به آن اندیشه افتادم که برای جماعت عبادتگاهی لازم است

به آن اندیشه افتادم که برای جماعت عبادتگاهی لازم است

 

آدریان تهران

شهرام شهریار: ارباب کیخسرو شاهرخ،‌ بنیانگذار آدریان و نیایشگاه و جایگاه نگهداری آتش سپند(:مقدس) دین زرتشتی، در شهر تهران، زاده‌ی ۷ تیر ماه ۱۲۵۴ در شهر کرمان است.

 

آدُران، آدریان(:آذران) همان آتشگاه یا آتشکده است. این واژه از دو بخش «آدر» و «ان» تشکیل شده است. بخش نخست به معنای آذر یا آتش است. در «برهان قاطع» آمده: آدُر همان آذر یا آتش است. در «لغتنامه دهخدا» نیز این معنا دیده می‌شد و اما پاره دیگر «ان» است که در نام‌های جغرافیایی علامت نسبت فراوان است، همچون گرگان و… بنابراین ترکیب «آذر+ ان» جایی را برمی‌تابد که آدر= آذر= آتش در آن بسیار است و این یادگاری است به روزگار ایران باستان و گسترش دین بهی.

«جان هینلز» در کتاب «شناخت اساتیر ایران» انواع آتش در دین زرتشتی را سه گونه می‌شناساند:

۱- «آتش دادگاه»: این آتش، همان آتشِ آتشدان خانه‌ها بوده است، آیین تقدیس نداشته و در صورتی که فرزندان زندگی نویی آغاز می‌کرده‌اند، از این اجاق آتش برمی‌داشته‌اند. «آتش دادگاه» را مردمان غیرروحانی نیز می‌توانند نگهداری کنند، با این همه آتش را با آیین ویژه‌ایی ‌در جای خود می‌نهادند.

۲- «آتش آدُران» Adoran(آدریان، درب مهر): از «آتش دادگاه» برتر است و ویژه‌ی شهرهای بزرگ است. این آتش از چهار آتش ترکیب می‌شده است، «آتش اجاق فرماندار محل»، «آتش اجاق فرمانده نظامی‌محل»، «آتش اجاق قاضی محل»، «آتش اجاق کشاورز محل». ایجاد این آتش یک ماه به درازا می‌کشیده و با آیین تقدیس همراه بوده است. در‌مهرها جایگاه گردآمدن ریش‌سفیدان و کاستن مشکلات مردم بوده است. «در کهن»، «در مهر نوش» و «در مهر دستوران» از نمونه‌های موجود در یزد است.

۳- «آتش بهرام»(ورهرام): این آتش ترکیبی است از ۱۵ آتش زمینی(رنگرز، پادشاه یا فرماندار، کوزه گر، آجرپز، درویش یا صاحبدل، زرگر، ضرابخانه، آهنگر، اسلحه ساز، نانوا، تقطیر، فرمانده ارتش، چوپان، پیشوای دینی، مرده‌سوز) و یک آتش با سرچشمه‌ی آذرخش آسمانی(برق آسمان) آمده است که این آتش باید ۱۱۲۸ بار پاک می‌شده و آیین تقدیس آن یک‌سال به درازا می‌کشیده است(یعنی هیزم را روی آتش می‌گیرند؛ هنگامی که با گرمای آتش، این هیزم شعله‌ور شد، یک مرحله تطهیر انجام گرفته است). تنها موبدانی که دشوارترین آیین‌های دینی تطهیر را گذرانیده‌اند، می‌توانند از آن مراقبت کنند و جز آنان کسی نمی‌تواند وارد جایگاه آتش شوند. این آتش باید پیوسته افروخته بماند.آدریان تهران - عکس از ابراهیم سیسان

نشانی آدریان تهران: استان تهران، شهر تهران، خیابان جمهوری، خیابان میرزا کوچک خان، شماره‌ی ۴، (ضلع شمالی دبیرستان فیروز بهرام) تلفن: ۶۶۷۰۶۸۶۵

شماره ثبت در فهرست آثار ملی ایران: ۷۴۴۲ تاریخ ثبت ۱۱/۱۲/۱۳۸۱ خورشیدی

مختصات جغرافیایی: E 51″24′50.28 N 35″41′44.44

ارتفاع از سطح دریا: ۱۱۷۵ متر

پیشینه ساخت نیایشگاه آدریان:

بنابر نیاز زرتشتیان برای ساخت نیایشگاه، سنگ بنای آدریان در سال ۱۲۹۳ خورشیدی یا ۱۹۱۳ میلادی با حضور ارباب کیخسرو شاهرخ، فرنشین(:ریاست) ارجمند انجمن وقت زرتشتیان تهران پایه گذاری شد و ساخت آن در خورداد ماه سال ۱۲۹۶ خورشیدی به پایان رسید. این بنا با کمک مالی پارسیان هندوستان(بهرام‌جی بیکاجی) و زرتشتیان ایرانی ساکن ایران و هند ساخته شد و آتش آن را با آیین ویژه‌ای پس از ۲۵ روز از آتشکده یزد به تهران آوردند.

مشخصات معماری بنای نیایشگاه آدریان:

کتیبه و لوح سر در ورودی نیایشگاه آدریانمساحت کل زمین آدریان نزدیک به ۱۳۰۰ مترمربع و مساحت بنای مرکزی ۲۰۶ مترمربع است. دیوار بیرونی بنای آدریان با آجرکاری زیبا آراسته شده و بالای در ورودی چوبی آدریان کنده‌کاری‌ای که در دست ۲ فرشته است، سال ساختِ سازه، در زیر نوشته‌ی «خَشنَوتره اَهُورَ هِه مَزدا» را نشان می‌دهد. از در که وارد می‌شوید، در بخش چپ دفتر نیایشگاه آدریان دیده می‌شود. زمانی که وارد حیاط آدریان می‌شوید، همانند آتشگاه شهر یزد حوضی بیضی‌شکل به قطر‌های بزرگ و کوچک ۷ و ۴ متر دیده می‌شود که همیشه با گیاه شمعدانی زیبایی آراسته شده است.

برای ارج‌نهادن و گرامی‌داشتن و همچنین پاکی جایگاه آتش،در هنگام ورود به نیایشگاه، افزون‌بر پاکی برون، مردان باید کلاه به سر کنند(کلاهی سفید و پارچه‌ای که در نیایشگاه موجود است) و بانوان باید با روسری و پوشش مناسب داخل شوند. ساختمان اصلی نگهداری آتش آدریان با نمای سنگ سفید و کنگره‌ای در بالای دیوار و شش ستون که در جلوی در ورودی آن قرار گرفته با سر ستون‌هایی سنگی که بر روی هر کدام چهار سر گاو قرار دارند،‌ وزن سقف را تحمل می‌کنند. در بخش مرکزی نیایشگاه آدریان اتاقی چهارگوش بناشده که دیوار‌های آن تا ارتفاع ۸۰ سانتیمتری بالا آمده‌اند و پس از دیوارها، شیشه‌های یکدست و ضخیم تا سقف ادامه دارد. در اتاق، یک ظرف مسی قرار دارد که به آن آفرینگان(مجمر) می‌گویند، داخل آفرینگان(مجمر) کنده‌ی چوب و آتش مقدس نمایان است. گرداگرد صحن اصلی نمازگاه صندلی‌های برای نیایشگران که مشغول خواندن «خورده‌اوستا» هستند در نظر گرفته شده است و موبد آدریان نیز در سمت چپ مشغول نیایش است. سنگ نوشته یا کتیبه دیگری در نمازگاه که گرداگرد آن گچ‌بری‌ شده بر روی دیوار بدین مضمون نصب شده است.

کتیبه مراحل ساخت در نمازگاه آدریان تهران«بیاری(به یاری) اهورامزدا از دهش نیک‌اندیشان پارسیان هندوستان پایه آدریان تهران استوار گردید و از کمک نیک خواهان زرتشتیان تهران بفرخندگی انجام یافت خرداد ماه باستانی ۱۲۸۶ بدرخواست انجمن زرتشتیان تهران و یاوری سیت بهرامچی بیکاجی و رهنمونی و دستیاری این بنده کیخسرو شاه رخ»

کتیبه‌های دیگر نیایشگاه آدریان عبارتند از: ‌کتیبه یادبود روانشاد فریدون فرهمند در نمای ساختمان، کتیبه ساختمان شرقی به یاد روانشاد رستم مهربان،‌ کتیبه نصب شده در نهارخوری و…

بخش‌های دیگر نیایشگاه آدریان عبارتند از: یزشنگاه، اتاق موبدان، تالار میرزا جمشید مهربان کرمانی به نامگانه «سرور رستم»، اتاق یشت خوانی بهرام مهربان خداوندی به نامگانه «مهربان خداوندی»، تالار میرزا جمشید مهربان کرمانی به نامگانه «میرزا رستم مهربان»، آشپرخانه و انبار چوب.

ساخت بنای آدریان تهران از زبان ارباب کیخسرو

ارباب کیخسرو در یادداشت‌های خود اینچنین می‌آورد:

«به آن اندیشه افتادم که برای جماعت عبادتگاهی لازم است، زیرا در تهران برای جماعت(در حدود ۵۰۰ نفر که بیشتر به کار بازرگانی و کشاورزی مشغول بودند) تا آن تاریخ معبدی نبود. لهذا چون در این موقع مرحوم بهرامجی بیکاجی(یکی از پارسیانی است که خدماتی انجام داده و دبیرستان فیروز بهرام نیز از دهش او به نامگانه فرزندش بنیان گزارده شد. به علاوه یک قطعه باغ و زمین در اوسون دربند، وقف آدریان تهران نمود که درآمد آن به مصرف هزینه‌های جاری سوخت و روشنایی برسد)، یکی از پارسیان جوانمرد که کارش سیاحت بود به تهران آمده بود مطلب را با او در میان نهادم، مشارالیه وعده مساعدت داد. شرحی نوشته به او دادم و به بمبئی رفت و اقدام کرد. خوشبختانه عده‌ای از پارسیان مبلغی برای بنیان آدریان سرخط رفته بودند، چه برای ساختمان و چه برای اندوخته نگهداری که متدرجاً برسانند.»

آتشدان آدریان تهران«… ساخت آدریان بر روی اراضی انجمن شروع و سنگ بنای آدریان به دست آقای رضاقلی‌خان هدایت)، نیرالملک (وزیر معارف وقت) گذارده شد. کار ساختمان آدریان به دشواری دچار شد. اشکال ساختمان آدریان این که بعضی از اشخاص مغرض در جراید بمبئی بر ضد زرتشتیان تهران مقالاتی نوشتند که اینها غالباً بی‌دین و فلان‌اند و آدریان لازم ندارند و از سوی انجمن زرتشتیان تهران جواب‌هایی دندان‌شکن داده شد. معهذا بعضی از صاحبان خیر که جنبه کهنه پرستی و تعصبات داشتند، جلو اعانه خود را گرفته دیگر پول نرسید و عمارت بی سقف و ناتمام ماند.»

«… چون کار بدین منوال پیش آمد از زرتشتیان ایران استعانت شد و زرتشتیان هرجا از تهران و یزد و کرمان و شیراز و کاشان بقدر خود کمک کردند و به خیر و خوبی ساختمان آدریان به پایان رسید و رسماً در تاریخ ۱۲۹۶ خورشیدی گشایش یافت.»

«… اینجا نباید فراموش کنم متشکرم، همینکه از آقای میرزامهربان مهر خواهش کردم پذیرفت و برای جمع آوری اعانه به جنوب ایران شتافت و برخورداری حاصل نمود. از سوی دیگر چون در آن اوان بفاصله چند ماه سرور خانم عیال مرحوم میرزا جمشید مهربان کرمانی و رستم برادرش و یک دختر کوچک از میرزا جمشید به جهان باقی شتافتند به میرزا جمشید تکلیف کردم آثار خیری باقی بگذارد آن روانشاد پذیرفت و به اختیار من گذاشت و در طرف مشرق و مغرب حیاط آدریان اطاق‌هایی برای پذیرایی و امور خیریه از پول آن مرحوم ساخته شد.»

در دفتر وقایع انجمن درباره نهادن سنگ بنای آدریان که همزمان با نهادن سنگ بنای دبستان ایرج بوده چنین آمده:

«بنا به دعوتی که از طرف ریاست انجمن آقای آقامیرزا کیخسرو شده بود جمعی کثیر از آقایان و خوانین زرتشتیان و میستر اردشیرجی و میستربهرامجی و میستر شاهپورجی با آقای رضا قلیخان معاون وزارت معارف و آقای مجدالسلطنه نماینده وزارت امور خارجه و آقای ذکاء الملک وآقای حکیم الملک و آقای حاج سید نصرالله و جمعی دیگر از آقایان معارف پرور در محوطه اراضی قلمستان مختص انجمن برای بناگذاری آدریان که از وجه عمومی‌زردشتیان بمبئی ساخته می‌شود دعوت نموده و سه ساعت و نیم قبل از غروب نخست سه نفر پسر وسه نفر دختر بشگون این بناهای خیر در همان نقطه سدره‌پوشانی شدند و بعد دو ساعت قبل از غروب مجلس سنگ بناگذاری منعقد گردید و نخست رییس انجمن خطابه در فواید تعاون و اشاره به خیرات و مبرات و مختصر تاریخ پارسیان هندوستان و مقصود از اجتماع امروز و سنگ بناگذاری قرائت نمود و بعد جناب آقای حاجی نصرالله و میستر بهرامجی و آقای معاون وزارت معارف در همان موضوع خطابه‌ها قرائت نمودند و به هیئت اجتماعیه حرکت کرده در جاییکه می‌بایست سنگ‌های بنا گذارده شود، گردآمده، نخست سنگ بنای آدریان بدست آقای مجدالسلطنه نماینده وزارت امور خارجه و بعد سنگ بنای مدرسه دخترانه در محل بنا گذارده و عکس برداشته و به مبارکی غروب جلسه ختم شد»

زندگی‌نامه ارباب کیخسرو شاهرخ بنیانگذار نیایشگاه آدریان

باتوجه به درگذشت پدر و ازدواج مادر ایشان با پسرعموی خود، ارباب کیخسرو در سن ۱۲ سالگی از کرمان به تهران رهسپار و در مدرسه آمریکایی‌های تهران مشغول آموختن و در بیمارستان آمریکایی‌ها هم به‌کار مشغول می‌شود. اصول دین مسحیت را در آنجا و اصول دین اسلام و زرتشت را از شیخ یحیی(منسوب حاج ابو جعفر ملا) می‌آموزد. در سن ۱۶ سالگی به بمبیی می‌رود و یک سال بعد به علت بیماری به تهران برمی‌گردد. در سن ۱۸ سالگی با فیروزه کریمداد فرهی(راد خرمی) ازدواج و پس از مرگ همسرش با کتایون قباد ازدواج می‌کند.

مشاغل ارباب کیخسرو: فرنشین اداره تلفن، مدیر بنگاه راه آهن دولتی ایران، فرنشین انجمن زرتشتیان تهران، دومین نماینده مجلس(کرسی جامعه زرتشتیان) از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۹ و فرنشینی اداره مباشرت و ملزومات مجلس٫

یادگارهای دیگر ارباب کیخسرو: بنیان مدارس بسیار در کرمان، مدرسه‌های فیروزبهرام و ایرج در تهران، ساخت آرامگاه فردوسی از صرفه جویی حقوق نمایندگان مجلس و لاتاری‌ها به پیشنهاد ایشان، ایجاد کتابخانه مجلس شورای ملی، چاپخانه مجلس، موزه مجلس شورای ملی و گسترش فارسی نویسی سره در مجلس٫

کشته‌شدن ارباب کیخسرو شاهرخ: در جریان جنگ جهانی دوم، بهرام شاهرخ، پسر کیخسرو در اداره تبلیغات آلمان در برلن فعالیت می‌کرد و در بخش اخبار و گزارش‌های فارسی رادیو برلن، حملات تندی به رضاشاه و ذکاءالملک فروغی تهیه می‌دید. رضاشاه که دسترسی به بهرام شاهرخ نداشت، متوجه کیخسرو، پدر بهرام شد و علیرغم توصیه محتشم السلطنه اسفندیاری(رییس مجلس شورای ملی) در شب‌ ۱۱ تیر ماه ۱۳۱۹ او را در یک مجلس عروسی دستگیر و همان شب کشتند و جنازه وی را در راه خانه‌اش انداختند.

نکته ویژه: صداقت و درستی او چنان بود که سید حسن مدرس در یکی از جلسات مجلس پشت تریبون گفت: «در مجلس ما فقط یک نفر مسلمان پیدا می‌شود که آنهم ارباب کیخسرو شاهرخ است.»

سرچشمه‌ها:

۱- اسناد ثبتی فهرست آثار ثبتی ملی ایران در سازمان میراث فرهنگی

۲- فرهنگ لغت فارسی به فارسی برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی

۳- فرهنگ لغات مرحوم دهخدا

۴- کتاب شناخت اساطیر ایران،‌ جان هینلز

۵- تارنمای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری

۶- مقاله آدریان تهران، نوشته و تنظیم رستم پارکی ماهنامه زرتشتیان شماره ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ فروردین ۱۳۵۳ خورشیدی

۷- یادداشت‌های کیخسرو شاهرخ، به کوشش و زیرنویس سرتیپ دکتر جهانگیر اشیدری

۸- کتاب راهنمای جامع گردشگری تهران

۹- وبلاگ آتشکده ایران، بوذرجمهر پرخیده

۱۰- تارنمای برساد

۱۱- انجمن زرتشتیان استکهلم

برگرفته از سایت یتااهو

آدریان تهران

آدریان تهران

با افزایش جمعیت زرتشتیان تهران، نیاز به بنیان نیایشگاهی به‌وجود آمد، و در نتیجه‌ی آن بود که انجمن زرتشتیان تهران در سال ۱۲۸۶ خورشیدی بـا کمک مالی پارسیان هندوستان و دست‌یاری روانشاد ارباب کیـخسرو شاهرخ آدریانی را بنا نهاد. این آدریان که پرستشگاه زرتشتیان تهران می‌باشد، در خیابان جمهوری- خیابان میرزاکوچک‌خان قراردارد و آتشی که در آن فروزان است، با آیینی ویژه از یزد بـه تهران آورده شده است.

نخستین موبدانی که در این آدریان به کـار موبدی و آذربانی گماشته شدند، شادروانان موبد اردشیر موبد رستم و موبد بهرام موبد رشید بودند، که به دستور انجمن زرتشتیان تهران از یزد به پایتخت آمدند و در آدریان به کار دینی پرداختند.

به طور تقریبی، معماری ساختمان همه‌ی آتشکده‌هایی که امروز در بین زرتشتیان موجود است، یکسان است. ساختمان اصلی آتشکده تهران در مرکز محوطه قرار دارد و پیرامون آن را حیات و باغچه(که در آن درختانی همیشه سبز از گونه های سرو و شمشاد و مورت و کاج دیده می شود) فراگرفته است. در جلوی ساختمان اصلی حوض آبی دیده‌می‌شود که نمایشگر آخشیجِ آب است. بدین ترتیب در پرستشگاه زرتشتیان، نمادی از هر چهار آخشیج (آب، هوا، آتش، خاک) دیده می‌شود و همه زرتشتیان بر این باور هستند که همواره باید آخشیج ها را از آلودگی‌ها دور نگاه‌دارند و در پاکیزه نگهداشن آنها کوشا باشند.

در مرکز ساختمان اصلی، اتاقی چهارگوش وجود دارد که دارای سقف گنبدی شکل است. در بالای گنبد روزنه‌هایی برای بیرون رفتن دود و به‌مانند هواکش ترتیب داده شده است. در مرکز این اتاق آتشدان بسیار بزرگی دیده می‌‌شود که پیوسته آتش ورجاوند و سپند(:مقدس) در آن فروزان است.

در یکی از دیوارهای این اتاق چهارگوش، در ورودی قرار دارد و در دو دیوار دیگر نرده‌های فلزی و پنجره شیشه‌ای کار گذاشته شده است به‌گونه‌ای ‌که کسانی که بیرون از این اتاق برای پرستش می‌ایستند، می‌توانند آتش ورجاوند را ببینند. در دو گوشه‌ی دیوار چهارم دو عدد زنگ بزرگ از سقف آویزان است. به‌جز موبدان نگهبان آتش، هیچ‌کس دیگر حق ورود به این اتاق را ندارند.

در سه سوی این اتاق چهارگوش، تالار‌هایی در نظر گرفته شده است که بهدینان زرتشتی در آن و در برابر آتش ورجاوند قرار گرفته و به پرستش اهورامزدا می‌پردازند و پشت دیوار چهارم تالار دیگری است که «یزشن‌گاه» نام دارد و ویژه‌ی کارهای دینی است.

موبد آذربان در حالی‌که سراپا لباس سفید پوشیده است، موظف است که در شبانه‌روز پنج بار هنگام نیایش و گذاشتن کنده و چوب‌های خوشبو روی آتش، زنگ را نیز بنوازد و بدین روش بهدینان را یادآوری نماید که هنگام پرستش اهورا مزدا فرا رسیده است.

لازم به یادآوری است که در محوطه‌ی آدریان تهران و دور از ساختمان مرکزی بناهای دیگری برای اجرای آیین‌هایی مانند پُرسه، سال، جشن‌، سخنرانی، محل سکونت موبدان، آبدارخانه و غیره در نظر گرفته شده است.

برگرفته از(با تصحیح):

آذرگشسب ، موبد اردشیرـ آتش در ایران باستان ـ مهر ۱۳۵۳ـ چاپخانه اختر شمال ـ چاپ دوم ـ رویه‌های۳۳-۳۹-۴۰-۴۳٫

 

برگرفته از سایت یتااهو

آتشکده آذرگشسب، گسترده‌ترین سازه‌ی مذهبی و اجتماعی روزگار باستان

آتشکده آذرگشسب، گسترده‌ترین سازه‌ی مذهبی و اجتماعی روزگار باستان

آتشکده های نامور زرتشتیان “

آتشکده آذرگشسب از نامورترین و بزرگ‌ترین آتشکده‌های فلات ایران است که در آذربایجان غربی و در ۴۹ کیلومتری شمال شرق شهر تکاب قرار دارد.

این آتشکده در ضلع شمالی دریاچه قرار گرفته و دارای نمایی چهارطاقی است که درون آن جایگاه آتش دیه می‌شود و راهروهای ویژه‌ای در پیرامون آن است. در سوی راست چهارطاقی، دومین اتاق مهم این آتشکده قرار گرفته که در آن، آتش را، شعله‌ور نگاه می‌داشتند.

در ضلع شمال غربی، ایوان بلند و شکوهمند ساسانی نامور به «ایوان خسرو» که از آجر قرمز و ملات ساروج ساخته شده، دیده می‌شود که تنها بخشی از دیوارهای آن برجای مانده است. این ایوان بلند که برای پادشاهان ساسانی در هنگام آیین‌های دینی  و  زیارت در آتشکده آذرگشسب و برای بار عام ساخته شده است و به احتمال زیاد تاریخ ساخت آن به خسرو یکم نامور به انوشیروان می‌رسد؛ ساخت این بنا به بیش از ۳۰۰۰ سال پیش باز می‌گردد.

بر بالای این تپه دریاچه‌ای با ژرفای بیش از ۶۰ متر و قطر نزدیک به ۱۰۰ متر قرار دارد؛ آب دریاچه توسط چشمه‌ای جوشان در کف آن تامین می‌شود و سرشار از آهک و بدون هرگونه جانداری است. دمای آن در زمستان و تابستان ثابت است. سطح آب دریاچه به وسیله دو جوی آب که یکی به سوی شمال و دیگری به سوی جنوب دریاچه جاری هستند، ثابت مانده است. مردم بومی به کانال جریان آب جنوبی که در روزگار ساسانیان ایجاد شده «اژدها» می‌گویند؛ از دریاچه آذرگشسب در نوشته‌های بسیاری نام برده شده است. آذرگشسب در نزدیکی دریاچه ارومیه قرار دارد و در گذشته کاخ‌‌های بسیار باشکوهی در پیرامون آن بوده است.

واژه‌ی «آذرگشسب» کوتاه شده‌ی «آذرگشنسب» است که یکی از سه آتشکده ورجاوند و سپند روزگار باستان می‌باشد. آتشکده آذرگشسب به زبان پهلوی «گنزک» یا «گنجه»، به زبان رومیان «گزکا»، به زبان تازی «شیز» و در روزگار ایلخانیان به گونه‌ی «ستوریق» گفته می‌شده است. در روزگار انوشیروان و خسرو پرویز توجه ویژه‌ای به این جا می‌شده و  آبادانی آن از ارزش ویژه‌ای برخوردار بوده است. پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانی، این مکان به شدت آسیب دید؛ در روزگار فرمانروایی آباقاخان مغول با بازساری‌های گسترده، چشمگیر و ساخت ساختمان‌های نو، این مکان به عنوان پایتخت تابستانی و گردشگاه مورد بهره‌برداری قرار گرفت، در روزگار خلفای عباسی نیز گزارش‌هایی دیده می‌‌‌شود که از این محل استفاده می‌شده است. آتشکده آذرگشنسب که از زمان حکومت ایلخانان تخت سلیمان نام گرفت گسترده‌ترین سازه‌ی مذهبی و اجتماعی مربوط به دوره ایران پیش از اسلام است که تاکنون شناسایی و از زیر خاک بیرون آورده شده است. آتشکده ایرانی آذرگشسب در سال ۱۳۸۲ به عنوان چهارمین اثر باستانی کشور در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.

برگرفته از سایت یتااهو

آتشکده باکو، مورد توجه زرتشتیان ایران و هند

آتشکده باکو، مورد توجه زرتشتیان ایران و هند

 

پدرام نمیرانیان: باکو، پایتخت آذربایجان در کناره‌ی باختری(:غربی) دریای مازندران قرار دارد. شهر، همانند یک آمفی‌تاتر می‌باشد که از ساحل دریا تا به‌روی تپه‌های پیرامونِ آن کشیده شده است. شهر باکو به دلیل داشتن حوضچه‌های نفتی و منابع گاز طبیعی، شهرت دارد و برپایه‌ی یک «مَثَل» بومی «اگر نفت ملکه‌ی آذربایجان باشد، باکو تاج اوست». آتشکده باکو در روستای «سوراهان»(Surahan) و در پانزده کیلومتری شهر باکو قرار دارد.

تاریخ آتشگاه، از سده‌های سوم و چهارم پیش از میلاد، زمانی که دین زرتشتی، دین اصلی آنجا بود، آغاز می‌شود.

برپایه‌ی نوشته‌های دانشمند پارسی «جی جی مدی»، در نوشته‌های قدیمی پارسی، درباره‌ی نیایشگاه‌های آتش در کناره باختری دریای خزر، سخن به‌میان آمده است. در سده‌ی هفتم میلاد مسیح، پس از یورش تازیان، بسیاری از آتشکده‌ها ویران شد و بسیاری از زرتشتیان، اسلام را پذیرفتند و شماری هم به سوی هندوستان مهاجرت کردند. با گذشت سده‌ها و افتادنِ گذرِ بازرگانان هندی به این جا، دوباره زیارت‌کنندگان هندی به این مکان، جذب شدند. «کَمپفِر» جهانگرد آلمانی که در سال ۱۶۸۳ از آذربایجان بازدید کرد، می‌نویسد که «زرتشتیان از میانه‌ی سده‌ی هفدهم آغاز به ساخت توقفگاه‌هایی در «سوراهان» کردند که نخستینِ آن در سال ۱۷۱۳ ساخته شد.»

کنده کاری سردرچنانچه بر روی سردر نیایشگاه مرکزی، نوشته شده است، در سال ۱۸۱۰ توسط تاجری به نام «کان‌چان‌گار» Kanchangar ساخته شد. در سده‌ی هجدهم در پیرامون مهراب، نیایشگاه‌های کوچک، اتاقک‌ها و کاروان‌سراهایی پیوسته به یکدیگر، ساخته شدند. ساختار کلی نیایشگاه در آغاز سده‌ی نوزدهم، به همان شکلی بود که امروز به ما رسیده است که شامل یک مکان مقدس مرکزی، مهمانخانه و ۲۶ اتاق می‌شود. در واقع این مجموعه به شکل یک چهاردیواری می‌باشد که یک ورودی دارد. بالای ورودی، مهمانخانه (بالاخانه) دیده می‌شود که این نوع معماری در آنجا سنتی و روا می‌باشد.

نقشه هوایی آذربایجاندر مرکز حیاط چهاردیواری اصلی، نیایشگاه با آتش خاموش‌نشدنی وجود دارد. آتش از یک دریچه مرکزی و همچنین از چهارستون توخالی معبد سرچشمه می‌گیرد. همچنین در کنار نیایشگاه، یک گودال دایره‌ای شکل به بلندای تقریبی ۲۵ سانتیمتر وجود دارد که درون آن هم آتش، فروزان است.

به باور گروهی از مردمان این سازه، جایگاه سوزاندن اجساد هندوان در روزگار چیرگی آنان، بوده است. همه‌ی آتش درون مهراب، درون گودال و درون چهار مناره، همگی توسط گاز طبیعی شعله‌ور هستند. و از راه خطوط لوله‌ای که به آسانی دیده می‌شود، تغذیه می‌شوند.

بالای بسیاری از اتاق‌ها ازجمله ورودی اصلی، نوشته‌های کنده‌کاری‌ شده‌ای وجود دارد که بسیاری از آنها درحال ویران شدن است و با خط هندی Devanagari ، Gurmukhi نوشته شده است .

در سال ۱۸۵۵ با آمدن صنعت نفت و گاز، نخستین کارخانه در محل ساخته شد و آتش‌های طبیعی تضعیف شدند و در سال ۱۸۸۳ به خاموشی گراییدند که در نتیجه آتشکده مزبور نیز خاموش شد. اما در سال ۱۹۷۵ بار دیگر آتشگاه پس از بازسازی برای بازدید عموم گشوده شد و از آن به عنوان شاخه‌ای از موزه‌ی «تاریخ و مهندسی مجموعه کاخ شیروانشاه» نام برده شد. این مجموعه یکی از باارزش‌ترین و پرجاذبه‌ترین جاهای باستانی روزگار باستان می‌باشد که مورد توجه زرتشتیان ایران و هند و گردشگران است.

برگرفته از سایت یتااهو

پیر بانو پارس

پیر بانو پارس

 

زرتشتیان مانند دیگر ادیان، برای نیایش به جاهایی سپند باور دارند که از دیدگاه اعتقادی و تاریخی جایگاه به‌سزایی را در باور بهدینان دارد. یکی از این‌ نیایشگاه‌ها پیر بانو پارس می‌باشد.

نیایشگاه بانوی پارس در باور برخی از زرتشتیان جایگاه جان باختن و ناپدید شدن شهبانوی پارس به‌نام «خاتون بانو» است.

این نیایشگاه در یک‌صد وبیست کیلومتری شما‌ل‌باختری یزد و در جنوب شهر عقدا و در بین دره‌ای از کوهستان‌های عقدا به‌نام «زَجو» است. چند روستای کوچک در نزدیکی این نیایشگاه وجود دارد که مردمان آن روستاها با آب چشمه به کشاورزی می‌پردازند.

از روز مهر تا ورهرام ایزد و تیر ماه برابر با ۱۳ تا ۱۷ تیر زرتشتیان، در این نیایشگاه گردهم می‌آیند.

نیایش‌گاه در کنار راه رودخانه فصلی قرار دارد. در هنگام ورود به‌نزدیکی نیاشگاه گنبد کاشی‌کاری شده بسیار زیبای این پیر، چشم هر تازه‌واردی را به‌خود می‌کشاند. در دامنه‌ی کوه مجاور به‌ نیایشگاه شماری ساختمان به‌نام «خِیله» وجود دارد که از سوی نیکوکاران زرتشتی ساخته شده که هریک وابسته به یک شهر و روستای زرتشتی‌نشین است و جایی برای اقامت موقت هم‌کیشان در هنگام زیارت این پیر می‌باشد . فردی که در همه‌ی سال از پیر نگهداری می‌کند و به کارهای درپیوند با پیر می‌پردازد «خادم پیر» نام دارد. در چنر روزی که باشندگان از پیر زیارت می‌کنند، به شادی می‌پردازند.

برگرفته از سایت یتااهو

«پیران» یا «پیرها» جایی برای همازوری و شادی

«پیران» یا «پیرها» جایی برای همازوری و شادی

 

«پیران»، جاهایی هستند برای گردهمایی، نوکردن دیدارها، انجام آیین‌های دینی، داد و دهش، برگزاری جشن و پایکوبی. و نتیجه آن افزایش همبستگی و همدلی هم‌کیشان می‌باشد. هم‌کیشانی که در هنگام دیدار(:زیارت) از جاهای گوناگون کشور و شاید جهان کار خود را رها کرده و با بستن توشه‌ و خریدن رنج سفر در نیایشگاه گرد هم می‌آیند و با انجام آیین‌های گوناگون به‌ هم‌اندیشی و همازوری می‌پردازند.

«پیران» هایی چون: پیرسَبز چَک‌چَکو(=چَک‌چَک)، پیر سِتی‌پیر، پیر هِریشت، پیر پارس‌بانو، پیر نارِستانه، پیر نارَکی.

در هر نیایشگاه «پیر» جایگاهی برای نیایش وجود دارد، به نام «پیرون» یا «پیرانگاه» که در آن مجمری از آتش یا جایگاهی برای گذاشتن شمع و عود به نام «کِلک» قرار دارد و درون «پیرون» نمادهای زرتشتی بسیاری دیده می‌شود. بهدینان، گردهم آمده و با ایجاد فضایی روحانی و با دربرداشتن سدره و بستن کشتی و بر سر داشتن کلاه سفید به ستایش پروردگار می‌پردازند .

پس از نیایش و ستایش اهورامزدا، دید و بازدید و احوال پرسی خانواده‌ها ادامه می‌یابد. در کنار این دیدارها، همکیشان به انجام دادودهش می‌پردازند. پختن آش و «سیروگ» یا «سیرو» و انجام خیرات در همه‌ی «پیران» دیده می‌شود. در برخی از خیله‌ها، بزرگترهای خانواده‌ها، خاطره‌های افتخارآفرین گذشته‌ها را بازگو می‌کنند و به کوچک‌ترها پند و اندرز می‌دهند. و در برخی از خیله‌ها اندیشمندانی که در پیر هستند درباره‌ی موضوع‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی سخنرانی می‌کنند و به‌کارگیری آموزش‌های پیامبر بزرگ ایرانی «اشوزرتشت» را در زندگی سفارش می‌کنند . در برخی از خیله‌ها هم شادی با زدن «اَرَبونِه » یا همان «دف»زدن تا پاسی از شب ادامه دارد.

بیشتر «پیران» جایی برای بستن پیوندِ خجسته‌ی همسری می‌باشد. پسر و دختر تازه نامزد برای نخستین بار و به‌همراه خانواده‌های خود در آیین نیایش پیر شرکت می‌کنند و با آوردن جعبه‌ای از نقل و شیرینی که روی آن‌را با زرورق سبزرنگی پوشانده‌اند، به مراسم نیایشگاه رنگ و بویی ویژه می‌بخشند. در یکی از روزها، خویشان و آشنایان گردهم آمده، و نوعروس و تازه‌داماد را با اربونه و کف‌زدن و شادباش گفتن تا پای نیایشگاه همراهی می‌کنند. در نیایشگاه زرورق را از روی جعبه کنار می‌زنند و برای شادکامی عروس و داماد، نقل و شیرینی را به همه می‌دهند.

در پایان باید گفت که، همدلی، همبستگی، همازوری، در انجام آیین‌های دینی و برپایی جشن و پایکوبی در این «پیران» به‌خوبی نماینگر است. باشد که همه‌ی ما بهدینان با هم‌تنی و هم‌روانی، آن‌چه را که پیام‌آور بزرگ «اشوزرتشت اسپنتمان» به ما ارزانی داشته را، به نیکی به‌ جهانیان آشکار سازیم و با همازوری و هم‌اندیشی جهان را آباد و تازه گردانیم.

یاری‌نامه:

۱ : از نوروز تا نوروز، پژوهش و نگارش: موبد کورش نیکنام.

۲ : دانسته‌های نگارنده

برگرفته از سایت یتااهو

پیرنارستانه

پیرنارستانه


 

زرتشتیان همه ساله به مدت ۵ روز از روز سپندارمزد تا روز آذر از ماه تیر (۲ تا ۶ تیر) به پیر نارستانه می‌روند و آداب و رسوم نیایش اهورامزدا و برپایی سنت‌های شاد را به‌جا می‌آورند.

 

نیایشگاه پیر نارستانه که در گویش دریِ زرتشتی،” نورستهگفته میشود، در 31 کیلومتری خاوری (شرقی) یزد جای گرفته و  درون دره هایی با ژرفای کم جای دارد که  سه سوی آن را کوه  در برگرفته است. در کنار جایگاه چشمه هایی وجوددارد که آب آن از اندوختن  بارندگی ارتفاعاتپیرامون در استخر آن سوی پیر تامین میشود. در محل نیایشگاه درخت «مورد»رشد کردهکه شاخه های آن از ساختمان خارج شده و دیدگاه دلنشینی را پدید آورده

 

چرا نیاشگاه پیرنارسته ؛

بهروایتی كتایون (همسر یزدگرد( به سبب علاقه ای كه به پسر كوچك تر خود (اردشیر) داشته با هم به سمت خاوری  یزد گریختند . اردشیر پس از جدا شدن از مادر ، بهشرق و به سوی كوه و دشت گریخت و سرانجام در كوهی كه هم ‌اكنون نارستانه نامیده می شود  پنهان شد.

 

می گویند این جایگاه، پناهگاهی بوده است برای شاهزاده ساسانی، اردشیرپسر یزدگرد که در هنگام فرار از دست دشمنان، چون آنان را نزدیک در می‌یابد، در اینجایگاه بدرگاه خداوند روی آورده و درهمانجا از دیدگان پنهان می‌شود و سالها بعد، هنگامیکهمرد شکارچی در پی آهویی بدین جا می‌رسد آنجا را با صفا دریافته، آبی خورده و استراحتمی‌کند.

 

در خواب نوایی به وی می‌رسد و خود را شاهزاده اردشیر معرفی می‌کند و می‌گویدچنانچه در این جایگاه زیارتگاهی بسازد، حاجات مردم بر آورده خواهد شد و آن مرد نیزچنان می‌کند.

 

بنا بر باوری دیگر، درختی چنار و کهن سال که در کناره این جایگاه استروزی به دست فرماندار یزد مشیرالملک، بریده می‌شود که شوند(:موجب) نابینا شدن او شدهکه پس از زیارت و اهدای هدایا بدین جایگاه نجات پیدا می‌کند.

 

در واقع این شاهزادههای گریخته از دست اعراب، نقش اسطورههای مقاومترا برای ایرانیان یافتهاند و از این رو از آنها برای کسب هویت خود استفاده می کنند.

 

برگرفته از سایت یتااهو

مکان های مقدس زرتشتیان کرمان

مکان های مقدس زرتشتیان کرمان

 

آتشکده کرمان:

یکی دیگر از آتشکده های مهم و جدید کرمان که تا امروز نیز پابرجاست و مردم برای روزهای فرخنده به آنجا رفته و شمع و عود روشن می کنند٬ آتشکده واقع در کوچه دبیرستان ایرانشهر است.

درب مهر نو کرمان به وسیله دهشمندان قنات غسانی (یکی از دهات اطراف کرمان) ساخته شده است و آتش ورجاوند درب مهر قنات غسان به درب مهر کنونی منتقل گشت.

بخشی از هزینه درب مهر نو از دهش موبدزادگان سرور و شیرین٬ دو خواهر قنات غسانی به نامگانه پدرشان دستور رستم و دستور مرزبان بنا گردید. چون بنای درب مهر از دهش بهدینان قنات غسان بوده٬ آتش درب مهر قنات غسان به وسیله موبدان آنجا به نام موبد بهرام اسفندیار آریایی، موبد نوشیروان جهانگیر اشیدری و موبد گشتاسب بهمن پور جهانبخش به درب مهر کنونی منتقل گردید.

امروزه این آتشکده شامل موزه ای است که به ثبت اداره میراث فرهنگی استان کرمان رسیده است و آثار و اسناد قدیمی خانواده های کرمانی و حتی نسخه های خطی قدیمی و اشیایی چون چرخ چاه٬ چرخ ریس٬ سماور برنجی، اتوهای ذغالی و… در آنجا وجود دارد. کتابخانه ای هم که از همکاری همکیشان عزیز٬ جهت خرید یا اهدای کتاب به وجود آمده است در گوشه ی دیگری از آتشکده قرار دارد.

 

شاه ورهرام ایزد:

زیارتگاهی بیرون دروازه ناصریه و متصل به خیابان ناصریه است٬ این محل در قدیم معروف به پیرسنگی بوده و درب کوچکی از سنگ هم داشته است. گذشته از زرتشتیان٬ مسلمان نیز به این محل باور دارند و با پاکی نیت نیازهای خود را از این محل می خواهند.

چنین معروف است که هنگام هجوم افغان ها به کرمان٬ شب را در کنار خندقی که نزدیک شاه ورهرام ایزد بود استراحت کرده تا فردای آن روز٬ این حدود را غارت کنند؛ شبانه پرچم سبزی در این محل ظاهر گشت و در قلب سپاه آنان افراشته و برپا شد. افغان ها به گمان اینکه دشمن به ایشان حمله ور شده در تاریکی شب به کشتن یکدیگر پرداختند و پای به فرار گذاشتند.

علت دیگری که باعث شده به این محل احترام بگذارند این است که محمد اسماعیل خان حاکم کرمان٬ جد سردار نصرت اسفندیاری مصمم بود که مسیر دروازه ناصریه را از اواسط شاه ورهرام ایزد بگذرانند. هرچند زرتشتیان عجز و التماس کردند تا او را از این تصمیم منصرف کنند موثر واقع نشد؛ شبانه پیرمردی سفیدپوش و نورانی از چاهی که در این محل قرار دارد خطاب به او گفت: تو می خواهی خانه مرا خراب کنی؟ خانه ات را خراب و افراد آن را پریشان خواهم کرد. فردای آن روز محمد اسماعیل خان از تصمیم خود دست برداشت و دستور داد روی آن چاه صفحه ای بسازند. یکی از زرتشتیان این عمل را به امر او انجام داد و این صفحه تا امروز وجود دارد و امروزه زرتشتیان در آن قسمت شمع روشن می کنند.

 

شاه مهر ایزد:

زیارتگاهی است در شمال شهر کرمان٬ این محل را باغچه بوداغ آباد نیز می خوانند. جشن فرخنده سده و آتش افروزی این جشن در این محل برپا می شود. این محل دارای باغی است که دو ساختمان با حوضی نسبتا بزرگ و آشپزخانه ای که تنور آن محل پخت نان و فضای آن برای پخت آش و سیروگ (نوعی نان محلی) در روزهای مهر ایزد است را شامل می شود. این آشپزخانه از دهش هرمزدیار خداداد اشیدری به نامگانه ی مادرش روانشاد ماه خورشید اشیدری قنات غسانی بوده است. این زیارتگاه که مورد توجه و باور بسیاری از مسلمان ها نیز می باشد٬ در روزهای فرخنده، شاهد خیرات جمعیت زیادی از زرتشتیان می باشد. 
چند سال قبل تالاری از دهش رشید نیک بخش در این مکان ساخته شد که مراسم عروسی و جشن های مهم زرتشتیان کرمان چون سده در آنجا برگزار می شود. در مقابل شاه مهر ایزد زمینی است که در روز جشن سده خرواری از هیزم در آنجا افروخته می شود.


برگرفته از سایت یتااهو

ابرمردی که پیامش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را در می نوردد

ابرمردی که پیامش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را در می نوردد


کشور ایران، تاریخ بسیار درخشانی دارد که هویت ملی نیرومندی به آن داده است. یکی از ستارگان درخشانی که همواره مسیر حرکت این کشور را روشن ساخته است، اشوزرتشت، پیامبر بزرگ ایران زمین است.

شماری از ایران‌شناسان بزرگ، «زرتشت» را به معنای «ستاره زرین» دانسته‌اند، و «موبد آذرگشسب»، «زرتشت» را به مفهوم کسی که چهره‌اش از نور خداوندی می‌درخشد، آورده است. اینها نویددهنده پیدایش ابرمردی است که پیام نافذ و یکتاپرستی‌اش همه‌ی مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و صدای پرطنین حق‌پرستی‌اش، سده‌ها را پشت‌سر گذاشته است.

 

پیام اشوزرتشت راستی، درستی، مهر، کار، تلاش، آزادی و اختیار است. اشوزرتشت سرنوشت انسان را از کف اختیار کاهنان و سردمداران دنیوی بدرآورد و در دست‌های پرتوان و سازنده‌ی انسان‌های راست‌پندار و درست‌کردار که جز در برابر خداوند سر فرود نیاوردند، قرار داد.

یکی از ویژگی‌های بی‌همتای اشوزرتشت، جهانی اندیشیدن اوست. خدای او که اهورامزدا نام دارد، خدایی است یگانه و متعلق به همه قوم‌ها و نژادها، آفریننده‌ی همه‌ی جهان و جهانیان است و همه خدایان پنداری را رد می‌کند.

اما پرسش اینجاست که اشوزرتشت کیست؟ اشوزرتشت می‌فرماید: «ای مزدا همان که تو را با دیده دل نگریستم، با نیروی اندیشه خود دریافتم که تویی سرآغاز و تویی سرانجام … و آن گاه تو را به خوبی شناختم ای اهورامزدا که: وهومن (اندیشه نیک) به سوی من آمد و از من پرسید، تو کیستی؟ من به او گفتم که منم زرتشت و تا آنجا که در توان دارم دشمن دروغ و نگهبان نیروی راستی خواهم بود.»

خداوند از دیدگاه اشوزرتشت، آفریننده‌ی همه چیز است، هم مادی و هم مینوی و او آفریننده‌ی انسان با اراده و آزاد نیز می‌باشد.

بنابراین اشوزرتشت هر مرد و زنی را آزاد و صاحب اختیار می‌داند که بین نیروی نیک(خیر) و نیروی بد(شر) یکی را برگزیند. البته سفارش می‌کند که دانا، سپنتامینو(نیروی نیک) را برمی‌گزیند تا به پاداش اهورامزدا که بهشت یا سرای نیک است برسد.

اشوزرتشت و ایران

روشن‌ است که همه ایرانیان و پژوهندگان بر تاثیر اشوزرتشت بر کشور ما آگاهند. به‌ویژه در زمان هخامنشیان این تاثیر بسیار آشکار و روشن است که چگونه پادشاهانی با اندیشه، گفتار و کردار نیک چون کوروش و داریوش بزرگ به وجود آمدند. سرداران آزادی و دیندارانی بزرگ، که اینک بشریت به آن‌ها افتخار می‌کند. کوروش به بابل و یهودیان آزادی می‌دهد و حقوق بشر را به جهان ارمغان می‌کند و داریوش می‌فرماید: «خدای بزرگ است اهورا مزدا که زمین را آفرید، که آسمان را آفرید، که شادی را برای مردمان آفرید» و می‌افزاید: «همه‌ی کردار و پیروزی‌های من مرهون یاری اهورا مزدا است» و می‌افزاید:

«اهورا مزدا این سرزمین را از دشمن، خشکسالی و دروغ دور نگهدارد.»

یاری‌نامه: 
۱- زرتشت، مزدیسنا و حکومت از جلال الدین آشتیانی 
۲- زرتشت و آموزش‌های او از موبد رستم شهزادی

http://www.yataahoo.com/?p=2613#more-2613

فرزانه دانشمند موبد رستم شهزادی

فرزانه دانشمند موبد رستم شهزادی

 

موبد رستم شهزادیموبد رستم شهزادی پور «موبد دینیار» و «سلطان موبد خداداد» در سوم فروردین ۱۲۹۱خورشیدی در کوی موبدان یزد زاده شد.

در سال ۱۳۰۵، گواهی‌نامه شش ساله دبستان ویژه آموزش موبدزادگان را دریافت کرد، سپس پنج ماه در دبستان جمشیدجم تهران(به فرنشینی سهراب سفرنگ) و ۱۸ ماه در دبیرستان البرز تهران(به فرنشینی موبد رستم ماونداد) مشغول به آموزش شد. و در سال ۱۳۱۴ دوره‌ی هفت‌ساله آموزشگاه عالی ویژه موبدزادگان در هندوستان(آموزشگاه کاماآتورنان) را به پایان رسانید و به درجه موبد دانشمندی رسید.

 

در فروردین ۱۳۱۶ خورشیدی ازهندوستان بازگشت ودر شهریزد آموزش مدرسه شبانه‌روزی مارکار به فرنشینی شادروان میرزا سروش لهراسب را بردوش گرفت. ودر همین سال با درجه ستوان سومی وارد خدمت نظام وظیفه شد، و پس از پایان خدمت در دبیرستان‌های پسرانه ودخترانه مارکار وایرانشهر یزد به آموزش انگلیسی پرداخت.

او در سال ۱۳۲۰ خورشیدی با «دولت سهراب» پیوند همسری برقرار کرد. موبد رستم شهزادی در ادامه آموزش‌های خود در سال ۱۳۲۵ از دانشگاه حقوق دانشگاه تهران در رشته حقوق قضایی فارغ التحصیل شد. او در همین سال در زمینه‌های آموزشی، دینی و اجتماعی بنا به دعوت انجمن زرتشتیان تهران آغاز به‌کار کرد.

در سال ۱۳۳۱ خورشیدی همکاری خود را با وزرات فرهنگ وآموزش عالی آغاز نمود و در سال ۱۳۳۸ مسوولیت کتابخانه یگانگی تهران و کار در اداره اعزام دانشجو به خارج را بردوش گرفت.

همچنین موبد رستم شهزادی به کارهای گوناگون آموزشی ودینی هم می‌پرداختند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱- هموندی کنکاش موبدان تهران و پاسخ به پرسش‌ها و نامه‌های همکیشان و هم‌میهنان درباره دین زرتشتی و فرهنگ ایران.

۲- نوشتن نوشتارهای دینی، فرهنگی و اجتماعی در رسانه‌های گوناگون ایرانیان و زرتشتیان .

۳- مسوولیت دفترخانه ازدواج وطلاق زرتشتیان .

سرانجام موبد رستم شهزادی در۸۷ سالگی و پس از۶۵سال پژوهش در۲۳ اسفند سال۱۳۷۸خورشیدی جهان را بدورد گفت و به سرای گیتی شتافت. روانش شاد و یادش گرامی باد.

 

http://www.yataahoo.com/?p=2672#more-2672