جایگاه وندیداد در فرهنگ وادبیات اوستا

جایگاه وندیداد در فرهنگ وادبیات اوستا

 موبد کورش نیکنام

وندیداد یکی از نوشته های اوستایی است که در کنار دیگر ادبیات اوستا به نام های یسنا، یشت ها، ویسپرد وخرده اوستا جای دارد. این نوشته هرچند به خط وگویش اوستا نگارش شده ولی بسیاری از بخش های آن با اندیشه وفلسفه زرتشت، پیام آور ایرانی هماهنگی ندارد. وندیداد همچون کشکولی ازدانش، آگاهی وباورهای ایرانیان است که از گذشته های دوربه تدریج از تاریخ، باورها، سنت ها وفرهنگ اجتماعی مردم ایران واقوام گوناگون این سرزمین گردآوری شده است. 
این نوشته ازآموزه های گوناگونی درباره تاریخ و جغرافیای سرزمین پهناور ایران باستان و قوانین ویژه بهداشتی، درمانی، مدنی، کیفری، پزشکی، دامپزشکی ودانش های دیگرسخن گفته است. این احکام وقوانین اززمانهایی بسیاردوروپیش از پیام آوری زرتشت درمیان اقوام گوناگون ایرانی متداول بوده وکاربرد داشته است. 
واژهً وندیداد پارسی شده واژه “وی دَاِوَه دَاتَه” اوستایی (وی دیو داد) یعنی قانون ضد دیو است. در یَسنای هفتاد ویک بند پنجم ویسنای بیست وپنج، بند ششم وسروش یشت هادُخت از دو قانون به نام ” داتام ویدی وام” به معنی قوانین ضد دیو که همان وندیداد است و “داتام زَرَه توشتریم” یعنی داد زرتشت یا قانون زرتشتی نام برده شده است که قوانین نخستین را مربوط به زمان پیش از زرتشت و داد بعدی را به زمانِ پس از آن پیام آور می داند. از این روی قوانین وندیداد را نمی توان داد زرتشت یا آموزش های دین زرتشتی دانست بلکه باید آن را به نخستین گروه های آریایی که مخالف دیو پرستی بودند نسبت داد که پیش از پیدایش بینش زرتشت، آنان پیشوای اندیشه وباور مردم ایران بودند. آنها دیوان یا پروردگاران بد را در برابر اهوراها ” اهورانیش”، پروردگارانِ نیک قرا داده بودند. 
پس از زرتشت با اندیشه او دیو پرستی نکوهیده وکاری ناشایست معرفی شد و به جای آن برای نخستین بار یکتا پرستی سفارش شد و درجهان گسترش یافت. به این ترتیب این گروه نیز به دین زرتشتی در آمدند. از آن پس خود را “مَزدَه یَسنُو زَرَه توشتریش وی دیو و اهورَه تکه اِشُو” یعنی مزدا پرستان زرتشتی، پیروان کیش اهورایی و مخالف دیو پرستی نامیدند. 
پس از گرد آوری قوانینی که پیش از زرتشت رواج داشته است، دوباره مُهر زرتشتی بر آن زدند تا اعتبار تازه وبیشتری درباور مردم داشته باشد. به این شکل که هر فصلی از وندیداد را با عبارت “زرتشت از اهورامزدا پرسید” آغاز کردند و در پاراگراف بعدی با پاسخی که از اهورامزدا دریافت شده بود به صورت “چنین گفت اهورامزدا” ؛ نوشته وندیداد تنظیم گردیده و به عنوان پیامی از طرف زرتشت به مردم سفارش شده بود. در صورتی که در هیچ بندی از گات ها که سروده های زرتشت است، چنین عبارت و آموزه هایی با این ساختارکه پرسش وپاسخ باشد به چشم نمی خورد. به عبارتی دیگراین شیوه، ترفند نویسندگان وگردآورندگان ادبیات اوستایی گوناگون وبه دور از اندیشه زرتشت بوده که تصمیم داشتند تا با آن وسیله نوشته وباورهای قدیم خود را به دین زرتشتی نسبت دهند. 
نیبرگ خاور شناس سوئدی باوردارد که دین زرتشت ابتدا در میان قوم ماد و سپس در بین قوم پارس گسترش یافته باشد. ازآثار برجامانده چنین بر می آید که مغان قوم ماد با کنجکاوی بسیار و نگرش سیاسی خود، هنگامی که ازسوی آیین زرتشت متوجه خطر شدند به زودی خود را از هواداران متعصب دین زرتشت معرفی کردند و از آنجا که مغان در میان اقوام وقبیله های ماد آن زمان درجایگاه پیشوای دینی قرار داشته و برگزاری مراسم آیینی را خودشان انجام می دادند و آن را پُشت درپشت به ارث برده بودند، گرایش آنان به اندیشه زرتشت از نظربرداشت و دید مردم، طبیعی جلوه کرده بود. به این ترتیب سیاست وپیش بینی مغان درست بود زیرا آنان در دین جدید پاگرفته در سرزمین ایران، جایگاه و موقعیت پیشین خود را همچنان حفظ کردند وبه تدریج تمام باورها، سنت ها، آداب ورفتارخود را به نام آموزش های زرتشت به دین تازه وارد کردند. به این شکل دین زرتشتی وآموزه های پیام آورآن در راه گسترش وتغییرات پس از آن تحت نفوذ مُغان قرار گرفت. در نتیجه ویژگی های شادابی، واقع بینی، تازگی و معنوی از آن گرفته شد و به تدریج احکام بدوی دشوار، اصول خرافاتی مغان، قوانین خشک و سخت آیینی که در بسیاری از موارد نیز غیر عملی بودند را با این شیوه به دین زرتشت وارد کردند. 
از آنجا که بینش زرتشت با خرافات، ساحری وجادوگری موافق نبود، ستایش پریان و قربانی کردن را نداشت بلکه بهترین پرستش ونیایش را کار و کوشش و آباد ساختن جهان در هر اموری می دانست بنابراین جایگاه انسان با جلوه دیگری نمایان شد و قوانینی برقرار گردید که به موجب آن نیرو وکارآیی کاهنان وجادوگران سست گردید به گونه ای که دیگرنیازی نبود تا نیروهای انسانی را مهار کنند واز راه خرافات و پندارهای نادرست دسترنج انسان و ثمره کار وکوشش او را در اختیارگیرد. زرتشت، پارسایی و پرهیزگاری را جایگزین تزویرو مردم فریبی کرده بود، به انسان آزادی اراده وگزینش سفارش کرده بود وجایگاه ارزشمندی برای اندیشه وخرد در نظر داشت. 
با اینگونه رفرم های بینش زرتشت، پس از چندی مغان قوم ماد نیز با تحریف آموزه های او ومخلوط کردن آن با پندارهای خرافی پیشین، آسیب فراوانی برپیکر فرهنگ نوپای زرتشت وارد کردند. مغان به دلیل تاثیرزیادی که در زندگی معنوی وباورهای مردم آن زمان داشتند. اندیشه های وندیداد را جنبه تقدس دینی بخشیده و رنگ زرتشتی دادند و از آنجا که طایفه مغان در همه امور زندگی حق دخالت واظهار نظرداشتند باورها وقوانین وندیداد نیزبرای مدتی دوباره فراگیر شد. به ویژه موبدان دین زرتشت نیزتا سده ها پس از آن نمی دانستند که مُغان چگونه به حریم دینی آنان وارد شده وبه بینش وجایگاه فلسفی زرتشت آسیب رسانده اند. نفوذ وقدرت مغان ماد تا اندازه ای بود که در زمان ساسانیان کشور ماد و به ویژه ایالت آتروپاتن ( آذربایجان) را کشور مغان می نامیدند. 
پس از سده ها وزمانی که دانشمندان اروپایی به پژوهش در اوستا روی آوردند، برخی از ادبیات اوستایی به ویژه وندیداد نیز بررسی وبرگردان شد وشوربختانه آن را به نادرست در ردیف سخنان پیامبر ایران و دین زرتشتی در آوردند. در حالیکه هیچ مناسبت وشباهتی به گات ها، سروده های زرتشت ندارد. وندیداد دارای بیست ودو بخش است که هرفصل آن نشان دهنده گوشه ای از باور و قوانین مردم روزگاران گذشته است که بسیاری از آن دارای ارزش زیادی برای پژوهش بیشتر در زندگی ایرانیان باستان است. 

1- نخستین فصل وندیداد مربوط است به مهاجرت آریا ها از میهن اصلی شان آریاویج و پیمودن شانزده شهر یا استان خاوری ایران مانند سُغد، مرو، بلخ، نسایه، هرات، کابل، هورغانج، گرگان، رخج، هلمند، ری، چخرم، گیلان، دیلم، پنجاب ورنگا؛ انگیزه این مهاجرت را بند چهارم از این فصل، پیش آمد دوره آخرین یخ بندان زمین می داند که به تدریج هوای خوب آریاویج تبدیل به هوای سردو یخ بندان شده چنانکه ده ماه در سال زمین از یخ و برف پوشیده شده بود و بیش از دو ماه سال هوا ملایم نبود. همچنین این فصل از وندیداد پژوهشگررا متوجه ثنوی بودن باور های دینی آن مردم و گردآورندگان تاریخ یاد شده می سازد که مربوط به زمان های بسیار پیش از زرتشت می شود. 

2- فصل دوم مربوط است به دوران پادشاهی جمشید پیشدادی که از شاهان مشترک هند و ایرانی بود. جمشید در ایران به “جم” و در هند به نام ” یَم” معروف است در این فصل از هوای معتدل و نیک آریا ویج و آبادانی و سر سبزی آن پیش از یخ بندان بزرگ سخن گفته شده است. زمین چنان خوب و هوا مناسب شده بود که انسان برخی از جانوران را اهلی کرده وتعدادشان رو به افزایش گذاشتند، چنان که جمشید ناگزیر شد به سبب تنگی جا سرزمین های جنوبی را به تصرف در آورد. این پیشروی در سه مرحله و هر مرحله پس از هر سیصد سال انجام گرفت که مهاجرت هند و اروپاییان نیز یکی از آن مراحل بود. بند بیست و دو از حادثه یخ بندان و ساختمان قلعه معروف به “وَرجَم کرد” در سه طبقه هر یک برای نگهداری انسان و حیوان و نباتات به ترتیب سخن می گوید بنایی همانند به کشتی نوح بوده و نخستین ریاست این قلعه به اروتدنر واگذار گردید که معلوم نیست این شخص پسر زرتشت یا شخص دیگری بوده اما همزمان بودن شاه جمشید با پسرزرتشت پذیرفته نیست. باز در بند چهل و دو این فصل از مرغی به نام”کریش پَتان” یاد شده است که شبیه کبوتر است و توانست قسمت خشک زمین را با پرواز خود و آوردن شاخه ای از سبزی به نوح اگهی دهد. 

3- در فصل سوم، از بهترین و بدترین جای زمین سخن رفته است. وندیداد بهترین جای را مکانی می داند پر از آب، درخت و چراگاه که مردان پارسا با خانواده خود به نگهداری گاو، گوسفند، آتش و سگ مشغولند و بدترین جای زمین را شوره زار و خاک بی آب و علف می داند. 

4- فصل چهارم از انواع عهد و پیمان و گناه عهد شکنی و پاداش عمل، ضرب و خراش، قتل و نقص عضو سخن می گوید. در بند چهل و چهار لزوم تحصیل کردن، مال و دارایی حلال، ازدواج کردن و داشتن فرزند نیک و زمان تحصیل اشاره شده است و به دنبال آن در بند چهل و هفت گفته شده است هر آینه مرد زن دار بر مرد بی همسر برتری دارد و کسی که عمدا از زناشویی، داشتن فرزند و خان و مان سر باز زند گناه کار است. 

5- فصل پنجم درباره انواع نجاسات و لزوم دفن موقت مردگان به هنگام یخ بندان سخت و لمس نکردن مرده و رعایت پاکیزگی است…در بند بیست و هشت از سه طبقه مردم یعنی پیشوایان، ارتشیان و کشاورزان یاد شده و نشان می دهد که طبقه چهارم یعنی پیشه وران هنوز به وجود نیامده بودند. برابر قانون وندیداد جسد مرده چون رو به فساد و گندیدن می رود، ناپاک است و کسی که دست به آن زند وظیفه دارد تن و جامعه خود را برابر آیین بشوید و پاک سازد همچنین زنان دشتان و یا زنانی که بچه مرده زاییده اند و نیز زنان زایمان کرده پس از مدت معین با غسل و طهارت پاک خواهند شد. و می توانند با اهل خانواده معاشرت کنند. 

6- فصل ششم چگونگی پاک کردن زمین، آب آلوده، دفع کثافت و کیفر کسانی که آن را رعایت نکردند و سبب گسترش بیماری ها شده اند بحث می کند. 

7- فصل هفتم درباره پاک نگه داشتن لباس، غله، هیزم، علف و ابزاری که در تماس با مُرده انسان یا حیوان قرار داشته است گفتگو شده است. نکته مهم در این فصل پاکیزه کردن ابزار آلوده است که با سه ماده سفارش شده آن زمان یعنی شاش گاو، خاک و آب که آنها را سه شور نیز می خوانند از کارهای ضروری بوده است. یاد آوری می شود که در پزشکی قدیم هند، ایران، یونان و مصر استفاده از ادرار انسان و حیوانات برای گند زدایی و دفع زهر حشرات رایج بوده است. 

8- فصل هشتم وندیداد در چگونگی پاکیزه کردن و ضد عفونی کردن کلبه، خیمه و جایگاهی که انسان یا حیوان در آن مُرده باشد به وسیله دود دادن با گیاهان مخصوص می باشد. بند یازده آن به پاکیزه کردن مرده کش و ابزاری که با مرده تماس داشته مربوط است. از بند سی و شش تا چهل و دوفصل هشتم، از فحشا و بی بند و باری جنسی نام برده است و به شدت آن را نهی کرده است. بند سی و هفت از یک نوع غُسل یا پاکیزگی به نام “بَرشنوم” یاد شده که عبارت از شستشوی تن از فرق سر تا کف پا به روش ویژه ای بوده که دیگر در هیچ جای بدن گمان آلودگی نباشد، این روش هنگامی انجام می شده که شخص با جسد انسان یا جانور مُرده ای که پر از چرک و خون یا مرطوب بوده تماس داشته اشت. 

9- در فصل نهم وندیداد از یک نوع دیگر برشنوم که نُشوه نام داشته اشاره می شود، به هنگام فراگیری بیماری واگیردار مانند وبا، طاعون، آبله و مخملک اگر شخص با مُرده ای با آن بیماری درگذشته باشد، درتماس باشد لازم است تا روش بَرشنوم برایش صورت می گرفت که شبیه قرنطینه امروزی بوده با مقررات بیشتر و شیوه شدیدترکه در زمانی به مدت نُه شبانه روز انجام می گرفته است. در این نوع پاکیزگی چنانچه مسافری از شهری که بیماری درآن شیوع داشت می خواست به شهر دیگری وارد شود ابتدا او را درمکان ویژه ای بیرون از دروازه شهر به نام نشوه خانه نگه می داشتند، لباس و لوازم او را با گیاهان مخصوص دود داده آنها را پاک کرده سپس بدن او را نیز با روش ویژه ای به مدت نُه شبانه روز از بیماری پاک می کردند. 

10- درفصل دهم از نیایش ودعا های لازم که شخص غُسل گیرنده باید پس از پاکیزگی با دست های بر افراشته دو بار، سه بار یا چهار بار تکرار کند گفتگو شده است. جالب اینکه بیشتر این نیایش ها از بخشهای گوناگون یسنا برگزیده شده است زیرا مُغان می خواستند رسوم و آداب خود را با نیایش های اوستایی هماهنگ کنند تا نظر زرتشتیان را جلب کنند. 

11- فصل یازدهم وندیداد در بر گیرنده چگونگی پاک کردن آب، زمین، درخت، خانه، مردان و زنان و تمام آفریده های نیک است که باید همراه با سرودن بند های مقدس اوستا مانند اشم وُهو، یَتا اهو، کِم نا مَزدا و دیگر قطعات یسنا انجام گیرد. 

12- فصل دوازدهم زمان احترام و گرامی داشت روان درگذشته هر یک از افراد خانواده را تعیین کرده و آن را به نام مدت خانه نشینی یا اقامت در خانه و بازدید نکردن از اشخاص می داند که برای پدر و مادر شصت روز، برای پسر و دختر سی روز، برای برادر و خواهرنیز سی روزمی باشد. 

13- در فصل سیزدهم وندیداد از انواع سگ یعنی سگ گله، سگ ایل، سگ محله، سگ آبی و سگ خار دار(خارپشت) گفتگو شده و نگهداری آنان را از کارهای پر ثواب می دانستند. 

14- در فصل چهاردهم شخص در برابر کشتتن سگ آبی علاوه بر کفاره ای که باید بپردازد وظیفه دارد که تعداد زیادی مار، قورباغه یا حشرات زیان آور دیگر مانند پشه را نابود کند. بند پانزدهم این فصل اشاره به تنها جهیزه ای کرده است که هر دختر باید به خانه شوهر ببرد وآن گوشواره ایست که بر گوش دارد. شاید اشاره به زندگی ساده و بی تکلف مردمان زمان وندیداد بوده است. 

15- فصل پانزدهم وندیداد اشاره به گناهان بزرگ و کبیره از نظر دینی و اخلاقی دارد، وچگونگی توبه کردن و کفاره دادن گناهکاربیان شده است. 

16- فصل شانزدهم درباره زنان دشتان و رعایت پاکیزگی و غسل آنان و احتیاط های لازم در زمان ناپاکی و گناه آن سخن رفته است. 

17- درفصل هفدهم چگونگی برطرف کردن موی سر وتن وناخن ودفع آن به منظور جلوگیری از ناپاکی آمده است. 

18- فصل هیجدهم به پیشوایان دینی سفارش شده که پیش از فرا گرفتن اوستا های بایسته وشیوه درست انجام مراسم آیینی، به برگزاری آیین ها نپردازند در غیراین صورت فریبکارخواهند بود. بند پانزدهم از این فصل به اهمییت پرورش ونگهداری خروس در خانه اشاره می کند که برای آگاه شدن از اوقات شب وروز وساعت های معین برای انجام کارهای دینی و روزانه نیاز بوده است. بند چهل مربوط به گناه کسی است که ایستاده ادرار می کند و بند پنجاه و چهاربه گناه سدره پوش نشدن پس از رسیدن به سن پانزده سالگی اشاره دارد. 

19- فصل نوزده وندیداد اشاره می کند که بهترین حکومت آن است که از درویشان و ضعیفان پشتیبانی کند. بند سه از این فصل به کوشش اهریمن و دیوان برای فریب دادن زرتشت و شکست خوردن آنان اشاره دارد، بند پنج مربوط به ظهور سوشیانس از مشرق ایران و بند نه تا هفده ستایش زروان اکَرَنَه ( زمان بی پایان) است. بند بیست و ششم لزوم تبلیغ دین و جواز ارشاد به دیگران را اعلام می کند. بند بیست ونه شامل رسیدن روح به پل چینود در بامداد روز چهارم پس از مرگ و داوری او در دادگاه الهی می باشد. بند سی و نُهم، نام هفت کشور روی زمین را بیان کرده و در بند چهل و سه نام برخی از دیوان مخالف با امشاسپندان آمده است. 

20- فصل بیستم ازنخستین پزشک آریایی به نام “اترت” وچگونگی درمان بیماری توسط او یاد شده که به وسیله داروهای گیاهی، مواد معدنی و عمل جراحی بیماران را نجات می داده است و به انواع بیماری ها نیزاشاره شده است. 

21- در فصل بیست و یک از وندیداد، نیایش و درود به موجودات نیک پروردگار چون زمین، آب، باد، باران، سپیده دم، شامگاه، دریا، ستارگان و خورشید آمده است. بند پنج سفارش به مردان و زنان است که هنگام طلوع خورشید بایستی بپا خیزند، خانه خود را پاک و پاکیزه کنند سپس به کار روزانه خود بپردازند تا تندرست و نیرومند شده و صاحب فرزندان خوب و بسیار گردند ودر پایان بهشت را برای خود فراهم سازند. 

22- در فصل بیست و دوم مانند فصل اول باور به ثنویت و زروان پرستی توسط نویسندگان وندیداد به خوبی آشکار است و از هورمزد و اهریمن که از عقاید بنیادی پیروان آن کیش ها بوده نام برده شده است. این گونه پندارها پیش از پیامبری زرتشت رواج داشته و تا پایان حکومت ساسانی نیز باقی مانده که پس از ساسانیان، پیروان آن آیین به نام جبری ودَهری معروف شدند وشماری ازسربازان، افسران و بزرگان ایران تا هنگام حمله اعراب، زروان داد نامیده می شدند. آنان پس از گسترش اسلام و گرویدن به دین جدید عقیده ثنویت، جبری و قدری خود را به دین جدید وارد کردند و فرقه جدا گانهً دهریون به وجود آوردند. نفوذ این عقیده به تدریج در ادبیات کشورما چنان اثر گذاشت که کمتر کتاب نظم و نثر فارسی سده های گذشته را خالی از نفوذ و اهمییت قضا، قدر، بخت، اقبال، چرخ گردون، و مانند آن در دست داریم. 

وندیداد کتاب دینی زرتشتیان نیست ولی دارای دانش ارزشمندی است که نشان می دهد در زمانی که اقوام دیگر جهان به صورت نیمه وحشی زندگی می کرده اند وبرای به دست آوردن غذا وجای زندگی همانند حیوانات به یکدیگر یورش آورده وکشتارهای خونین انجام می شده است، چگونه نیاکان ما به دنبال قانون گذاری دربخش های گوناگون بهداشتی، درمانی، اجتماعی وغیره بوده اند. 

سرچشمه

«پیران» یا «پیرها» جایی برای همازوری و شادی

«پیران» یا «پیرها» جایی برای همازوری و شادی

«پیران»، جاهایی هستند برای گردهمایی، نوکردن دیدارها، انجام آیین‌های دینی، داد و دهش، برگزاری جشن و پایکوبی. و نتیجه آن افزایش همبستگی و همدلی هم‌کیشان می‌باشد. هم‌کیشانی که در هنگام دیدار(:زیارت) از جاهای گوناگون کشور و شاید جهان کار خود را رها کرده و با بستن توشه‌ و خریدن رنج سفر در نیایشگاه گرد هم می‌آیند و با انجام آیین‌های گوناگون به‌ هم‌اندیشی و همازوری می‌پردازند.

 

«پیران» هایی چون: پیرسَبز چَک‌چَکو(=چَک‌چَک)، پیر سِتی‌پیر، پیر هِریشت، پیر پارس‌بانو، پیر نارِستانه، پیر نارَکی.

در هر نیایشگاه «پیر» جایگاهی برای نیایش وجود دارد، به نام «پیرون» یا «پیرانگاه» که در آن مجمری از آتش یا جایگاهی برای گذاشتن شمع و عود به نام «کِلک» قرار دارد و درون «پیرون» نمادهای زرتشتی بسیاری دیده می‌شود. بهدینان، گردهم آمده و با ایجاد فضایی روحانی و با دربرداشتن سدره و بستن کشتی و بر سر داشتن کلاه سفید به ستایش پروردگار می‌پردازند .

پس از نیایش و ستایش اهورامزدا، دید و بازدید و احوال پرسی خانواده‌ها ادامه می‌یابد. در کنار این دیدارها، همکیشان به انجام دادودهش می‌پردازند. پختن آش و «سیروگ» یا «سیرو» و انجام خیرات در همه‌ی «پیران» دیده می‌شود. در برخی از خیله‌ها، بزرگترهای خانواده‌ها، خاطره‌های افتخارآفرین گذشته‌ها را بازگو می‌کنند و به کوچک‌ترها پند و اندرز می‌دهند. و در برخی از خیله‌ها اندیشمندانی که در پیر هستند درباره‌ی موضوع‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی سخنرانی می‌کنند و به‌کارگیری آموزش‌های پیامبر بزرگ ایرانی «اشوزرتشت» را در زندگی سفارش می‌کنند . در برخی از خیله‌ها هم شادی با زدن «اَرَبونِه » یا همان «دف»زدن تا پاسی از شب ادامه دارد.

بیشتر «پیران» جایی برای بستن پیوندِ خجسته‌ی همسری می‌باشد. پسر و دختر تازه نامزد برای نخستین بار و به‌همراه خانواده‌های خود در آیین نیایش پیر شرکت می‌کنند و با آوردن جعبه‌ای از نقل و شیرینی که روی آن‌را با زرورق سبزرنگی پوشانده‌اند، به مراسم نیایشگاه رنگ و بویی ویژه می‌بخشند. در یکی از روزها، خویشان و آشنایان گردهم آمده، و نوعروس و تازه‌داماد را با اربونه و کف‌زدن و شادباش گفتن تا پای نیایشگاه همراهی می‌کنند. در نیایشگاه زرورق را از روی جعبه کنار می‌زنند و برای شادکامی عروس و داماد، نقل و شیرینی را به همه می‌دهند.

در پایان باید گفت که، همدلی، همبستگی، همازوری، در انجام آیین‌های دینی و برپایی جشن و پایکوبی در این «پیران» به‌خوبی نماینگر است. باشد که همه‌ی ما بهدینان با هم‌تنی و هم‌روانی، آن‌چه را که پیام‌آور بزرگ «اشوزرتشت اسپنتمان» به ما ارزانی داشته را، به نیکی به‌ جهانیان آشکار سازیم و با همازوری و هم‌اندیشی جهان را آباد و تازه گردانیم.

یاری‌نامه:

۱ : از نوروز تا نوروز، پژوهش و نگارش: موبد کورش نیکنام.

۲ : دانسته‌های نگارنده ( اسفندیار خسرویانی )

سرچشمه :

http://www.yataahoo.com

نگاهی به دین زرتشتی

نگاهی به دین زرتشتی




شناخت و آموختن درست از دین بهی زرتشتی بر همه ما شایسته و بایسته است، آنهم در روزگاری که دست هایی آشکارا در پی تخریب این دین پاک اهورایی هستند واز هر دروغ، تهمت و نیرنگی برای اهداف شوم خود فرو نمی گذارند.


بر مابایسته است که برای یادگیری دین زرتشتی تنها از سرچشمه های پاک آن کهبرآمده از هازمان های راستین زرتشتی اند بهره ببریم، چه بسا دیده شده استکه برخی افراد غیر زرتشتی و یا کسانی که مدعی زرتشتی بودن هستند با سواستفاده از چنین نامهایی نیز به دنبال اهداف نادرست شخصی و حتی سیاسی خود می باشند.
در ادامه دفترچه ای سودمند از انجمن موبدان تهران را می توانید دریافتکنید که آگاهی هایی فشرده ولی درست برای شناختی بنیادی از دین زرتشتی راارائه می دهد


قابل دریافت و خواندن در همه دستگاه هایی که توانایی خواندن پی دی اف را دارند:

 

http://www.dinebehi.com/z.pdf




* دین اشوزرتشت :

اشوزرتشت پیام آور آیین راستی و خرد ، 1768 سال پیش از میلاد، به روز ششم فروردین در سرزمین ایران زاده شد. کتاب اوستا زادگاه پیامبر را رَگـِه محلی در کنار رودخانه درُجی Droji و در نزدیکی دریاچه چیچست گزارش کرده است. پدر اشوزرتشت پوروشسب  و مادرش دُغدوُ و همسر وی هوَوی نام داشت. فرزندان اشوزرتشت سه پسر به نام های ایسدواستر ، اُروَتدنر و خورشید چهر و سه دختر بنام های تریتی ، فرینی و پورچیستا بودند. اشو زرتشت در نوجوانی باورهای خرافی مردم و پرستش خدایان پنداری را نادرست تشخیص داد . آن گاه در 20 سالگی تنهایی را برگزید و به طبیعت روی کرد و پروردگار خود را با دیده دل شناخت. وی در 30 سالگی از سوی خداوند به پیامبری برگزیده شد و برای نخستین با ، آیین یکتاپرستی را به جهانیان سفارش کرد. در اندیشه و پیام اشوزرتشت خداوند هستی بخش ، اهورا مزدا نام دارد. “اهورا” یعنی هستی بخش ؛ “مز” یعنی بزرگ و “دا” از دانش و دانایی آمده است. پس انسان را بنده و برده خویش نمی داند بلکه با خرد (منه) و وجدانی (دائنه) که به انسان بخشیده، جایگاه ارزشمند انسانی و دانایی را به او پیشنهاد کرده است. از دیدگاه اشوزرتشت، خداوند کینه توز ، انتقام جو ، خشمناک و مجازات گر نیست ، بلکه سراسر نیکی و داد است.

 

* ” گاتاها ” کتاب آسمانی زرتشتیان

گاتاها یا گات ها کتاب آسمانی و دینی زرتشتیان می باشد که توسط اشوزرتشت به نگارش درآمده و در دل یسنا جای گرفته است . پنج بخش دیگر اوستا شامل ” یسنا ” ، ” یشت ها ” ، ” وندیداد ” ، ” ویسپرد ” و ” خرده اوستا ” است که توسط انجمن مغان و موبدان بزرگ در درازای تاریخ نوشته شده و کتابهای مذهبی زرتشتیان بوده و بسیار گرامی می باشند.

 

* پیام اشوزرتشت

اشوزرتشت در رسانیدن پیام اشا به مردم ، به هیچ معجزه ای نیاز نداشته است او نه با معجزه ، بلکه با زبان خرد و منطق با مردم سخن گفته است. اشوزرتشت ، پیام اهورامزدا را به شیوایی و رسایی در سروده های خویش آورده است . گاتها ، که نخستین سروده های شعر گونه جهان است ، از روش درست زیستن و رستگاری شدن سخن می گوید. گاتها اندیشه ورز، خرد گرا و وجدان پرور است و برای همه انسان ها در هر زمان و مکان ساده ترین و بهترین الگوی رفتاری را به گونه منطقی ، به دور از هر گونه پندارهای خرافی و نادرست بیان کرده است. گاتها یعنی “سرودهای پاک” را مردمی که پیام اشوزرتشت را به کار بسته اند ، بر پایه ایمان و درک خود بر آن گذاشته اند. گاتها در بیان اشوزرتشت ، مانتره نامیده شده که “کلام اندیشه برانگیز ، اهورایی و مقدس” معنا میدهد. از دیدگاه گاتها ، زندگی مادی انسان باید با طبیعت و قوانین حاکم بر آن که اشا نامیده شده سازگار و هماهنگ باشد و در نگرش مینوی ، انسان باید به یاری وهومن دریچه دل خود را بسوی راز هستی بگشاید تا روشنایی حقیقی را مشاهده کند. سخن گات ها تنها برای دانایان قابل درک است، زیرا نادان و جاهل بر پایه احساسات تند و بی منطق خود حرکت می کند و گوش شنوایی برای پیام اهورایی ندراد و بینش خود را به دیگران ، به ویژه به افراد نا آگاه برساند ؛ تا پندار بافی و خرافات از جامعه انسانی رخت بربندد.

 

* اصول دین زرتشتی

دین زرتشتی دارای 9 اصل کلی به این ترتیب می باشد:

1- باور به اهورامزدا، خدای یکتا و بی همتا

2- باور به پیامبری اشوزرتشت

3- باور به بقای روح و جهان مینوی

4- باوربه قانون اشا ( راستی و پاکی و عشق اهورایی)

5- باور به برابری انسان ها

6- باور به امشاسپندان و هفت پایه عرفان زرتشتی

7- باور به داد و دهش و دستگیری از نیازمندان

8- باور به سپنته ( مقدس ) بودن چهار آخشیج ” آب و باد و خاک و آتش ” و پاک نگهداشتن محیط زیست

9- باور به فرشکرد (نوآوری و تازه گردانی جهان) .

بدیهی است که سایر دستورات مذهبی باید همواره در این چهار چوب عمل کرده و نبایستی مخالف این اصول باشد.

 

* قانون اشا (راستی)

نگرش اشوزرتشت به جهان هستی ، پیروی و پیوستن به قانون اشا (راستی به تمام معنی) میباشد. از دیدگاه او خداوند جان و خرد، جهان را برپایه هنجاری آفریده که بر تمام هستی حکم فرماست. پیامبر ایرانی این هنجار دقیق و نظم حساب شده را اشا می نامد. استواری قانون اشا بر جهان هستی، بازتاب اراده و خواست پروردگار بزرگ است. قانون اشا، نیروی هماهنگ کننده جهان هستی است و همه پدیده ها از اتم تا کهکشان ها بر پایه این هنجار استوار می باشند. در باور زرتشتی ، انسانی به راستی پیروز است که خود را با هنجار هستی، همگام و همراه سازد. و راستی و پاکی و درستی ، مهر و فروتنی و دیگر فروزه های نیک انسانی را در خود پرورش دهد.

 

* دو گوهر همزاد

اشوزرتشت ، در پیام خود به دو گوهر همزاد اما متضاد اشاره دارد که در نظم آفرینش نقش دارند. اثر این دو گوهر، نیرویی است که در کوچکترین ذره ها به صورت مثبت و منفی چون پروتون و الکترون وجود دارد و در همه جای هستی و کهکشان، به گونه ای کشش و رانش و یا دو گوهر ناهمگون اثر میگذارد. این ها هیچ کدام در نظم اشا، بد آفریده نشده اند، بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند ، از این رو اهورامزدا خالق بدی ها و زشتی ها نیست. و آن چه بر مبنای اراده اهورایی آفریده شده، همه نیک و خوب هستند. این دو گوهر همزاد و متضاد، به هنگام گزینش و انتخاب در اندیشه انسان است که مفهوم نیک و بد پیدا می کند. انسان دانا که از خرد و دانش بهره مند است، “سپنته مینو” یعنی منش سازنده را در اندیشه پدیدار و پویا می نماید و شخص نادان که تنها از احساس و تعصب پیروی می کند، “انگره مینو” یعنی منش ویران کننده و آسیب رسان (که در زبان پارسی اهریمن نامیده شده است) در ذهنش به وجود می آید. بنابراین آفریننده اهریمن یا اندیشه ویران گر، خداوند نیست بلکه انسان نادان است که کژاندیشی را به گفتار دروغ و کردار ناشایست تبدیل می کند.

 

* دین

دین از واژه “دئنه” در اوستا آمده است و به معنای وجدان آگاه یعنی نیروی تشخیص خوب از بد و انتخاب نیک بر پایه خرد و با آزادی و اختیار کامل است. در این بینش، انسانی دیندار است که می اندیشد و با کمک منش نیک خود آزادانه راه اشا (راستی) را بر می گزیند و در راه سپنته من شدن گام بر می دارد. انسان با این نگرش، با آزادی در دو جهان مادی و مینوی مسئول میشود و سرانجام بر اساس اصل کنش و واکنش، پادافره گزینش و رفتار خویش را دریافت می کند.

 

* بهشت و دوزخ

اهورامزدا برای همه آفریده های خویش، خوشبختی و رستگاری آرزو دارد، از اینرو راه درست زیستن را به کسی که از خرد و وجدان خود بهره می گیرد، نشان داده است. آنان که کژاندیشی برگزینند و برخلاف قانون اشا گام بردارند، بد گفتاری و زشت کرداری بوجود می آورند و بر اساس فرایند کنش و واکنش پادافره رفتار خود را دریافت خواهند کرد. از این دیدگاه هرگز پروردگار، جایگاهی به نام جهنم برای شکنجه انسان پدید نیاورده ، بلکه این خود انسان است که با کارکردش ، بهشت و دوزخ را برای روان خویش پدید می آورد. بهشت (وهیشتم منو) یا بهترین مکان مینوی، رسیدن به شادی و آرامش روان ، بازتاب اندیشه ، گفتار و کردار نیک انسان است. دوزخ (اچیشتم منو) یا بدترین جای مینوی، یعنی عذاب وجدان و افسردگی روان ، پی آمد کژاندیشی است که در دو جهان مادی و مینوی به سوی انسان بازخواهد گشت .

 

* تازگی و پویایی ( فرشکرد ) :

در آیین اشوزرتشت و در راستای قانون اشا نه تنها واپس گرایی روانیست، بلکه ایستایی و سکون نیز ناپسند است. “فرشه” واژه ای از پیام اشو زرتشت است که همگان را به سوی تازگی و بالندگی سفارش می کند. اندیشه و خرد ، تن و روان انسان و به طور کلی فرهنگ و اخلاق بشر، باید به سوی تازگی و پیشرفت حرکت کند، اشوزرتشت در پیام خود از پیروانش می خواهد که همواره جهان را نو و زندگی را تازه گردانند . به باور پیامبر باستانی ایران ، انسان باید گام هایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر ، سازنده تر و کسب آسایش ، همراه با آرامش بردارد.

 

* کار و کوشش

ما خواستاریم از جمله کسانی باشیم که جهان را به سوی آبادانی و پیشرفت رهنمون میشوند ( گات ها ). یکی از کاراترین عوامل آبادانی و پیشرفت، کار و کوشش است که خوشبختی مردم جهان را در پی خواهد داشت. اشوزرتشت در گات ها از همه خواستار است که در راستای پیروی از قانون اشا و به یاری منش نیک در حد توان خود برای پیشرفت و آسایش جامعه انسانی کوشش کنند. در باور زرتشتی شکوفایی اقتصادی و هنر آفرینی و تلاش در انجام کار نیک ، یکی از برترین راه های نیایش پروردگار است، به همین روی، در دین زرتشتی درویشی ، ریاضت کشیدن ، تنبلی و گدایی از کارهای بسیار ناشایست شناخته شده است.

 

* فروهر

در باور سنتی زرتشتیان ، وجدان انسان از پنج گوهر تشکیل شده که به هم پیوسته اند و از تاثیر آن ها بر یکدیگر، پویندگی و بالندگی در فرد سرچشمه می گیرد. این پنج جز عبارتند از: تن و جان که مربوط به جهان مادی است و روان ، قدرت دراکه ( خرد و وجدان ) و فروهر که مربوط به جنبه مینوی سرشت آدمی هستند.واژه فروهر از دو قسمت “فر” به معنی پیش و نیروی بالنده و “وهر” یعنی کشنده ( کـِـشَـنده ) و برنده ( بـَـرنده) درست شده است. (نیروی پیش برنده ) این گوهر، ارزشمندترین پاره وجودی انسان است زیرا پرتویی از فروغ بی کران ذات اهورامزدا بوده که در ذرات هر شخص موجود و سرچشمه پیدایش و پویایی فروزه های اشویی در انسان می باشد. فروهر ، گوهری است که روان را از گرایش به کژی ، کاستی و دروغ باز می دارد و به انسان قدرت خلاقیت و باروری میدهد، تا روان آدمی راه خداجویی را سپری کرده و شایستگی فراگیری نور حقیقت و رسیدن به مقام سپنته منی را داشته باشد. در دوره هخامنشیان، نگاره ای با این نام به عنوان آرم ملی، برگرفته از اندیشه های بنیادی دین زرتشتی، رایج گردید که هر یک از اندام این نگاره فروهر ، مفهومی در اندیشه نیاکان دارد :

1- چهره سالخورده و نورانی فروهر ، یاداور بهره گیری از تجربه پیران خردمند است.

2- دست راست فروهر رو به سوی بالا و جلو، در حال نیایش اهورامزدا و گرایش به پیشرفت و بالندگی است.

3- حلقه در دست چپ این نگاره جلوه گاه حلقه مهر و نشان پیمان انسان با خداوند و در پیوستن به اشویی است.

4- بال فروهر سه قسمت دارد تا فراگیری اندیشه، گفتار و کردار نیک را به انسان سفارش کند.

5- حلقه دور کمر فروهر، نشان جهان بی کران و وارستگی انسان از امیال ناهنجار و نیروی پرواز او به سرچشمه نور است.

6- دو رشته آویخته در پایین ، نشان پیوستن به سپنته مینو ( منش پاک ) و پشت سر گذاشتن انگره مینو ( اندیشه پلید ) است.

7- قسمت زیر بال فروهر نیز سه قسمتی است تا زیر پا گذاشتن اندیشه و گفتار و کردار بد را یادآوری کند و هر فرد باید بیاموزد که چگونه اندیشه ، گفتار و کردار ناپاک را از خود دور سازد.

نوشتاری در مورد فروهر

 

* صلح و دوستی جهانی

” می ستاییم دین مزدیسنی را که دور نگه دارنده جنگ افزار و آشتی دهنده است و دین از خود گذشتگی است” (اوستای مزدیسنواهمی). پیام اشو زرتشت است که انسان باید جهانی (انسانی) بیاندیشد. ملی کار و کوشش کند و دینی زندگی نماید. بنابراین اصل در آیین زرتشتی، جنگ و دشمنی چه در جهت کشور گشایی و چه به نام گسترش دین ، ناشایست است و یک زرتشتی باید به جهانی سرشار از دوستی و مهربانی بیاندیشد. همه انسان ها باید با پیوستن و پایبندی به اشا، مهربانی و یگانگی را گسترش دهند تا دوستی جهانی پدیدار شود. هر زرتشتی به هنگام نیایش روزانه، باور و پیمان خود را در سرود “مزدیسنواهمی” به مهر و آشتی در دین مزدایی زرتشتی استوار می سازد. او آیینی را پیروی می کند که مخالف جنگ و خونریزی و ستایشگرآشتی، و دین از خود گذشتگی و پارسایی است.

 

* خوشبختی و شادمانی

خوشبختی از آن کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد (گات ها). واژه جشن از ریشه “یسن” و به مفهوم ستایش خدا می باشد. دین زرتشت، آیین شادمانی است. از این رو، پیروان زرتشت شاد بودن و خوش زیستن را برگزیده اند و از افسردگی و سوگواری دوری می کنند. در این آیین جشن و سرور، یکی از راه های نیایش و ستایش خداوند و نزدیک شدن به اوست، به همین انگیزه زرتشتیان ، جدای از جشن های نوروز، مهرگان و سده جشن های ماهیانه هم دارند و آن روزهایی است که نام روز و ماه برابر می شود و جشن گاهانبار که به داد و دهش می پردازند و بار می دهند و داد می گسترانند. پیامبر ایرانی، پیروان خود را شادمان و خشنود می خواهد زیرا در پرتو این فروزه ها، تن انسان نیرومند و روان او شاد می شود ، در نتیجه شوق به کار و کوشش در آن فزونی می یابد. در بینش اشوزرتشت خوشبختی و آسایش واقعی تنها با کوشش به ” نیکی کردن از راه راستی ” به دست می آید و هرگز انسانی که از راه ناشایست خود را خوشبخت می سازد، به خرسندی واقعی دست نخواهد یافت.

 

* حقوق بشر

در آیین زرتشت ، انسان ها از هر نژاد، ملیت و قوم و با هر زبان و رنگ پوست و هر دین و عقیده از حقوق برابر برخوردارند. برتری طلبی دینی ، قومی و نژادی در این آیین نیست. زرتشت تنها عامل برتری را پایبندی به قانون اشا و پیروی از اندیشه ، گفتار و کردار نیک می داند. از دیدگاه اشوزرتشت خداوند، همه انسان ها را از نعمت خرد برخوردار ساخته و وجدان داده و آزاد آفریده است. تا با بهره گیری از اندیشه و دانش خویش ، دیدگاه و پیشنهادهای گوناگون را مورد ارزیابی قرار دهند و با اختیار کامل بهترین راه را در زندگی برگزینند. چنانکه انسانها از آزادی در انتخاب دین و آیین نیز بهره مند هستند. وقتی انسان ها از حقوقی مساوی برخوردار باشند، زن و مرد نیز در تمام مراحل مادی و مینوی زندگی حقوقی برابری دارند.

 

* جبر و اختیار

” به سخنان مهین گوش فرا دهید. با اندیشه روشن در آن بنگرید. هر مرد و زن خود باید راه خویش را برگزیند” (گات ها). فلسفه دین اشوزرتشت، می آموزد که جبر تابعی از قانون اشا می باشد و بدون هیچگونه کم و کاستی، از اختیار یا آزادی گزینش راه جانبداری می کند و از جبر سخن نمی گوید. در این نگرش نظریه “گناه آغازین” هم مانند نظریه جبر پذیرفته نیست. به این ترتیب، همه بدون گناه و پاک به این دنیا قدم می گذارند و هر کس با انتخاب راه خود ، زندگی و آینده خویش را رقم می زند. انسان با هر گونه توانمندی جسمی روحی و خانوادگی پس از زاده شدن می تواند دانش اندوزد و خردمندانه تلاش کند تا همه جبر ها را که بر پایه قانون اشا عمل می نمایند، بشناسد و زندگی خود را سامان بخشد تا با رنج ها و کاستی ها مبارزه نموده، همه نارسایی ها به رسایی تبدیل نماید. کیش اشوزرتشت ، دین آزادگی و آیین داد و امید است . گاتها ، انسان را به گزینش منش نیک، رهبر دانا، دوست خردمند و همسر اشو سفارش می کند ، اما وادار نمی سازد. دین زرتشت به هر شخص به عنوان فرد آزاده ارج می گذارد و در آن حق آزادی و اختیار یکی از با ارزش ترین داده های اهورایی شناخته می شود که هیچ کس حق گرفتن آن را از دیگری ندارد.

 

* پاسداری از محیط زیست

در راستای قانون اشا، انسان در برابر جهان هستی و آنچه در آن روی می دهد مسئول است و باید از تخریب منابع مادی و معنوی جهان هستی بپرهیزد. یکی از نمودهای اندیشه نیک که در این آیین بر آن سفارش شده ، حفظ محیط زیست است. بر همه زرتشتیان پاسداشت زیستگاه خود و گرامی داشت چهار آخشیج پاک کننده که آب ، آتش ، خاک و هوا می باشد ، بایسته است و آلوده کردن و بهرهگیری نادرست یا بیهوده از آن ها ، جزو کارهای ناشایست در باور بهدینان به شمار می آید.

 

* هفت پایه عرفان زرتشتی

شناخت خداوند، پرورش و پویایی ویژگی های اخلاقی و نزدیک شدن به اهورامزدا و سپنته من شدن، مهمترین هدف سفارش شده اشوزرتشت در زندگی انسان است. این پیام آور ایرانی باور دارد که اگر انسان رفتار خود را به شش فروزه ای که از خداوند سرچشمه گرفته هماهنگ سازد، گذری به هفتمین مرحله نیز خواهد داشت و به جایی خواهد رسید که جز خدا نخواهد دید. نخستین گام در راه نزدیک شدن به اهورامزدا، “وهومن” یا منش نیک است. این واژه در زبان پارسیبه بهمن تبدیل شده است . نیک اندیشی یکی از فروزه های ذاتی خداوند است و از داده های اهورایی به انسان است و هر آدمی باید در خود پرورش دهد. گام دوم، گزینش “اشه وهیشته” یا بهترین اشویی است که در زبان پارسی به اردیبهشت تبدیل شده است. اشویی در ذات خداوند ، راستی و هنجار مطلق و توانایی نظم بخشیدن است. پرورش این فروزه درانسان نیز کوششی برای هماهنگی در رفتار بر پایه اشویی، یعنی پیوستن به راستی است. گام سوم ،” خشتره وییریه” که در زبان فارسی به شهریور تبدیل شده است توانایی مینوی و شهریاری بر خویش معنا می دهد. فروزه توانایی در انسان، گزیده ای از توانایی ذاتی خداوند به گونه محدود و متناهی است که باید پرورش و افزایش یابد. توانایی گذشت و مهربانی، توانایی کنترل رفتار ناهنجار با هماهنگی بین احساس و خرد ، توانایی پیروی از هنجاراشا ، توانایی دفاع از حق و مبارزه با دروغ ، توانایی رسیدن به آزادی و آزادمنشی و … را شامل می شود. گام چهارم ، فروزه مهرورزی است که در گاتها با “سپنته آرمیتی” بیان شده است و در فارسی سپندامذ یا اسفند تبدیل شده است. در بینش اشوزرتشت رابطه بین انسان و خدا بر مبنای دوستی و محبت است نه از روی ترس و بیداد ، بلکه از روی شناخت و دوستی است، پس بر انسان بایسته است تا فروزه مهرورزی را در خود افزایش دهد. وفای به عهد، خویشتن داری، گذشت، فروتنی، بخشندگی و دهشندی از پرتوهای این فروزه هستند. گام پنجم و ششم ، فروزه بعدی در پیام اشوزرتشت به صورت “هه اوروتات” و در فارسی به گونه خرداد بیان شده است. دانش اندوزی انسان را برای رسیدن به مرحله رسایی و کمال یاری نموده و او را به تدریج به انسان آرمانی نزدیک خواهد کرد. در بینش اشوزرتشت رسایی (خرداد) با جاودانگی (امرتات یا امرداد) که ششمین مرحله کمال است، به هم پیوسته هستند. به این معنا که اگر انسان به رسایی برسد، خود به خود به “بی مرگی” نیز خواهد رسید. “امره تات” که در فارسی به صورت امرداد آمده است، جاودانگی معنا می دهد. بی گمان این فروزه از ویژگی ذاتی خداوند است، اما انسان نیز بر پایه نظامی که در آفرینش او پیش بینی و برقرار شده است، به گونه ای دیگر می تواند به جاودانگی برسد. هفتمین گام در راه عرفان زرتشتی و شناخت کامل اهورامزدا ، رسیدن به مقام انسان کامل یعنی “سپنته من” است که نور حقیقت و ندای اهورایی را دریافته و چون مشعلی فروزان، نهاد و دیده دل عارف را روشن خواهد کرد. فروزه هایی چون کار و کوشش و پاکی و راستی، توانایی سازندگی و ابداع و مهرورزی پویا خواهد شد تا رسایی و پایندگی در نهاد او فزونی یابد و به خدا نزدیک شود.

 

* نور پرستش سوی (قبله) زرتشتیان

پیروان آیین زرتشت که خود را مزدیسنی یعنی پرستندگان مزدا ( خداوند ) نیز می گویند، در نیایش های خود با تن و روانی پاک، رو به سوی روشنایی، خداوند را سپاس گفته و نیایش می کنند. زرتشتیان به گاه نیایش، زندگی سرشار از آسایش و بهروزی را برای همه نیک اندیشان و نیک کرداران جهان آرزو می کنند و آتش را در کنار سه عنصر دیگر آب ، خاک و هوا گرامی می دارند و و از آتشکده ها به نشانه پرچم مهر و پاکی در محل زندگی خود، پاسداری می کنند . آنان به هنگام نیایش از روشنایی آتش نیز همانند نورهای دیگر، به عنوان پرستش سو (قبله) بهره می گیرند. زرتشتیان باور دارند که آتش نماد ” اشا ” و از بین برنده ناپاکی ها و روشن کننده تاریکی ها است و همواره به سوی بالا میرود و خود میسوزد و دیگران را نور و گرما و انرژی می بخشد و چرخ های صنعت و پیشرفت را به چرخش می آورد. آتش درونی انسان که اندیشه او را به خرد بی پایان اهورایی پیوند می زند، نیز می تواند این فروزه ها را آموخته و به دیگران بیاموزد. زرتشتیان آتش آدریان ورهرام که از آتش نیاکانی و 16 آتش صنوف گوناگون تهیه شده را به عنوان نماد یا پرچم هویت دینی خود میدانند و گرامی داشته و به آن افتخار می کنند. آتشکده به مجموعه آدریان و کتابخانه و مدرسه و سالن های وابسته به آن گفته میشود که آتش عشق و دانش و مهر و خرد و هماهنگی و همازوری می آموزد و اشویی را گسترش میدهد.


سرچشمه :

انجمن موبدان تهران

این نوشتار را دریافت کنید

پرستشگاه زرتشتیان

پرستشگاه زرتشتیان

پرستشگاه های زرتشتیان ، نام مجموعه ای است که در باره ساختمان های دینی و معابد و زیارتگاه های پارسیان از روزگاران باستان تا کنون سخن میراند .

این مجموعه از روایات مختلف و کتب گوناگون نویسندگان گذشته و حال گردآوری شده و بخشی است از تاریخ زرتشتیان پس از برافتادن دولت پارسیان و هجوم تازیان بر ایران.

این مجموعه ارزشمند از رشید شهمردان را در دو بخش از همین جا میتوانید دریافت کنید:

پرستشگاه زرتشتیان 1

پرستشگاه زرتشتیان 2

دریافت پرونده

دریافت پرونده

 

اپلیکیشن رستار ، موزه مارکار زرتشتیان

این اپلیکیشن هم اکنون آماده برای نصب بر روی گوشی های اندروید می باشداین اپلیکیشن را از تارنمای گوگل پلی دریافت کنید و از امکانات آن همانند

گاهشمار زرتشتی ، اخبار ، گالری ، موزه ، مکان نما ، نقشه ، مجموعه،پیشهنادهای ویژه و بسیاری امکانات دیگر بهره ببرید

  نصب برنامه از تارنمای گوگل پلی

اولین نرم افزار زرتشتی خرده اوستا

 

این نرم افزار دارای آوای موبدفیروز گری در اوستا های سروش واژ، کشتی بستن ،گاه هاون، گاه رپیتون، گاهازیرن ،گاه اویوی سروترم، گاه اشهن، خورشید نیایش، مهر نیایش، ماه نیایش،آتش نیایش، آبزور، اورمزد یشت، اردیبهشت یشت، سروش یشت شب، هفتن یشت،ورهرام یشت، پیشگفتار یزشن خوانی، آفرینگان دهمان، کرده سروش، همازور دهمانمیباشد


این نرم افزار را از تارنمای مایکروسافت برای سیستم عامل های ویندوز دریافت کنید

برای شنیدن به نیاز به اینترنت است

  نصب از تارنمای مایکروسافت استور

  گاهشمار ترسایی به گاهشمار زرتشتی

پس از دریافت ، آن را بر روی رایانه خود نصب کنید. راهنمای کارکرد نرم افزار

 

در یافت نرم افزار

 برنامه فلش پلیر

برخی از فایل ها به گونه یك فایل با فرمت فلش(Flash) است كه برای دیدن آنبه برنامه Flash Player نیاز دارید. این برنامه به صورت پیش فرض بر رویمرورگرهای اینترنتی جدید نصب است، اما اگر از مرور گرهای قدیمی استفادهمی‌كنید و یا در رویه‌ی جدیدی كه باز می‌شود نمی‌توانید آن را ببینید، میتوانید از پیوند زیر این برنامه را گرفته و پس از بارگزاری كامل،‌ با بستنمرور گر اینترنتی خود آن را نصب كنید و دوباره به این رویه بازگردید.

 

 

دریافت فلش پلیر

 

برنامه آکروبات ریدر  Adobe Reader – PDF

برخی ار فایل ها و نسک های در تارنمای دین بهی با فرمت پی دی اف (PDF) می باشند ، می توانید آن را از پیوند زیر دریافت کنید.

 

 

دریافت ادوبی آکروبات ریدر Adobe Reader – PDF

برنامه های پیشنهادی

 مجموعه برنامه های آفیس که رایگان می باشد.

دریافت

Open Office

 

 برای باز کردن فایل های فشرده شده از این برنامه رایگان می توانید استفاده کنید

 

   7-Zip

برای دیدن همه تارنما ها در اینترنت بدون محدودیت

در اینپیوند ایمیلی را خواهید دید که در صورت ارسال یک ایمیل خالی به آن دو پاسخدریافت خواهید کرد ممکن است ایمیل دوم با کمی تاخیر دریافت شود. در ایمیلدوم به خوبی گفته شده است که چگونه می توانید از آن بهره ببرید.

دیدن ایمیل

  اوستای سال نو برای موبایل

  انجمن موبدان تهران اوستای سال نو را به گونه نرم افزاری برای تلفن همراه آماده کرده است.

 با اجرای این برنامه متن اوستای سال نو بر روی گوشی تلفن همراه نشان داده می شود و هم زمان با آن، خواندن این اوستا با صدای موبد مهربان فیروزگری پخش می شود. 

این نرم افزار با فرمت جاوا نوشته شده و روی بیشتر تلفن های همراهی که جاوا را پشتیبانی می کنند اجرا می شود. این برنامه به دو صورت آماده شده است، یکی برای تلفن های همراهی که فایل های Mp3 را پشتیبانی می کنند و یکی دیگر برای آنهایی که از فایل های صوتی Amr استفاده می کنند. نرم افزار اوستای سال نو به دست جوانان هم کیش پدید آمده و برنامه نویس آن پدرام عزتی بوده و کارهای گرافیکی و هماهنگی تولید نرم افزار برعهده رامین شهزادی بوده است.

این نخستین تلاش انجمن برای برآوردن نیاز همکیشان در زمینه نرم افزار های تلفن همراه بوده و بی شک خالی از اشکال نیست. پس ما از کسانی که در نصب و اجرای این برنامه بر روی گوشی های خود مشکل دارند خواهشمندیم در تارنگار انجمن موبدان مشکلات، دیدگاه ها و پیشنهادهای خود را بیان کنند تا در نگارش های تازه تر، نرم افزارهای کامل تر و مفیدتری را به شما پیشکش کنیم.

در ادامه می توانید با توجه به اینکه گوشی شما از فایل صوتی Mp3 یا Amr استفاده می کند، فایل مربوطه را دانلود کنید و برای آن دسته از گوشی هایی که برای نصب برنامه به فایلJad  نیاز دارند، باید فایل مربوطه را نیز دانلود کرد:

 

دریافت راهنمای نصب      دانلود

دریافت فایل ها : 

Avesta.Amr.jar               Avesta.Mp3.jad               Avesta.Mp3.jar 

Avesta.Amr.jad               Avesta.mp3

 

گفتاری در باره پی ورزی (تعصب)

گفتاری در باره پی ورزی (تعصب)


این نوشتار زیبا از فرهیخته ارجمند دکتر حسین وحیدی است از کتاب ” اسب سپید خورشید ”.

پیش از آنکه به آن بپردازم کمی در باره دیو اکومن و اَژی دهاک گویم که این نوشتار برایتان روشن تر باشد.

دیو آکومن در اوستای سپند دیده میشود که نهادی است از اهرمن و دیوی است که راهزن اندیشه ها میباشد و اندیشه را به تباهی رساند. اَژی دهاک نیز همان ضحاک ماردوش میباشد. گوینده این داستان با ایزد سروش ( ایزدی که پیام و خِرَد اهورامزدا را به اندیشه ما رهنمون است) به دیدار اژی دهاک که بوسیله فریدون در غار و چاهی درکوه دماوند به زنجیر کشیده شده است میرود و در آنجا با دیو اکومن روبرو میشود و ادامه را از زبان دکتر حسین وحیدی بخوانید.


” گفتم ای دیو نابکار ترفند تو در پوساندن و گنداندن مغزها چیست و چگونه این تباهکاری بزرگ را می کنی؟ اکومن دیو گفت: راز آن را به زودی درخواهی یافت. آنگاه اکومن دیو خنده شومی کرد که با پژواک آن سنگهای روی گورها کنار رفتند و روانهای خفته در آنها به چهر همان مارهای روی سنگها برخاستند. شگفتا ! روانها که همچنان بوی پوسیدگی و کپک زدگی مغز آنها همه جا را فرا گرفته بود، هنوز برنخاسته روبه روی هم ایستادند. مشتهای استخوانی خود را گره کردند و دندانهای پوسیده خود را به هم فشردند و چونان دشمنانی که سده های درازی است با هم جنگیده و خون هم را ریخته اند، همچنان گوش به فرمان ایستادند. اکومن دیو ، آن دیو نابکار، در یکدم سرش را جنبانید و از زنگوله های شاخش آوایی بس هراسناک برخاست، روانها با شنیدن آوای زنگوله های شاخ اکومن دیو، چونان باد تند از جا برخاستند و به هم آویختند و دریایی آشفته از جنگ و ستیز و غوغا و هیاهو بپاخاست. آوای به هم خوردن و شکستن استخوانها ، غار را می لرزانید و اَکومَن دیو همچنان سرش را می جنبانید و آوای شوم زنگوله های شاخش را بر می کشید و خشم و کین و جنگ و غوغا و هیاهو و برخورد و شکستگی استخوانها را بیشتر بر می انگیخت.

من که از دیدن این دریای جنگ و ستیز و خشم و کین به جان آمده بودم، به اَکومَن دیو گفتم: ای دیو نابکار پلید که نابکاری و بددلی تو را پایانی نیست، این نوای شوم که برانگیختی چه بود و این جنگ شوم از چه برخاست و چرا این استخوانهای پوسیده این سان خشمگین و کین به دل به هم آویختند و استخوانهای هم را شکستند؟ اَکومَن دیو گفت: رازی را که از من پرسیدی باز می گویم. این جنگ و ستیز برخاسته از همان کپکی است که تو بر روی مغزها دیدی. از کارهای من یکی این است که در انبانِ شومم تخمی دارم که نام آن ” پی ورزی ” (تعصب) است.


من هر مغزی را که آماده کشت این تخم ببینم آهسته به آن نزدیک می شوم و تخم را روی آن می کارم و می روم. دیری نمی گذرد که تخم می روید و سراسر مغز را با کپکی زهرآگین و تلخ می پوشاند. هنگامی که همه مغز از کپک پوشیده شد از درون آن زهرآبه ای به درون مغز می خلد که این اندیشه را در آن می اندازد که زیباترین و بهترین و استوارترین و درست ترین و رساترین باورها و اندیشه ها ، باور و اندیشه ای است که درون آن مغز است و با همین برداشت و پندار است که هر مغزی که گرفتارکپک زدگی شد دیگرجزمغزخودش و اندیشه و باور برخاسته از مغزخودش هیچ اندیشه و مغزی را بر نمی تابد و نه تنها برنمی تابد، تاب ماندن و زنده ماندن آن را هم ندارد. همه مغزها باید ازمیان برخیزند و تنها آن مغز کپک زده بجا بماند. از اینجاست که مغزهای کپک زده که کپک آنها همه از من است به هم در می آویزند و یکدیگر را می گیرند و می کشند، گرفتن و کشتنی که آن را هرگز پایانی نیست. این بگویم که از میان همه جنگهایی که من برمی انگیزم زیباترین و دل انگیزترین جنگها همین جنگ مغزهای کپک زده است که بزرگترین شادیها را به دل من و پدر ارجمندمن، دیوان دیو، اهرمن می اندازد. این که تو دیدی چکه کوچکی است از دریای جنگ و خون و ستیزی که من میان مغزهای کپک زده برانگیخته ام و هزار هزار جنگ از این بزرگتر و گرانتر را خواهم انگیخت و این کار من تا زمانی که اَژی دهاک ستمگر زنده در بند است و اهرمن زنده است و من نیز زنده هستم دنبال خواهد شد و تنها زمانی این جنگ از میان برخواهد خاستخ که ایزد چیستا ، ایزد بزرگ روشنگر ، مغزها را چنان روشن سازد که دیگر هرگز جای کشت کپک روی آن فراهم نگردد.
پاره ای از بخش سوم کتاب اسب سپید خورشید نوشته دکتر حسین وحیدی.

 

 

پیشگفتار وندیداد ، جلیل دوستخواه

پیشگفتار وندیداد ، جلیل دوستخواه


بیشتر بخوانیم : وندیداد ، آنچه از وندیداد باید بدانیم ، چگونه این همه دروغ درباره آئین زرتشت ساخته شده

“وندیداد” یکی از بخش های پسین «اوستای نو» است که برخی از پژوهشگران، آن را به کلی جدا و متمایز از دیگر بخش ها و نماینده ی آیین ها و دادگذاری های مغان باختری یا مادی می دانند. از این بخش – به جز فرگرد دوم آن (داستان جم) – تاکنون ترجمه ی فارسی رسایی که هم از حیث زبان و هم از نظر یادداشت ها و توضیح ها و درک و دریافت دشواری های فراوان متن، امروزی و علمی باشد و بتواند پرسش های خواننده ی پژوهنده ی کنونی را پاسخ گوید، انتشار نیافته است.(1)

در گزارش «اوستا»ی «پورداوود» نیز، جای «وندیداد» خالی ماند. استاد گزارش این بخش را در سال های اوج کار و کوشش پژوهشی خود به انجام رسانده؛ اما ویرایش و تدوین نهایی آن را موکول به پایان یافتن کار انتشار دیگر بخش های گزارش خود کرده بود. وی در پاسخ این پرسش نگارنده که چرا اقدام به انتشار آن نمی کند، چنین استدلال می کرد که این گزارش، چند ده سال پیش صورت پذیرفته و نیازمند بررسی و مقابله ی دوباره با متن و منابع مربوط بدان و ویرایشی سرتاسری است که در سال های پیری و ناتوانی، دیگر از وی برنمی آید و انتشار آن را به همان صورتی که هست نیز روا نمی داند و امیدوار است که روزی یکی از همکاران و دوستان جوان وی این کار را به نحو شایسته ای به سرانجام برساند.(1)

دست نویس سالخورده ی گزارش «وندیداد» تا واپسین روزهای زندگی استاد، روی میز کار او بود؛ اما متاسفانه پس از درگذشت وی، دقت کافی در حفظ میراث پژوهشی او به عمل نیامد و آن دست نویس نیز در میان کاغذها و یادداشت های دیگر وی پراکنده شد و در نقل و انتقال های خانوادگی از میان رفت و بدین سان، کار انتشار گزارش فارسی «وندیداد» پورداوود به کلی منتفی شد.(3)

نگارنده ی این گفتار که در دو دهه ی اخیر، دست اندرکار گزارش سرتاسری همه ی نوشتارهای اوستایی بوده، بر این باور است که در یک پژوهش اوستاشناختی جامع، این بخش از نامه ی کهن را – به هر کدام از شاخه های دین زرتشتی که منسوب شمرده شود و نسبت سازگاری یا ناسازگاری مضمون و محتوای آن با دیگر بخش های اوستا، به هر اندازه که باشد – نمی توان و نباید نادیده انگاشت. از این رو ترجمه ی این بخش را نیز در کنار دیگر بخش ها برعهده گرفت و اینک گزارش کامل همه ی فرگردهای بیست و دوگانه ی آن را در این مجموعه عرضه می دارد تا خواننده و پژوهنده ی میراث فرهنگی و فکری ایرانیان باستان، فرصت مطالعه و بررسی همه ی بخش ها را در کنار هم داشته باشد.

نام این بخش از نامه ی کهن دینی ایرانیان، یعنی «وندیداد»، صورت تحریف شده و غلط مشهوری است از شکل اصلی اوستایی آن «وی دئودات». این نام ترکیبی، سه جزء دارد : جزء نخست آن «وی» پیشوندی است که بر سر بسیاری از نام ها یا ریشه ی فعل های اوستایی آمده و معنی دوری و جدایی بدان ها می دهد و در فارسی به صورت «گـُ -» در بسیاری از واژه ها، از جمله در «گریختن» و «گسستن» باقی مانده است. جزء دوم آن «دَئوَ» همان است که در فارسی به صورت «دیو» به تنهایی و در ترکیب هایی چند، دیده می شود.(4) جزء سوم آن «داتَ» به معنی «سامان» و «نظم» و «قانون» است که در فارسی «داد» و ترکیب های آن را از همین ریشه داریم. «وی دئودات» بر روی هم به معنی «داد دوردارنده ی دیو» یا به تعبیر گسترده تر، «داد دیوستیز» است.

بنابر نوشته های دینی زرتشتیان، این بخش از اوستای نو، نوزدهمین «نَسک»(دفتر) از نسک های بیست و یک گانه ی اوستای روزگار ساسانیان بوده و به شش نسک گم شده ی دیگر، «نسک های داتیک» را تشکیل می داده که موضوع آن ها «دانش و داد و کار جهانی» بود و – گذشته از گاهان – تنها نسکی از اوستاست که به همان صورت کهن بر جا مانده است.

«کریستن سن» تاریخ نگارش و تدوین «وندیداد» را دوره ی اشکانیان می داند.(5) هر چند همه ی اوستاشناسان با این نظر همداستان نیستند؛ اما بیشتر پژوهشگران با توجه به سبک و شیوه ی نگارش این بخش که در سنجش با «یشت ها» برخی نادرستی های دستوری دارد و در پاره ای از موردها تقلیدی است از بخش های کهن تر اوستا و با در نظر گرفتن چگونگی محتوای آن، تاریخ نگارش و تدوین آن را بسیار جدیدتر از روزگار انشاء دیگر بخش های اوستا دانسته و آن را منسوب به شاخه ی باختری دین مزداپرستی و چکیده ی باورها و برداشت های مغان مادی شمرده اند. در هر حال هیچ یک از اوستاشناسان، در پیوند «وندیداد» با مجموعه ی پیکره ی اوستا تردیدی روا نداشته است.

برخی از پژوهندگان، «وندیداد» را برآیند نفوذ گسترده ی مغان مادی در دربار «خشیارشا» و هماهنگی آن دربار با روحانیت زرتشتی می دانند.

دو  فرگرد نخستین و چهار فرگرد واپسین «وندیداد»، سبک نگارش و محتوایی متفاوت با دیگر فرگردها دارد و احتمالا بازمانده ای است از اساطیر کهن آریایی که نمی دانیم به چه علتبا فرگردهای سوم تا هیجدهم همراه و در یک مجموعه آمده است.(6) در فرگرد نخست، سخن از شانزده سرزمینی می رود که «اهوره مزدا» آن ها را آفرید و آسیب هایی که «اهریمن» با پتیاره آفرینی های خود، بر هر یک از این سرزمین ها وارد آورد. می توان این فرگرد را کهن ترین نوشته ی ایرانی دانست که گزارشی جغرافیایی از جهان کهن – هر چند به شکلی اساطیری – به دست می دهد.

فرگرد دوم (داستان جم) منظومه ای است تمام عیار از یکی از دیرینه ترین اسطوره های آریایی که نه تنها ریشه های بسیار کهن آن را در اساطیر باستانی هند و ایرانی و در سرودهای «وداها» و حماسه ی «مهابهارته» می یابیم، بلکه بازتاب ها و تاثیرگذاری های بعدی آن را در اسطوره ها و افسانه های اقوام سامی و اقوام کهن ساکن سرزمین های میان رودان نیز می بینیم.

فرگرد نوزدهم، گزارش و بیان اسطوره ای است کهن که در آن، «زرتشت» و «اهریمن» در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و هرچند به نظر نمی رسد که در روزگار زرتشت یا دوره های نزدیک بدو به نگارش درآمده باشد، نشانه های آشکاری از ادبیات «گاهانی» و سرودهای اساطیری – حماسی «یشت ها» و حتی از آن برتر، اساطیر هند و ایرانی در آن به چشم می خورد.

«دارمستتر» مضمون این فرگرد را با رویارویی «ادیپوس» و «ابوالهول» می سنجد.(7) فرگرد بیستم، چهره ی اساطیری «ثریتَ» نخستین پزشک جهان و چگونگی برخورد ایرانیان با دانش پزشکی و درمان بیماری های گوناگون را به ما می شناساند. در فرگرد بیست و یکم، سخن از «گاوپاک» یا «گاو نخستین» در میان است که نمونه ی نوعی ستوران به شمار می آید و باز هم دورنمایی اساطیری از کوشش های ایرانیان برای دست یابی بر محیط زیستی پاک و بی آلایش و بدور از گزندها و ناخوشی ها را در برابر چشم ما می گذارد و سرانجام فرگرد بیست و دوم – هر چند ناتمام می نماید – به گونه ای دنباله ی دو فرگرد پیش از آن است و محتوای آن را سخن از نوعی دیگر از درمان و تلاش برای دور راندن بیماری و مرگ تشکیل می دهد که می توان آن را «منثره درمانی »(8) (و به تعبیر امروزی «گفتار درمانی» یا «روان درمانی») نامید.

در فرگردهای سوم تا هیجدهم با مجموعه ی مدون و منظم و مشروحی از قانون نگاری ها و دادگذاری های ایرانیان کهن در مورد حقوق فردی و اجتماعی انسان و مناسبات گوناگون میان افراد و حتی رعایت حقوقی ویژه برای جانوران اهلی و نیز آداب و آیین های پالایش تن و روان و دوری از آلودگی و گند و لاشه و مردار (نسو) و تعیین دستمزد پزشکان و پاک کنندگان و مسائل دیگری از این دست برمی خوریم که هر فصل آن، سزاوار پژوهشی ژرف است و در زمینه ی مباحث جامعه شناختی ایران سندی ارزنده به شمار می آید.

بیشترین بخش مباحث حقوقی و فقهی «وندیداد»(یعنی اصول قانون جزا و فرمان های تطهیر) را در کتاب های پهلوی مانند دینکرد، بندهشن، گزیده های زاد سپرم، ارداویراف نامه، شایست – نشایست و کتاب های روایان نیز به همان صورت یا با اندک دگرگونی می بینیم و از این لحاظ، مطالعه ی کامل این بخش از اوستا در ضمن فرصت مناسبی است برای سنجش محتوای آن با ادبیات دینی پارسی میانه.

دقت فرهنگی و نگرش جامعه شناختی در محتوای «وندیداد»، نشان می دهد که این بخش از نامه ی دینی کهن ایرانیان – به رغم ظاهر خشک و قهرآمیز پاره هایی از آن و ناخوشایند نمودن برخی از آداب و رسوم بیان شده در آن – گنج شایگانی است از ریشه دارترین و بنیادی ترین بُن مایه های اساطیر و فرهنگ ایرانیان.

در پژوهش های امروزی می توان از این بن مایه ها بهره گرفت و محتوای آن ها را در عرصه ی ادبیات، اسطوره شناسی، حقوق، جامعه شناسی، مردم شناسی و یزدان شناخت سنجشی، با دستاوردهای دیگر قوم ها و دین های پیشین و پسین سنجید و موقعیت فکری و فرهنگی ایرانیان را در پهنه ی گسترده تری بازشناخت.

بررسی و شناخت دادگذاری ها و فرمان های «وندیداد»، بخشی از مطالعه ی سرتاسری «اوستا» است. نمی توان «گاهان» شورانگیز زرتشت را خواند و با آن همه نیایش و نماز و اسطوره و آیین و حماسه در «یسنه» و «یشت»ها و «ویسپرد» و «خرده اوستا» آشنا شد؛ اما از مطالعه ی جدی و اصولی «وندیداد» چشم پوشید و پژوهش در کارکرد اندیشه و فرهنگ ایرانیان دوران باستان را کامل دانست. این ها همه جنبه ها و نمودهای گوناگون یک پدیدارند.

پژوهنده ی پارس «رستم ج.ج.مدی» در گفتاری به نام «تحول قانون ایرانی»(9)به معرفی و تحلیل «وندیداد» پرداخته و نوشته است:

«وندیداد که از گذشته ی باستانی بسیار دور به طور کامل به دست ما رسیده، تنها کتاب دینی مزداپرستان است که محتوای عمده ی آن را قانون جزایی ایران باستان تشکیل می دهد. وجود چنین قانونی در ایران کهن، نشان می دهد که ایرانیان آن روزگاران، چندان از ملاک و معیار تمدن عصر جدید دور نبوده اند

گوهر دین زرتشتی این است که جهان برای برخورداری همگان آفریده شده است، نه برای سودجویی این یا آن شخص بخصوص

پژوهش در فرمان های وندیداد، نشان می دهد که ایرانیان تا چه اندازه به آزادی و حقوق فردی انسان احترام می گذاشته اند. در این فرمان ها می بینیم که وارد آوردن کم ترین گزندی به تن آدمی، به شدت ناروا شمرده شده است

هرگاه جریان تاریخ را سه هزار سال به عقب بازگردانیم، در ترکیب قانون و سازمان ها و نهادهای ایران باستان، بسیاری چیزهای شگفتی آور و ستایش انگیز می یابیم

«مهرداد بهار» نیز درباره ی اهمیت «وندیداد» نوشته است:

«… این اثر، علاوه بر داشتن مطالبی جغرافیایی و تاریخی (هر چند افسانه ای)، دارای مطالب بسیار حقوقی و آیینی نیز هست که آن را از نظر جامعه شناسی تاریخی و ارتباط فرهنگی و اجتماعی مردم نجد ایران با بین النهرین و غرب آسیا، شایان اهمیت بسیار می سازد.
مطالب یاد شده در فصل های اول و دوم کتاب اوستا (جلد دوم، گزارش و پژوهنده : دکتر جلیل دوستخواه) که دارای اصلی اوستایی است، باید محتملا بسیار کهن و مربوط به اعصار پیش از تاریخ گسترش و سپس سکونت اقوام هند و ایرانی در آسیای میانه، دره ی سند و نجد ایران باشد.»(10)

«و.ب. هنینگ»(11) نظریه ی دیگری درباره ی «وندیداد» دارد و آن را نمونه ی بارز وضع مغان در دوران ناتوانی و در زیر سلطه ی یونانیان می شمارد.(12)

روی هم رفته می توان گفت «وندیداد» در کنار دیگر بخش های مجموعه ی کهن سال «اوستا»، گویاترین نمایشگاه فرهنگ باستانی ماست که هر کس در هر عصری و به دلیلی، چیزی در آن به یادگار گذاشته است و ما امروز همه ی آن را با وجود ناهمگونی هایی که در میان پاره ها و بخش های آن به چشم می خورد، در برابر دیدگان خود داریم. بر ماست که این مرده ریگ قرون و اعصار و این کهن سال ترین یادمان نیاکانمان را با حوصله و دقت و بردباری و آزادمنشی و به دور از هر گونه پیشداوری و یکسونگری مطالعه کنیم و در آن به پژوهش بپردازیم و هرگز از یاد نبریم که به گفته ی «پورداوود» :

«داستان ها و یادگارهای کهن فرهنگ ما هر چه هست، زاییده ی زندگی قوم ما و پرورده ی سرزمین ما و نمودار سرشت نیاکان ما و راست ترین گواه بد و خوب پدران ماست. اگر بد بودند یا خوب، اگر تنگدل و تنگدست بودند یا رادمرد و گشاده دست، اگر پهلوان و دلیر بودند یا ترسو و بزدل، اگر بزرگ منش و آزاده بودند یا گدامنش و درویش، همه ی این زشت و زیباها از همین داستان ها هویداست و بهتر و روشن تر و بی طرف تر از تاریخ واقعی ایران و مردم این کشور است.»(13)

وظیفه ی خود می دانم که در این فرصت، از یکایک دوستان و سروران دانش پژوه و فرهنگ دوستی که در کار گزارش «وندیداد» مشوق من بودند و مرا دلگرمی بخشیدند و در مواردی راهنمایی کردند و برخی از مآخذ نایاب را بزرگوارانه در اختیار من گذاشتند و به ویژه از آقایان دکتر «بهرام فره وشی» و دکتر «احمد تفضلی» که هر دو از رهروان دیرین این راهند و بر اهمین و ضرورت این کار در زمینه ی ایران شناسی تاکید ورزیدند، سپاسگزاری کنم.

ج. دوستخواه

اصفهان – مهرروز مهرماه (مهرگان) 1364

 

پانوشت ها :

1. برای آشنایی با چگونگی این امر نگاه کنید به مقاله ی «دکتر بهرام فره وشی» در ماهنامه ی «راهنمای کتاب»، سال 6، شماره ی 8 – آبان 1342.

2. گفتنی است که در طی گزارش اوستای پورداوود، بارها به نوشته های وندیداد استناد شده و پاره هایی از آن گزارش گم شده، آمده است.

3. نگارنده خود در همان سال ها، آن دست نویس را در کتابخانه ی استاد مطالعه کرد و بخش هایی از فرگردهای پنجم و هفتم آن را در کتاب «اوستا، نامه ی مینوی آیین زرتشت» آورد.

4. درباره ی «دیو» و دگرگونی معنایی آن نگاه کنید به یادداشت های اوستا.

5. آ. کریستن سن : مزدا پرستی در ایران قدیم، ترجمه ی دکتر ذبیح الله صفا، ص 121.

6. دکتر احمد تفضلی احتمال داده است که دو فرگرد نخستین به سبب ارتباط با زمین – که در دین زرتشتی مقدس به شمار می رود و باید از آلودگی بدور باشد – بر مطالب اصلی وندیداد افزوده شده باشد.(نگاه کنید به پیشگفتار چاپ دوم «وندیداد» گزارش م. ع. داعی الاسلام)
7.
نگاه کنید به زیرنویس فرگرد 19.

8. نگاه کنید به «منثره» و «منثره درمانی» در یادداشت های اوستا.

9. Rustam J.J. Modi: The Evolution of Iranian Law. Professor Jackson Memorial Volume. pp.199-215

10. مهرادد بهار : پژوهشی در اساطیر ایران (پاره ی نخست) – دیباچه، ص چهارده و پانزده.

11. W. B. Henning

12. زرتشت. ص 54 و 55.

13. ابراهیم پورداوود : پیشدادیان و کیانیان، نشریه ی انجمن فرهنگ ایران باستان، سال چهارم، شماره ی 2، اسفندماه 1345.

 

 

شگفتی و شکوه سیستان ، متن پهلوی با آوانویسی پارسی و ترجمه

شگفتی و شکوه سیستان ، متن پهلوی با آوانویسی پارسی و ترجمه


متن پهلوی شگفتی و شکوه سیستان با آوانویسی پارسی و ترجمه آن به همراه مقایسه با کار تورج دریایی و سعید عریان. 

برای دریافت این نوشتار ارزشمند با فرمت PDF  از رضا آقازاده ، کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی بر روی پیوند زیر کلیک کنید.

دریافت


سروده پهلوی نوروز به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی نوروز به همراه برگردان به پارسی

به یاد دارم

کودکی

برف و بهار

جامه نو، کفش و دیدارها

اکنون رفته است این یاد ها

 

باد بِه، مهر و نوایِ مرغکان

 نوروز خجسته/ 2 اسپند 91 خورشیدی/ رضا



— همچنین ببینید :

سروده پهلوی به پذیره فصل بهار به همراه برگردان به پارسی

سرود پهلوی یک رویا به همراه برگردان پارسی

سروده پهلوی نوروز به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی کردی سپاس یزدان به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی باد و برگ به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی بهار من به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی ناز به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی دره به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی ” باد ” به همراه برگردان به پارسی

سروده اِران شهر به زبان پهلوی به همراه برگردان به پارسی

سروده پهلوی آرش کمان به همراه برگردان به پارسی

ماتیکان هزار داتستان

ماتیکان هزار داتستان

 

 ماتیکان هزار دادستان یا مادیان هزار دادستان یکی از متون پهلوی مشهور و به نام دوران ساسانی است.در این متن حقوقی،قوانین جزایی و کیفری زرتشتیان ایران در دوران باستان تشریح و توضیح داده شده است.

 

 ماتیکان ، مادیان یا همان ماده واحده به معنای قانون ،هزار همان معنای هزار می دهد و دادستان یا دادگستری همان حقوق و قضا هست.در کل این واژه به معنای هزار قانون حقوقی یا دادستانی است.


دریافت ماتیکان هزار داتستان