشتیبانی و دوستی روم را نیز جلب كرد و حتا یاری نظامی از سوی هراكلیوس را نیز پذیرفت. بوراندخت در زمان پادشاهی خود بنای آتشكده استینا و بناهایی در قهستان یزد ساخت كه امروزه به توران پشت نامور است. گویند شهربراز همسر بوراندخت بوده و به‌وسیله‌ی وی كشته شده است. درباره‌ی مدت پادشاهی و پایان آن نیز گزارش‌های گوناگونی در دست است. مدت پادشاهی وی را یكسال و چهارماه آورده‌اند كه با مرگ بوراندخت در پاییز سال 631 م به پایان رسیده است. در شاهنامه مدت پادشاهی وی را هشت ماه گزارش كرده و درگذشت وی را در اثر بیماری دانسته است. برخی سرچشمه‌ها استعفای وی را از پادشاهی پس از شكست سردارانش در جنگ با تازیان و آزرده‌شدن وی از این رخداد را گزارش كرده و بازگشت دوباره‌ی وی پس از بركناری آذرمیدخت (632 م) به پادشاهی گزارش شده و مرگ در اثر بیماری را نیز پایان كار بوراندخت آورده‌اند. از آرامگاه این شاهنشاه زن ساسانی گزارشی در دست نیست.

 

یاری‌نامه:

1-دایره‌المعارف زن ایرانی، ج ١

2-رستگار فسایی، فرهنگ نام‌های شاهنامه، ج 1، تهران: 1369.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *