شهریورگان

شهریورگان

جشن های ماهانه

شهریورگان یا آذر جشن ازجملهٔ جشنهای دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده است و از شمار جشن‌های آتشاست. روز چهارم از هر ماه به نام شهریور می‌باشد و چهارم ماه شهریور درگاهشمار زرتشتی جشن شهریورگان است که برابر سی ام امرداد ماه خورشیدیمی‌باشد.

به موجب یزدان‌شناسی اوستایی شهریور میان امشاسپندان یا ملائک و ایزدان ششگانه از لحاظ مرتبت و مقام دومین است. نخست بهمن و دوم شهریور. این نامدر اوستا خشتر وئیریه آمده که جزء اول به معنی کشور و پادشاهی و جزء دوم بهمعنی آرزو شده می‌باشد پس رویهم به معنی پادشاهی یا کشور آرزو شده ومجازاً به مفهوم عام از آن بهشت نیز اراده شده است.

چنانکه همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهانمینوی نمایندهٔ توانایی و شهریاری مینوی اهورامزدا و در زمین نگاهبانی وسرپرست فلزات به او سپرده شده است. ما نمی دانیم چرا شهریورگان از شمارجشنهای آتش به شمار می‌رفته است.

این جشن از جشن های آتش‌های خانگی محسوب می شود. مردم در خانه‌ها آتشمی‌افروزند و ستایش خداوند و شکر نعمت‌های او می‌گزاردند. در خانه‌ها اغلبمیهمانی برپا کرده و خوراک‌های متنوع و ویژه تدارک می بینند و به مناسبتتغییر هوا شب هنگام در بام‌ها نیز آتش می‌افروزند.

 

 

 

در ادامه نوشتاری ارزشمند از موبد کامران جمشیدی

 

شهریورگان
جشن روز و ماه شهریور

 

موبد کامران جمشیدی

می دانیم که در فرهنگ شادزیستی ایرانی رسم آن است که در هر ماه که نام روز و ماه یکسان می شود آن روز، آن نام و آنچه که نماد و بازگوی آن است، ارج گذاشته شده و جشن گرفته می شود. فلسفه جشن را هم که دانستیم.
ببینیم فلسفه جشن شهریورگان و مانا و مفهوم شهریور که برایش جشن می گیریم چیست.

 

شهرآرایی – جهان آرایی

واژه شهریور، دگرگون شده ریشه اوستایی خود ”خشتر وئیریه” vairya Khshathra می باشد که برنام (عنوان) یکی از پایه های جهان بینی و فرهنگ ایرانی می باشد. اگر بخواهیم مانا و مفهوم آن را بدانیم باید نگاهی ژرف تر به آن داشته باشیم.

 

”خشتر” از ریشه ”خشی” Khshi گرفته شده است و به مانای ساختن ـ بنا کردن ـ آبادکردن می باشد. از این واژه، واژگانی مانند خشت (سنگ بنای آبادانی و سازندگی) ، شهر (جایی که ساخته و آباد شده است)، شهریار (سازنده، آبادکننده، شهرآرا) و مانند آنها ساخته شده است. پس خشتر، همانا سازندگی، آبادگری و شهرآرایی یا سازنده و آبادگر و شهرآرا است.

 

وئیریه، از ریشه ”ور” Var می آید که به گفته بسیاری از زبان شناسان، به مانای ”گزینش” است. پس ”وئیریه” همانا ”برگزیدنی” است.

 

رویهم این دو واژه، یا ”خشتر وئیریه” به ماناهای زیر درمی آید:


• سازندگی خواسته شده، آبادگری آرمانی
• آبادگر (شهریار) برگزیدنی
• آرمان آرزوشده و آرمان سازنده

 

گونه دیگری نیز که می توان به این مفهوم و مانای آن نگاه کرد، مانند دیگر بنیان های این فلسفه، مفهوم ”درونی” آن است، یانی نیروهای سازنده و راننده درونی انسان، یا بخش هایی از روان انسان.

 

از این دیدگاه ”خشتر” آن نیروی روانی سازنده و پیشبرنده درونی است و آن نیرو و توانایی چیرگی بر بخش منفی یا آز و نیازهای ویرانگر روانی است که با واژگانی مانند ”چیرگی یا شهریاری بر خویشتن” نیز مانا می شوند.

 

همانگونه نیز که گفته شد بر بنیان این فرهنگ، قانون، مهر، جنبش و خرد را نمی توان از هم جدا کرد. قانون و دادی که درونمایه اش مهر نباشد و شهریاری که استوار بر خرد نباشد، و هنجاری را که در آن جنبش نباشد به سازندگی و آبادانی نمی انجامند. پس جشن، جنبشی خردمندانه، سازنده و سامان مند می باشد که باید همه این سازه ها (فاکتورها) را در خود داشته باشد.

 

شهریورگان، جشن شهرآرایی، آبادگری و سازندگی است، چه آرایش درون و چه بیرون. شهریور و شهریورگان به یادمان می آورند که بنیان هستی و آفرینش بر پایه پیشرفت و سازندگی و تازه شوی و آبادانی است. هر کاری که در این زمینه ها انجام شود نیکوست.

 

اینکه پیشینیان ما در این جشن چه می کردند، که شوربختانه از آن چیز زیادی به ما نرسیده است، به جای خود اما در هر زمان و مکان هم می توان راه های تازه و مناسب برای جشن گیری و بزرگداشت اندیشید و به کنش کشید. از الهام خود بهره بگیرید.

 

دستکم می دانیم که از یک سو شهریاران نیک کردار و یار شهروندان در این جشن بیشتر با شهروندان خود پیوند می گرفتند و یاری می رساندند. همچنین کشاورزان هم فرآورده های خود را گردآوری می کردند که همیشه با جشن و شادمانی همراه بوده است و هم پاییزه کاری را آغاز می کردند که آنهم جشن آبادسازی زمین می باشد.

 

پس همه رده های هازمانی در این جشن ها هنباز و همکار و همراستا بوده اند و به گفته ای دیگر همه هازمان در آن ها شرکت می کردند و این راه همدلی و همازوری و همشهری بودن را (که به کشور هم شهر می گفتند مانند ”ایرانشهر” ) نیرویی نو می بخشیدند.

 

ما هم اگر به فرهنگ آبادگر و شادکن خویش باور داریم و دلبسته ایم این جشن ها را، با نگرش به درونمایه و فلسفه آن ها جشن بگیریم و با همازوری یکدیگر نیروهای مثبت و سازنده را نیرورسانی کرده و از میوه های نیک آن همگی بهره مند شویم.

شهریور گان بر همه شما آبادگران هستی شاد و پیروز باد. ایدون باد.

————————————————————–

شهریور، توانایی در مهربانی و گذشت است      

رامتین شهرت  

۳۰ امرداد ۱۳۸۷

كاسه روزین كه در مراسم مختلف همچون گاهنبارها استفاده می شود

ز شهریورت باد فتح و ظفر     بزرگی و تخت و كلاه و كمر

 در اوستا خشتروئیریه در پهلوی خشتریور و در فارسی شهریور گوییم. این واژه از دو جز خشتر یا همان شهر خودمان به معنی شهریاری و مملكت آمده است و جز دوم صفتی است هم خانواده با ور و به معنی آرزو شده و این گونه می شود كه شهریور را كشور آرزو شده و شهریاری مطلوب معنا می نمایند.

شهریور در اوستا به معنای بهشت برین و سرزمین فناناپذیر نیز به كار رفته و انسان باید تلاش كند تا پس از مرگ شایسته ی این مملكت باشد.

شهریور كه مهر، آسمان و خور را یاری طلبیده و با دیو سئورو (دیو سلطنت بد و آشوب و مستی) در ستیز است در جهان مادی نگهبان فلزات است و ایزد رحم و نیروی یاریگر گر ضعفا می باشد و هر چه پیروزی از آن پادشاهان  دادگر است از از یاری و مدد او است.

استاد خنجری در كتاب بینش زرتشت شهریور را توانایی در گذشت و مهربانی،‌ تسلط بر اراده، هماهنگی بین خواست و خرد، آزاده بودن و آزاد اندیشیدن دانسته اند.

 و متذكر گشته اند، كسی كه آراسته به این امشاسپند باشد، جز در راه خوشبختی بشر و آبادانی جهان گام بر نمی دارد.

شهریور علاوه بر امشاسپند بودن، نام یك ماه و یك روز از سی روز ماه نیز می باشد و شهریورگان نام جشن آن است، جشنی كه آذر جشن نیز خوانده می شود و با ریحان (سپرغم) زینت می گیرد.

“این روز را آذرجشن گویند زیرا كه او اندر آخر ایام تابستان است و اول تغییر هوا بود و میل كردن آن به سردی و رغبت مردمان به آتش افروختن پیش خویش”

 

منابع:

دانشنامه مزدیسنا- دكتر موبد جهانگیر اشیدری

بینش زرتشت- خداداد خنجری

یشت ها- استاد ابراهیم پور داود


————————————————————————————

شهریور ماه

یکم شهریور/ اورمزد روز
جشن «فغدیه»، جشن خنک‌شدن هوا در خوارزم که «فغربه» هم گفته شده است.

سوم شهریور/ اردیبهشت روز
جشن «کشمین»، جشنی ناشناخته در سُـغد باستان که با بازاری همگانی همراه بوده است.

چهارم شهریور/ شهریور روز
جشن «شهریورگان»، جشنِ آتشی در ستایش و گرامیداشت «شهریور» (در اوستایی «خْـشَـتْـرَه‌وَئیریـه»، در پهلوی «شهرِوَر») به معنای شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته، و بعدها نامی برای یکی از اَمْشاسْپَندان. در «برهان قاطع» (جـلد سـوم، ص۱۳۱۶) به عنوان زادروز «داراب» (کورش) یاد شده است.

هشتم شهریور/ دی به آذر روز
«خزان جشن»، هنگام جشن خزان که از جشن‌های مهم و کهن بوده و با سوارکاری، چراغانی و آذین خانه‌ها و آتش‌افروزی بر بام‌ها همراه می‌شده است. برخی این جشن را در هجدهم شهریور (و گاه پانزدهم شهریور) دانسته‌اند. «جیمز موریه» در سفرنامه‌اش از آخرین کسانی است که به برگزاری این جشن در شهر دماوند اشاره کرده است.

پانزدهم شهریور/ دی به مهر روز
بازار همگانی دیگری در سُـغد و فرارود (ماوراءالنهر) باستان. همچنین گردیزی در «زین‌الاخبار» جشن خزان را به این روز منسوب می‌دارد.

سی و یکم شهریور/ روز زیادی
جشن پایان فصل تابستان و زمان گاهَنباری بنام «پَـتْـیـه شَـهیم» در اوستایی «پَـئیتیش هَـهْـیـه» به معنای «پایان تابستان».

پیش از این و در کتاب «رصدخانه خورشیدی نقش‌رستم» با سازوکار‌هایی در آفتاب‌سنج‌های آن آشنا شدیم که نشانگرِ آغاز هر یک از هفته‌های شهریور‌ماه بودند. بی‌تردید آن شاخص‌ها با جشن‌های متعددی که در یکم، هشتم و پانزدهم شهریورماه، یعنی در آغاز هفته یکم، دوم و سوم این ماه برگزار می‌شوند، در پیوند هستند. حتی اگر همین جشن‌های شناخته شده امروزی، دیرینگی بسیار نداشته باشند، دستکم بازمانده‌ای از سنت جشن‌های دیرین در آن هنگام‌ها هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *