دو گوهر همزاد ، زایندۀ نیکی و بدی

دو گوهر همزاد ، زایندۀ نیکی و بدی

 

موبد کورش نیکنام 
دو گوهر همزاد و متضاد ، زایندۀ نیکی وبدی 
یکی از ویژگی های برجسته در جهان بینی زرتشت ، اشاره به تاثیر دو گوهر همزاد و متضاد در هستی است که هرگاه در اندیشۀ انسان پدیدار شوند سبب پیدایش نیکی وبدی خواهند شد . 
زرتشت در سرودهای خود ( گات ها ) از دو گوهر هستی سخن می گوید که بُنیان و جان مایۀ آفرینش بوده و همچنان در فرآیند های زندگی نقش بسزایی دارند . این دو گوهر آغازین در عملکرد و ساختار با یکدیگر مخالفند ولی همزمان وهمراه با یکدیگرپدیدار شده اند . دو گوهری که چنین نقشی را در هستی بر عهده دارند با اراده و خواست مَزدا ، خداوندِ یکتا آفریده شده اند. یعنی براساس خرد رَسای پروردگار در هستی پدیدار شده و گیتی برپایۀ این دو گوهر آغازین شکل گرفته و پویایی یافته است . دو گوهر همزاد و ناهمگون در نیروی مثبت ومنفی از کوچکترین بخش هرماده ، که در دانش کنونی پُروتون و الکترون نام گرفته اند که نیروی ناهمگون آنها چیزی به نام ماده را هویت داده است تا بزگترین کهکشان ها که نیروی کشش ورانش بین آنها سبب پویایی آنها شده است نقش دارند و به صورت قانون و حکمت خداوندی پایدارند. برای بیان نقش دو گوهرِ مَزدا آفریده در هستی ، زرتشت در یسنا ی سی بند اول چنین می فرماید :

” اینک برای خواستاران و دانایان ، 
از دو گوهر هستی که آفریدۀ مزداست ، 
سخن خواهم گفت . همچنین ستایش خواهم کرد اهورا و اندیشه نیک را ، 
و گفتگو خواهم کرد دربارۀ دانش نیک و آیین راستی ، 
تا با آگاهی درست از خوشبختی خداداده بهره مند شوید “

در بینش زرتشت سرشت اهورامزدا تنها نیکی وراستی است و چون نهاد چنین خداوندی سرشار از راستی و سازندگی است بنابراین کژی وناراستی در آفرینش اهورایی جایگاهی ندارد و هیچگاه در ذات او پدیدار نخواهد شد پس نمی توان خداوند را آفرینندۀ بدی هاو زشتی ها دانست. ولی در بین زندگی انسان و روابط بین آنان ، انواع گوناگون بدی ها دیده می شود و افراد زیادی از دروغ ، فریب ، خشم ، ستم ، زورگویی ، کشتار و غارت گروهی که خود را انسان نامیده اند ، آسیب می بینند و پیوسته از آنان شکایت و گِله دارند ، این بدی ها از کجا آمده اند؟ بیگمان ارادۀ خداوند در بنیاد آنها نقشی نداشته است . 
اشوزرتشت پدیدار شدن بدی ها را تنها مربوط به جامعۀ انسانی می داند و برای بینش خود در سرود هایش ، گات ها هات 30 بند 3 می فرماید:

” این دو گوهر هَمزاد و مُتضاد ، 
چون در اندیشه انسان پدیدار شوند . 
نیکی وبدی پدیدار خواهد شد 
آنگاه دانا نیکی را بر می گزیند 
و شخص بی دانش ، بدی را انتخاب می کند “

در این بینش بدی وناراستی را انسان می آفریند و خداوند هیچگونه دخالتی در پیدایی آن نخواهد داشت . بر پایۀ این نگرش و در هنجار و سامان درست هستی که زرتشت آن را اشا نامیده است ، انسان دارای ویژگی اختیار و امتیاز آزادی گزینش است . انسان آزاد است که چگونه بیندیشد و با اختیارخویش آنچه را که مایل است انتخاب کند . بیگمان آزادی اندیشه و گزینش انسان، او را در نوع انتخاب و نگرش او به زندگی موظف و مسئول خواهد کرد ، به این ترتیب که برابر قانون اشا که اشاره به هنجار درست هستی دارد ، هر کرداری نیز بازتاب مناسب و هماهنگ با گزینش اوخواهد داشت ، انسان نیکوکار که رفتارش از دانایی سرچشمه گرفته وتداوم دو گوهر همزاد ومتضاد را به نیکی تبدیل کرده باشد پیوسته از خوبی و مهر بهره خواهد بُرد و کسی که بر پایۀ کژاندیشی و به دور از دانایی پدید آورندۀ بدی ها در زندگی باشد در رنج ونا آرامی بسر خواهد برد .

اندیشمند ایرانی تراوش اندیشۀ انسان دانا را که از برخورد دو گوهر همزاد ومتضاد پدیدار می شود ، سپنتهَ مینو و چیزی را که ما بدی می شناسیم و نتیجۀ تراوش ذهن بد اندیش باشد ، اَنگره مینو می نامد . این دو واژۀ اوستایی مرکب از مینو یعنی مَنش واندیشه 
تشکیل شده که در هرواژه سپنتهَ یعنی سازنده و افزاینده و انگره یعنی کاهنده و آسیب رسان است . بدین ترتیب سپنته مینو یعنی منش نیک وسازنده که تراوش یافتۀ ذهنِ انسانِ دانا است و اَنگره مینو که منش ویرانگر و ناپاک است از ذهن انسانِ ناآگاه ونادان سرچشمه گرفته است . این واژه همان است که در گویش پارسی به اهریمن تبدیل شده است و زمانی نابخردان تصور کردند که اهریمن در برابر اهورامزدا قرار گرفته است و پیروان زرتشت دو خدا را ستایش می کنند ، خدای خوب وخدای بد . در حالیکه چنین نیست افریننده اهریمن ، اندیشه ناپاک ونادان انسان نا آگاه است و اهریمن در برابر سپنته من جای دارد به عبارتی ساده تر بداندیشی روبروی نیک اندیشی است و هردو از اندیشۀ انسان تراوش یافته است . از آنجا که نیک اندیشی انسان ، خوش گفتاری و درست کرداری را در پی خواهد داشت و اثر بداندیشی، گفتار آزار دهنده و رفتار نادرست است نتیجۀ هردو فرآیند را همگان در جامعۀ انسانی مشاهده می کنیم که بهتر است بگوییم در هازمانی که زندگی می کنیم ، انسان بد وانسان خوب وجود دارند که خوبی وبدی را از دو گوهر همزاد ومُتضاد برگرفته اند که در ذهن آنان پدیدار شده اند .

به باور زرتشت این دو گوهر همزاد هیچکدام بد نیستند بلکه هردو تکمیل کننده وبیان کنندۀ یکدیگرند به عبارتی نمی توان مُثبت ومنفی ، سیاهی و سپیدی ، شب وروز ،کنش و واکنش ، تز وآنتی تز ، کشش ورانش ، عمل وعکس العمل را که همه از این دو گوهر متضاد و همزاد سرچشمه دارند ، پدیده هایی بد و زیان بخش در زندگی دانست بلکه گزینش نادرست انسان بداندیش است که از نیروی اهریمنی تراوش یافته در اندیشۀ کم دانش خود یاری می گیرد و هرگونه بدی و ناراستی را در زندگی خود و دیگران پدید می آورد .

 

برگرفته از

http://www.kniknam.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *