موسیقی در دوره هخامنشی
یسنا خوشفكر :
مهرسنگی یا نقش زن پارسی در حال چنگ زدن موزهی بوستون
سرچشمهها دربارهی موسیقی، به ویژه در روزگار باستان، اندک است. اما وجود آثاری مانند لوح پنج هزارسالهی چغامیش(گروه موسیقی شامل چنگ نواز و دو نوازندهی ساز کوبهای و ساز بادی) نشانگر این است که نوای خوش پیشینهای بس کهن در این سرزمین دارد و آنگونه که فردوسی بزرگ در شاهنامه آورده خنیاگری در ایران به میانه دوره جمشید باز میگردد که پیرامون 7000 تا 10000 سال پیش است.
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند
میدانیم که شاهنشاهی هخامنشیان بزرگترین فرمانروایی تاریخ جهان بوده و بیگمان ایرانیان بدون پشتوانه علمی و فرهنگی نمیتوانستند به چنان جایگاهی برسند. هنر و علم با هم آمیخته است و نوای خوش نیز با دانش ریاضی پیوند دارد.
به هر روی آنچه که از سرچشمهها بهدست میآید موسیقی در سه جنبه مذهبی، رزمی و بزمی در زندگی مردم آن روزگار حضور داشته است که در این نوشتار به آنها میپردازیم.
1- موسیقی مذهبی: موسیقی مذهبی بسیار پیشتر از زمان هخامنشیان رواج داشته و از دیرباز بخشهای گوناگون اوستا از جمله یسنا و گاتها(سرودههای اشوزرتشت) که بخشی از اوستا هستند همراه با موسیقی خوانده میشدند. گاتها به معنی سرود آهنگین است و واژگان گاثای اوستایی در گذر زمان به گونهی گات و گاه درآمده است. و پسوند برخی از گوشهها مانند دوگاه در بیات زند(ترک) و دستگاههایی مانند سه گاه، چهارگاه، راست پنجگاه نمایانگر ریشه گاهانی موسیقی ایران است.
هرودوت، تاریخنویس یونانی، مینویسد: «در مراسم مذهبی ایرانیان، یکی از پیشوایان دینی حاضر میشد و یکی از سرودههای مذهبی را میخواند.» او همچنین میگوید: «مغان هخامنشی بدون همراهی با نای سرودهای مذهبی میخواندند و این سرودها آوازی بوده، نه سازی و اجرای سرودهای مذهبی نیز با موبدان خوش آواز بوده است.»
هرودوت در بخش «درگذشت کوروش» مینویسد: «[کوروش] برابر با آیین نیاكان خود آداب رقصهای سپند(:مقدس) پارسی را برگزار کرد و به افراد، به فراخور وضع و حال هر کس بخشش نمود»(هرودوت یونانی، رویهی 355)، از آنجا که رقص همیشه با موسیقی همراه است، از این نوشته درمییابیم که در آن روزگار به هنگام مرگ و خاکسپاری آیینهای ویژهای داشتند که با رقص و موسیقی برگزار میشد.
2- موسیقی رزمی: گزنفون، تاریخنویس یونانی، در کوروشنامه مینویسد:
«[در جنگ آشور] هنگامی که هنوز به تیررس دشمن نرسیده بودند کوروش بار دیگر شعار و دعا به همه صفها فرستاد: زاوش! ای پروردگار جهان، تو یاور ما هستی، تو رهبر ما باش – همین که پاسخ پیامش رسید خود نخستین نغمه پیروزی را با صدای رسا خواند. افراد هم سرود او را به جان و دل و یک آهنگ برخواندند»(سیرت كورش كبیر، رویه 134).
و در جایی دیگر میگوید: «کوروش برای حرکت سپاه دستور داد سربازان با شنیدن صدای شیپور گام بردارند و حرکت کنند.» زیرا صدای شیپور علامت حرکت است گزنفون میافزاید: «کوروش از کشته شدن سربازان تالشی و مازندرانی بسیار غمگین شد و برای آنان سرود خواند.» و در جایی دیگر که سخن از اردوی نظامی کوروش میرود، مینویسد: «مادیها به عیش و نوش و آواز پرداختند.»(همان، رویه 162)
کرنای بزرگی در موزه تختجمشید نگهداری میشود که یادگار آن دوره است و همانگونه که از نامش نیز پیداست نای جنگ بوده است: «کارَ» در زبان پارسی باستان به معنای جنگ است. بنابراین این ساز نشانگر موسیقی رزم در آن روزگار است.
3- موسیقی بزم:
تاریخنویس یونانی «آتنه»، نوشته است: «در جشن مهرگان که در پیشگاه شاهنشاه هخامنشی برگزار میشد، نوازندگان و خوانندگان با اجرای برنامههایی در مجلس شرکت میکردند و پادشاهان و سرداران پس از جنگ بزمهای جشن و سرور تشکیل میدادند و خوانندگان و نوازندگان در آن جشنها سهم بنیادینی داشتند.(موسیقی ایران از آغاز تا امروز، رویه7)
همچنین، رازانی به نقل از سفرنامه فیثاغورث که به سال 1799 میلادی ترجمه و چاپ شده میگوید: «هنگام تاجگذاری داریوش 360 دختر جوان از ایالات و ولایات ایران به پایتخت آمده و همگی با نغمه و… آهنگ و آوازی مناسب همآواز گردیده و سرود میخواندند»(زمینه شناخت موسیقی ایران، رویه 114).
در تاریخ دوره هخامنشی از مجموعه کمبریج رویه 49 آمده است: « داریوش سوم خوراك خود را به همراه موسیقی و آواز میخورد، ایرانیان برای تمرین به رقص میپرداختند و شاه در جشن سالانهی ویژهی میترا تا سرحد سرخوشی به «رقص سپر» میپرداخت»(رقص سپر یا سپرواچیک در زبان پهلوی از جمله رقصهایی است که در نوشتهی خسرو قبادان و ریدک نیز از آن نام برده شده است).
در آن دوره «گوسان«ها یا هنرمندان دورهگرد نیز بودند که به هنرهای گوناگون از جمله خنیاگری میپرداختند که گونهای از موسیقی مردمی و غیردرباری بود. واژه «گوسان» در سراسر فرمانروایی هخامنشیان گسترش داشت. «مگسنی» یا «مگوسانی» در میان قومهای آنسوی قفقاز با «گوسان» از یک ریشهاند که در بخش نوای خوش در روزگار اشکانیان به این گروه بیشتر خواهیم پرداخت.(گوسان پارسی، رویه 44)
ابزار موسیقی در دوره هخامنشی
شادروان «مشحون» درباره ابزار موسیقی آن روزگار مینویسد: «در روزگار هخامنشی به طور کلی دو گونه اسباب و آلات موسیقی بزمی و رزمی داشتهاند، که در نوبت زدن بامداد و شامگاه و مواقع ماتم و سرود و جشنها(:اعیاد) و فتح و جنگ و دیگر تشریفات مینواختهاند همچون شیپور، نی، بربت، تنبک، کوس، کرنا، سورنا، طبل، دهل، جام، جلجل، تبیره، خرمهره، گاودم، ناقوس، سنج»(تاریخ موسیقی ایران، جلد 1، رویه 38 و 37).
آثار دیگری نیز از خنیاگران دوره هخامنشی وجود دارد که در مجموعهی «نگرشی بر پیشینه موسیقی در ایران به روایت آثار پیش از اسلام»(سازمان میراث فرهنگی و به کوشش ایازی، سوری، هنگامه گزاوانی و مرضیه عسکری 1383) به چاپ رسیده است:
1. سنج مفرغی، فرمشکان فارس، موزه ملی ایران، رویه 63
2. کرنای فلزی، موزه تختجمشید، رویه 64
3. مهرسنگی یا نقش زن پارسی در حال چنگ زدن موزهی بوستون، رویه 65
سنج مفرغی
در اینجا با روایتی از هرودودت، تاریخنویس یونانی، درباره یکی از جنگهای آن زمان که کوروش در گفتگویی کنایهآمیز از ساز «نی» میگوید، سخن را درباره موسیقی دوره هخامنشیان به پایان میبریم: «پس از تسخیر لیدیا به دست ایرانیان، ایونها و ائولیها زود سفیرانی نزد کوروش فرستاده و پیشنهاد کردند حاضرند با همان شرایطی که از کرزوس [شاه لیدی] پیروی میکردند با او نیز پیمان بندند و قراری بگذارند. که کوروش به این درخواست ضمن حکایتی پاسخ داده و گفت: یک روز نیزنی در کنار دریا چند ماهی دید و شروع به نیزدن کرد به این امید که ماهیان با نوای نی او پیش آیند. هنگامی که از این راه نتیجهای به دست نیاورد توری برگرفت و مقدار زیادی ماهی صید کرد. در این حال هنگامی که جستوخیز ماهیها را دید خطاب به آنها گفت: حالا دیگر رقصیدن چه سود دارد؟ میبایستی هنگامی که نی میزدم میرقصیدید».
یارینامه:
1- هرودوت یونانی، ترجمه و حواشی وحید مازندرانی
2- سیرت کوروش کبیر، گزنفون، ترجمه وحید مازندرانی
3- پلوتارک، ترجمه احمد کسروی
4- زمینه شناخت موسیقی ایرانی، فریدون جنیدی
5- موسیقی ایران از آغاز تا امروز، جلد 1، غلامرضا جوادی
6- چشمانداز موسیقی ایران، سامان سپنتا
7- تاریخ مختصر موسیقی ایران، تقی بینش
8- گوسان پارسی، جهانگیر نصری اشرفی
9- موسیقی ایران از آغاز تا امروز، غلامرضا جوادی، جلد 1