نهالی كه اشوزرتشت كاشت، اكنون درختی سایهگستر شده است
اوستاخوانی موبد مهربان فیروزگری و همراهی موبد پدرام سروشپور، آغازی برای آیین جشنخوانی بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان، در آستانهی سالروز درگذشت اشوزرتشت بود.
در آغاز این آیین که به یاد اشوزرتشت در بنیاد جمشید برپا بود، پس از خواندن نیایشهای آفرینگان دهمان، همازور دهمان و برساد، موبد پدرام سروشپور با یادآوری سالروز درگذشت اشوزرتشت گفت: «گردهم آمدهایم تا یاد بزرگمرد آریایی اشوزرتشت اسپنتمان را گرامی بداریم. پیامبری كه نزدیك به ٤ هزار سال پیش پایهگذار یكی از كهنترین اندیشههای مینوی جهان شد. اندیشههایی كه در دل كتاب ”گاتها“،كتاب آسمانی خود، برای ما به یادگار گذاشته است؛ كتابی كه در آن آفریدگار هستی، به یكتایی نام بُرده شده و آن را ”اهورامزدا“ نامیده است. ”اهورا“ به معنی ”هستی بخش“ و ”مزدا“ به معنی ”دانای بزرگ“ است. اشوزرتشت خدای خود را ”دانای بزرگ هستیبخش” نامید. اهورامزدا برپایهی ”اشا“ یا هنجار هستی و راستی، جهان را برپا داشت. انسان نیز بر همین پایهی راستی و اندیشهی نیك است كه میتواند بر دیگر آفریدهها برتری یابد و برگزیدهترین آفریدگان شود. اگر انسان میخواهد راه رسایی(:كمال) را بپیماید باید بداند كه تنها ابزار و توشهی او اندیشهی نیك است. اندیشهای كه برپایهی اشویی و راستی است و همسو با سود رساندن به همهی جهان. »
اشوزرتشت آغازگر راهی بود كه خدا را به یكتایی میشناخت
سروشپور آنگاه از ارج و ارزش دیگر بخشهای اوستا، در كنار سرودهای سپند اشوزرتشت در «گاتها» سخن گفت و افزود: «امروز میخواهم به نكتهای اشاره كنم كه چه بسا گاهگاهی از سر كوتاهی یا سادهاندیشی، نادیده گرفته میشود. در این كه ”گاتها“ی اشوزرتشت بازگوكنندهی والاترین آموزههای دین اوست، گمانی(:تردیدی) نیست. اشوزرتشت آغازگر راهی بود كه باید هزاران سال پیموده میشد تا به درستی درك و فهمیده شود. اشوزرتشت نهالی كاشت كه امروز درختی سایهگستر شده است. نمیتوانیم به اعتبار آن اندیشه، تنه و بدنه و همهی درخت را نایده بگیریم. این نكتهای است كه من بر آن پافشاری میكنم. باز در این گمانی نیست كه در گذر هزاران سال، نیاكان ما برپایهی اندیشههای اشوزرتشت، تجربههای مینوی فراوان و والایی داشتهاند. اما برخی از ما، به ویژه آنهایی كه از این فرهنگ دور شدهاند، به سادگی همهی آن راه چند هزار ساله را نادیده میگیرند و میگویند: دین زرتشتی یعنی ”گاتها“ و دیگر هیچ! اما من به عنوان یك موبد میگویم كه آنچه پایهی دین زرتشتی را میسازد، در كنار ”گاتها“، جامعه، آیینها و كتابهای آن است. هر كدام از آنها را باید در جای خود ارجگذارد و ارزش آنها را شناخت. »
به سخن سروشپور، یك نمونه از پیامهایی كه در دیگر بخش های اوستا آمده است و نمودار اندیشهای ژرف و انسانساز است، همان اوستایی است كه برای درگذشتگان خوانده میشود. در همهی این بخش از اوستا، خوشی و نیكی و شاد زیستن برای زندگان خواسته میشود. در پایان «آفریننامه» نیز چنین پیامی را به چهارگوشهی جهان روان میكنیم كه همهی نیكان و وهان برخوردار از شادی باشند. این، و نمونههای بسیاری همانند این، پیامهایی هستند كه باید به درستی نگریسته شوند. اگر اینگونه بنگریم، نگاهمان به اوستا، نگاهی دیگر خواهد بود.
باور به یكتایی اهورامزدا، ارزش دیگر آفریدههای او را كمرنگ نمیسازد
سروشپور در ادامه افزود: «زمانی كه اشوزرتشت دین خود را آورد و یكتاپرستی را به جهانیان شناساند، همهی اندیشههای پیش از خود را نابود نكرد. بلكه پیام خود را برپایهی تجربههای پیشینیان بنا گذارد. میدانیم كه پیش از اشوزرتشت، مردم خاور(:شرق) طبیعتپرست بودند. آنها خورشید و آب و آتش را خدایان خود میدانستند. اشوزرتشت این خدایان پنداری را به یكسو گذارد و خدای یگانه، اهورامزدا، را به آنان شناساند. اما هیچگاه ارزش و جایگاه آفریدههای دیگر اهورامزدا، همانند آتش و آب و زمین، را كمرنگ نكرد. یكی از استادان این نكته را به درستی چنین گفته است كه ملتی میتواند برای نخستینبار به باور یكتایی خدا برسد كه ستایش را از آفریدههای نیك او آغاز كرده باشد. پس ما از آنرو توانستیم نخستین مردم یكتاپرست جهان باشیم چون یاد گرفته بودیم كه جلوههای نیك آفرینش و هستی را بشناسیم و ستایش كنیم. اشوزرتشت پیامآور یكتایی آفریدگار بود. اما دیگر آفریدههای او را هم به عنوان نمادهای آفرینش پذیرفت و در جایگاه خود نگاهداشت.»
اگر همهی هستی را آفریدههای زندهی گیتی بدانیم، با طبیعتمان اینگونه رفتار نمیكنیم
اشاره به آفریدههای مینوی و مادی جهان، بخش دیگری از سخنان سروشپور بود. او در اینباره گفت: «در فرهنگ زرتشتی، همهی آفریدههای خدا، یك بُعد مینوی هم دارند. یعنی خورشید و زمین و گیاه و دیگر آفریدهها، یك نماد مادی دارند و یك بُعد مینوی. پس همهی آفریدههای خداوند روان دارند. آنجایی هم كه اشوزرتشت از ”روان آفرینش“ سخن میگوید، آن را نمادی از روان همهی جهان هستی میداند. این نگاه، زیباست. اگر اینگونه بنگریم و همهی جهان هستی را آفریدههای زندهی اهورامزدا بدانیم، دیگر با طبیعتمان، با آب و هوا و زمین و گیاهان و جانوران، اینگونه ناروا رفتار نمیكنیم. ما خورشید را ستایش میكنیم چون آفریدهی خداوند است و به ما روشنایی میدهد و زندگی میبخشد. از همینروست كه در اوستا، به ویژه در ”یسنا“، پس از شناخت خدا به یكتایی و نیایش او، امشاسپندان، كه فروزههای(:صفتهای) خداوند هستند، و دیگر نمادهای آفرینش، ستوده میشوند.»
پایانبخش سخنان موبد پدرام سروشپور خواندن بخشهایی از «مهرنیایش»، یكی از نیایشهای «خرده اوستا»، بود.
اشوزرتشت، پیامبری كه راه مهرورزی با جهان را به ما آموخت
روزبه خسروی، پژوهندهی موسیقی ایران، سخنران دیگر این نشست بود. او در آغاز به ستایش اندیشهها و پیام اشوزرتشت پرداخت و گفت: ” دریغ است اینجا بیاییم و از بزرگمرد فرهنگ جهان، اشوزرتشت، سخن نگوییم. راه او، راه راستی است. اشوزرتشت آیین مهربانی و مهرورزی با زندگی را به میان مردمان آورد. او به ما آموخت كه خوبی را برای خوب بودن بخواهیم، نه برای پاداش گرفتن و بد بودن را بد بدانیم نه از بیم و هراس كیفر دیدن. سخن او بود كه ایرانی را بدان جا رساند كه بكوشد تا روی به تاریكی نیاورد و همواره رو به روشنایی داشته باشد” .
سرچشمه :
http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=8622