شب وه (شب پنجه آخر سال)
در شريفآباد روز اورمزد از فروردین ماه، يعني روز اول سال نو را، «روزِ وَه» می گویند و شب پيش از آن، آخرين روز از پنچ روز پنجه يا پنجه وه است. زرتشتيان باور دارند كه پنجه وه به فروهرها اختصاص دارد و هنگامی است که فروهر درگذشتگان برای سرکشی بازماندگان خود فرود می آیند.
در اين روزها زرتشتيان، خانههاي خود را از درون و برون پاک و تمیز ميكنند و خانه و کاشانه برای برگزاری هر چه با شکوه تر جشن نوروز آماده و مرتب می شود .
با غروب آفتاب آخرین روز پنجه، روی بلند ترین بام خانه، همراه با آتشدان و چوب خشک، سفره سفیدی گسترده می شود و روی آن کتاب اوستا و گلدانی پراز شاخههاي مورد سبز و سرو گذاشته می شود. در كنار آن، مجسمه های کوچک حیوانات اهلی كه پسران خانواده آنها را با گل رس ساختهاند و با گل سفید رنگ كردهاند، قرار داده ميشود و بر پشت آنها خورجینهای سبزه گذاشته می شود.
در گوشواره پسگم (صفه) کپیهایی (گل تر وپاکیزه و سفت كه به شكل کره درست شده و شاخه های ریحان سبز را در آن فرو بردهاند) كه توسط دختران آماده شده و با روسری روي آن را پوشاندهاند، قرارداده می شود، و زينت بخش بام سر در خانه، چراغ فانوس روشن وسبزه کاشته شده، است.
در گاه اشهن، صاحبخانه نان تازه، کماچ، نان آکنجه، نان پینه، نان شیر، سینی میوه مثل انار و به و انگور، بشقابی لرک (هفت میوه خشک شده)، شربت، نان شیر مال وحلوای کنجد که از آن شکلهاي مینیاتوری گوسفند ، گاو، شتر ومرغ درستكردهاند و روی نان قراردادهاند، به پشت بام می برد و روي سفره قرار ميدهد. سیر وسداب، سیرگ وتخم مرغ که مادر به همراه کماج پخته است، چيزهاي ديگري است كه در شب وه، بچه ها آنها را به پشت بام می برند.
کوهه، نام يك نوع خاصی از آتشدان که بچه ها با گل رس آن را ساخته اند، آن هم به پشت بام آورده می شود.
از گاه اشهن دربلند ترین نقطه بام خانه، پدر آتش را روشن می کند و روی آن هیزم می گذارد تا شعلهاش ثابت بماند، همه اهل خانه باهم گاه اشهن می سرایند و بعد پدراوستاهای دیگر را میخواند و به برادر بزرگتر می گوید كه ميوهها را نصف کنند، مادر هم بوی خوش و کند ر وعود بر آتش سوخته شده میگذارد.
بوی خوشي که از آتش در هوا پراكنده ميشود همراه با بوی میوه ها و هوای ملایم و خنك صبحگاه، یکی از زيباترين خاطرههای هر فرد زرتشتي از مراسم شب وه است.
با سر آمدن گاه اشهن و دمیدن اولین سپیده آسمانی همه چراغ ها را خاموش ميكنند و شعله آتش را هم با وسیلهاي که روی آن می گذارند، كم میکنند؛ بعد مادر مقداري گل سپید را كه در آب خیسانده و رقيق كرده است، با خدابيامرزی به روان در گذشتههای خانه خود و همسایه، با ملاقه مسی بر پشت بام می پاشد و به اين ترتيب روان در گذشتگان را در سفر به مينو، بدرقه ميكند.
صبح روز بعد، صبحانه، به طور دسته جمعی با همسایه ها در پشت بام صرف می شود و سپس بچهها با کوهههاي پر از آتش پشت بام، به درمهر رفته و آتش را در ظرفي مخصوص خالی ميكنند تا آتشبند درمهر، آن را گلچین کند و به آتش بزرگ برساند. بچهها بعد از خالي كردن آتش با كوهههاي خالي به کوهه جنگی می پردازند و کسی که کوهه اش سالم می ماند مثل یک قهرمان تشویق می شود. دخترها هم به در ميدان روستا کُپی جنگی میكنند و بعد هم با ریحان سبز، شاد به خانه بر می گردند و خانواده دستهجمعی برای شرکت در مراسم گهنبار عید نوروز به دربمهر میروند.
مراسم شاد و ساده و تاثيرگذار شب وه، آنچنان در خاطره ها مانده است که در هند و کالیفرنیا به شكل مراسم موکتاد و در ميان اقوام دیگر ايراني به صورت احترام به درگذشتگان در آخرين روزهاي سال باقي مانده است.
ولی روستاهای زرتشتی نشین ايران، به دليل تزریق نادرست پول نفت به اقتصاد ایران دردهه پنجاه و افزايش کوچ ها ومهاجرت ها، به تدريج از سکنه خالي شدهاند و مراسم همگانی شب وه دیگر برگزار نمیشود و یا تعدادی اندک بطور مختصر آن را برگزار میکنند؛ بزرگان قوم باید چارهاي بیندیشند تا مثل همیشه با برگزاری مراسمي شاد و زيبا، جوانان و كودكاني شاد داشته باشیم وبزرگسالهایمان افسرده نشوند.
ارتباط مراسم شب وه با چهارشنبه سوری در ايران و یا مراسم هالوین در ایرلند وانگلیس و نقاط ديگر و افراط و تفريط در اين رسوم، نیاز به تحقیق محققان واصلاح مراسم دارد.
برگرفته از تارنمای برساد