آتشکده و زيارتگاههای ثبت شده در ميراث فرهنگی ايران

آتشکده و زيارتگاههای ثبت شده در ميراث فرهنگی ايران

 

آغميون استان آذربايجان شرقی، سراب، روستای آغميون، ساسانی، به شماره ثبت 794

قاضی کندی استان آذربايجان شرقی، شهرستان هشترود، بخش مرکزی، روستای قاضی کندی، ساسانی، 12442

تخت سليمان استان آذربايجان غربی، تکاب اشکانی،ساسانی، 308

قلعه کهنه استان اصفهان، کاشان، خرم دشت، ساسانی، 431

نياسر استان اصفهان، کاشان، نياسر، ساسانی، 316

کوشک استان اصفهان، نطنز، شرق مسجد جامع نطنز، ساسانی، 187

آتشگاه استان اصفهان، 7 کيلومتری غرب اصفهان، جاده نجف آباد- اصفهان، ساسانی، 380

چهارتاقی شيرکوه استان اصفهان، شهرستان نائين، دشت شيرکوه، روستای سيرو ،ساسانی، 7222

آتشکده ابيانه استان اصفهان، شهرستان نطنز، روستای ابيانه، محله ميان ده ،ساسانی، 14981

چهارقاپی استان ايلام، بخش مرکزی، جنب روستای سرخ آباد ،قرون اول اسلامی، 2746

آتشکده سياهگل استان ايلام، شهرستان ايوان، بخش زرنه، منطقه سياهگل ،ساسانی، 2793

آتشکده سرابله استان ايلام، شهرستان شيروان و چردوال، بخش مرکزی، روستای هويشکان ،ساسانی، 7985

چهارتاقی مولاب استان ايلام، شهرستان آبدانان، 600 متری شرق و کنار روستای مولاب ،ساسانی، 8447

چهارتاقی کرکلک ورميان استان ايلام، شهرستان شيروان و چرداول، بخش شيروان، بين دو روستای باباشمس و ورميان

اواخرتاريخی،قرون اوليه اسلامی، 9507

آتشکده کلم استان ايلام، شهرستان دره شهر، بخش بدره، روستای کلم ،اواخر تاريخی اسلامی، 9531

چهارتاقی قجر استان ايلام، بخش مرکزی، دهستان ميش خاص، روستای قجر، ساسانی، 15602

چهارتاقی تاق گاورين استان ايلام، شهرستان شيروان و چرداول، بخش مرکزی، دهستان شباب، روستای تاق گاورين ،ساسانی،

16895

آتشکده چم نرگسی استان بوشهر، شهرستان دشتستان، منطقه پشتکوه، تنگ ارم ،ساسانی، 6508

تپه ميلی استان تهران، شهرری ،ساسانی، 407                                             

تخت رستم استان تهران، بخش مرکزی، شهرستان شهريار اشکانی، ساسانی، 289

چهارتاقی سيمين دشت استان تهران، شهرستان فيروزکوه، 3کيلومتری شمال غرب سيمين دشت، نزديک روستای حصاربن

،قرن 3و 4ه.ق. ، 4404

بازه هور استان خراسان رضوی، يک کيلومتری جنوب روستای رباط سفيد ،ساسانی، 39

چهارتاقی سنگبر استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد، بخش مرکزی، دهستان کنويست، 50 متری غرب روستای سنگبر

،تيموری، 11018

آتشکده آذربرزين مهر(چهارتاقی ديو) استان خراسان رضوی، 5 کيلومتری شمال غربی سبزوار، بخش داورزن، 7 کيلومتری

روستای ديوند ،ساسانی، 4035

چهارتاقی ميرمظفر استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار، بخش خوشاب، دهستان دره يام، روستای بابالنگر ،ساسانی، 11774

چهارتاقی قوژد استان خراسان رضوی، شهرستان گناباد، بخش مرکزی، دهستان حومه، روستای قوژد ،قاجاريه، 12923

مسجد سليمان استان خوزستان، مسجد سليمان اشکانی، ساسانی، 300

چهارتاقی بدر نشانده استان خوزستان، ميدان نفت ،اشکانی، 372

دره شامی استان خوزستان، ايذه ،ساسانی، 49

چهارتاقی سيم بند استان خوزستان، 50 کيلومتری جاده مسجد سليم ،ساسانی، 2292

آتشکده تشوير استان زنجان، 15 کيلومتری گيلوان، بخش طارم عليا ،ساسانی، 983

آتشکده پيرچم استان زنجان، بخش طارم عليا، شهرستان آب بر ،ساسانی، 984

آتشکده الزين استان زنجان، قريه الزين، بخش طارم عليا ،ساسانی، 985

کوه خواجه استان سيستان و بلوچستان، درياچه هامون ،اشکانی، 54

کرکوی استان سيستان و بلوچستان، کرکوی ،ساسانی، 119

ميل اژدها استان فارس، نورآباد ممسنی ،اشکانی، 356

فراش بند استان فارس، مغرب فيروزآباد، فراش بند ،ساسانی، 88

جره استان فارس، بين راه کازرون و فراش بند، دهستان جره ،ساسانی، 312

کازرون استان فارس، کازرون، روستای پل آبگينه ،ساسانی، 331

تنگ کرم استان فارس، شمال فسا، تنگ کرم ،ساسانی، 264

چهارتاقی(اکنون مسجد) استان فارس، ايزدخواست، ساسانی، 376

چهارتاقی رکن آباد استان فارس، پس از پليس راه جاده شيراز- اصفهان، 150 متری سرچشمه آب رکن آباد، اسلامی، 10499                                             

چهارتاقی سيمکان استان فارس، شهرستان جهرم، بخش سيمکان، روستای کرته، ساسانی، 6786

چهارتاقی کهنارو استان فارس، شهرستان فيروزآباد، بخش مرکزی، روستای شهيد دستغيب، 220 متری شرق پاسگاه، ساسانی،

7189

چهارتاقی زاغ استان فارس، شهرستان جهرم، بخش سيمکان، 500 متری شمال روستای زاغ، اسلامی، 7203

چهارتاقی ظالمی استان فارس، شهرستان لامرد، بخش علا مرودشت، روستای ظالمی، ساسانی، 9223

آتشکده آذرجو استان فارس، شهرستان داراب، بخش مرکزی، شمال روستای اوغلان غز، ساسانی، 15602

چهارتاقی قطب آباد استان فارس، بين راه قطب آباد به فسا، ساسانی، 988

چهارتاقی فيشور استان فارس، لار، روستای محلچه، ساسانی، 2369

چهارتاقی کرسيا 1 استان فارس، شهرستان داراب، 10 کيلومتری غرب داراب، روستای کرسيا، اسلامی 3390

چهارتاقی کرسيا 2 استان فارس، شهرستان داراب، 10 کيلومتری غرب داراب، روستای کرسيا، 3391

چهارتاقی اوباد استان فارس، 3392

چهارتاقی رباط(پيررباط) استان فارس، 3397

چهارتاقی نقاره خانه استان فارس، شهرستان فيروزآباد، 4 کيلومتری جاده فراشبند به دهرم، ساسانی، 3398

چهارتاقی رهنی استان فارس،شهرستان فيروزآباد، بخش فراشبند، ساسانی، 3401

چهارتاقی نودران استان فارس، فيروزآباد، بخش مرکزی، يک کيلومتری جنوب روستای نودران، 3402

چهارتاقی تل جنگی استان فارس، شهرستان فيروزآباد، 2 کيلومتری جاده خاکی فراشبند- آقاشهيد، ساسانی، 3403

چهارتاقی دارالسلام استان فارس، شهرستان شيراز، بلوار سيويه، روبروی امامزاده ابراهيم، داخل قبرستان دارالسلام، قاجاريه،

4517

چهارتاقی کنارسياه استان فارس، شهرستان فيروزآباد، بخش مرکزی، بعد از گردنه سلبکی، منطقه کنارسياه، ساسانی، 4534

چهارتاقی حوزه علميه استان فارس، شهرستان لارستان، بخش مرکزی، شهر قديم لار، محله آردفروشان، کوچه روبروی مسجد حاج کاظم لاری، اسلامی، 12717

چهارتاق استان فارس، شهرستان مرودشت، بخش مرکزی، 30 کيلومتری شرق مرودشت، يک کيلومتری جنوب روستای چهارتاق،ساسانی، 13742

بقايای چهارتاقی تل جيران استان فارس، شهرستان فيروزآباد، بخش فراشبند، جنوب روستای کنارمالک، ساسانی، 13746

بقايای چهارتاقی علی وطنی استان فارس، شهرستان داراب، بخش رستاق، جاده رستاق به طرف پشتکوه، ساسانی، 14231

بقايای چهارتاقی منصورآباد استان فارس، شهرستان فراشبند، بخش مرکزی، دهستان نوجين، دو کيلومتر پس از روستای منصور آباد به طرف کازرون، ساسانی، 14235

بقايای چهارتاقی صحراپوش استان فارس، شهر داراب، قبرستان کهنه داراب، داخل فضای قبرستان، صفويه، 14242

بقايای چهارتاقی بادنجان استان فارس، شهرستان جهرم، بخش سيمکان، دهستان پشت پر، روستای بادنجان، صفويه، 14266

بقايای چهارتاقی قراول استان فارس، شهرستان جهرم، بخش سيمکان، دهستان پل بالا، جنوب روستای يرج، ساسانی، 15569

آتشکده نويس استان قم، بخش خلجستان، روستای نويس، ساسانی، 344

چهارتاقی کرمجگان استان قم، بخش کهک، شمال غرب روستای کرمجگان، شرق گورستان قديمی، ساسانی، 8637

چهارتاقی خيرآباد استان کهگيلويه و بويراحمد، جاده جديد گچساران به دهدشت، خيرآباد عليا، ساسانی، 371

بردچله استان کهگيلويه و بويراحمد، شهرستان کهگيلويه، بخش چاروسا، روستای بردچله ،ساسانی، 8325

آتشکده کرمان استان کرمان، شهرستان کرمان، خيابان زريسف، خيابان برزو آميغی ،پهلوی اول، 4190

آتشکده دولت خانه استان کرمان، شهرستان کرمان، خيابان صمصام، کوچه مهديه ،صفويه، 6754

چهارتاقی نگار استان کرمان، شهرستان بردسير، بخش مرکزی، 19 کيلومتری شمال دهستان نگار ،ساسانی، 15847

چهارتاقی چهارقاپو استان کرمانشاه ،ساسانی، 150

آتشکده شيان استان کرمانشاه، شهرستان اسلام آباد غرب، بخش مرکزی، دهستان شيان، 10 ک م شرق اسلام آباد غرب، روستای

شيان ،ساسانی، 14400

آتشکده ميل ميگه استان کرمانشاه، شهرستان اسلام آباد غرب، بخش مرکزی، دهستان حومه جنوبی، روستای سياه سياه ميلگه باباخان ،ساسانی، 17064

چهارتاقی اوتاق استان لرستان،شهرستان پل دختر، دهستان جايدر، ا کيلومتری جنوب شرق روستای چال کال چوب تراش ،ساسانی،18475

آتشکده آمل استان مازندران، در خرابه های شهر قديم آمل(چاکسر) ،قرن 9 ه ق، 1060

آتشکده کوسان استان مازندران، شهرستان بهشهر، شمال غرب روستای آسيابسر ،اوايل اسلامی، 5410

چهارتاقی برزو استان مرکزی، اراک، سلطان آباد ،ساسانی، 344

آتشکوه استان مرکزی، دليجان، 8 کيلومتری جنوب شرقی نيمور ،ساسانی، 311

چهارتاقی مکتب خانه استان هرمزگان، شهرستان قشم، جزيره هرمز ،صفويه، 10931

آتشکده زرتشتيان(يزدان) استان يزد، خيابان آيت اله کاشانی، کوچه آتشکده ،پهلوی اول، 2431

درب مهر کهن استان يزد، شهر يزد، خيابان سلمان، کوچه شهيد مومنی نسب ،صفوی، 14837

درب مهرنوش استان يزد، شهر يزد، بلوار شهيد عاصی، کوی گرمابه ستاره، جنب دبستان خسروی، پلاک 27 ،تيموری، 14882                                             

آتشکده درمهر کوچه بيوک استان يزد، شهر يزد، محله کوچه بيوک ،قاجاريه، 9132

آتشکده سرده استان يزد، شهر تفت، محله سرده اواخر ،قاجاريه، 15066

چهاردری(چهارتاقی) استان يزد، شهرستان صدوق، شهر ندوشن، مجاور بقعه شيخ علی خاموش ،صفوی، 9121

درمهر اله آباد استان يزد، شهر زارچ، دهستان اله آباد ،قاجاريه، 9141

درمهر خرمشاه استان يزد، شهر يزد، محله خرمشاه، بلوار طالقانی ،قاجاريه، 9268

آتشکده و مدرسه مبارکه استان يزد، شهرستان تفت، جاده يزد- تفت، روستای مبارکه ،قاجاريه، 11654

بنای پرستشگاه زرتشتيان استان يزد، بلوار بسيج، کوچه جنب آب انبار رستم گيو ،پهلوی، 2926

چهارتاقی عقدا(ساياط) استان يزد، قريه عقدا کنار جاده نائين اواخر ،صفويه، 1381

چهارتاقی گورستان استان يزد، شهرستان اردکان، روستای ترک آباد، حاشيه خيابان امام، ضلع شمالی قبرستان ،پهلوی، 11511

برگرفته از:

ariarman.org

نیایشگاه های نامور زرتشتی

زیارتگاه های نامور زرتشتی


زیارتگاه های زرتشتیان

« زرتشتیان در مراسم رفتن به پیرها ( زیارتگاه ها) ، بزرگی ، بزرگ منشی، پاكی و مظلومیت دخترانی را می ستایند كه تسلیم دشمن نشده و خود را به خفت و خواری نسپرده‌اند تا آن‌ها را در بازارهای حلب و شام بفروشند و حتی تا یزد كویری آمدند و تشنه و گرسنه در كوه‌ها و بیابان‌های بی آب وعلف اطراف یزد پس از تحمل سختی‌های بسیار حتی دل كوه هم به رحم آمد و آنها را در خود گرفت و شهید شدند …» 

كتاب جهانبینی نوشته موبد دكتر خورشیدیان (سنت زرتشتی و كاربرد آن)

 

چگونگی پیدایش زیارتگاه های زرتشتیان در یزد
برخی از اماكن متبركه را نزد زرتشتیان پیر نامند. اما پیر در لغتنامه ها و فرهنگ ها به معنی مراد، مرشد، پیشوا و راهنما آمده است كه در نزد زرتشتیان نیز مراد راهنماست.
پیش از فرو ریختن پادشاهی ساسانیان ، یزدگرد برای حفظ جان خانواده خود، درمنقطه‌ی كویری و متروك كه آن روز جلب توجه نمی كرد و امروز یزد نام دارد ( نام كنونی یزد نیز به یادگاری یزدگرد به جا مانده است ) جایگاهی تهیه كرد و خانواده خود را كه عبارت از دو پسر (هرمزان و اردشیر ) و پنج دختر ( نیك بانو ، نازبانو ، پارس بانو ، مهربانو و شهربانو ) و همسرش ( كتایون ) و مروارید نامی ( هریش به معنی خدمه ) بود، در آن مستقر نمود. پس از آن خانواده یزدگرد برای دور بودن از امواج حوادث ترك دربار و دیار نموده و هر یك به گوشه‌ای و خلوتگاهی پناه بردند و دست نیاز به درگاه پروردگار بخشنده بردند و از آستانش خواهان یاری شدند و خداوند یاری دهنده‌ی درماندگان، دعای آن‌ها را پذیرفت و دریچه‌های مهربانی خود را به رویشان گشود و سعادت جاودانه را بهره آن‌ها ساخت . هرمزان و شهربانو اسیر به عربستان برده شدند . بقیه خانواده بعد از جدا شدن از همدیگر هر یك به سویی گریختند .
شادروان موبد مهرگان چنین می نویسد : چنان پیداست كه در اواخر شاه یزدگرد بن شهریار اولادان او كه از گردش چرخ كج‌رفتار از دست ظالمان فرار كرده و هر یك به رنج و سختی به كوه و بیابان پناه برده‌اند و به امر خداوندی غایب شده‌اند كه اكنون آنجا را زیارتگاه می‌نامند1
این اماكن دارای مقدار زیادی آب بوده و حتی اكنون مجرا و سوراخ هایی وجود دارد كه نشان می‌دهد كه در گذشته خیلی دور آب از آن‌ها جاری بوده و در نتیجه آن‌جا منطقه ای سبز و خرم و با صفا بوده است. در آبان یشت آمده كه وقتی ایران شكست خورد، عده ای از خاندان یزدگرد فرار كرده به این نقطه آمدند و در این دره سبز كه كوه سر به فلك كشیده‌ای در آن قرار داشت، از بیگانگان در امان بودند . همچنین این‌جا در پیرامون كویر جای داشت كه این یك برتری بود.

——————

1.كتاب آیین دین زرتشتی (1291 یزدگردی )


زیارتگاه پیر هریشت


در 90 كیلومتری غرب یزد و 15 كیلومتری اردكان بر دامنه‌ی‌كوه‌هایی پست با پوشش گیاهی اندك، زیارتگاهی به نام هریشت وجود دارد. زرتشتیان باور دارند كه یكی از یاران دختر یزدگرد (ندیمه‌ای به نام گوهربانو كه او را مروارید نیز دانسته‌اند) در این مكان غیب شده است . بر پایه‌ی روایات، گوهربانو در پی تعقیب تازیان، از كاروان همراهان جدا شده و پس از سرگردانی در این محل به نیایش خدا می‌پردازد و ناگهان ناپدید می‌شود و سال‌ها پس از ناپدید شدن بر كودكی گمشده نمایان شد و به او فرمود تا از پدر بخواهد كه پیر هریشت را بنیان گذارد. بخشی از سنگ كوه كه برجسته است و در پستو جای دارد، به عنوان این مكانِ ناپدید شدن دانسته می‌شود.

زیارتگاه ، در بالای پله‌هایی ساخته شده است كه به بالای كوه راه دارد. پیش از رسیدن به پای پیر، زیارت كنندگان دست و صورت خود را با آب پاكی كه در راه‌پله و قبل از رسیدن به پیر درنظر گرفته شده است، شستشو می‌دهند. در بالای پله‌ها درِ ورودی زیارتگاه قرار دارد كه به‌گونه‌ای زیبا با سه سخن اندیشه‌برانگیز اشوزرتشت اسپنتمان یعنی” هومت ، هوخت و هورشت” آراسته شده است. به‌هنگام ورود، اتاقی پیش رو قرار می‌گیرد كه در میان آن كلكی وجود دارد كه بر روی آن آتش می‌افروزند و بوی خوش بر آن می‌نهند. گرداگرد این اتاق سكوهایی برای نشستن زیارت كنندگان ساخته شده است . زرتشتیان در حالی كه نگاره‌ی زیبای نخستین پیامبر آریایی ، تابلوهایی به خط بی‌نظیر دین‌دبیره و گل‌هایی شاداب این اتاق را آذین بخشیده است،  روسری و كلاه بر سر می‌نهند و اهورامزدای یگانه را ستایش می كنند.
ساختمان اصلی زیارتگاه ، علاوه بر این اتاق ، یك پستو دارد كه آتش همیشه روشن در اینجا جلوه‌ای روحانی بدان بخشیده است. پستو همان بخشی است كه آن را مكان ناپدید شدن گوهربانو خوانده‌اند. اینجا هم با نمادهایی از دین زرتشتی آراسته شده است و مكانی است كه انسان را به آرامش درونی برای راز و نیاز با پروردگار خویش می‌رساند. 
در خارج از ساختمان زیارتگاه و پایین آن ، ساختمان‌هایی به نام خیله توسط خیراندیشان زرتشتی برای ماندنِ چند روزه‌ی زیارت كنندگان بنا شده است. همچنین ، آب انباری در پایین پیر وجود دارد. 
زرتشتیان هر سال از روز امرداد تا روز خور از ماه فروردین (7 تا 11 فروردین) برای برگزاری آیین های دینی و سنتی از همه جای جهان، در این زیارتگاه گرد هم می آیند. همچنین جشن آتش افروزی ( هیرومبا ) را زرتشتیان شریف آباد در 26 فروردین در این زیارتگاه برگزار می‌كنند.

همچنین ببینید : پیرانگاه هریشت


زیارتگاه پیر نارکی 


پیر ناركی در 58 كیلومتری جنوب شرقی شهر یزد بر دامنه‌ی كوه غربی بلندی به نام تجنك نزدیك دره زنجیر و یا در نزدیكی تفت از دره گیگون قرار دارد. برپایه‌ی روایت‌ها، دختر یزدگرد  به نام  نازبانو  در این مكان مقدس ناپدید شده است. ناز بانو بر بیابانگردی روشن بین نمایان شده و او را فرمان به بنیاد پیر ناركی می‌دهد.
ساختمان زیارتگاه شامل اتاقی است كه پذیرای دل‌های گرم زیارت‌كنندگان زرتشتی است. در بیرون از این اتاق ، مكانی برای شستشوی دست و صورت در نظر گرفته شده است. خارج از دری كه این دو محل را در بر می‌گیرد، ساختمان‌هایی به نام خیله از دهش خیراندیشان ساخته شده است. این خیله‌ها برای ماندنِ چند روزه‌ی زیارت كنندگان پیش‌بینی شده‌اند. 
زرتشتیان از گوشه و كنار جهان ، همه ساله از روز مهر تا ورهرام از ماه امرداد ، برابر با 12 تا 16 امرداد ماه ، با گرد هم آمدن در این مكان ، به نیایش اهورامزدا و برگزاری آیین دینی و مراسم سنتی همراه با شادی ، می‌پردازند.


زیارتگاه پیر بانوی پارس 

پارس بانو در دامنه‌كوهي نزديك جنوب شهر عقدا در 112 كيلومتري جنوب غربي شهر يزد در محلي به نام ارجنان (زرجوع) وجود دارد.
از روز مهر تا روز ورهرام از ماه تیر یعنی 13 تا 17 تیر ماه،  همه ساله زرتشتیان با برپایی آیین های دینی و سنتی در این زیارتگاه گرد هم می آیند. 
روایت است كه پارس بانو (دختر یزدگرد ساسانی) را در این مكان مقدس در خود گرفته است. شهبانو در خواب نابینایی نمایان شده پس از شفای چشمان او، می‌فرماید پیر بانو را بنیان گذارد.
پیرمردان و پیرزنان قدیمی اظهار می‌كنند كه آثار لباسی و ریشه‌ی مقنعه مانندی در شكاف كوهِ زیارتگاهِ پارس بانو دیده‌اند كه شوربختانه برای تبرك آنها را كنده و برده‌اند و اینك تنها شكاف كوه برجای مانده است.


زیارتگاه پیر سبز یا چک چک 


« صاحب پیر را نام حیات‌بانو و از شاهدخت‌های ساسانی است كه پس از سقوط مداین برای پاسداری از ناموس و پاكدامنی خویش به اطراف ایران آواره شده‌اند‌. حیات‌بانو چون به دامنه كوهی پشت هومین و سنجد می‌رسد‌، سیاهی دشمن را از دور می‌بیند و نالان و گریان به سمت كوه بلند خشك بالا می‌رود‌. همینكه در دسترس دشمن قرار می‌گیرد آهی از دل كشیده و با نگاهی به كوه بلند می‌گوید‌: مرا چون مادری مهربان در آغوش خود گیر و از دست دشمنانم برهان‌. همان دم شكافی در كوه پدیدار شده و حیات‌بانو در آن ناپدید می‌گردد و سپاهیان دشمن از دیدن این پیشامد شگفت‌زده شده راه خود در پیش می‌گیرند‌. پس از گذشت زمانی، بالای این كوه بلند خشك بی‌آب و علف، قطره‌های آب چشم یتیمان و دیده گریان ستمدیدگان، چون صاحب آن به زمین می‌چكد‌. به قدری كه مسافری را سیراب و شاداب نماید و اگر جمعیت زیادتر یا گله گوسفندان فراوانی بدانجا رسند جریان قطرات آب زیادتر می‌شود به گونه‌ای كه برای همه اندازه باشد‌. این كوه خشك، از بركتِ پیر امروز سبز و خرم می‌باشد. از روز اشتاد ایزد و خورداد ماه به مدت 5 روز مراسم ویژه زیارت در آن كوه برپا است و گروه زرتشتیان بدانجا می‌شتابند و نذر و نیاز و شادمانی می‌نمایند‌».
نیك‌بانو به همراه مروارید كه كنیز بوده در بیابان از هم جدا می‌شوند، نیك‌بانو به سمت شرقی یزد رفت و در 37 كیلومتری اردكان به كوهی رسید و از خدا نالید و به فرمان پروردگار در آن كوه ناپدید شد و امروز به پیرسبز (چكچكو) معروف است.
زیارتگاه پیرسبز در 68 كیلومتری شمال غرب و در دامنه كوه آهكی یزد واقع شده است و به تولیت و سرپرستی انجمن زرتشتیان شریف آباد اردكان اداره می‌شود.
چوپانی در آنجا حیات‌بانو را به خواب می‌بیند كه به او می‌فرماید تا پیر سبز را بنیاد گذارد‌. در دیواره سنگی یك سوی نیایشگاه جایی وجود دارد كه روییدنی‌هایی مانند پرسیاوشون و مورد و انجیركوهی رشد كرده است و آب قطره قطره از شكاف سنگ‌ها بیرون می‌ریزد و در حوض سنگی زیر آن ذخیره می‌شود.
روزهای زیارت پیر سبز از اشتاد ایزد تا روز انارام برابر با 24 تا 28 خورداد ماه خورشیدی، و به مدت 5 روز است.
همچنین می‌گویند چوپانی در نزدیكی این مكان گله خود را گم می‌كند و پس از جستجوی بسیار بدون نتیجه گرسنه و تشنه به اینجا كه آب از آن می‌چكیده است‌، می‌رسد و به خواب می‌رود‌. در خواب بانویی را می‌بیند كه به او می‌گوید در این محل مكانی به نام من بساز و شمع و چراغ بیافروز و مومنان را نیز خبر ده كه اینچنین كنند و چون چوپان بیدار می‌شود گله گمشده را نیز در پیش روی خود می‌یابد و در زمانی اندك به كمك بهدینان در آن مكان زیارتگاه پیرسبز درست می‌شود‌.


زیارتگاه پیر ستی پیر یزد 


در مریم آباد از ووستاهای شهر یزد است. هر سال در روز اشتاد از ماه ‏خورداد ( 24 ‏خر داد) زرتشتیان به زیارت پیر ستی پیر که به قلعه هستندان نیز مشهور است می روند. نیایش و ستایش اهورا مزدا و برگزاری مراسم دینی و سنتی ، از آداب زیارت این پیر است طبق عقیده زرتشتیان، شاهزاده شاهویر در آتشکده آذر برزین مهر در خرا سان، بر یکی از زندانیان نمایان می شود. او را بر اسب می نشاند و همان دم در جایگاه ‏ستی پیر فرود می آورد و می گویا تا ستی پیر را بنیاد گذارد. بنا بر تقویم قدیم زرتشتی، روز اشتاد از ماه بهمن به مدث 1 روز، زمان برگزاری نماز همگانی در اپن جشنگاه بوده است 


پیر نارستانه


پیر نارستانه در 31 كیلومتری شرق یزد و در پشت كوه دربید قرار گرفته است. زرتشتیان سراسر جهان، همه ساله به مدت 5 روز از روز سپندارمذ تا روز آذر از ماه تیر یعنی 2 تا 6 تیرماه خورشیدی در این مكان گردهم آمده و آداب و رسوم نیایش اهورامزدا و برپایی سنت‌های شاد را به جا می‌آورند. 
روایت است كه كتایون (همسر یزدگرد) به سبب علاقه‌ای كه به پسر كوچك‌تر خود ( اردشیر) داشته با هم به سمت شرقی یزد گریختند. اردشیر پس از جدا شدن از مادر، به شرق و به سوی كوه و دشت گریخت و سرانجام در كوهی كه هم‌اكنون نارستانه نامیده می‌شود، پنهان شد. این مكان مقدس، شاهزاده اردشیر را برای در امان ماندن از دست دشمنان در خود گرفته است. شاهزاده اردشیر بر شكارچی روشن بینی نمایان شده و شكارچی بنا به خواست و فرمان شاهزاده اردشیر، پیر نارستانه را بنیان می‌نهد.


زیارتگاه شاورهرام ایزد کرمان 


زیارتگاه ‏شاورهرام ایزد کرمان زیارتگاهی بیرون دروازه ‏ی ناصریه و متصل به خیابان ناصریه است، این محل در قدیم معروف به پیرسنگی بوده ‏و درب کوچکی از سنگ هم داشته است گذشته از زرتشتیان، مسلمان ها نیز به این محل باور دارند و با پاکی نیت نیازهای خود را از این محل می خواهند چنین معروف است که هنگام هجوم افغان ها به کرمان، شب را در کنار خندقی که نزدیک شاورهرام ایزذ بود استراحت کرده ‏تا فردای آن روز،  ‏این حدود را غارت کنند شبانه پرچم سبزی در این محل ظاهر گشت و در قلب سپاه ‏آنان آفراشته و برپا شد. افغان ها به گمان اینکه دشمن به ایشان حمله ور شده در تاریکی شب به کشتن یکدیگر پرداختند و پای به فرار گذاشتند. 

علت دیگری که باعث شده به این محل احترام بگذارند این است که محمد اسماعیل خان حاکم کرمان، جد سردار نصرت اسفندیاری مصمم بود که مسیر دروازهی ناصریه را از اواسط شاورهرام ایزد بگذرانند. هرچند زرتشتیان عجز و التماس کردند تا او را از این تصمیم منصرف کنند موثر واقع نشد، شبانه پیرمردی سفیدپوش و نورانی از چاهی که در این محل قرار دارد خطاب به او گفت : ‏تو می خواهی خانه ی مرا خراب کنی؟ خانه ات را خراب و افراد آن را پریشان خواهم کرد. فردای آن روز محمد اسماعیل خان از تصمیم خود دست برداشت و دستور داد روی آن چاه صفه ای بسازند. یکی از زرتشتیان این عمل را به امر او انجام داد و این صفه تا امروز وجود دارد و امروزه زرتشتیان در این قسمت شمع روشن می کنند .


‏زیارتگاه شاه مهر ایزد


زیارتگاهی است در شمال شهر کرمان، این محل را باغچه بوداغ آباد می خوانند جشن فرخنده ی سده و آتش ا فروزی این جشن در این محل برپا می شود. این محل دارای باغی است که دو ساختمان با حوض نسبتا بزرگ و آشپزخانه ای که تنور آن محل پخت نان و فضای آن برای پخت آش و سیروگ در روزهای مهر ایزد است دارد. این آشپزخانه از دهش هرمزدیار خداداد اشیدری به نامگانه ی مادرش روانشاد ماه ‏خورشید اشیدری قنا غسانی بوده ‏است این زیارتگاه ‏که مورد توجه و باور بسیاری از مسلمان ها نیز هست، در روزهای فرخنده ‏شاهد خیرات جمعیت زیادی از زرتشتیان می باشد . چند سال قبل تالاری از دهش رشید نیک بخش در این مکان ساخته شد که مراسم عروسی و جشن های مهم زرتشتیان کرمان چون سده در آنجا برگزار می شود. در مقابل شاه مهرایزد زمینی است که در روز جشن سده ‏خرواری از هیزم در آنجا افروخته می شود .


زیارتگاه ‏میترایی قلعه کنگلو 


این بنا که به نخستین نیایشگاه ‏ساسانی معروف است در مازندران واقع شده ‏است . دیواره ‏های آن از جنس گچ و ساروج می باشد و زیر بنای آن 50 متر مربع است . بنای اصلی آن در سه طبقه بوده است که امروزه فرو ریخته است شمال این بنا به کوهی بزرگ و صخره ای به نام خورنرو راه دارد .


نیایشگاه دهانه غلامان


در 44 ‏کیلومتری شهرستان زابل در 40 ‏سال پیش به یاری طوفانی بزرگ شهری از زیر خاک بیرون آمده است که سال ساخت آن به 500 ‏پیش از میلا د باز میگردد. شنهای رونده این شهر را به مدت بیش از 2000 سال از دید عموم مخفی نگاه ‏داشته بوده ‏است در کنار این شهر بنایی چهارگوش به وسعت 2500  ‏متر مربع می باشد که زیارتگاه ‏دینی ایرانیان بوده است که سکوههای بلند آن نشان از اجرای مراسم دینی مردم این منطقه داشته است .


دیدارگاه درب مهر کرمان 


آتشکده ‏محله ی دو لتخانه از دهش شاد روان پولاد اسفندیار یزدی مقیم بمبنی در سال 1280 ‏خورشیدی بنا شده ‏است و تا امروز دیدارگاه زرتشتیان می باشد و هزینه های آن از کمک زرتشتیان تهیه می شود . آتش اپن آتشکده تا کنون نیز روشن بوده و هرساله در روز یازدهم دی ماه در این محل برگزار می شود که به گهنبار دو لتخانه معروف است . یکی دیگر از آتشکده های مهم و جدید کرمان که تا امروز نیز پابرجا ست و مردم برای روزهای فرخنده ‏به آنجا رفته و شمع و عود روشن می کنند، آتشکده ‏واقع در کوچه ی دبیرستان ایر انشهر است .

در بمهر نو کرمان بلاسیله ی دهشمندان قنات غسانی (یکی از دهات اطراف کرمان) ساخته شده ‏است و آتش ورجاوند در بمهر قنات غسان به دربمهر کنونی منتقل گشت بخشی از هزینه دربمهر نو از دهش موبدزادگان سرور و شیرین، دو خواهر غنات غسانی به نامگانه پدرشان دستور رستم دستور مرزبان بنا گرد ید. چون بنای در بمهر از دهمنی بهدینان قنات غسان بوده ، آتش در بمهر قنات غسان بوسیله ی موبدان آنجا به نام موبد بهرام اسفندیار آریایی، موبد نوشیروان جهانگیر اشیدری، و موبد گشتاسب بهمن پور جهانبخش به دربمهر کنونی منتقل گرد ید .

امروزه این آتشکاه شامل موزه ای است که به ثبت اداره ی میراث فرهنگی استان کرمان رسیده است و آثار و اسناد قدیمی خانواده های کرمانی و حتی نسخه های خطی قدیمی و اشیا یی چون چرخ چاه  ‏، چرخ ریس، سماور برنجی، اتوهای ذغالی و . . . در آنجا وجود دارد.


برگرفته از سایت های :

http://www.anjomanemobedan.com

http://www.ariarman.org

انجمن های جهانی زرتشتیان

انجمن های جهانی زرتشتیان

انجمن های جهانی زرتشتیان

انجمن جهانی بزرگ بازگشت   http://www.bozorgbazgasht.com
انجمن جهانی زرتشتیان  http://w-z-c.com
سازمان جهانی زرتشتیان  http://www.w-z-o.org
انجمن جهانی زنان زرتشتی  http://www.zwin3.net
 انجمن جهانی مزدیسنان

 The International Mazdayasnan Oorder

 P.o.box 3387 Eugene , Oregon 97403 – U.S.A

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

انجمن های زرتشتیان آسیا

انجمن های زرتشتیان آسیا

انجمن های زرتشتیان آسیا 

انجمن زرتشتیان نیوزیلند http://www.zanz.org.nz
انجمن زرتشتیان غرب استرالیا  http://www.zawa.asn.au
انجمن زرتشتیان ویکتوریا استرالیا   http://www.zav.org.au

انجمن زرتشتیان استرالیا – سیدنی

Australian Zoroastrian Association Aza House 196 Annangrove Road Annongrove N.S.W.2154

 
انجمن زرتشتیان پارسی سنگاپور   http://pza.org.sg
انجمن زرتشتیان بحرین   http://bahrainzoroastrianassociation.com
انجمن زرتشتیان کویت    http://kzamembers.wetpaint.com

 انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی –هندوستان

 The Iranian Zoroastrian anjuman kermani building Sir firouzshah meta road Fort. mombay 1-india 
Tel: 220 40 401

 انجمن پارسی پنجایت – بمبئی –هندوستان

 The mombay Parsi punchayat 209 Dr. D. N. Road mombay 40001 India 
Tel: 2267421-3

 انجمن ایالتی زرتشتیان هند – دهلی نو

 The Federation of the Parsi Zoroastrian Anjuman of India C/0

Machine Tools (India) Ltd. D-24,

south extensiori part- II New Dehli – 110 049 – India 
Tel: 669551

 انجمن زرتشتیان کراچی پاکستان

 Karachi Parsi Anjuman Trust Funds Parsi anjuman Bagh Johar street Ranchore lines Karachi Pakistan 
Tel: 730281
   
   
   
   
   
   
   
   

 

انجمن های زرتشتیان اروپا

انجمن های زرتشتیان اروپا

انجمن های زرتشتیان اروپا 

انجمن زرتشتیان نروژ  www.dnzt.org
انجمن زرتشتیان آلمان
http://www.zarathustra-verein.de
   
انجمن زرتشتیان اتریش http://afza.8m.com
   
 انجمن زرتشتیان مسکو   http://www.blagoverie.org
 انجمن زرتشتیان سنت پترزبورگ  http://www.zoroastrian.ru
تارنمای زرتشتی به زبان لهستانی   http://www.zoroastrian.home.pl/news.php 
   
 انجمن مزدیسنان آلمان

 The German Mazdayasnan Neuzeitlich. Diat. Und Lebenschule e.v.

Bad – Wildungen W .

Germany 
Tel: 05623/4025

 انجمن زرتشتیان هامبورگ – آلمان

 Zarathustrischer Verein Post Fach 11 07 21 2000 Humburg II

Germany

انجمن زرتشتیان فرانسه

Association Zoroastrian de France 2 bis ave de montespan (177 ave victorhugo) 75116 Paris France

 انجمن زرتشتیان ایتالیا

 Associazione culturale Dell Iran antica Membro Dell Unione

Zoroastrian in Italia Largo

Malpigri 17 06100 Perugia , Italy 

Tel: 075-754472

انجمن زرتشتیان لندن – انگلستان

The Zoroastrian Trust Funds of Europe (Inc).

Zoroastrian House,88 Compayne

Gardens London, NW6, England 
Tel: 01-328-6018

   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

انجمن های زرتشتیان ایران

انجمن های زرتشتیان ایران

 

 

انجمن های زرتشتیان ایران


انجمن موبدان تهران

www.anjomanemobedan.com

تهران- بلوار کشاورز- خیابان فلسطین- کوچه حجت دوست- پلاک 53

0098-21-88978561

 

انجمن زرتشتیان تهران

www.t-z-a.org

تهران- خیابان میرزاکوچک‌ خان- جنب آتشکده- پلاک 8

0098-21-66707740

انجمن زرتشتیان کرمان

http://www.kza.ir

کرمان- زریسف- خیابان شهدا- خیابان برزو آمیغی- کوچه آتشکده

0098-341-3126686

 انجمن زرتشتیان کرج

 کرج- شهرک رسالت- انتهای بلوار اقاقیا

خیابان یاس- کوچه نیلوفر- خانه دولت

 انجمن زرتشتیان یزد

 یزد- خیابان آیت اله کاشانی- کوچه آتشکده، پلاک 31

0098-351-6235849

 انجمن زرتشتیان شیراز

 شیراز- خیابان زند- روبروی بانک کشاورزی- پلاک 346

0098-711-2337856

 انجمن زرتشتیان اهواز

 اهواز- امانیه، خیابان دز- پلاک 105

0098-611-3363506

 انجمن زرتشتیان زاهدان

 زاهدان- خیابان امام خمینی- چهارراه چکنم

0098-541-3224157

 انجمن زرتشتیان شریف آباد یزد

 یزد- اردکان – محله زرتشتیان

0098-352-7224623

 انجمن زرتشتیان نرسی‌آباد

 یزد- خیابان انقلاب- کوچه نرسی‌آباد- کوچه آتشکده

0098-351-5252815

 انجمن زرتشتیان کوچه بیوک

 یزد- خیابان استاد مطهری

0098-351-7244769

 انجمن تفت و توابع

 یزد- نیایشگاه محله سرده

0098-352-6225171

 انجمن زرتشتیان خرمشاه

 یزد- خیابان خرمشاه- کوچه آتشکده

0098-351-7245865

 انجمن زرتشتیان اله آباد  یزد- اله‌آباد- کوچه شهید بهروز باستانی
 انجمن یانشوران مانتره

 بلوار بسیج روبروی کتابخنانه مرکزی پلاک شش

0098-351-6237073

 انجمن زرتشتیان نصرت آباد

 یزد- خیابان انقلاب- کوچه نرسی آباد- کوچه آتشکده

0098-351-5210043

 انجمن زرتشتیان اصفهان

 اصفهان- خیابان نظر شرقی- کوچه سیچان- پلاک 27

0098-311-6278689

 انجمن زرتشتیان شریف‌آباد مقیم مرکز

 تهران پارس- خیابان 186 شرقی- پلاک 32

0098-21-77703782

 انجمن زرتشتیان تفت‌ و توابع مقیم مرکز

 تهران- خیابان خردمند شمالی- کوچه ششم- پلاک 17

0098-21-88823850

   

 

 

انجمن های زرتشتیان کانادا و آمریکا

انجمن های زرتشتیان کانادا و آمریکا

انجمن های زرتشتیان کانادا و آمریکا 

انجمن زرتشتیان انتاریو    http://www.zso.org
انجمن زرتشتیان کبک (کانادا)  http://zaq.org
فدراسیون انجمن های زرتشتیان شمال آمریکا  http://www.fezana.org
انجمن زرتشتیان تورنتو

Zoroastrian Society of Ontario Mehraban Give Darbe Mehre 3590

Bayview Ave. Willowdale Toronto On. MAM 356 – Tel: 416 7334586

انجمن زرتشتیان نیویورک

 http://zagny.org

Zoroastrian Center New York Arbab R

Give Darbe Mehre. 106

Pomona Road Suffern N.Y 10901 U.S.A

انجمن زرتشتیان هوستون – تگزاس  http://www.zah.org
انجمن زرتشتیان پنسیلوانیا و نیوجرسی  http://www.zapanj.org
انجمن زرتشتیان سن خوزه

  http://www.pzo.info

Persian Zoroastrian Association Darb Mehre Rostam & Morvarid

Guiv 10468 Crothers Road. San jose, California 95127 U.S.A 
Tel:(408) 251 – 7403      

انجمن زرتشتیان شیکاگو    http://www.zac-chicago.org
انجمن زرتشتیان واشینگتن

  http://www.zamwi.org

Zoroastrian Association of

Metropolitan Washington, Inc. The

Fali chotia charitable trust 4639 bettswood Drive,

Olney. Marryland

20832 U.S.A 
Tel: 301 – 7740 – 0841

انجمن زرتشتیان ایالت واشنگتن

Zoroastrian Society of Washington State Mra.

Dabestani P.O.BOX 969

Marysville , WA 98270 U.S.A

انجمن زرتشتیان پرتغالی زبان برزیل  http://www.zoroastrismo.com
انجمن زرتشتیان کالیفرنیا    http://www.czc.org
انجمن زرتشتیان کالیفرنیا شمالی    http://zanc.org
انجمن مرکزی زرتشتیان کالیفرنیا California Zoroastrian Center 8952 Hazard Avenue Westminister C.A 92683 U.S.A 
Tel: (818) 882 – 1212 119
انجمن موبدان آمریکای شمالی   http://www.namcweb.org
   
   
   
   
   
   
   

 

آنچه از وندیداد باید بدانیم

آنچه از وندیداد باید بدانیم


 

وندیداد اثری است که از مطالب گوناگون تاریخی و جغرافیایی و قوانین خاص بهداشتی و مدنی و کیفری و پزشکی و دامپزشکی و غیر آنها سخن میگوید. مقررات یاد شده در زمانهای بسیار باستان و بیش از ظهور اشو زرتشت در میان قبایل مختلف معمول و متداول بود. واژه وندیداد تحریف شده وی دیوداد یعنی قانون ضد دیو است.

در یسنای هفتاد و یک بند پنج و یسنای بیست و پنج بند شش و سروش یشت هادوخت از دو قانون “داتام ویدیوام” به معنی قوانین ضد دیو “وندیداد” و داتم زره تشتریم یعنی دادزرتشت یا قانون زرتشتی اسم برده شده است که اول را مربوط به زمان پیش از زرتشت و دوم را به زمان بعد از آن وخشور میداند. از این روی قوانین وندیداد را نمیتوان دادزرتشت یا قوانین زرتشتی خواند بلکه باید آن را منتسب به نخستین گروه های آریایی مخالف دیوپرستی دانست که پیش از ظهور اشو زرتشت در ایران پیدا شده بودند.

این مردمان دیوان یا پروردگاران بد را در برابر اهورا ها “اهورانیش”پروردگاران نیک قرار میدادند . در هنگام ظهور زرتشت که دیوپرستی نیز بوسیله آن حضرت منکوب و یکتا پرستی تبلیغ گردید این گروه وی دیو به دین زرتشتی درآمدند و از آن پس خود را مزده یسنوزره تشریش ویدیوواهوه د کیشو یعنی مزدا پرستان زرتشتی و پیرو کیش اهورائی و مخالف دیو پرستی نامیدند و پس از گرد آوری قوانین قدیم خود مهر زرتشتی بر آن زدند بعد از آن طریق که هر فصلی از وندیداد را با عبارت “زرتشت از اهورا مزدا پرسید و اهورا مزدا چنین پاسخ داد” آغاز کردند در صورتیکه در هیچ جای گاتها چنین عبارتی به چشم نمیخورد و این شیوه نویسندگان و گردآورندگان کتابهای اوستای بعد است که خواستند به آن وسیله نوشته های قدیم خود را وابسته به دین زرتشتی کنند.

به عقیده نیبرگ خاور شناس نامی سوئد دین زرتشتی در ابتدا در میان قوم ماد و سپس در میان قوم پارس شیوع یافت و از قراین برمی آید که مغ های مادی با آن شم قوی و دید تیز نگرشان چون متوجه خطری از جانب آیین زرتشت شدند و بزودی خود را از هواخواهان متعصب آیین زرتشت معرفی کردند و از آنجا که مغان در میان قبایل ماد طبقه روحانی و پیشوای دینی بشمار میرفتند و برگزاری مراسم مذهبی را انحصارا تحت تسلط خود داشتند و پشت در پشت به ارث میبردند این عمل از نظر گاه خلق و دید مردم طبیعی جلوه کرد و حساب مغاندرست بود چون در دین جدید منصب و موقعیت سابق خود را حفظ کردند و به تدریج همه عقاید و رسوم و آداب و عادات خود را بنام تعالیم زرتشت وارد آیین تازه نمودند و آیین زرتشتی در تحولات پس از آن تحت نفوذ مغان قرار گرفت و در نتیجه طراوت و تازگی و روح معنویت را از آن گرفتند و کم کم اصول فقهی و قوانین خشک و سخت و دشوار و در بسیار موارد غیر عملی را در آن وارد نمودند.

آیین زرتشت خرافات و ساحری و عقیده به جادو و پری را منع میکرد و عبادت واقعی را کار و کوشش و آبادانی جهان می شناخت و مقام انسانی را یکباره تعالی بخشید و اصولی وضع کرده بود که بموجب آن طبقه ممتاز بنام کاهن دیگر نمیبایست نیروهای انسانی را مهار کند و بوسیله خرافات و اوهام دسترنج و حاصل کارش را تصاحب نماید. زرتشت فضیلت و تقوا را جانشین دورویی مردم فریبی کرد. آزادی اراده مردمی و مقام ارجمند اندیشه و خرد را توصیه کرد . بهر حال دین زرتشت از مغان مادی لطمه لطمه سخت خورد و آسیب فراوان دید زیرا آنان به سبب مداخله در امور عرفی مردم آن را جنبه مقدس دینی و رنگ مذهبی می بخشیدند. این طایفه در همه امور که پیش می آمد حق مداخله داشتند و می توان گفت که هر فردی از گهواره تا گور در تحت نظارت و سرپرستی آنان بود چنان که در زمان ساسانیان  کشور ماد و خصوصا ایالت آتروپاتن “آذربایجان” را کشور مغان مینامند. شور بختانه بعد ها که دانش اوستا شناسی در میان خاور شناسان پدید آمد ، برخی سهوا یا عمدا آنچه در آن مجموعه ها بود به حساب پیامبر ایران و دین واقعی زرتشتی در آوردند.

 

زبان وندیداد

وندیداد به زبان اوستا یکی از شاخه های معروف زبان هندرو ایرانی نوشته شده است. این زبان قرابت نزدیکی با سانسکریت زبان و داها یا کتابهای دینی هندوان داشت و در هنگام پیدایی اشو زرتشت در سراسر فلات بزرگ ایران مردم با لهجه های مختلف با آن سخن میگفتند و مینوشتند. گرچه بخش عمده کتابهای دینی ایرانیان در زمانهای مختلف بدین زبان بود نمیتوان همه کتابهای اوستا را به زرتشتیان نسبت داد همانگونه که نمیتوان تمام نوشته های سنسکریت را مربوط به دین برهمایی دانست.

دکتر علی شریعتی درباره تارخ مذاهب راجع به دین زرتشتی نوشت : “نباید کتابهایی را که حتی بوسیله اهل همان مذهب نوشته شده است و با اصل دین منافات دارد ملاک قرار داد فقط به دلیل آنکه اهل همان مذهب نوشته اند” من به عنوان معلم نمی توانم به تعلیم و علم و به حقیقتی که خود مدافع آن هستم خیانت ورزم و اگر بخواهم از دینی سخن بگویم سراغ کتابهای اصلی را باید بگیرم نه آنکه بجای خواندن گاتهای زرتشت با آنهمه زیبایی به سراغ وندیداد بروم. چون محققان میگویند این وندیداد در زمان ساسانیان به اوستا افزوده شده است و سند نیست و بینش و عقایدش مغایر با روح و فکر و مکتب زرتشت است. بدیهی است که همه احکام آن مغایر نیست .

 

کتاب های اوستا

پس از گسترش دین زرتشتی ایرانیان شروع به گردآوری و تدوین تاریخ و فلسفه و علوم و روایات ملی و قوانین دینی و عقاید باستانی نیاکان خود کردند و بنا بر نوشته های کتب پهلوی در آغاز آنها را بر روی دروازده هزار چرم گاو با آب زر نوشتند و بعد ها به بیست و یک نسک کتاب درآورده شد. این بیست و یک جلد کتاب اوستای اولیه به سه بخش هفت جلدی تقسیم گردید که هر بخش دارای مضامین مخصوصی بود و بقرار زیر نامگذاری شد.

1- هفت جلد نخست به نام کتابهاب گاهانی یا سرود و مناجات های دینی نامیده شد که حاوی گاتهای خود اشو زرتشت و اصول و فروغ و احکام بایسته دینی زرتشتی بود.

2- هفت جلد دوم بنام مانترائی یا کلام مقدس اوستایی نامیده شد و شامل نمازهای بایسته و ادعیه لازم جهت برگزاری مراسم دینی و جشن های گوناگون فصول هر سال بود.

3- هفت جلد سوم بنام کتابهای دادی یا قانونی معرفی شد که درباره قوانین مدنی و کیفری و دینی و بهداشتی و غیره بحث میکرد و وندیداد جزو نوزدهمین کتاب این بخش است.

از روی این تقسیم بندی بخوبی مشاهده می شود که کتابهای قانون در این گروه در درجه سوم اهمیت قرار داشت و قوانین در دوره های مختلف بنا بر محیط زمان و مکان متفاوت بود و هرگز با نسک های دو بخش نخستین برابر نمی باشد و قدرت بیشتری دارد. علاوه بر این در زمان اشکانیان و ساسانیان کتابهای قانون بسیار دیگر به زبان پهلوی نوشته شد که نام بعضی از آنها عبارت است از مادگان هزار دادستان. هزار ماده فتوای دینی. دینکرد. بندهشن. وجر کرد دینی. شایست ناشایست. صد در بندهشن. نیرنگستان. دادستان دینی . مینوخرد. هیربدستان صدر در نثر و اخیرا آیین نامه یا احوال شخصیه زرتشتیان ایران بر پایه آداب و رسوم و سنت ها و مقررات متداوله از مشروطیت به این طرف تدوین گردید و اکنون معمول و قانونی است و نکته ای که در این مورد باید در نظر داشت آن است که اشوزرتشت پس از برگزیده شدن به پیغمبری از طرف پروردگار مامور تبلیغ یکتاپرستی و وضع دستورات دینی و اخلاقی برای بهتر زیستن مردم شد. پاداش اجرای آن را رسیدن به نعمات و خوشیهای بهشت و نجات از سختیها و شکنجه های دوزخ در هر دو جهان بیان کرد . یکتا پرستی و پیروی از اندیشه و گفتار و کردار نیک و کار و کوشش و آبادانی زمین و پرورش حیوانات اهلی و تحصیل علم و رعایت بهداشت و جلوگیری از جنگ و خونریزی و طرفداری از صلح و سازش و آشتی آموخت. بهر صورت بررسی و سخن گفتن در مسائل وابسته بقوانین زرتشتی مستلزم درک و آگاهی قبلی درباره ادیان و مذاهب و آداب و رسوم و قوانین در میان مردمان هم عصر اشوزرتشت و طرز برخورد آن حضرت با آن مسائل است بویژه اطلاعات درباره مغان و پیشوایان دینی هر گروه ایرانی قبل از گرایش آنان بدین زرتشتی کلید و راهگشایی است از برای مباحث فنی در آیین اشوزرتشت.

در ضمن باید در نظر داشت که مغان مادی و آذربایجانی و بابلی با موبدان زرتشتی یکی نیستند گرچه لقب پیشوایی مشترکی دارا میباشند.

 

مذاهب ایرانیان پیش از آمدن زرتشت

در زمان پیدایش اشو زرتشت بیشتر ایرانیان پیرو مذاهب هندوایرانی یا دیوپرستی بودند. برخی از آنان شهر نشین شده به شغل کشاورزی و دامپروی پرداختند و بعض دیگر چون تورانیان زندگی چادر نشینی خود را ترک نکردند و شغل عمده آنان راهزنی و قتل و غارت شهر نشینان و کشاورزان بود. در آن میان بعض ایرانیان علیه دیو پرستی برخاسته به یکتا پرستی رواوردند. اوستا مذاهب آن گروه از ایرانیان قبل از زرتشت را “پوریود کیشان” یا پیروان کیش پیشین یعنی مذاهب پیش از زرتشت مینامند.

 

دیوان چه موجوداتی بودند

دیوان در اصل خدایان هند و ایرانی بودند. هنوز هم در هندوستان به همان مقام خدایی باقی اند و پرستش میشوند اما در ایران بنابر مندرجات کتب پهلوی تاریخ باستان و شاهنامه فردوسی مخالفت با دیو پرستی سابقه چند هزار ساله داشت و هرچند اشوزرتشت نیز آنان را از تخت فرود آورد باز هم تا قرن ها آیین دیو پرستی در مناطق کوهستانی و صعب العبور سلسله جبال البرز و بخشهای مازندران و گیلان و سواحل دریای خزر باقی ماند و اصطلاح معروف دیوان مازندران و نامهای فعلی در آن نواحی چون دیوسالار و دیوشلی و دیوان دره و خدیو گویای این حقیقت است. سپس به سبب گسترش دین زرتشتی دیو بر اهریمن و شیطان نیز اطلاق شد و دیوان را مظهر عوامل بد طبیعت چون بیماریها و آفات ارضی و سماوی دانستند و نام دیوان و دروجان و جادویان و پریان در یک ردیف قرار گرفت و گجسته یا ملعون خوانده شدند.


محتویات وندیداد

پس از خواندن وندیداد میبینیم که قوانین و احکام آن بسیار قدیم است. در عین حال پاره ای از آنها از بهترین قوانین بهداشتی و روش پیشگیری و دفع امراض در زمان خود میباشند و حتی امروز هم می توان آنها را از اصول مسلم بهداشتی دانست . از طرف دیگر نمیتوان کتاب وندیداد فعلی را نیز همان وندیداد قدیم دانست زیرا چنان که دیدیم یسنا و یشتها وندیداد را از داد زرتشت جدامیداند در صورتی که وندیداد حاضر مخلوطی از بخشهای وندیداد قدیم و شرح زندگانی اشوزرتشت و ترجمه پاره ای از اوستاها و شاید که سبب اختلاط آن باشد که در زمان ساسانیان که مغان بار دیگر بریاست دینی و قدرت رسیدند اغلب آداب و رسوم مذهبی قدیم خود را مانند دخمه گذاری به دیگر زرتشتیان تحمیل کردند و چنانکه در اغلب فصول وندیداد دیده میشود امر اکید صادر کردند که هیچ زرتشتی حق ندارد از آن پس مرده خود را در زمین دفن کند یا آنرا بسوزاند بلکه موظف است که آن را به دخمه سپارد و آنگونه تحمیل عقیدتی را آن زمان در وندیداد به یادگار گذاشتند.

 

اکنون شرح مختصری از هر یک از فصول وندیداد

نخستین فصل

 مربوط است به مهاجرت آریاها از میهن اصلی شان آریاویج و طی کردن شانزده شهر یا استان خاور ایران فعلی مانند سغد ، مرو ، بلخ ، نسایه ، هرات ، کابل ، اورغانج ، گرگان ، رخج ، هلمند ، ری ، چخرم ، گیلان ، دیلم ، پنجاب و رنگها . انگیزه آن مهاجریت را بند چهارم و حوادث دوره آخرین یخ بندان زمین میداند که به تدریج هوای خوب آریاویج تبدیل به هوای سرد و یخ بندان شد چنان که ده ماه در سال زمین از یخ و برف پوشیده بود و بیش از دو ماه سال هوا ملایم نبود آن هم به اندازه که برف و یخ را آب کند نه . این فصل ضمنا ما را متوجه ثنوی بودن عقیده دینی آن مردمان غیر زرتشتی و گردآورندگان تاریخ یادشده میسازد و به زمان های بسیار پیش از اشو زرتشت مربوط میشود.

فصل دوم

 مربوط است به دوران سلطنت جمشید شاه پیشدادی که از شاهان مشترک هند و ایرانی بود و در ایران بنام جم و در هند بنام یم معروف است. در این فصل از هوای معتدل و نیک آریاویج و آبادانی و سرسبزی آن پیش از حوادث یخ بندان سخن رفته است و میفهماند که در چنان محیط خوب و هوای مساعد چگونه انسان و جانوران اهلی رو به فزونی نهادند چندآن که جمشید ناگزیر شد که به سبب تنگی جا بتصرف سرزمینهای جنوبی تر دست بزند و این پیشروی در سه مرحله و هر مرحله بعد از هر سیصد سال انجام پذیرفت که مهاجرت هند و اروپائیان یکی از آن مراحل بود . بند بیست و دو از حادثه یخ بندان و ساختمان قلعه معروف به ورجم کرد در سه طبقه هر یک برای حفظ انسان و حیوان و نباتات به ترتیب سخن میگوید که شبیه به کشتی نوح میباشد و نخستین ریاست این قلعه به اروه تدنر تفویض گردید و معلوم نیست که این شخص پسر اشو زرتشت بود یا شخص دیگری اما هم عصر بودن شاه جمشید با اروه تدنر قابل قبول نمیباشد. باز در بند چهل و دو این فصل از مرغی به نام کریشپتان یاد شده است که شبیه کبوتر است و توانست قسمت خشک زمین را با پرواز خود و آوردن شاخه ای از سبزی اطلاع دهد.

فصل سوم

 از بهترین و بدترین جای زمین سخن رفته است و بهترین جای را محلی میداند پر از آب و درخت و چراگاه که مردان پارسا با خانواده خود به نگهداری گاو و گوسفند و آتش و سگ مشغولند و بدترین جای زمین را شوره زار و خاک بی آب و غلف میداند.


اهمیت اجاق خانواده

نکته ای که در این فصل جلب نظر میکند اهمیت روشن بودن اجاق خانواده است در زمانی که هیچگونه کبریت یا وسایل آتش افروزی دیگر موجود نبود و نگهداری آتش در خانه یا آتشدان ویژه در هر محله برای استفاده همگان از لوازم اولیه زندگانی بشمار میرفت . اصطلاح معروف فارسی “اجاق خانواده ات همیشه روشن باد” و “چراغ خانه ات خاموش نشود” بسیار قدیم است.

سگ نگهبان

ضمنا فصل سه شخص را متوجه ارزش و اهمیت خدمات سگ در میان کشاورزان و ایلات و عشایر میکند. در روزگار پیشین اگر کسی به منظور سرقت گوسفند از گله یا دستبرد زدن به چادر عشایر یا خانه و محله ای ، سگ گله یا ایل یا سگ خانه و محله ای را می کشت مستوجب کیفر حتی مرگ بود و کشتن سگ بمنزله کشتن ادمیان تلقی میشد. بدان سبب در قدیم سگ خانه و گله و ایل دارای ارزش خاص بود و پیش از آنکه خانواده ای بر سر سفره مینشستند میبایست از هر غذای سفره لقمه ای را برای سگ جدا کرده و به او بدهند. در میان مردمان قدیم نسبت به اسبان کارزاری و مرکب شاهان و پهلوانان و سرداران نامی نیز همان ارزش و اهمیت را قائل بودند.

در بند دوازده تاکید قانونگذار وندیداد در دخمه گذاری اموات و دوری از بخاک سپاری یا سوزاندن آن می نماید که در میان ایرانیان باستان هر سه روش دفن اموات با هم معمول بود و هر گروه روش دیگری را تقبیح میکردند. مثلا در یک زمان مردمان ماد روش دخمه گذاری و هخامنشیان و اشکانیان روش خاک سپاری و گروهی دیگر مانند بعض ایرانیان و هندوان سوزاندن جسد مرده را ترجیح میدادند. راجع به سوزاندن جسد مردگان در میان ایرانیان نیز فردوسی در شاهنامه پس از پایان جنگ میان ایران و توران میگوید : همی هر کسی هر سو آتش فروخت یکی خسته بست و یکی مرده سوخت . واژه دخمه نیز اصلا دغمه بود که بمعنی جای داغ کردن و سوزاندن است . و به نظر میرسد که این قوانین دوران عشایری و قبل از زرتشت بعمل در می آمد.

در یند بیست و دو از میان برداشتن درندگان وحشی و حشرات موذی (خرفستران) مانند گرگ و مار و عقرب و موش و قورباغه و همچنین دفع آفات نباتات و عوامل امراض در تمام فصل های وندیداد مانند این زمان توصیه شده است.

در بند بیست و سه آمده است که کسی که بیش از همه غله و علف و درختان میوه دار بکارد و به زمین خشک آب رساند یا باتلاقی را بخشکاند زمین را خوشحال کرده است .

در بند بیست و پنج زمین مانند زنی فرض شده است که چون محصولی از آن بدست آید چنان است که آن زن فرزند آورده  و خوشحال است.

در بند بیست و نه زمین به کشاورز تنبل نفرین کرده می گوید ای کسی که مرا برای باروری بکار نینداختی باشد که بر در دیگران بگدایی ایستی و روزی خود را از دیگران طلب کنی و آنان تو را با دادن خوراک پس مانده از خود برانند . امروز هم در مورد خودکفایی بسیار سخن میرود.

در بند سی و یک هر که غله در زمین بکارد چنان است که پارسایی کاشته و دین مزدیسنی را رواج داده است.

در بند سی و سه کسی که چیزی نخورد توانایی تن ندارد و توانایی تن یعنی توانایی خرد و روان . زندگانی جهانی جسمانی وابسته به تغذیه است و عدم تغذیه ناتوانایی و مرگ در پی دارد .

خلاصه قسمت عمده این فصل در فضیلت کشاورزی و دامپروری و آبادانی است که سبب خوشحالی روح زمین میشود.

در بند سی و شش رسم دخمه گذاری مردگان آمده است که از روشهای بسیار قدیم هندی و ایرانی در زمانی میباشد که بنابر فصل دوم وندیداد سرزمینشان ده ماه در سال پوشیده از یخ و برف بوده و فقط دو ماه هوای ملایم داشتد آن هم نه به اندازه ای که یخها آب شود. در چنان سرزمین هرگاه کسی از دنیا میرفت کندن زمین و دفن مردگان زیر برف و یخ کار نا بخردانه بود و تنها روش عاقلانه برای دفن رفع اموات قرار دادن آن در جاهای بلند و در معرض دید مرغان شکاری یا لاشخوران بخصوص کفتار بود که وندیداد آن را سگ مرده خوار مینامد و حتی بر طبق بند یازده از فصل پنجم دستور آن است که در مواقع طوفان و برف و یخبندان سخت یا محاصره جانوران درنده یا دشمن مردم می توانند اجسام مردگان خود را در گوشه ای از خانه تا مدت یک ماه امانتا و موقتا در زمین دفن کنند و پس از رفع موانع جسد را بیرون آورده به دخمه برند در صورتیکه این عمل در هوای معتدل و گرم ممکن نیست و اجساد متلاشی می شوند. منظور از بیان این مطلب توضیحی است راجع به چگونگی نوع محیط زیست نیاکان بسبب پیدایش این رسم. باید تصدیق کرد که تا عملی مورد قبول عامه مردم نباشد بحکم در نمیاید و قانونی نمیشود.

بند چهل و یک گوید کسی که دین مزدیسنی را بپذیرد از کفر برهد و از گناه پاک گردد. دین مزدیسنی آدمی را از اندیشه و گفتار و کردار بد باز دارد و به راه نیکی و خوبی کشاند.

فصل چهارم

از انواع عهد و پیمان و گناه عهد شکنی (مهر دروج) و جزای عمل ضرب و جرح و قتل و نقص عضو سخن میگوید

در بند چهل و چهار لزوم تحصیل و علم و مال حلال و ازدواج و داشتن فرزند صالح و ساعات تحصیل گوشزد میشود.

در بند چهل و هفت گفته شده است هر آینه مرد زن دار بر کرد (مجرد بی همسر) ترجیح دارد و کسی که عمدا از ازدواج و داشتن فرزند و خان و مان سر باز زند گناهکار است.

فصل پنجم

درباره انواع نجاسات و لزوم دفن موقت اموات در هنگام بخ بندان سخت و لمس نکردن مرده و مراعات طهارت و پاکیزگی است.

بند بیست و یک گوید طهارت و پاکیزگی از گاه تولد تا هنگام مرگ از بایسته های مردم است (رجوع شود به یسنای چهل و هشت بند پنج) .

در بند بیست و هشت فقط از سه طبقه مردم یعنی پیشوایان و ارتشیان و کشاورزان یاد شده است  و نشان می دهد که طبقه چهارم یا پیشه وران هنوز بوجود نیامده بودند.

نکته ای که در این فصل جلب نظر میکند آن است که طبق دانش پزشکی امروز دست زدن به جسد مرده در صورتیکه حامل میکروب نباشد مانعی ندارد اما در قانون وندیداد جسد مرده چون رو به فساد و گندیدن میرود ناپاک است و کسی که دست به آن زند موظف است که تن و جامه خود را طبق آیین بشوید و پاک سازد. همچنین زنان دشتان پازنانی که بچه مرده زائیده اند و نیز زنان زائو پس از مدت معین با غسل و طهارت پاک میشوند و میتوانند با اهل خانواده معاشرت کنند.

فصل ششم

طرز طاهر کردن زمین و آب آلوده و رفع نجاسات و کیفر کسانی که آن را مراعات نمیکنند و سبب شیوع امراض گردند بحث مینماید.

فصل هفتم

در باره تطهیر لباس و غله و هیزم و علف و اشیایی که در تماس با مرده انسان یا حیوان قرار داشته است بحث میکند .

از بند سی و شش تا چهل و چهار راجع به لزوم تحصیل علم پزشکی و گذراندن دوره نخصصی جراحی و انواع پزشکان و میزان مزد پزشک و دام پزشک سخن رفته است.

از بند پنجاه و هفت به بعد از انواع امراض و طرز پیشگیری و تطهیر ظروف مریض سخن رفته است.
نکته جالب در این فصل شست و شوی ظرف آلوده است که با سه چیز یعنی شاش گاو و خاک و آب که آن را سه شور خوانند واجب میداند. لازم میدانم که این مطلب را یادآور شوم که در طب قدیم هند و ایران و یونان و مصر بکار بردن ادرار انسان و حیوانات برای گند زدایی و دفع سموم حشرات معمول بود و حتی گاه خوردن آن را نیز تجویز میکردند. امروز پزشکان ایورودیک هند آشامیدن ادرار خود را برای پیشگیری از امراض بعنوان پادزهر امراض شخصی لازم میدانند . از روی نتیجه آزمایشگاهی و نوشته های پزشکان در دایره المعارف پزشکی بویژه چمبر ثابت گردیده است که ادرار گاو و حیوانات گیاه خوار دیگری دارای مقداری اسید کاربولیک و بنزوئیک و گلی کوسین است که دارای خاصین میکروب کشی و گندزدایی میباشد. مخصوصا آمونیاک موجود در ادرار یکی از وسایل تجزیه سموم حشرات در محل گزیدگی است. رجوع شود به کتاب قوانین بهداشت در دین زرتشتی نوشته سهرابجی دوباش فصل سیزده.

گرچه این طرز معالجه و مداوا تنها وسیله ای بود که در قدیم آسان در دسترس کشاورزان و دامپروران قرار میگرفت بدیهی است که امروز داروها و وسائل گند زدایی موثرتر دیگر هست و احتیاجی به طرز معالجه و استعمال داروهای چند هزار سال پیش نیست و عقل سلیم آن را نمی پذیرد. خاک و آب طبق مندرجات این فصل از جمله مطهرات است و در هنگام دست نماز گرفتن برای عبادت دستور است که هرگاه آب موجود نباشد باید با خاک تمیز و پاک گرفت مانند تیمم در اسلام.

فصل هشتم

در طرز تطهیر و ضد عفونی کردن کلبه و خیمه و کپری که انسان یا حیوانی در آن مرده باشد بوسیله دود دادن با گیاهان مخصوص میباشد.

بند یازده مربوط است به تطهیر مرده کش و اشیایی که در تماس با مرده بود.

از بند سی و شش تا چهل و دو گناهان لواط و فحشا و غیره را نام میبرد و شدیدا نهی میکند.

بند سی و هفت از یک نوع غسل یا تطهیر بنام برشنوم سخن رفته است که عبارت است از شست و شوی تن از فرق سر تا کف پا بروش مخصوصی که دیگر در هیچ جای بدن گمان آلودگی نرود. برشن یا بشن یعنی سر تا پای انسان کاملا پاک گردد. این تاکید در موردی است که شخص با جسد انسان یا جانور مرده ای که پر از چرک و خون یا مرطوب باشد تماس یابد.

فصل نهم

از یک نوع برشنوم که نشوه نامیده میشود بحث میشود. در مواقع شیوع امراض همه گیر چون وبا و طاعون و آبله و مخملک اگر شخصی یا مرده ای که از آن امراض در گذشته بود تماس میداشت تطهیر برشنوم و اقدامات شدیدتر و در مدت نه شبان روز انجام میگرفت . در آن حالت اگر مسافری از شهر محل شیوع مرض میخواست به شهر دیگری وارد شود ابتدا او را در بیرون دروازه شهر در محلی مخصوص بنام نشوه خانه نگه میداشتند و جامه ورخت و اثاثیه اورا با گیاهان مخصوص بخور و دود میدادند و سپس تن اورا بروش مخصوص و با احتیاط کامل غسل میدادند و نه شبانه روز که دوره کمون بیماریهاست در آن محل نگهداری میکردند. در آن مدت هر سه شبان روز غسل نامبرده تکرار میشد و هرگاه شخص مسافر در پایان مدت سالم بود او را به شهر راه میدادند . محل غسل اشخاص یاد شده نیز طبق بند سه مجزا بود و حتی الامکان با آب و درخت و مسکن و حیوان تماس نداشت. برابر بند سی و هفت شخص غسل دهنده یا مامور بهداشت عمومی نیز بایست دارای تجربه و از مسئولیتهای خود نسبت به شیوع امراض آگاه باشد. در بند چهل و یک در مورد موی سر و ناخن و هر چیز که از بدن انسان جدا میشود احتیاط لازم توصیه شده است.

فصل دهم

از نیایش ها و دعاهای لازم که شخص غسل گیرنده باید پس از غسل با دستهای برافراشته دوبار یا سه بار یا جهار بار تکرار نماید بحث شده است و جالب آن است که همه این نیایش ها منتخب آیات گوناگون یسناست. چنانکه که گفته شد مغ ها این رسوم و آداب خود را با قوانین و آیات مقدس اوستایی برای جلب نظر زرتشتیان همراه میکردند و انجام میدادند.

فصل یازدهم

حاوی طرز تقدیس آب و زمین و درخت  و مواشی و خانه و مردان و زنان و تمام آفریده های نیک است که باید همراه گفتن آیات مقدسه چون اشم وهو ، یتااهو ، کم نامزدا و دیگر قطعات یسنا انجام گیرد.

فصل دوازدهم

مدت احترام و گرامی داشت روان در گذشته هر یک از افراد خانواده را بقرار زیر تعیین میکند و آن را بنام مدت خانه نشینی یا توقف در خانه و بازدید نکردن از اشخاص میخواند.

1- برای پدر یا مادر شصت روز.    2- برای پسر یا دختر سی روز.    3- برای برادر یا خواهر سی روز.

فصل سیزدهم

از انواع سگ یعنی سگ گله . سگ ایل . سگ محله . سگ آبی و سگ خاردار (خارپشت) صحبت شده است و نگهداری آنان را از کارهای پر ثواب میداند ضمنا در بند بیست و نه طرز برخورد و مداوای سگ هار نیز دیده میشود.

در بند پنجاه و دو از نوعی سگ بنام سگ آبی سخن رفته است که در چشمه و قنات مسکن دارد و سبب تصفیه آب از نجاسات و کشتن آن را کاری پر گناه شمرده است.

فصل چهاردهم

بنابر این فصل شخص در برابر کشتن سگ آبی علاوه بر کفاره ای که باید بپردازد موظف است که تعداد زیادی مار یا سگ مار یا قورباغه یا حشرات زیانمند دیگر را مانند مور گزنده یا پشه معدوم سازد. در بند پانزدهم این فصل تنها جهازیه ای که هر دختر باید به خانه شوهر ببرد گوشواره ایست که بر گوش دارد و این اشاره به زندگانی ساده و بی تکلف مردمان زمان وندیداد است.

فصل پانزدهم

گناهان بزرگ یا معصیتهای کبیره از نظر دینی و اخلاقی و نه از دید مدنی و جزایی در صورتی که گناهکار از توبه کردن و کفاره دادن سر باز زند بدین قرار است :

1- کسی که یک فرد زرتشتی را عمدا به قبول دین یا مشروب دیگری وادار سازد.

2- کسی که سگ پاسبان گله یا ایل یا محله ای را بقصد دزدی زخمی کند.

3- کسی که سگ حامله ای را بزند یا بترساند بطوریکه سبب سقط جنین او گردد.

4- کسی که سگ را به چاه یا دره یا نهر آب پرت کند و سبب قتل او گردد.

5- مردی که با زن دشتان هم خوابگی کند.

6- مردی که با زن حامله هم خوابگی کند و سبب سقط جنین او گردد.

7- مردی که دختر باکره را بفریبد.

8- زن فریب خورده حامله ای که رضایت به سقط جنین خود دهد.

9- کسی که دختر یا زن خود را وادار به سقط جنین کند.

10 پزشک یا زنی که وسیله سقط جنین زنی را فراهم سازد یا خود آن عمل را انجام دهد.

بند بیست و یک گوید توجه و اطعام سگ ماده و توله هایش بعهده کسی است که آن سگ در نزدیکی خانه اش بزاید. بند پنجاه و یک گوید کسی که چنین سگ و توله هایش را بکشد گناهکار است.

فصل شانزدهم

درباره حیض و رعایت حفظ الصحه و غسل حایضه و احتیاطهای لازم درباره آن و گناه جلوگیری از حیض.

 

فصل هفدهم

طرز ستردن موی و ناخن و دفع آن بمنظور جلوگیری از آلایش است.

فصل هجدهم

در این فصل پیشوایانی که پیش از فراگرفتن اوستاهای بایسته و روش صحیح انجام فرایض دینی به برگزاری مراسم بپردازند فریبکارند. بند پانزدهم اهمیت پرورش خروس در خانه برای آگاه شدن از اوقات شب و روز و ساعتهای معین برای فرایض دینی و دنیوی را می نماید. بند چهل مربوط به گناه ایستاده ادرار کردن و بند چهل و شش غسل احتلام و بند پنجاه و چهار گناه سدره پوش نشدن بعد از رسیدن به سن پانزده سالگی است. بند شصت و دو گناه ازدواج با غیر همکیش و بند شصت و شش گناه هم خوابگی با زن دشتان را تعیین میکند.

فصل نوزدهم

گوید که بهترین حکومت آن است که از درویشان و مستضعفان حمایت کند. بند سه در کوشش اهریمن و دیوان برای فریفتن اشوزرتشت و شکست خوردن آنان و بند پنج ظهور سوشیانس از مشرق ایران و بند نه تا هفده ستایش زروان اکرنه (زمان بی پایان) و تواش خودداده (آسمان یا فضای خود ساخته) و هوا و زمین و درختان است. بند بیست گوید جسد مرده نجس است و هرکس که به آن دست زند باید خود را بشوید. بند بیست و شش لزوم تبلیغ دین و جواز ارشاد به دیگران را میرساند. بند بیست و نه حاوی رسیدن روح به پل چینود در صبح چهارم پس از مرگ و داوری او در دادگاه الهی میباشد. در بند سی و نه نام هفت کشور روی زمین و در بند چهل و سه اسامی شماری از دیوان مخالف امشاسپندان است. بند چهل و شش در سوگوار شدن دیوان از تولد اشوزرتشت در خانه پوروشسب و کوشش آنان در کشتن پیغمبر است. نکته جالب در بند نه و سیزده و شانزده و بیست و هفت این فصل اشاره به زروان است که زروانی بودن نویسنده آن را مینماید.

فصل بیستم

روش مداوای (اترت) نخستین پزشک آریایی معرفی شده است که بوسیله داروهای گیاهی و معدنی و جراحی بیماران را از انواع بیماری نجات بخشید (رجوع به ترجمه گاتها یسنای نه). در بند سه انواع بیماری بقرار زیر نام برده میشود :

1- تفنو . تب .   2- سارنه . سردرد .   3- سارس تپه . تب نوبه . مالاریا .   4- اژی واکه . مارگزیدگی .   5- استه ایریه . استخوان درد . روماتیسم و سیاتیک . 6- مهرکه . مرگش . طاعون .   7- داژو . سوختگی .   8- پیسه . پیسی . برص . جرب .   9- پامن . کچلی . گری .   10- وزمنواسته . نرمی استخوان رجوع شود به کتاب قوانین بهداشت در دین زرتشتی نوشته سهرابجی دوباش.

نام چند بیماری دیگر در این فصل آمده است که هنوز ناشناخته میباشد و نام فرسی آنها معلوم نیست . در بند یازده این فصل از روانپزشکی یا مانتره پزشک که بوسیله نیایش و دعای ائیره منه ایشو ( یسنای پنجاه و چهار ) و یتااهوویریو و کیمنامزد جن زدگان و پری زادگان را درمان میکنند سخن به میان می اید.

فصل بیست و یک

نیایش و درود پروردگار چون زمین و آب و باد و باران و شفق و شام و دریا و ستارگان و خورشید میباشد. بند پنج خطاب به مردان و زنان است که هنگام طلوع خورشید بپاخیزید و خانه خود را پاک و پاکیزه کنید و به کار روزانه و وظایف بایسته خود بپردازید تا تندرست و نیرومند شوید و صاحب فرزندان خوب بسیار گردید و دامهای فراوان با شیر و چربی و روغن وافر به شما ارزانی گردد و دارای آب فراوان و کشتزارهای بسیار شوید و در پایان بهشت را بدین وسیله برای خود فراهم سازید.

فصل بیست و دو

مانند فصل اول عقیده ثنویت و زروانیگری نویسندگان وندیداد بخوبی نمایان است و هورمزد و اهریمن که از عقاید اصولی پیروان آن دین بود بخوبی آشکار میشود و روشن میگردد که پیش از ظهور اشوزرتشت آن عقیده برجا بود و تا اواخر سلسله ساسانی باقی ماند و بعد ها پیروان آن آئین به نام جبری و دهری معروف شدند و شماری از سربازان و افسران و بزرگان ایران تا هنگام یورش تازیان رزوان داد نامیده میشدند. آنان پس از گسترش اسلام و گرویدن به دین جدید عقیده ثنویت و جبری و قدری خود را بدین جدید وارد کردند و فرقه جداگانه ای بنام دهریون بوجود آوردند. نفوذ آن عقیده بتدریج در ادبیات کشور ما چنان اثر گذاشت که کمتر کتاب منظوم فارسی قرون گذشته را خالی از نفوذ و اهمیت قضا و قدر و بخت و اقبال و چرخ گردون روزگار و مانند آنها می یابیم.

 

موبد رستم شهزادی

تهران 1361


بیشتر بخوانیم : وندیداد ، چگونه این همه دروغ درباره آئین زرتشت ساخته شده ، پیشگفتار وندیداد ، جلیل دوستخواه ، جایگاه وندیداد در فرهنگ وادبیات اوستا

ازدواج با محارم در تحریف واژه “خوات و دتام”

ازدواج با محارم 

ازدواج با محارم در تحریف واژه “خوات و دتام”

در پاسخ به این تحریفات وارد شده به دین زرتشتی و بخصوص در این رابطه فقط میتوان به سخنان بزرگان و موبدان زرتشتی رجوع کرد و به آنها استناد جست و میتوان گفت که دیگر مطالب در این موارد کاملا رد شده هستند .

بر همین اساس و در پاسخ به این بخش میتوانید این فایل تصویری را مشاهده کنید از موبد رستم شهزادی که توسط موبد کورش نیکنام تهیه شده است :

 

http://www.youtube.com/watch?v=oEpW_Bu4-4s

دو خدایی ( ثنویت ) تحریفی آشکار در دین بهی

دین زرتشتی ثنویت اخلاقیست نه دو خدایی !

در سراسر اوستا آنکه شایسته و سزاوار پرستش میباشد اهورامزداست و اهریمن پیوسته مورد تنفر و طعن و لعن هر مومن زرتشتی است. در هنگام نو کردن کشتی هر زرتشتی سه بار در هنگام تکان دادن کشتی میخواند: اهریمن شکسته و نابود باد. اهریمن گناه مینو با همه دیوان و درجان و جادویان گجسته (ملعون) زده و شکسته باد. هیچ کارشان به کامه مباد. هر کار و کرفه ای که هست به کام اورمزد و امشاسپندان باد.

در سراسر تاریخ مذهب زرتشتی هیچگاه اشاره ای که اهریمن مورد ستایش قرار گرفته باشد نیست. از طرفی دیگر اعتقاد به دو مبدا یا دو خدا به معنی اینست که هردو مورد پرستش و جاودانی وازلی باشند در حالی که همه روایات دین زرتشتی حاکی از آنست که در پایان، اهریمن یا بدی از میان خواهد رفت. این ها دلایل روشن و منطقی هستند که نسبت ثنویت یا دوگانه پرستی را به آیین زرتشتی نفی میکند.

اما از لحاظ فلسفی و اخلاقی ثنویت مانند سایر ادیان بزرگ وجود دارد. البته در اوستا نیکی در برابر بدی و سپنتامن در برابر انگرمن شناسانده شده نه در برابر اهورامزدا و این چیزیست که هر اندیشمندی ناچار آن را خواهد پذیرفت.

آقای هاشم رضی محقق و دانشمند در کتاب راهنمای دین زرتشتی مینویسد: اگر خداوند توانای مطلق و به گفته همه دینهای بزرگ تنها نیکی است و نیکی میگستراند پس بدی و تیرگی کجاست و کاهش و پریشانی و زشتی را که آفریده؟ زرتشت راز مسله نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی و اخلاقی با شگفتی خاص میگشاید و آن را با الاهیات نمی آمیزد. خلقت جهان و انسان بوسیله مزدا انجام یافته اما دو مینو یا دو اصل تضاد از خواص ماده یا ذهن و اندیشه آدمی هستند.

اشوزرتشت میگوید: این دو مینو یا دو بنیاد زاده اندیشه آدمی و همزاد هستند و هر یک به تنهایی کار خود را انجام میدهند و از یکدیگر پیروی نمیکنند. این دو خود را در اندیشه و گفتار و کردار هویدا میسازند، یعنی وجود خارجی ندارند و تنها به اندیشه آدمی بستگی دارند.

اشوزرتشت میگوید: این دو مینو در کار خود آزاد میباشند و اگر از اندیشه بگذرند در گفتار پدیدار میشوند و چنانچه از آن هم بگذرند به کردار درمی آیند ازین دو آن کس که داناست نیک را میگزیند نه بد را و آنکه بداندیش است یا نادان، تباهی را اختیار میکند. پس این دو مینو یا دو گوهر ِ همزاد که در گاتها از آن یاد شده وابسته به من یا فکر بشر است. نیکی و بدی از خواص ماده است و اعتبارش به نحوه اندیشه میباشد. راه سپنتامینو درونی و سامان و نظم زندگی را پدید می آورد. (یسنای 31 بند 7).

اهورامزدا جهان شادی بخش را از راه سپنتامینو برای مردم آفرید.(47 بند 3). و مردم تنها از راه سپنتامینو به آرمان و آرزوهای خود میرسند. (47 بند 3).

شادروان ملک الشعرای بهار مضمون این بخش از گاتها را چه نیک سروده که فرموده است:

جهان جز که نقش جهاندار نیست                جهانرا نکوهش سزاوار نیست

سراسر جمالست و فر و شکوه                   در آن هیچ آهو پدیدار نیست

جهانرا جهاندار بنگاشته است                      به شکلی کز آن خوبتر کار نیست

هر آن بد که بینی هم از چشم تست            درین بد زمانه گنهکار نیست

و در پایان یعنی روز موعود رستخیز که منش و دید و خرد بشر به رسایی کامل رسید بدی نابود گشته و سراسر جهان را نیکی و خوبی و راستی و درستی فراخواهد گرفت و اهریمن با بدیهایش محو و نابود خواهد شد.

ناصر خسرو فرماید:

آدمیزاد طرفه معجو نیست                  از فرشته سرشته وز حیوان

گر کند میل این بود پس از آن             ور کند میل آن بود به از آن


اینک ببینیم نظر دانشمندان غرب و شرق درین مورد چه میباشد.

دکتر جیمس مولتن می گوید:

زرتشت خیر و شر را در عرض یکدیگر و دو قوه ازلی نمیداند.عقیده زرتشت در عظمت و کبربایی خدا در سراسر عالم و فیروزی نیکی بر بدی در پایان جهان همانست که در انجیل بیان شده بلکه زرتشت به اسلوب و طریق مخصوص خود حقیقت آنها را ظاهرتر ساخته و به پیروان خود فهمانده است که در گوهر اصلی در ابتدا یکی اختیار خیر و دیگری انتخاب شر نموده و در مخالفت و در ضدیت با یکدیگر درآمده واین ضدیت تا هنگامی امتداد می یابد که ابتاع و جنود خیر غلبه تامه نموده انصار و اخوان شر را بکلی نیست و نابود نمایند.

پروفسور طاهر رضوی استاد دانشگاه کلکته در کتاب پارسیان اهل کتابند مینویسد:

زرتشتیان هرگز معتقد به دوخدا و دو آفریننده نیستند بلکه عقیده دارند که این دو عنصر مخالف، محک امتحان اعمال و معیار فضیلت و رجحان افعالند.اهریمن هیچگاه موضوع احترام پارسیان و زرتشتیان قرار نگرفته بلکه همیشه مورد کراهت و نفرت ایشانست.

شادروان عبدالعظیم فروغان چنین گوید:

جای بسی شگفتی است که وخشور بزرگ ایرانی در 7000-3500 سال پیش در گاتها نامه آسمانی خود یسنای 30 فقرات 3 تا 6 این موضوع ضدین را که فعلا مورد بحث است به نام دو گوهر (همزاد-همیستار) یا دو گوهر پدیدآورنده زندگی و مرگ برای مردم جهان و پیروان خود بیان کرده است و مردم را ازین دو نیرو که جهان مادیات روی آن دور میزنند آگاه ساخته است و ما امروز داریم آن آیات آسمانی را مورد دقت و بحث خود قرار میدهیم. آن وخشور با بیان دو گوهر خواسته است پیروان خود را از مدار جهان مادیات و عالم طبیعت آگاه سازد و از خرد پاک و ناپاک مرادش طینت یا سرشت یا منش پاک و ناپاک است چنانچه فرموده است کسانی خرد پاک دارند که اندیشه و گفتار و کردار نیک و پاک دارند و آنهایی که اندیشه و گفتار و کردارشان بد است خردشان ناپاک و نارساست. در سایر کتب آسمانی نیز این دو را کردار رحمانی و شیطانی نامیده اند. انسان دو آموزگار دارد یکی پاک و دیگری ناپاک و تا درون خود حقایق را بیاموزد و ابواب سعادت و رستگاری را به روی خود بگشاید زیرا وهومن (منش نیک) با اهریمن (منش بد) و فرشته را با دیو و یار را با اغیار نمی توان با هم جمع کرد.

ناصرخسرو درباره این دو آموزگار گوید:

این یک سوی دوزخت همی خواند                    وآن یک سوی ناز ونعمت مینو

در اوستای پتت یک زرتشتی متدین چنین اعتراف میکند که: من بیگمانم به هستی دادار هورمزد و نیستی اهریمن و دیوان و فرجام فیروزی سپنتامینو و نابودی گناه مینو.

سید قطب در کتاب ویژگیهای ایدیولوژی اسلامی ترجمه سید محمد خامنه ای مینویسد:ایدیولوژی اسلامی بر اساس یک ثنویت در حالات زندگانی بشر بنا شده و ارزش این دو حالات بستگی به خود آنها دارد نه به زمان و مکان بلکه بستگی به میزان ثابت ربوبی دارند که زمان و مکان در آن بی تاثیرند. این دو حالات عبارتند از: حالات راه یابی و هدایت و حالت گمراهی و ضلالت، حالت حق و باطل، حالت نور و تاریکی، حالت پیروی از شریعت یا هوی و هوس، حالت اسلام و جاهلیت و حالت کفر و ایمان. وقتی مردم راه اسلام یعنی راه زندگی و نظام اجتماعی را در پیش نگیرند لابد راه دیگری که کفر و جاهلیت و هوی و هوس و تاریکی و باطل و گمراهی است در پیش خواهند داشت. چون دنیا یک محیط مادی است و در هر محیط مادی اصل بر تکامل است و تکامل هستی بر تضاد و کشمکش و تنازع و انتخاب احسن است پس ازین میان هم خیر برمیخیزد و هم شر و تا شر (و شیطان) نباشد تکامل میسر نمیشود، نبودن شر در دنیای خود شری بزرگتر است. بشر به اقتضای فطرتش، پاداش خود را در نزاع با شر و باطل، یاری نیکی و حق خودبخود میگیرد و “لذت و ازین پیکار هم پاداش و هم یکی از عوامل هستی اوست، در همان حالی که رنج را بر خود هموار میسازد و با شر و باطل رودررو میشود و به قدر توان خود پنجه در پنجه آن می افکند، پاداش او در سرشت خود او نهان است و در عین حال به پاداش نیک دنیا و آخرت هم دلگرم است و اطمینان دارد که حتی پیش از روز حساب واپسین این پیکار اثر نیک خود را میبخشد.” اما سوالاتی مانند “شر چرا بوجود می آید و خداوند چرا رنج آفرین است؟ و او که بر جلوگیری و بوجود نیامدن آن تواناست و اگر بخواهد میتواند همه را به راه راست هدایت فرماید، چرا شر را بوجود آورده؟” در پاسخ باید گفت البته خداوند بر تبدیل فطرت انسان یا آفرینش، به فطرتی دیگر تواناست ولی خواسته است که انسان را به این فطرت و جهان هستی را به شکلی که میبینیم بیافریند و کسی از مخلوقات را حق آن نیست که از سبب آن بپرسد چه هیچیک از مردمان خدا نیستند و از نظام کلی جهان این گونه که وجود دارد آگاهی ندارند و حکمت پنهانی در آفرینش هر مخلوقی را نه درک میکنند ونه میتوانند درک کنند. تنها ذات خداوند است که میداند. زیرا که تنها اوست که جهان هستی و جانداران بی جانهای آن را آفریده است و تنها اوست که به آنچه خیر و خوبی است داناست.”اما اسلام سبب شر و افتادن انسان در تنگنای آن را این گونه بیان میکند که تنها عامل شر برای امتحان و آزمایش است که در پیکار انسان و شیطان پدیدار میشود و پیروزی انسان حجاب نیرومندی از ایمان و یاد خدا و پناه بردن به خدا وجود دارد. انسان باید پیوسته با خوبی و بدی آزمایش گردد و در او استعداد ترجیح و انتخاب و یاری خواستن از خدا نهفته است. این دنیا جای آزمایش است، آزمایش با خیر و شر، و هر حرکت یا حالتی برای امتحانی است و برای هر کار نیک یا ناپسند در روز حساب کیفری و پاداشی معین گردیده است.

پژوهنده دانشمند آقای دکتر حسن وحیدی در کتاب خود میفرماید:

همان گونه که میبینیم در سرودهای اشوزرتشت دیالیکتیک را نخست در هستی تشخیص میدهد و سپس بنیاد اندیشه و منش آدمی را بر چنین نگرشی استوار میکند متاسفانه در درازنای تاریخ بویژه در پایان دوره ساسانی وپس از آن و تا به امروز درباره اندیشه های اشوزرتشت که در گاتها آمده برداشتهای بسیار نادرستی میشود و نگرش دیالکتیکی اشوزرتشت به هستی و انسان، به چهره جنگ اهورامزدا و اهریمن درمی آید، حال آنکه در گاتها آنچه هست پیکار بین سپنتامن و اهریمن است که سپنتا به معنی پاک و سازنده است و انگره به معنی زشتی و ویرانگر و من که در واژه های دشمن و بهمن بجا مانده به معنای اندیشه است. بنابراین در اندیشه اشوزرتشت جنگ بین اندیشه سازنده و پاک است با اندیشه ناپاک و ویرانگر، نه جنگ بین اهورامزدا و اهریمن یا ثنویتی که برخی به آن معتقدند.

در فرهنگ زرتشتی نیکی دریک واژه فشرده میشود و آن را اشا یعنی راستی و بدی هم در یک واژه فشرده میشود و آن دروج یا دروغ است. اولی سازنده هستی و دومی ویرانگر آنست نیروی سازنده در اندیشه سپنتامن و نیروی ویرانگر در اندیشه انگره مینوست.

راستی سازنده تن و روان و دروغ بی سامانی و کژاندیشی است. در دیدگان اشوزرتشت جهان آوردگاه دو کشش همزاد و همیستار (ضد) است که یکی سازنده و دیگری ویرانگر است و این دو در هر زمینه و آوردگاهی، از اندیشه آدمی گرفته تا ساختمان اجتماعی و جهانی پیوسته بر ضد یکدیگر در تکاپو و پویش اند و آدمی پیوسته به سود سپنتامن و بر علیه انگرمن تلاش کند.

مولانا به پیروی از فرهنگ زرتشتی در اندیشه های خود دیالکتیک را در جهان هستی به خوبی بازگو کرده میگوید:

این جهان جنگ است چون کل بنگری                  ذره ذره همچو دین با کافری

آن یکی ذره همی برد به چپ                           و آن دگر سوی یمین اندر طلب

ذره ای بالا و آن دیگر نگون                               جنگ فعلیشان به بین اندر رکون

جنگ فعلی هست از جنگ نهان                        زین تخالف آن تخالف را بدان

ذره ای کو محو شود در آفتاب                           جنگ او بیرون شد از وصف و حساب

چون ز ذره محو شد نقش و نفس                      جنگ اکنون جنگ خورشید است و بس

مولانا پس ازین نگرش سرشت آدمی را به دیده می آورد و آن را بر پایه دیالکتیک یا بودن دو گوهر همزاد و همیستار در اندیشه و روان آدمی وامی گشاید:

میلها همچون سگان خفته اند                     اندر ایشان خیر و شر بنهفته اند

تا که مرداری درآید در میان                         نفخ صور حرص کوبد بر سگان

چون بهر جایی خری مردار شد                   صد سگ خفته ز بو بیدار شد

مو به موی هر سگی دندان شده                 از برای حرص دم جنبان شده

صد چنین سگ اندرین تن خفته اند              چون شکاری نیست شان بنهفته اند

یا چو بازانند دیده دو خته                           در حجاب از عشق صیدی سوخته

درین اشعار مولانا بدی و نیکی را با هم درنهاد و سرشت آدمی همراه میداند و اگر بوی مرداری به مشام سگان خفته میل برسد از خواب برمی جهند و هر موی سگ دندانی میشود.

موبد فیروز آذرگشسب در ترجمه گاتها یا سرودهای آسمانی اشوزرتشت درباره نیکی و بدی مینویسد:

“اشوزرتشت جهان هستی را میدان مبارزه و کشمکش دایم دو نیروی ضدین یعنی سپنتامینو و انگره مینو دانسته و میفرماید: این دو گوهر همزاد و همراه در عین حال که با هم مخالف و در ستیزند لازم و ملزوم یکدیگر نیز میباشند. وجود این دو گوهر با هم آفرینشی و هستی را پدید می آورند. مثلا نیروی مثبت و منفی در عین مخالف بودن با یکدیگر موجب بوجود آمدن برق می گردند.

نیروی جاذبه و دافعه موجب ثابت ماندن کرات آسمانی درجای خود میباشد. نیک و بد و زشت و زیبا بستگی به طرز اندیشه ما دارند. آنچه به سود ما است نیک و آنچه به زیان ما باشد آن را بد و نازیبا می شماریم.

بنا به فرموده اشوزرتشت آنچه در این جهان وجود دارد از آفرینش خداوند یکتا میباشد و در ذات خود نیکوست و به منظور خاصی آفریده شده اند مثلا تریاک ماده ایست هم شفابخش و مسکن و هم کشنده و مرگ آور، مقدار کم آن برای درمان دردها و تسکین دهنده آلام بسیار نافع و نیکوست ولی اگر به مقدار زیاد بکار برده شود سبب از کار افتادن نیروهای جسمی و عقلی و روحی و بلاخره موجب مرگ و نیستی خواهد گردید. به عبارت دیگر نیک و بد زشت و زیبا از زمانی بوجود می آیند که بشر پا به عرصه وجود می گذارد و نیروی تشخیص و تمیز او به کار می افتد و به طوری که در بند سوم از هات 30 یسنا آمده است: آن دو گوهر همزاد در آغاز در عالم تصور پدیدار می گردند که یکی نیکی است و دیگری بدی در اندیشه و گفتار و کردار. چنانچه از مفاد بند بالا روشن می گردد دو گوهر سپنتا و انگره دو مینو و دو گوهر همزادی هستند که در برابر هم قرار گرفته اند و در عالم اندیشه و منش می باشد که یکی گوهر پاک یا اندیشه فزاینده و سازنده است و دیگری گوهر ناپاک یا اندیشه ویرانگر و تباه کننده.

انگره مینو که بعدها در زمان ساسانیان به صورت اهریمن تغییر شکل یافته است نمی تواند خالق شر باشد و در برابر اهورامزدا، هستی بخش دانای بزرگ و سرچشمه نیکیها قرار گیرد. اهریمن در نهاد بشر وجود دارد و بستگی به اندیشه ویرانگر شیطان صقتان و ددمنشان داشته و به هیچ وجه وجود خارجی ندارد.

به عبارت دیگر می توان سپنتامینو و انگره مینو را به فرشته خویی و اهرمن صفتی تعبیر کرد که هردو در خوی و خصلت و اندیشه و نهاد انسان قرار دارند و ازو جدا نیستند منتها بنا به آخر بند 3 همین یسنا دانایان و فرزانگان راه نیک و درست را برمی گزینند ولی نابخردان چنین نخواهند کرد وبه بیراه خواهند رفت “شخص نادان و کوردل گرفتار هوای نفس و کج خیالی خود شده و به راه خطا خواهد رفت و در نتیجه کارهای ناشایست و غیرانسانی ازو سر خواهد زد و رفته رفته ددمنشی و اهریمن صفتی در او ظهور و بروز خواهد نمود و تجسمی خواهد بود از اهریمن انسان نما ولی شخص فرزانه و دانشمند راه نیک اختیار خواهد کرد و بر هوسهای نفسانی خویش مهار خواهد زد و با کارهای انسانی و شایسته خود فرشته ای خواهد شد به صورت انسان.”

 

برگرفته از کتاب زرتشت و آموزه های او نوشته روانشاد موبد رستم شهزادی

http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3599/ketab3599.pdf